یک طراح و مدرس لباس درمورد برخی از ویژگی های پوشاک زنان بختیاری توضیحاتی داد.
ایلها و عشایر ایران، یکی از مهمترین و در عین حال، متفاوتترین اقشار جامعه به لحاظ زیست بوم، نوع و شیوه معاش و عملکردهای اجتماعی به شمار میروند و زنان، برجسته ترین و مؤثرترین عنصر و رنگ و بومی ایلات عشایر هستند به گونهای که بدون زن، زندگی هویت و معنایی نخواهد داشت.
مناطق بختیاری نشین، یکی از مناطق وسیع ایران هستند که بعداً قسمتهای وسیعی از آن، با توجه به پیشامدهای خاص زمانه خود محدودتر شده است.
ایل بختیاری، قومی هستند که در استانهای خوزستان، چهارمحال و بختیاری، لرستان و بخشهایی از اصفهان زندگی میکنند.
آنها گروهی متمدن و شاخهای از قوم لر هستند که در یکی از باستانیترین نقاط ایران زندگی میکنند.
مسئله پوشاک و فرهنگ مربوط به آن در اقوام و جوامع مختلف ازجمله ایل بختیاری متفاوت است.
پوشش آنها ریشه در اصالت قوم بختیاری و فرهنگ غنی آنها دارد و علاوه بر زیبایی منحصربه فردش، از تنوع و گوناگونی خیره کنندهای داراست.
تکتم حسین زاده، طراح و مدرس لباس، درمورد پوشاک دختران و زنان بختیاری و ویژگیهای آن بیان کرد: نوع پوشاک دختران و زنان بختیاری برحسب قرار گرفتن آنها در موقعیتهای مختلف، تغییر مییابد. این امر، نمادی از تحول و دگرگونی و ایفای نقش جدیدی است که در هر مرحله از زندگی بر دوش آنها محول میشود.
به گفته این طراح لباس، پوشاک یکی از مهمترین و بارزترین بعد فرهنگی و هویتی هر تمدن، ملت و ایلی است که با آن شناخته میشوند چرا که در ساختار هویتی یک جامعه، مؤلفههای زیادی نظیر زبان (گویش) و ادبیات، قصهها و اساطیر، موسیقی، تاریخ و جغرافیا و پوشاک دخیل هستند. اما به نظر میرسد مهمترین مؤلفه مرتبط با بحث هویت، پوشاک آن قوم یا ایل است.
سرجامه ها؛ لَچک، مینا و پیشانی بند- بند سوزن - چادر
تکتم حسین زاده اظهار کرد: در این دوره، زنان از سرپوش به نام «لَچک، مینا» و «پیشانی بند» استفاده میکنند.
لَچک انواع متنوعی مانند؛ لَچک منجوق دوزی، لَچک الماس نما، و لَچک ریالی دارند.
لَچک، سرپوشی است از دوتکهی مستطیلی شکل رنگارنگ از جنس مخمل که آستر دارد. برش و دوخت لَچک از دو تکه پارچهی ناهمرنگ است که قسمت جلو آن مخمل و تکهی کوچکتر به شکل نیم دایره است و با پارچههای نازک تری به کلاهک دوخته میشود.
به گفته این طراح لباس، لچک معمولاً با منجوق، الماس، ریال، سکه، طلا و اشرفی یا ریالهای نقره تزیین شده است. لَچک به وسیلهی دو بندینک زیر چانه گره زده میشود، دو طره بلند (گیسوان بلند) از فرق سر جدا و به چپ و راست صورت میبرند و از زیر لچک میگذرانند.
او ادامه داد: زنان بختیاری قسمتی از موهای خود را در رشتههای متعددی بافته و در عقب سر، آویزان میکنند و بخش دیگر را با چین و شکن در اطراف صورت و روی پیشانی قرار میدهند.
مینا
این مدرس لباس بیان کرد: مینا، تور حریر رنگارنگ و سبک با ابعاد مستطیل و عرض یک الی یک و نیم متر است، طول دو الی چهار متر که شانه و کتف، آرنج، سینه و کمر را میپوشاند و نقشهای سادهای دارد که بعد از دولا سه لا به لچک سنجاق میکنند و بقیه را روی شانهها و پشت سر میاندازند و موهای جلوی سر را تاب میدهند و از زیر لچک بیرون میآورند و در پشت مینا پنهان میکنند. معمولاً انتهای مینا تا پشت پاشنه پا میرسد.
پیشانی بند
او ادامه داد: پیشانی بند: یک رشته باریک به طول دور سر و عرض چهار پنج انگشت است که روی پیشانی میبندند.
بند سوزن یا سیزن بن
به گفته این مدرس لباس، بند سوزن از پشت سر تا کمرگاه آویزان میشود. دو سر این ریسمان را که پر از مهره و زینت آلات دیگر است، به وسیلهی گیره یا دو سنجاق قفلی بر روی لچک محکم میکنند.
چادر
از جنس پارچه تور و گاهی مزین به تارها و نقش ها، کنارههای چادر اغلب دارای سکه وزر و زیور است.
تن جامه ها؛ جوِه یا جومه - یل یا کت
تکتم حسین زاده تصریح کرد: جوِه یا جومه یا همان پیراهن زنان با رنگهای مختلف از پارچههای الوان و ساتن است که روی شلوار قری میپوشند، معمولاً دارای برشی ساده، آستین راسته، یقه گردو جلو باز است با سه دکمه که بلندی آن تا پایین زانو و تا مچ پا میرسد و در دو نوع چاکدار و بدون چاک وجود دارد و سه دکمه بر آن میدوزند.
تنوع رنگ و اصالت در پوشاک زنان بختیاری
یل یا کت
جنس مخمل ساده یا گلدار گاهی با سردست مزین با یقه ایستاده و گاه خوابیده که روی پیراهن میپوشند.
پا جامه ها؛ شلوار قری - پا پوش
او گفت: شلوار قری، شلوار زن بختیاری به صورت دامنی پرچین با عرض یک متر و طول شش الی دوازده متر است، هرچه عرضش بیشتر باشد چین و قرش زیادتر است و برای نشست و برخاست، مناسب است.
آن را تخته تخته میدوزند و از لیف بالایش رشتهای پنبهای (بند شلوار) رد میکنند و محکم گره میزنند تا حجم سنگین آن را تحمل کنند، این نوع شلوار را شلوار قری میگویند.
پا پوش
تکتم حسین زاده افزود: زنان بختیاری در گذشته گیوه میپوشیدند، ولی امروزه، پوشیدن گیوه در میان آن ها، دیگر معمول نیست. آنها کفش چرمی رویه دار به رنگ مشکی میپوشند که به آن اُرسی میگویند.
همزمان با سالروز شهادت آیت الله مرتضی مطهری و گرامیداشت روز معلم جمعی از معلمان و فرهنگیان سراسر کشور با رهبر معظم انقلاب اسلامی دیدار کردند.
همزمان با سالروز شهادت آیت الله مرتضی مطهری و گرامیداشت روز معلم جمعی از معلمان و فرهنگیان سراسر کشور صبح امروز (سهشنبه ۱۲ اردیبهشت) با حضور در حسینیه امام خمینی (ره) با حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی دیدار کردند.
گزیده بیانات در دیدار معلمان به این شرح است:
شهید مطهری به معنای واقعی کلمه یک معلم بود
رهبر معظم انقلاب فرمودند:یاد شهید عزیزمان مرحوم آیتالله مطهری را گرامی میدارم که به معنای واقعی کلمه یک معلم بود. همهی آن خصوصیاتی که ما در معلمین مدارسمان یا مدرسین دانشگاههایمان انتظار داریم، در این مرد وجود داشت. علم داشت، تعهد داشت، دقت داشت، پیگیری داشت، نظم و انضباط در کار داشت.
بحمداللّه شهادت او هم برکاتی برای کشور داشت. خود ایشان که خب به مقامات عالی رسید و آثار ایشان در اثر این شهادت در دل جامعه جا باز کرد و من توصیه میکنم نوشتههای ایشان و تنظیم شدههای سخنرانیهای ایشان را حتماً به خصوص معلمین، اینها را نگاه کنند، بخوانند.
ولین مطلبی که در باب معلم باید بنده امروز عرض بکنم، سپاس از جامعهی معلمان است؛ این سربازان گمنام نظام اسلامی و اسلام و مسلمین که در اطراف کشور در دورترین نقاط کشور بیسروصدا مشغول کارند، مشغول مجاهدتند. با سختیها، با مشکلات فراوان دارند کار میکنند. درواقع فرزندان ملّت را این جامعهی معلّمین دارند تربیت میکنند و آنها را برای آیندهی روشنی آماده میکنند.معلّم در واقع معمار آیندهی کشور است. امروز شما دارید فردای کشور را میسازید.
چرا در آموزشوپرورش بیثباتی در مدیریت وجود دارد؟
چرا در آموزش و پرورش بیثباتی در مدیریت وجود دارد؟ ده سال اخیر، پنج وزیر و چهار سرپرست سر کار آمدند؛ این چیز عجیبی است..
نباید جوری باشد در کشور که وقتی گفته میشود مدرسه دولتی اولین چیزی که مقابل انسان نقش میبندد، ضعف مدرسه است.وقتی به مدرسه دولتی کم اعتنایی کنیم، معنایش این است که اگر کسی بنیه مالیاش آنقدر نبود که بتواند در مدرسهای که شهریه میگیرد ثبت نام کند، ناچار است که تن به ضعف بدهد؛ یعنی کسی که بنیه مالی ندارد، بنیه علمی هم نداشته باشد/ این بیعدالتی محض است و به هیچ وجه قابل قبول نیست.
معلم، شاگرد را مثل فرزند خودش بداند
معلم شاگرد را مثل فرزند خودش بداند. شما در مورد پسر خودتان، دختر خودتان چه آرزوهایی دارید؟ نمیخواهید خوشبخت باشد؟ نمیخواهید سربلند باشد؟ نمیخواهید عاقل باشد؟ نمیخواهید با سواد باشد؟ نمیخواهید رفتار او احترامبرانگیز باشد در جوامع، در خانوادهها؟ انسان راجع به بچهاش این چیزها را میخواهد. عین همینها را از این شاگردتان هم بخواهید.
در خلال درس با رفتار، با کردار، با بیان، ایمان را، صلاح را، صلاحیتهای انسانی را در این شاگرد پرورش بدهید فرض کنید فرزند خودتان است.
سعی باید بشود که دانشآموز در مدرسه حضور پیدا بکند
این قضیهی کرونا و این آموزش مجازی و آموزش از راه دور ضربه زد واقعاً؛ یعنی اختلال ایجاد کرد در کار آموزش کشور. ممکن است که ما بگوییم با فضای مجازی و رتباط ویدئویی و امثال اینها میشود درس را تعلیم داد، اما شاگرد، دانشآموز غیر از یادگیری و شنیدن درس احتیاج به حضور در فضای آموزشی دارد. احتیاج دارد به اینکه بین همسالان خود، همسانان خود حضور داشته باشد این همافزایی ایجاد میکند، این خیلی مهم است.
سعی باید بشود که دانشآموز در مدرسه حضور پیدا بکند. مدرسه موضوعیّت دارد.
عبور از گردنههای دشوار پیشرفت بدون کمک آموزش و پرورش ممکن نیست
به نظر بنده بعضی هنوز قادر نیستند نقش آموزش و پرورش را در پیشرفت همه جانبهی کشور درک کنند. یک خطای راهبردی در بین برخی از مسئولین در گذشته وجود داشته که خسارتهایی هم وارد آورده و آن کوچکانگاری این دستگاه حیاتی است.
بعضی آن را به صورت یک مزاحم نگاه کردند. اینها را من که عرض میکنم، چون حرفهایی را از خود افراد شنیدهام. به صورت یک مجموعهی مصرفی نگاه میکردند و به بنده میگفتند که مثلاً فرض کنید فلان قدر از بودجهی کشور صرف آموزش و پرورش میشود. دنبالهاش چیست؟ دنبالهاش برونسپاری است یعنی به چشم یک مزاحم به آموزش و پرورش نگاه میکردند.
به نظر بنده عبور از گردنههای دشوار پیشرفت که ما دنبال پیشرفت همه جانبهی کشور هستیم، در این مسیر گردنههای دشواری وجود دارد، بدون کمک آموزش و پرورش عبور از این گردنهها ممکن نیست.
آیا مسیر کنونی آموزش و پرورش به سمت دانشگاه ضروری است؟ آیا همه باید دانشگاه بروند؟
مسیر کنونی آموزش و پرورش یک مسیری است به سمت دانشگاه؛ یعنی این که الان هست یک دالانی است از دبستان و دبیرستان به سمت دانشگاه. آیا این ضروری است؟ واقعاً باید همه همین طور بیایند عبور کنند بروند به سمت دانشگاه؟ این ضروری است؟ این اصلاً بهرهدِه هست برای کشور؟ من چند روز قبل از این در دیدار کارگران گفتم، که ما یک تعداد زیادی دیپلمه را تبدیل میکنیم به کارشناسها و کارشناسهای ارشد بیکار و ناراضی و معترض که حق هم دارد. این همه درس خوانده، کار مناسب درسش وجود ندارد. یعنی روی اینها باید فکر کرد، واقعاً اینها را باید ملاحظه کرد.
در قبال معلم باید احساس مسئولیت بشود
ما از معلّم توقّع داریم احساس مسئولیّت کند. این توقع، توقعِ بجایی است، امّا در مقابل، در قبال معلّم هم باید احساس مسئولیّت بشود. وقتی نظام از معلّمین، جامعهی معلّمی، توقّعی دارد، باید در قبال این جامعه احساس مسئولیّت هم بکند. حالا این احساس مسئولیّت در همهی ابعاد است، فقط مسئلهی معیشت نیست. مسئلهی معیشت البتّه خیلی مهم است، امّا فقط مسئلهی معیشت نیست. مسئلهی تجربهآموزی است، مهارتآموزی است، اینها، جزو وظایف است. اینها کارهایی است که باید انجام بگیرد؛ یعنی اینها احساس مسئولیّت دستگاه در قبال معلّم است.
تعلیم و تربیت شأن دستگاه حاکم است و قابل واگذاری نیست
این فکر وجود داشته در بعضی از مسئولین کشور در گذشته که ما بیاییم آموزش و پرورش را از دولت جدا کنیم. بدهیم دست بخشهای خصوصی بروند، این خرج سنگین و این بودجهی سنگین را از دوش آموزش و پرورش برداریم. دستشان درد نکند، برای نابود کردن کشور فکر خوبی است این. شأن تعلیم و تربیت شأن دولتی است. هیچ نظامی نمیتواند این شأن را از خودش دور کند، قابل تفکیک نیست از نظام. تربیت و تعلیم کشور به عهدهی نظام حاکم بر این کشور است. در همهی دنیا همین جور است. یک مواردی یک استثناهایی دارد مثل همین مدارس به اصطلاح غیرانتفاعی که حالا در کشور وجود دارد. اینها موارد استثنایی است. قانون اساسی ما هم که این را به صراحت بیان کرده؛ بنابراین مسئلهی برونسپاری معنیای ندارد. این شأن دستگاه حاکم قابل واگذاری نیست.
کار پرورشی در مدارس باید جذاب باشد
برنامههای پرورشی باید در مدرسه دیده بشود، در مدارس خبر چندانی نیست. باید امور پرورشی امتداد داشته باشد تا داخل مدارس. بسیاری از مدارس معاون پرورشی ندارند، مسئول پرورشی ندارند. باید حتماً تأمین بشود.
باید کار پرورشی جذّاب باشد. بچهها را فراری نباید داد. باید جوری باشد که بچهها به طرف او جذب بشوند. تقویت و هویت ملی، تقویت عشق به میهن، تقویت پرچم ملی، تعلیم سبک زندگی اسلامی و ایرانی اینها در شمار اصلیترین کارهایی است که بایستی انجام بدهیم.
خیلی از اصلاح طلبان و سیلیبریتی ها در شهادت شهید حمیدرضا الداغی سکوت اختیار کرده بودند ، اما با مشاهده عکس های همسر شهید که حجاب چادر ندارند . با قصد و قرض شروع کرده اند به انتشار این تصاویر و تسلیت آن هم بعد دو روز از حادثه ، این هزار دفعه گفته اییم که مذهبی بودن و اعتقاد به دین ربطی به ریش و یقه بسته و چادری بودن ندارد .
همسر دانشمند شهید داریوش رضایی نژاد هم تا قبل از شهادت ایشان چادری نبودند . این اتفاق تازه نیست اما قصد و غرض شما جماعت سیلیبریتی مشخص است .
همکار خبرنگار مان جناب مهدی عرفاتی خاطره ای از شهید حمیدرضا الداغی در دوران دانشگاه و دوستی با شهید بیان میکند.
«شهید حمیدرضا الداغی همدانشگاهی من بود. اواخر دههٔ هفتاد. من ارتباطات میخوندم و حمید حسابداری(اگر اشتباه نکنم). من بچه مذهبی دانشگاه بودم و اون بچه خوشتیپ دانشگاه. ظاهراً هیچ صنمی باهم نداشتیم. ماجرای آشنایی ما برمیگشت به جنجال و نزاعی که سرِ مسابقات فوتبال دانشگاه به راه افتاد. وسط بازی تیم ما، مدافع حریف یه خطای ناجور روی من کرد. من بلند شدم و اعتراض کردم. بازیکن حریف فحاشی کرد و من یه لحظه خون به مغزم نرسید و درگیر شدم. در کسری از ثانیه، ۷-۸ نفر ریختن رو سر من و کأنه با قاتل پدرشون طرف هستن… زیر مشت و لگد و فحاشیها، حمید رو دیدم که به هواخواهی من وارد معرکه شده و داره یکی پس از دیگری رو مینوازه… تا جایی که یادمه ورزشکار بود و حتی توی مسابقات رزمی هم اسم و رسمی داشت. دعوا که تموم شد متوجه شدم هر دوی ما رو با تیزی نشون کردن؛ من گوش راستم و حمید گوش چپ...
رفتیم بیمارستان و سهم هر کدوم سه چهارتا بخیه شد و گوشهامونو پانسمان کردن. از فردا توی دانشگاه معروف شدیم به گوشبریدهها…
شکایت کردیم و دادگاه برامون طول درمان برید و دیه. ۲۵۰هزار تومن برا ضارب دیه بریدن. بابای طرف اومد به التماس و خواهش که ببخشیمش. یه کارگر ساده بود که یحتمل ۲۵۰هزار تومن، حقوق چندماهش میشد. از دست پسرش شاکی بود. حمید با همون برخورد اول راضی شد و منم راضی کرد که ببخشیمش و بخشیدیمش…
این ماجرا شد دلیل دوستی منِ بچه مذهبی دانشگاه با جوان اول خوشتیپ و خوشگل دانشگاه.
پریشب یکی از رفقای دانشگاه بهم پیام داد که حمید الداغی به رحمت خدا رفته. دروغ نگم، اولش نشناختم تا اینکه عکسشو برام فرستاد.
حالا همون جوان خوشتیپ و خوشگل دانشگاه، پشت اسمش کلمه شهید نشسته و منِ بچه مذهبیِ پرادعا هیچ…....
معلمان، انسانهایی بزرگ و سازندگان امروز و فردای کشور و سرمایههای اصلی یک ملت در مسیر بالندگی، پیشرفت و راهیابی به فکرهای بلند عزت و اقتدار علمی محسوب میشوند. جهاد علمی جوانان امروز که موجبات بیمناک شدن دشمن بدخواه و کینه ورز ایران اسلامی را فراهم ساخته را مرهون مجاهدتهای خستگیناپذیر قشر شریف معلمان جامعه توصیف و تصریح کرده است. حافظه تاریخی ملت ایران گواهی میدهد عبور از عقبماندگی شرمآور علمی در دوران پهلویها و قاجارها و نیل به جایگاه ممتاز و مقتدر علمی جهان در عصر جمهوری اسلامی، محصول تلاشهای طاقتفرسا و پاک معلمان شریف و رسالتشناس ایران اسلامی است.
در روز معلم ضمن گرامیداشت یاد و خاطره شهید بزرگوار استاد مرتضی مطهری، روز معلم را به تمامی معلمان و اساتید سراسر کشور به ویژه بهترین معلم زندگی ام ❤️ تبریک عرض مینمایم
این روز را به همه معلمان ، اساتید دانشگاه ، مدرسین حوزه های علمیه ، همکاران خودم مدرسین محترم رسانه و اقتصاد مقاومتی تبریک عرض میکنم
به گزارش خبر روز ؛ روابط عمومی وزارت ارتباطات گفت: از ساعاتی پیش، پیام رسانهای بله، ایتا،گپ و سروش دچار اختلال شدهاند.
او افزود: از حدود ساعت ۱۸:۳۰ تامین برق در یکی از مراکز دادهها دچار اختلال و قطع شده است.
وی افزود: ما در تلاش هستیم تا این مشکل برطرف شود. این مشکل برای یکی از مراکز داده بوده و مربوط به تمام هموطنان نیست. امیدواریم تا یک ساعت آینده این مشکل برطرف شود.
یک منبع آگاه در سازمان محیط زیست از بازداشت دو مدیر این سازمان خبر داد.
به گزارش خبر روز ؛ یک منبع آگاه در سازمان محیط زیست، خبر بازداشت دو مدیر این سازمان را تأیید کرد.
براساس اطلاعات به دست آمده بازداشت شدگان مدیر کل بازرسی سازمان محیط زیست و مشاور ارشد علی سلاجقه و دبیر دبیرخانه شورای عالی مناطق حفاظت شده سازمان محیط زیست هستند.
در برخی محافل خبری عنوان شده است؛ استفاده از منابع مالی حقوق و مزایای محیط بانان به عنوان پاداش و رفاهی، همچنین دخل و تصرف غیر قانونی در پارکهای ملی از جمله اتهامات این افراد است.
تو تاکسی نشسته بودیم ، که تاکسی از کنار بنر تبلیغاتی حجاب میراث مادران است رد شد
یکی از مسافران که مثلا روشنفکر و مخالف جمهوری اسلامی بود شروع کرد به اینکه حجاب میراث ما نیست یاد گذشتگان ایران افتادم سال ها پیش از اسلام در زمان هخامنشیان ،.... زنان ایرانی به حجاب ، پاکدامنی معروف بودند همانطور که در سنگ نگاره های تخت جمشید هم مشاهده می کنید.
گفت میراث ما اقتدار ، صلابت شاهنشاهی بود یادم آمد در یک زمان سه کشور متخاصم جنوب و مرکز و شمال ایران را اشغال و شاه هیچ غلطی نکرد ، در تهران کنفرانس میگرفتند و محل سگ به شاه نمی گذاشتند.
گفت میراث ما ارزانی ، رونق اقتصادی شاهنشاهی بود یاد این فیلم افتادم
گفت میراث ما آب و پر آبی خوزستان و سیستان بود
یادم افتاد علت بی آبی خوزستان و سیستان را اینکه آقایان شرق کشور را بخشید و سرچشمه های هیرمند را به افغانستان بخشیده ، غرب کشور را بخشید و سرچشمه های دجله و فرات در خدمت ترکیه قرار دادند.
گفت میراث ما پاکدامنی و عفت خانواده شاهنشاهی است یادم افتاد شاهی که دربارش مشتری ثابت پری قدبلنده و نوچه هایش بودند ، ملکه ایی که در پاسخ به هرزگی هایش میفرمود ملکه دربار اختیار پائین تنه خود را دارد
میگفت زمان شاهنشاهی مواد مخدر نبود ، یادم کارت های سهمیه مواد و ابر قاچاقچی ایران حضرت اشرف پهلوی بود.
گفت میراث ما احترام به زن بود ، یادم آمد شاهنشاهشان دو زن را طلاق داد به خاطر به دنیا آوردن دختر و بچه دار نشدنش زیرا معتقد بودند فقط پسر میراث پدر را می برد
گفت میراث ما خانواده داری خاندان پهلوی بود یادم افتاد برادر ولیعهد شأن به خاطر تجاوز جنسی به ناموسش توسط برادر اقدام به خودکشی کرد
گفت میراث ما احترام و حق پوشش بود که یاد ۱۷ دی و کشف حجاب رضا خان و حمله و کشتار مسجد گوهرشاد افتادم
گفت بختیاری و لر باید غیرت کند و قیام کند ، گفتم آری بختیاری و لر باید غیرت کند کشتار عشایر لر و بختیاری لرستان و خوزستان و فارس توسط رضا خان قلدر و سران بختیاری را یادمان هست ، چگونه است بعضی دم از ایثار سردار اسعد بختیاری ، شیر علی مردان خان ، بی بی مریم بختیاری میزنند اما بلافاصله فریاد زنده باد قاتل در حمایت مقتول سر میدهند
آمد صحبت از رفراندوم و..... بکند یادم افتاد مردم از دهه ۴۰ تا ۵۷ حدود ۲۰ سال مبارزه ، شهید ، حبس ، شکنجه شدند تا در ۱۲ فروردین ۱۳۵۸ موفق به رفراندوم و بله ۹۸ درصدی به جمهوری اسلامی شدند.
.................
دوختن لب شاعر در زندان ، کشتن مخالفان با آمپول هوا توسط دکتر ها در زندان ،....... بماند
حمله افراد بیغیرت به دو دختر سبزواری و دفاع حمیدرضا الداغی از غیرت و ناموس همشهریانش درسی برای همه کسانی است که حتی حاضر نیستند برای ناموس خود کوچکترین هزینه ای را بدهند در حالی که الداغی با نثار جانش ثابت کرد که غیرت در خون او به جوش آمده بود و تحمل مزاحمت افراد شرور برای دختران را نداشت.
اگر شما جای حمیدرضا بودید، چه می کردید؟ تصور کنید اگر درحالی که از خیابان عبور می کردید و عجله هم داشتید تا هر چه سریعتر به کار خود برسید، شاهد صحنه ای بودید که یک چاقوکش و انسان بی غیرت مزاحم ناموس دیگران شده، چه می کردید؟ شاید در چند ثانیه با صغری کبری کردن صورت مساله به این نتیجه می رسیدید که این موضوع چه ربطی به من دارد یا می گفتید اینجا نباید دخالت کرد؛ چون ممکن است آسیبی به من برسد یا حتی رویتان را به آن سمت می کردید و گویی هیچ چیز ندیده اید اما وجدان را چه می کنید؟
اگر دختر یا همسر خودتان را در چنین حالتی می دیدید، قریب به یقین خونتان به جوش می آمد و خون جلوی چشمانتان را می گرفت و آنگاه هیچ چیز برای شما ارزش نداشت، مگر نجات همسر یا دخترتان از دست اراذل و اوباشی که نه ناموس می شناسند و نه دین دارند.
امروز بی تفاوتی و به من چه و به تو چه، بلای جان بسیاری از عافیت طلبانی شده که تصور می کنند غیرت هم دارند. اگر از مردی که همسرش در کنارش بدون حجاب است از غیرت سوال کنید، احتمالا با مشت پاسختان را می دهد. چون خود را فردی غیرتمند می داند؛ حتی اگر همسرش آرایش کرده و بی حجاب باشد. پس با یک بازتعریف از غیرت می توان تشخیص داد که چه کسی با غیرت است و چه کسی بی غیرت که در جای خود به این مساله می پردازیم اما به مناسبت شهادت الداغی که به شهید خوش غیرت معروف شده، به ذکر چند نکته می پردازیم.
نحوه شهادت این خوش غیرت، داغی به دل همه مردان غیور کشور گذاشت که چگونه دو جوان حاضر شدند برای یک کار کثیف، جان یک جوان غیرتمند را بگیرند؛ جوانی که حفظ حرمت ناموس مردم، خط قرمز او بود. کاری نداریم اسم این کار او را امر به معروف بگذارید یا دفاع از ناموس ولی هرچه بود، تحمل دیدن ظلم به دیگران را نداشت و مثل بعضی ها نبود که در چنین صحنه هایی فقط با گوشی خود از ظلم دیگران فیلم بگیرند. الداغی همیشه دغدغه مشکلات مردم را داشت. احسان الداغی برادر کوچکتر این شهید خوش غیرت می گوید یک بار برادرش در خیابان شاهد آزار یک متکدی بیمار از سوی دو کودک بود که تاب نیاورد و آن دو کودک را نصیحت کرد و چند ماه پیش هم عده ای مزاحم ناموس مردم شده بودند و الداغی با هر پنج نفر آن ها درگیر شد و ترسی نداشت. چون ورزشکار بود.
یکی از راه های رسیدن به داد ستمدیدگان، امر به معروف است و این سخن امام باقر (ع) است که امر به معروف و نهی از منکر دو واجب بزرگ الهی است که سایر واجبات با آنها برپا می ماند و به وسیله این دو، راه ها امن و کسب و کار مردم حـلال می شود. با این دو واجب است که داد ستمدیدگان گرفته و زمین آباد می شود.
کسانی که در کوچه و خیابان می ترسند به یک خانم بی حجاب تذکر بدهند، باید در غیرتمندی خود تجدیدنظر کنند. چون همان دختر و زنی که با ظاهری ناشایست در جامعه ظاهر می شود، ناموس همه مردم ایران است و اگر کسی از ترس بی آبرویی یا دوقطبی شدن جامعه یا برخورد منفی و نامناسب زنان بی حجاب به دنبال بهانه ای برای واگذاری مسئولیت اجتماعی و دینی خود می باشد، به همان نسبت، غیرت خود را اندازه گیری کند. برخی هنوز نمی دانند که امر به معروف هم مراتبی دارد. مثلا گاهی باید تذکر داد، گاهی باید با ترک کردن مجلس از منکر جلوگیری کرد و حتی گاهی با روی برگرداندن و گرفتن قیافه ای ناراحت مانع بروز یک منکر و جرم در جامعه شد. بگذریم از این که نخستین مرحله در این کار، ناراحتی در دل است و اگر منکری را دیدید و در دلتان از آن کار خوشحال شدید، طبق روایات شما هم در آن جرم و گناه شریک هستید.
برخی از افراد هنگام امر به معروف پای خود را کنار کشیده و همه مسئولیت را به گردن نیروی انتظامی و نهادهای اجتماعی و فرهنگی می اندازند در حالی که امر به معروف یک وظیفه دینی است و مشارکت مجموعه مردم و نهادهای نظارتی و اجتماعی می تواند به رفع این مشکل کمک کند.
صادق آهنگران با خواندن شعر در باغ شهادت را نبندید، این امید را برای برخی غیورمردان این مرز و بوم زنده نگه داشت که یکی از درهای شهادت هم می تواند انجام فریضه امر به معروف باشد؛ همانگونه که سیدالشهدا (ع) برای اصلاح دین اسلام و امر به معروف حاضر شد جان خود را فدا کند. شاید این حدیث پیامبر (ص) را نشنیده باشید که فرمود گروهی هستند که نه پیامبرند و نه شهید ولی مردم به مقامی که خدا به خاطر امر به معروف و نهی از منکر به آنان عطا فرموده، غبطه می خورند. کسانی که برای زنده نگه داشتن دین خدا و جلوگیری از تحریف در آیین الهی امر به معروف می کنند، همرتبه شهدا خواهند بود.
نمی دانم بگویم جای آن چهره هایی خالی است که برای یک سطل ماست سر و دست می شکستند و فریاد وا اسلاما سر می دادند ولی امروز که خون این شهید مظلوم به ناحق به زمین ریخته شده، مهر سکوت بر لب نهاده اند و گویی آب از آب تکان نخورده است. دیروز مردم قدرشناس سبزوار محل شهادن این خوش غیرت را گلباران کردند و دیشب هم در قتلگاهش جمع شدند تا با آرمان های این شهید تجدید عهد کنند. دست نیروی انتظامی و قوه قضاییه هم درد نکند که به سرعت با دستگیری دو جوان بی غیرت، مقدمات محاکمه آنان را فراهم کردند ولی اگر کسی فردا پیام نه به اعدام سر داد، بدانید جزو بی غیرت هایی است که برای ناموس خود هم ارزشی قائل نیست. چون سزای کسی که با ناموس مردم چنین رفتاری کند و با ناجوانمردی خون غیرتمندی را بریزد، طبق قانون و دادگاه تعیین و اجرا می شود.
هنوز پیکر این شهید خوش غیرت بر زمین است و قرار است فردا در سبزوار به خاک سپرده شود ولی فراموش نکنیم الداغی پانزدهمین شهید امر به معروف در استان خراسان رضوی است و ده ها نفر دیگر چه از مردم عادی و چه نیروی غیور انتظامی و سپاه و بسیج برای دفاع از ناموس مردم جان خود را نثار کردند تا من و شما در امنیت زندگی کنیم و شب ها راحت سر بر بالین بگذاریم.
💢 به اطلاع مردم شهید پرور استان سیستان و بلوچستان و ایران اسلامی می رساند؛
🔹 آیین وداع و مراسم تشییع و تدفین پیکر پاک و مطهر شهیدان سرهنگ علیرضا شهرکی و همسرش شهیده نرجس صیاد در شهرستان زابل برگزار میگردد
🔹 زمان: سه شنبه دوازدهم اردیبهشت ۱۴۰۲ ساعت ۰۹:۰۰ صبح
🔹️ مکان: از مصلی المهدی شهرستان زابل به سمت گلزار شهدا
🔹 گفتنی است شهید شهرکی صبح دهم اردیبهشت ماه سالجاری بهمراه همسرش در حمله ناجوانمردانه معاندین کوردل در شهرستان سراوان به خیل عظیم شهداء پیوست
جانشین فرمانده انتظامی کل کشور با هیئت همراه در پی دستور فرمانده فراجا در مراسم تشییع پیکر پاک و مطهر شهید علیرضا شهرکی رئیس پلیس آگاهی سراوان و همسرش شرکت کرد.
سردار قاسم رضایی در پی دستور سردار احمدرضا رادان فرمانده کل انتظامی جهت پیگیری پرونده ترور شهید "علیرضا شهرکی" به همراه همسرش وارد شهرستان سراوان شد.
به گفته فرمانده انتظامی سیستان و بلوچستان، در ساعت هفت و ۱۰ دقیقه صبح امروز سرگرد شهید شهرکی در حالیکه با خانوادهاش در یکی از خیابانهای شهرستان در حال تردد بودند، توسط معاندان به صورت ناجوانمردانه ترور شد.
سردار دوستعلی جلیلیان اظهارداشت: در اقدام ترور مسلحانه صبح امروز در شهرستان سراوان و به شهادت رساندن سرگرد علیرضا شهرکی ، همسر وی نیز که مورد اصابت گلوله قرار گرفته بود و مجروح شده به علت شدت جراحات وارده علیرغم تلاش کادر درمان به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
وی افزود: رئیس پلیس آگاهی انتظامی شهرستان سراوان همراه با همسرش در یک اقدام کور مسلحانه در یکی از خیابان های این شهرستان مورد هدف گلوله قرار میگیرد که هر دو به فیض شهادت می رسند از این شهیدان والامقام یک فرزند دختر ۱۶ ساله و یک پسر ۱۵ ساله به جا مانده است.
فرمانده انتظامی سیستان و بلوچستام شهادت این دو عزیز از خانواده بزرگ فراجا را مجدد خدمت مردم شریف و کارکنان جان برکف پلیس و خانواده های محترم این شهیدان و سایر بستگان تبریک و تسلیت عرض نموده و مراسم تشییع و تدفین پیکر پاک و مطهر این شهیدان گرانقدر متعاقبا اطلاع رسانی خواهد شد.
نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با اقتدار خود باعث شده تا نیروهای فرامنطقهای همچون آمریکاییها مجبور شوند تا در منطقه خلیج فارس، به زبان فارسی صحبت کنند.
در ادامه فیلم مکالمه نیروهای آمریکایی در خلیج فارس به زبان فارسی با نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را مشاهده میکنید.
پیش از این، دریادار علیرضا تنگسیری فرمانده نیروی دریایی سپاه تأکید کرده بود: وقتی بیگانگان وارد خلیج فارس میشوند به رغم تسلط نیروهای ما به زبان انگلیسی، ناچار هستند با زبان فارسی صحبت کنند و اینها را ما مدیون رشادتهای شهیدان دارا، رئیسی و یاران آنها هستیم.