🌐 پایگاه خبری بوعلی 🌐

بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ

ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

🌐 پایگاه خبری بوعلی 🌐

نٓۚ وَٱلۡقَلَمِ وَمَا یَسۡطُرُونَ
متولد 1996 در MIS ، خبرنگار و روزنامه نگار
شناسه الکترونیکی ثبت ملی محتوای دیجیتال( کد شامد): 1-1-765329-64-0-1
در جنگ سخت، جسمها به خاک و خون کشیده میشوند و روح ها پرواز میکنند و میروند به بهشت؛ اما در جنگ نرم، اگر خدای نکرده دشمن غلبه بکند، جسمها پروار میشوند و سالم میمانند، و روح‌ ها میروند به قعر جهنم؛ فرقش این است؛ لذا این خیلی خطرناک‌تر است.
نوشتن، یک عمل هنرى است ؛زیادتر نگویید از آنچه که هست، از آنچه که باید و شاید. منصف باشیم؛ عادل باشیم. این‏ها آن وظایف ماست

🌻🌹🌹🌻🌹🌹🌻🌹🌹🌻🌹🌹🌻

💮بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ💮

اَللَّـهُ لَا إِلَـٰهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ ۚ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ ۚ لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْ‌ضِ ۗ مَن ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِندَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ ۚ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ ۖ وَلَا یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ ۚ وَسِعَ کُرْ‌سِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْ‌ضَ ۖ وَلَا یَئُودُهُ حِفْظُهُمَا ۚ وَهُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ ﴿٢٥٥﴾
لَا إِکْرَ‌اهَ فِی الدِّینِ ۖ قَد تَّبَیَّنَ الرُّ‌شْدُ مِنَ الْغَیِّ ۚ فَمَن یَکْفُرْ‌ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِن بِاللَّـهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْ‌وَةِ الْوُثْقَىٰ لَا انفِصَامَ لَهَا ۗ وَاللَّـهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ ﴿٢٥٦﴾
اللَّـهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِ‌جُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ‌ ۖ وَالَّذِینَ کَفَرُ‌وا أَوْلِیَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِ‌جُونَهُم مِّنَ النُّورِ‌ إِلَى الظُّلُمَاتِ ۗ أُولَـٰئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ‌ ۖ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ ﴿٢٥٧﴾

🌹🌻🌻🌹🌻🌻🌹🌻🌻🌹🌻🌻🌹

بایگانی
نویسندگان
آخرین نظرات
logo-samandehi پایگاه اطلاع‌رسانی دکتر سعید جلیلی
بـیتوتــه
iconicon
icon
خانهاخبار داغتازه هاتبلیغات در بیتوتهدعوت به همکاریدرباره ماتماس با ما
تازه های اعمال مستحبی

آداب و اعمال مسجد جمکران,اعمال مسجد جمکران,آداب مسجد جمکران
آداب و اعمال مسجد جمکران

اعمال مستحبی مسجد جمکران با توجه به اینکه هر مکان مقدسی دارای آداب و اعمال خاصی است مسجد مقدس…
دعای روز اول ماه رمضان,دعای اولین روز ماه رمضان,دعای روز اول رمضان
دعای روز اول ماه رمضان
دعا برای خانه دار شدن,ذکر برای خانه دار شدن,دعا و ذکر برای خرید خانه
بهترین دعا برای خانه دار شدن
نیمه شعبان,اعمال نیمه شعبان,اعمال روز نیمه شعبان
اعمال روز نیمه شعبان
اعمال روز سوم شعبان,اعمال شب سوم شعبان,سوم شعبان
اعمال روز سوم شعبان
ماه شعبان,اذکار ماه شعبان,ذکرهای مخصوص ماه شعبان
فضیلت و اذکار مخصوص ماه شعبان
ایام البیض,ایام البیض چه روزی است,اعمال ایام البیض
ایام البیض چه روزی است؟
بیشتر »

اعمال شب بیست و یکم ماه مبارک رمضان
مجموعه: اعمال مستحبی




اعمال مشترک شبهاى قدر:

اعمال شب بیست و یکم ماه مبارک رمضان

شب قدر همان شبى است که در تمام سال شبى به خوبى و فضیلت آن نمى رسد و عمل در آن بهتر است از عمل در هزار ماه و در آن شب تقدیر امور سال مى شود و ملائکه و روح که اعظم ملائکه است در آن شب به اذن پروردگار به زمین نازل مى شوند و به خدمت امام زمان عجل الله تعالى فرجه الشریف مشرّف مى شوند و آنچه براى هرکس مقدّر شده است بر امام زمان عجل الله تعالى فرجه الشریف عرض مى کنند و اعمال شبهاى قدر بر دو نوع است :


یکى آنکه در هر سه شب باید انجام داد و دیگر آنکه مخصوص است به هر شبى امّا اوّل پس آن چند چیز است:

اوّل غسل است علاّمه مجلسى فرموده که غسل این شبها را مقارن غروب آفتاب کردن بهتر است که نماز شام را باغسل بکند دوّم دو رکعت نماز است در هر رکعت بعد از حمد هفت مرتبه توحید بخواند و بعد از فراغ هفتاد مرتبه اَسْتَغْفِرُ اللَّهَ وَاَتُوبُ اِلَیْهِ بگوید در روایت نبوى صلى الله علیه وآله است که از جاى خود برنخیزد تا حقّ تعالى او را و پدر و مادرش را بیامرزد «الخبر» سیّم قرآن مجید را بگشاید و بگذارد در مقابل خود و بگوید:


اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِکِتابِکَ الْمُنْزَلِ وَما فیهِ، وَفیهِ اسْمُکَ الْأَکْبَرُ،

خدایا از تو خواهم به حق کتاب فرستاده شده ات و آنچه در آنست که در آن است نام بزرگت

وَاَسْمآؤُکَ الْحُسْنى ، وَما یُخافُ وَیُرْجى اَنْ تَجْعَلَنى مِنْ عُتَقآئِکَ مِنَ النَّارِ،

و نامهاى نیکویت و آنچه بدانها ترس و امید شود که قرارم دهى از زمره آزاد شدگانت از دوزخ


پس هر حاجت که دارد بخواهدچهارم آنکه مُصحَف شریف رابگیرد وبر سر بگذارد وبگوید:

اَللّهُمَّ بِحَقِ هذَا الْقُرْآنِ،وَبِحَقِّ مَنْ اَرْسَلْتَهُ بِهِ، وَبِحَقِّ کُلِّ مُؤْمِنٍ مَدَحْتَهُ فیهِ، وَبِحَقِّکَ

خدایا به حق این قرآن و به حق آنکس که او را بدان فرستادى و به حق هر مؤمنى که در این قرآن مدحش کرده اى و به حقى که

عَلَیْهِمْ فَلا اَحَدَ اَعْرَفُ بِحَقِّکَ مِنْکَ

تو بر ایشان دارى زیرا کسى نیست که حق تو را بهتر از خودت بشناسد

پس ده مرتبه بگوید بِکَ یا اَللَّهُ و ده مرتبه بِمُحَمَّدٍ و ده مرتبه بِعَلىٍّ و ده مرتبه بِفاطِمَةَ و ده مرتبه بِالْحَسَنِ و ده مرتبه بِالْحُسَیْنِ

و ده مرتبه بِعَلِىّ بْنِ الْحُسَیْنِ و ده مرتبه بُمَحَمَّدِ بْنِ عَلِىٍّ و ده مرتبه بِجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ و ده مرتبه بِمُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ و ده مرتبه بِعَلِىِّ بْنِ مُوسى و ده مرتبه بِمُحَمَّدِبْنِ عَلِىٍّ و ده مرتبه بِعَلِىِّ بْنِ مُحَمَّدٍ و ده مرتبه بِالْحَسَنِ بْنِ عَلِىٍ و ده مرتبه بِالْحُجَّةِ

پس هر حاجت که دارى طلب کن پنجم زیارت کند امام حسین علیه السلام را. در خبر است که چون شب قدر مى شود منادى از آسمان هفتم ندا مى کند از بُطنان عرش که حقّ تعالى آمرزیده هر که را که به زیارت قبر حُسین علیه السلام آمده ششم احیا بدارد این شبها را همانا روایت شده هرکه احیا کند شب قدرراگناهان اوآمرزیده شود هرچند به عدد ستارگان آسمان و سنگینى کوهها وکیل دریاها باشد هفتم صد رکعت نماز کند که فضیلت بسیار دارد و افضل آنست که در هر رکعت بعد از حمد ده مرتبه توحید بخواند هشتم بخواند:

اَللَّهُمَّ اِنّى اَمْسَیْتُ لَکَ عَبْداً داخِراً، لا اَمْلِکُ لِنَفْسى نَفْعاً وَلا ضَرّاً، وَلا

خدایا من شام کردم در حالى که بنده خوارى هستم که مالک سود و زیانى براى خویش نیستم و نتوانم

اَصْرِفُ عَنْها سُوءاً، اَشْهَدُ بِذلِکَ عَلى نَفْسى ، وَاَعْتَرِفُ لَکَ بِضَعْفِ

از خویشتن پیش آمد ناگوارى را بازگردانم و این مطلبى است که من آن را بر خویش گواهى دهم و به ناتوانى

قُوَّتى ، وَقِلَّةِ حیلَتى ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ، وَاَنْجِزْ لى ما

خود و بیچارگیم در برابرت اعتراف دارم پس درود فرست بر محمد و آل محمد و وفا کن برایم بدانچه

وَعَدْتَنى ، وَجَمیعَ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ مِنَ الْمَغْفِرَةِ فى هذِهِ اللَّیْلَةِ،

بر من و همه مؤمنین و مؤمنات وعده فرمودى از آمرزش در این شب

وَاَتْمِمْ عَلَىَّ ما اتَیْتَنى فَاِنّى عَبْدُکَ الْمِسْکینُ الْمُسْتَکینُ، الضَّعیفُ

و تمام کن بر من آنچه را به من دادى زیرا که من بنده بینواى مستمند ناتوان تهیدست

الْفَقیرُ الْمَهینُ، اَللّهُمَّ لا تَجْعَلْنى ناسِیاً لِذِکْرِکَ فیما اَوْلَیْتَنى ، وَلا [غافِلاً]

خوار توام خدایا قرار مده مرا فراموشکار از یاد خویش در آنچه به من انعام فرمودى و نه غافل از

لِإِحْسانِکَ فیما اَعْطَیْتَنى ، وَلا ایِساً مِنْ اِجابَتِکَ، وَاِنْ اَبْطَاَتْ عَنّى ،

احسانت در آنچه به من عطا کردى و قرارم مده ناامید از اجابت خویش و اگرچه دیرزمانى طول کشد

فى سَرَّآءَ اَوْ ضَرَّآءَ، اَوْ شِدَّةٍ اَوْ رَخآءٍ، اَوْ عافِیَةٍ اَوْ بَلاءٍ، اَوْ بُؤْسٍ اَوْ

چه در خوشى و چه در سختى در دشوارى یا در آسایش در تندرستى یا گرفتارى در تنگدستى یا

نَعْمآءَ، اِنَّکَ سَمیعُ الدُّعآءِ *

در نعمت براستى تو شنواى دعایى

و این دعا را کفعمى از امام زین العابدین علیه السلام روایت کرده که در این شبها مى خوانده در حال قیام و قعود و رکوع و سجود و علاّمه مجلسى(ره) فرموده که بهترین اعمال در این شبها طلب آمرزش و دعا از براى مطالب دنیا و آخرت خود و پدر و مادر و خویشان خود و برادران مؤمن زنده و مرده ایشان است و اَذْکار و صلوات بر محمد و آل محمدعلیهم السلام آنچه مقدور شود و در بعضى از روایات وارد شده است که دعاء جوشن کبیر را در این سه شب بخوانند فقیر گوید که دعاء جوشن در سابِقْ گذشت و روایت شده که خدمت حضرت رسول صلى الله علیه وآله عرض شد که اگر من درک کنم شب قدر را چه از خداوند خود بخواهم فرمود عافیت را.


اعمال شب بیست و یکم

کفعمى از سید بن باقى نقل کرده که در شب بیست و یکم مى خوانى:

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ، وَاقْسِمْ لى حِلْماً یَسُدُّ عَنّى بابَ الْجَهْلِ، وَهُدىً

خدایا درود فرست بر محمد و آل محمد و چنان بردباریى بهره ام کن که ببندد بر من دَرِ نادانى را و هدایتى

تَمُنُّ بِهِ عَلَىَّ مِنْ کُلِّ ضَلالَةٍ، وَغِنىً تَسُدُّ بِهِ عَنّى بابَ کُلِّ فَقْرٍ، وَقُ وَّةً

به من ده که بر من منت نهد از رهانیدن از هر گمراهى و بى نیازیى به من بده که درهاى انواع فقر را به تمامى بر من ببندد و نیرویى

تَرُدُّ بِها عَنّى کُلَّ ضَعْفٍ، وَعِزّاً تُکْرِمُنى بِهِ عَنْ کُلِّ ذُلٍّ وَرِفْعَةً

به من ده که هرگونه سستى را از من بازگرداند و عزتى که از هر خوارى مرا گرامى دارى و رفعت مقامى که بدان وسیله مرا

تَرْفَعُنى بِها عَنْ کُلِّ ضَعَةٍ، وَاَمْناً تَرُدُّ بِهِ عَنّى کُلَّ خَوْفٍ، وَعافِیَةً

از هر پستى بلند کنى و امنیتى که بوسیله آن هر ترسى را از من دور کنى و تندرستى که بدان وسیله مرا از

تَسْتُرُنى بِها عَنْ کُلِّ بَلاءٍ، وَعِلْماً تَفْتَحُ لى بِهِ کُلَّ یَقینٍ، وَیَقیناً تُذْهِبُ

هر بلایى بپوشانى و دانشى که به آن هر یقینى را بر من مفتوح گردانى و یقینى که بدان وسیله

بِهِ عَنّى کُلَّ شَکٍّ، وَدُعآءً تَبْسُطُ لى بِهِ الْإِجابَةَ فى هذِهِ اللَّیْلَةِ، وَفى

هر شک و تردیدى را از من دور سازى و دعائى که اجابتش را بر من بگسترانى در همین امشب و در

هذِهِ السَّاعَةِ السَّاعَةِ السَّاعَةِ السَّاعَةِ یا کَریمُ وَخَوْفاً تَنْشُرُ لى بِهِ

همین ساعت ... ... ... ... اى بزرگوار و ترسى به من بده که

کُلَّ رَحْمَةٍ، وَعِصْمَةً تَحُولُ بِها بَیْنى وَبَیْنَ الذُّنُوبِ، حَتّى اُفْلِحَ بِها

هر رحمتى را بدان وسیله بر من بگسترانى و مرا چنان خودنگهدار کن که همان حالت میان من و گناهان حائل شود

عِنْدَ الْمَعْصُومینَ عِنْدَکَ، بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرَّاحِمینَ.

و بدان وسیله در پیشگاه معصومین (و خود نگهداران) درگاهت رستگار باشم اى مهربانترین مهربانان.

و روایت شده که در شب بیست و یکم حمّاد بن عثمان بر حضرت صادق علیه السلام وارد شد حضرت سؤال کرد که غسل کرده اى عرض کرد بلى فدایت شوم پس حضرت حصیرى طلبید و حمّاد را نزدیک خود طلبید و مشغول نماز شد و پیوسته آن حضرت نماز خواند و حمّاد نیز خود را به آن حضرت چسبانیده بود و نماز مى خواند تا از نمازهاى خویش فارغ شدند پس آن حضرت دعا کرد و حمّاد آمین گفت تا صبح طلوع کرد آن جناب اذان و اقامه گفت و بعض از غِلْمان خود را طلبید و پیش ایستاد و نماز صبح خواند در رکعت اوّل حمد و قدر و در دویّم حمد و توحید خواند و بعد از نماز مشغول به تسبیح و تحمید و تقدیس و ثناى بر خدا و صلوات بر پیغمبرصلى الله علیه وآله و دعا براى مؤمنین و مؤمنات و مسلمین و مسلمات شد پس سر به سجده نهاد و مقدار یک ساعت بجز نفس چیزى از آن جناب شنیده نشد پس از آن این دعا را خواند لا اِلهَ اِلاَّ اَنْتَ مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَالْاَبْصارِ تا آخر دعا که در اقبالست و شیخ کلینى روایت کرده که حضرت باقرعلیه السلام در شب بیست و یکم و بیست و سیّم دعا مى خواند تا نیمه شب و بعد از آن شروع مى نمود به نماز خواندن و بدانکه در هر شب از شبهاى این دهه غسل مستحب است و روایت شده که حضرت رسول صلى الله علیه وآله در هر شب این دهه غسل مى کرد و اعتکاف در این دهه مستحب است و فضیلت بسیار دارد و افضل اوقات اعتکاف است و روایت شده که مقابل دو حجّ و دو عمره است:


وَکانَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ: اِذا کانَ الْعَشْرُ الْأَواخِرَ، اعْتَکَفَ فِى الْمَسْجِدِ، وَضُرِبَتْ لَهُ قُبَّةٌ مِنْ شَعْرٍ، وَشَمَّرَ الْمیزَرَ، وَطَوى فِراشَهُ.

رسم رسول خدا صلى اللّه علیه و آله چنان بود که چون دهه آخر ماه رمضان مى شد در مسجد معتکف مى شد و چادرى موئین برایش مى زدند و کمر را محکم مى بست و بستر خواب را جمع مى کرد.

و بدانکه در این شب در سنه چهلم واقع شد شهادت مولاى ما حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام و در این شب تجدید مى شود احزان آل محمّد علیهم السلام و اشیاع ایشان و روایت شده که در آن شب مانند شب شهادت امام حسین علیه السلام برداشته نشد سنگى از روى زمین مگر آنکه در زیر آن خون تازه بود شیخ مفید فرموده که در این شب صلوات بسیار بفرستد و سعى و کوشش کند در نفرین بر ظالمان آل محمدعلیهم السلام و لعن بر قاتل امیرالمؤمنین علیه السلام روز بیست و یکم روز قتل حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام و مناسبست زیارت آن جناب و کلمات حضرت خضرعلیه السلام که به منزله زیارت آن حضرتست در این روز.


Correspondent: Ali Bagheri Kakash
ین دعا در کتابهاى معتبر به شرحى گسترده‏‌تر از شرح جوشن کبیر نقل شده، و کفعمى در حاشیه کتاب بلد الامین‏ فرموده که این دعا دعایى است بس بلند و پر ارج و هنگامى که هادى عبّاسى کشتن حضرت موسى بن جعفر علیهما السلام را قصد کرد آن حضرت این دعا را خواند در نتیجه جدّش رسول خدا صلّى الله و علیه و آله را در خواب دید که به ایشان فرمود: حق تعالى دشمن تو را هلاک‏ خواهد کرد. این دعا در کتاب مهج الدعوات سیّد ابن طاووس نیز نقل شده ولى بین نسخه کفعمى و سیّد اختلاف وجود دارد که ما آن را موافق کتاب بلد الامین نقل مى‏کنیم. و آن دعا این است:
بِسم اللهِ الرَحمنِ الرَحیم
به نام خدا که رحمتش بسیار و مهربانى‏اش همیشگى است
اِلهى کَمْ مِنْ عَدُوٍّ انْتَضى عَلَىَّ سَیفَ عَداوَتِهِ وَشَحَذَ لى ظُبَةَ مِدْیَتِهِ وَاَرْهَفَ لى شَباحَدِّهِ وَدافَ لى قَواتِلَ سمُوُمِهِ وَسَدَّدَ اِلَىَّ صَوائِبَ سِهامِهِ وَلَمْ تَنَمْ عَنّى عَیْنُ حِراسَتِهِ وَاَضْمَرَ اَنْ یَسُومَنِى الْمَکْروْهَ وَیُجَرِّعَنى ذُعافَ مَرارَتِهِ نَظَرْتَ اِلى ضَعْفى عَنِ احتِمالِ الْفَوادِحِ،
خدایا چه بسیار دشمنى که شمشیر دشمنى‏اش را به روى من کشید، و لبه تیغش را بر من تیز کرد، و باریک نمود دم‏ برنده اسلحه‏اش را و زهرهاى کشنده‏اش را براى من درهم آمیخت و تیرهاى بى‏خطایش را به سوى من نشانه گرفت و چشم نگهبانش از من به‏ به خواب نرفت و نهانى بر آن است تا مرا در معرض امور ناخوشایند قرار دهد، و به من بچشاند زهر جگر سوزش را، خدایا به ناتوانى من نگریستى‏ که تاب حوادث بزرگ را ندارم
وَعَجْزى عَنِ الاِْنْتِصارِ مِمَّنْ قَصَدَنى بِمُحارَبَتِهِ وَوَحْدَتى فى کَثیرٍ مِمَّنْ ناوانى واَرْصَدَ لى فیما لَمْ اُعْمِلْ فِکْرى فى الاِْ رْصادِ لَهُمْ بِمِثْلِهِ فَاَیَّدْتَنى بِقُوَّتِکَ وَشَدَدْتَ اَزْرى بِنُصْرَتِکَ وفَلَلْتَ لى حَدَّهُ وَخَذَلْتَهُ بَعْدَ جَمْعِ عَدیدِهِ وَحَشْدِهِ واَعْلَیْتَ کَعْبى عَلَیْهِ،
و در درماندگى‏ام را از انتقام گرفتن از ان با ستیزه‏جویى‏اش قصد من کرده دیدى، و تنهایى‏ام را در برابر بسیارى از آنان‏که آزار مرا اراده نموده‏اند، و در کمین من نشستند مشاهده کردى و در آنچه که اندیشه‏ام را علیه آنان براى مقابله به مثل بکار نگرفتم، پس مرا به‏ نیرویت تأیید کردى و پشتم را با یاریت محکم نمودى، و تیغ او را به نفع من کند کردى، و او را پس از جمع‏آورى نفرات‏ و تجهیزاتش خوار نمودى، و مقام و جایگاه مرا بر او برترى دادى
وَوَجَّهْتَ ما سَدَّدَ اِلَىَّ مِنْ مَکائِدِهِ اِلَیْهِ وَرَدَدْتَهُ عَلَیْهِ وَلَمْ یَشْفِ غَلیلَهُ وَلَمْ تَبْرُدْ حَزازاتُ غَیْظِهِ وَقَدْ عَضَّ عَلَىَّ اَنامِلَهُ وَاَدْبَرَ مُوَلِّیاً قَدْ اَخْفَقَتْ سَرایاهُ فَلَکَ الْحَمْدُ یا رَبِّ مِنْ مُقْتَدِرٍ لا یُغْلَبُ وَذى اَناةٍ لا یَعْجَلُ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاجْعَلْنى لِنَعْمائِکَ مِنَ الشّاکِرینَ وَلاِلّائِکَ مِنَ الذّ اکِرینَ اِلهى وَکَمْ مِنْ باغٍ بَغانى بِمَکایِدِهِ وَنَصَبَ لى اَشْراکَ مَصایِدِهِ وَوَکَّلَ بى تَفَقُّدَ رِعایَتِهِ،
و آنچه را از نیرنگهایش به جانب من هدف گرفته بود به سوى خودش بازگردانى‏ و علیه او به کار بستى، ولى عطش کینه‏اش فرو ننشست، و سوزش دل برامده از خشمش سرد نشد درحالى‏که از غیضش بر من انگشت به‏ دندان گزید و پشت کرده پا به فرار نهاد و سپاه و نفراتش تارومار شد، پس تو را سپاس اى پروردگار از توانایى‏ات که شکست نپذیرد، و بردبارى‏ات‏ که شتاب نپذیرد، بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و مرا در برابر نعمتهایت از شاکران و در برابر عطاهایت از ذاکران قرار ده، خدایا چه بسیار متجاوزى که با نیرنگهایش به من ستم کرد، و دامهاى شکارگیرش را در راهم نهاد، و توجه‏ جستجوگرانه‏اش را بر من گماشت
واَضبَاءَ اِلَىَّ اِضْباءَ السَّبُعِ لِطَریدَتِهِ انْتِظاراً لاِنْتِهازِ فُرْصَتِهِ وَهُوَ یُظْهِرُ بَشاشَةَ الْمَلَقِ وَیَبْسُطُ لى وَجْهاً غَیْرَ طَلِقٍ فَلَمّا رَاَیْتَ دَغَلَ سَریرَتِهِ وَقُبْحَ مَا انْطَوى عَلَیْهِ لِشَریکِهِ فى مِلَّتِهِ واَصْبَحَ مُجْلِباً لى فى بَغْیِهِ اَرْکَسْتَهُ لاُِمِّ رَاْسِهِ واَتَیْتَ بُنْیانَهُ مِنْ اَساسِهِ فَصَرَعْتَهُ فى زُبْیَتِهِ وَرَدَّیْتَهُ فى مَهْوى حُفْرَتِهِ وَجَعَلْتَ خَدَّهُ طَبَقاً لِتُرابِ رِجْلِهِ
و در کمین من نشست همچون کمین گذاردن درنده‏اى براى شکار خویش براى به دست آوردن فرصت مناسب درحالى‏که درحالى‏که خوشرویى چاپلوسانه نشان داده و به سختى گشاده‏رویى مى‏نمود پس چون حیله‏گرى نهادش، و زشتى‏ پندار نهفته‏اش را آن هم بر زیان هم‏کیشش مشاهده نمودى درحالى‏که سپیده مى‏کرد به امید آنکه در ستمش بر من هجوم آورد پس تو او را سرنگون‏ ساختى و ریشه‏اش را از بیخ‏وبن برکندى، و او را در چاهى که براى من کنده بود و در ژرفاى گودالش در انداختى، و گونه‏اش را همپاى خاک پایش قرار دادى
وَشَغَلْتَهُ فى بَدَنِهِ وَرِزْقِهِ وَرَمَیْتَهُ بِحَجَرِهِ وَخَنَقْتَهُ بِوَتَرِهِ وَذَکَّیْتَهُ بِمَشاقِصِهِ وَکَبَبْتَهُ لِمَنْخَرِهِ وَرَدَدْتَ کَیْدَهُ فى نَحْرِهِ وَرَبَقْتَهُ بِنَدامَتِهِ وَفَسَاْتَهُ بِحَسْرَتِهِ فَاسْتَخْذَاءَ وَتَضائَلَ بَعْدَ نَخْوَتِهِ وانْقَمَعَ بَعْدَ اْستِطالَتِهِ ذَلیلاً مَاْسُوراً فى رِبْقِ حِبالَتِهِ الَّتى کانَ یُؤَمِّلُ اَنْ یَرانى فیها یَوْمَ سَطْوَتِهِ وَقَدْ کِدْتُ یا رَبِّ لَوْ لا رَحْمَتُکَ اَنْ یَحُلَّ بى ما حَلَّ بِساحَتِهِ فَلَکَ الْحَمْدُ یا رَبِّ مِنْ مُقْتَدِرٍ لا یُغْلَبُ،
و او را به تن و روزى‏اش سرگرم کردى، و او را با سنگ خودش زدى، و با زه کمان خودش خفه‏اش‏ نمودى و با سر نیزه‏هاى خودش هلاک کردى و به رو به خاک مذلّت انداختى، و حیله‏اش را به گردنش برگرداندى و به بند پشیمانى گرفتارش کردى، و به سبب حسرتش به باد فنایش دادى، ازاین‏رو پس از کبر و نخوتش خوار و کوچک گشت، و به دنبال گردن فرازى‏اش خوار و کوبیده شد، و در بند دامى که روز گردن‏کشى‏اش آرزو داشت مرا در میان آن ببیند اسیر شد، و چه‏ نزدیک بود پروردگارا اگر رحمتت نبود بر من فرود آید، آنچه که دامن زندگى او را فرا گرفت، پس تو را سپاس پروردگارا که تواناى شکست‏ ناپذیرى
وَذى اَناةٍ لایَعْجَلُ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاجْعَلنى لِنَعْمائِکَ مِنَ الشّاکِرینَ ولاِلّائِکَ مِنَ الذّ اکِرینَ اِلهى وَکَمْ مِنْ حاسِدٍ شَرِقَ بِحَسْرَتِهِ وَعَدُوٍّ شَجِىَ بِغَیْظِهِ وَسَلَقَنى بِحَدِّ لِسانِهِ وَوَخَزَنى بِمُوقِ عَیْنِهِ وَجَعَلَنى غَرَضاً لِمرامیهِ وَقَلَّدَنى خِلالاً لَمْ تَزَلْ فِیهِ نادَیْتُکَ یا رَبِّ مُسْتَجیراً بِکَ واثِقاً بِسُرْعَةِ اِجابَتِکَ مُتَوَکِّلاً عَلى ما لَمْ اَزَلْ اَتَعَرَّفُهُ مِنْ حُسْنِ دِفاعِکَ عالِماً اَنَّهُ لا یُضْطَهَدُ مَنْ اَوى اِلى ظِلِّ کَنَفِکَ،
و بردبار بدون شتابى، بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست، و مرا بر نعمتهایت از شاکران و در برابر عطاهایت از ذاکران قرار بده، خدایا چه بسیار حسودى که از روى حسرت برافروخته گشت‏ و دشمنى که بسبب خشمش به سختى اندوهناک شد، و مرا با نیش زبانش آزرده ساخت و مژگانش را چون نیزه‏اى به بدنم فرو برد، و مرا هدف تیرهاى سرزنش‏ نمود، و کاستیهایى را به گردنم انداخت که در خود اوست، پروردگارا پناه‏جویانه تو را خواندم، درحالى‏که اطمینان‏ به سرعت اجابت تو داشتم، توکّل‏کنان به آنچه همواره از خوبى دفاعت مى‏دانستم، با آگاهى به اینکه هرکه رخت به سایه حمایتت کشد مورد آزار واقع نگردد
وَلَنْ تَقْرَعَ الْحَوادِثُ مَنْ لَجَاَ اِلى مَعْقِلِ الاِْنْتِصارِ بِکَ فَحَصَّنْتَنى مِنْ باْسِهِ بِقُدْرَتِکَ فَلَکَ الْحْمدُ یا رَبِّ مِنْ مُقْتَدِرٍ لا یُغْلَبُ وَذى اَناةٍ لا یَعْجَلُ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ واجْعَلْنى لِنَعْمائِکَ مِنَ الشّاکِرینَ وَلاِلّائِکَ مِنَ الذّ اکِرینَ.
و کسى‏که به قلعه مددجویى تو پناه آورد هرگز حوادث روزگار او را درهم نکوبد، پس به قدرتت مرا از آزار او حفظ کردى، پس تو را سپاس اى پروردگار که تواناى‏ شکست‏ناپذیرى و بردبارى که هرگز شتاب نکنى، بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست، و مرا بر نعمتهایت از شاکران‏ و در برابر عطاهایت از ذاکران قرار بده
اِلهى وَکَمْ مِنْ سَحایِبِ مَکْرُوهٍ جَلَّیْتَها وسَماءِ نِعْمَةٍ مَطَرْتَها وَجَداوِلِ کَرامَةٍ اَجْرَیْتَها واَعْیُنِ اَحْداثٍ طَمَسْتَها وناشِیَةِ رَحْمَةٍ نَشَرْتَهَا وَجُنَّةِ عافِیَةٍ اَلْبَسْتَها وَغَوامِرِ کُرُباتٍ کَشَفْتَها واُمُورٍ جارِیَةٍ قَدَّرْتَها لَمْ تُعْجِزْکَ اِذْ طَلَبْتَها وَلَمْ تَمْتَنِعْ مِنْکَ اِذْ اَرَدْتَهَا فَلَکَ الْحَمْدُ یا رَبِّ مِنْ مُقْتَدِرٍ لا یُغْلَبُ وَذى اَناةٍ لا یَعْجَلُ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاْجَعْلنى لِنَعْمائِکَ مِنَ الشّاکِرینَ وَلاِلّائِکَ مِنَ الذّ اکِرینَ،
خدایا چه بسیار ابرهاى ناملایمات که از فضاى زندگى‏ام زدودى، و آسمان نعمتى که بر من باراندى‏ و نهرهاى کرامتى که به سوى من روان ساختى، و چشمه‏هاى حوادثى که محو نمودى و نهال رحمتى که گستردى و زره عافیتى که بر من پوشاندى، و گردابهاى گرفتارى که برطرف کردى، و امور جاریه‏اى که مقدّر فرمودى، آنگاه که این امور را خواستى‏ درمانده‏ایت نکردند و هر زمان که آنها را اراده فرمودى از فرمانبردارى خوددارى ننمودند، پس تو را سپاس اى پروردگار که تواناى شکست‏ناپذیرى و بردبارى‏ که شتاب نورزى، بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و مرا به نعمتهایت از شاکران و در برابر عطاهایت‏ از ذاکران قرار بده
اِلهى وکَمْ مِنْ ظَنٍّ حَسَنٍ حَقَّقْتَ وَمِنْ کَسْرِ اِمْلاقٍ جَبَرْتَ وَمِنْ مَسْکَنَةٍ فادِحَةٍ حَوَّلْتَ وَمِنْ صَرْعَةٍ مُهْلِکَةٍ نَعَشْتَ وَمِنْ مَشَقَّةٍ اَرَحْتَ لاتُسْئَلُ عَمّا تَفْعَلُ وَهُمْ یُسْئَلُونَ وَلا یَنْقُصُکَ ما اَنْفَقْتَ وَلَقَدْ سُئِلْتَ فَاَعْطَیْتَ وَلَمْ تُسْئَلْ فاَبْتَدَاْتَ وَاسْتُمیحَ بابُ فَضْلِکَ فَما اَکْدَیْتَ اَبَیْتَ اِلّا اِنْعاماً وَاْمِتناناً واِلّا تَطَوُّلاً یا رَبِّ وَاِحْساناً واَبَیْتُ اِلّا اْنتِهاکاً لِحُرُماتِکَ وَاْجْتِراءً عَلى مَعاصِیکَ،
خدایا چه بسیار گمان نیکى که جامه عمل پوشاندى و شکست ندارى را که جبران نمودى، و بى‏چیزى توان‏ فرسایى که از من گرداندى و سقوط هلاکت‏بارى که بلندم کردى، و دشوارى که آسان نمودى‏ تو بازخواست نشوى از آنچه انجام مى‏دهى و دیگران بازخواست شوند، و از آنچه خرج مى‏کنى چیزى کاسته نشود، هر آینه از تو درخواست شد حالى عطا کردى‏ و درخواست نشد پس آغاز در عطا و او پیشگاه فضلت درخواست احسان شد و تو منع ننمودى و ابا نمودى مگر از نعمت‏بخشى‏ و اصرار بر رساندن عطا و فزون‏بخشى و احسان اى پروردگار و من خوددارى نمودم مگر از شکستن احترام محرّماتت، و جسارت بر گناهانت
وَتَعَدِّیاً لِحُدُودِکَ وَغَفْلَةً عَنْ وَعیدِکَ وَطاعَةً لِعَدُوّى وَعَدُوِّکَ لَمْ یَمْنَعْکَ یا اِلهى وناصِرى اِخْلالى بِالشُّکْرِ عَنْ اِتْمامِ اِحْسانِکَ وَلاَ حَجَزَنى ذلِکَ عَنْ اِرْتِکابِ مَساخِطِکَ.
و تجاوز از قوانینت، و غفلت از تهدیدت، و فرمانبرى از دشمنم و دشمنت، اى معبودم و یاورم کوتاهى‏ام در سپاسگزارى‏ات تو را از تمام کردن احسانت بر من باز نداشت، و این چشم‏پوشى و بزرگوارى‏ مرا از انجام کارهاى مورد خشمت مانع نشد
اَللّهُمَّ وَهذا مَقامُ عَبْدٍ ذَلیلٍ اعْتَرَفَ لَکَ بِالتَّوْحیدِ وَاَقَرَّ عَلى نَفْسِهِ بِالتَّقْصیرِ فى اَداءِ حَقِّکَ وَشَهِدَ لَکَ بِسُبُوغِ نِعْمَتِکَ عَلَیْهِ وَجَمیلِ عادَتِکَ عِنْدَهُ واِحْسانِکَ اِلَیْهِ فَهَبْ لى یا اِلهى وَسَیِّدِى مِنْ فَضْلِکَ ما اُریدُهُ اِلى رَحْمَتِکَ واَتَّخِذُهُ سُلَّماً اَعْرُجُ فیهِ اِلى مَرْضاتِکَ وَ امَنُ بِهِ مِنْ سَخَطِکَ بِعِزَّتِکَ وَطَوْلِکَ
خدایا این است جایگاه بنده خوارى که براى تو به یگانگى اقرار کرد، و براى خویش به کوتاهى در اداى حق تو، و گواهى داد براى تو به کمال نعمتت بر او و شیوه زیبا و دلنشینت نزد او احسانت بر او، پس به من ببخش اى خداى من و سرور من از فضلت آنچه را که در راه‏ رسیدن به رحمتت مى‏خواهم تا نردبانش قرار دهم که از آن به سوى خشنودیت، بالا روم، و با آن از خشمت امان یابم، به حق عزّت و عطاى همیشگى‏ات
وَبِحَقِّ نَبِیِّکَ مَحَمَّدٍ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَلَکَ الْحَمْدُ یا رَبِّ مِنْ مُقْتَدِرٍ لا یُغْلَبُ وَذى اَناةٍ لا یَعْجَلُ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَاجْعَلْنى لِنَعْمائِکَ مِنَ الشّاکِرینَ وَلاِلّائِکَ مِنَ الذّ اکِرینَ اِلهى وَکَمْ مِنْ عَبْدٍ اَمْسى وَاَصْبَحَ فى کَرْبِ الْمَوْتِ وَحَشْرَجَةِ الصَّدْرِ،
و به حق پیامبرت محمّد (درود خدا بر او و خاندانش)، پس تو را سپاس اى پروردگار که‏ تواناى شکست‏ناپذیرى، و بردبارى که شتاب نورزى، درود فرست بر محمّد و خاندان محمّد و مرا بر نعمتهایت از شاکران‏ و در برابر عطاهایت از ذاکران قرار بده. خدایا چه بسیار بنده‏اى که شامگاهان و صبحگاهان نمود در سختى مرگ و به شدت و تنگى نفس‏زنان
وَالنَّظَرِ اِلى ما تَقْشَعِرُّ مِنْهُ الجُلُودُ وَتَفْزَعُ لَهُ القُلُوبُ واَنَا فى عافِیَةٍ مِنْ ذلِکَ کُلِّهِ فَلَکَ الْحَمْدُ یا رَبِّ مِنْ مُقْتَدِرٍ لا یُغْلَبُ وَذى اَناةٍ لایَعْجَلُ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاجْعَلْنى لِنَعمائِکَ مِنَ الشّاکِرینَ وَلاِلّائِکَ مِنَ الذّ اکِرینَ.
و با نگاه به آنچه که بدنها از دیدنش مى‏لرزد، و دلها از آن بى‏تاب مى‏شود و من از همه اینها در عافیت و سلامتى هستم، پس تو را سپاس اى پروردگار که تواناى شکست‏ناپذیرى، و بردبارى که شتاب‏ نورزى، بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست، و مرا بر نعمتهایت از شاکران و در برابر عطاهایت از ذاکران قرار بده
اِلهى وَکَمْ مِنْ عَبْدٍ اَمْسى وَاَصْبَحَ سَقِیماً مَوْجِعاً فى اَنَّةٍ وَعَویلٍ یَتَقَلَّبُ فى غَمِّهِ لا یَجِدُ مَحیصاً وَلا یُسیغُ طَعاماً وَلا شَراباً وَاَنَا فى صِحَّةٍ مِنَ الْبَدَنِ وَسَلامَةٍ مِنَ الْعَیْشِ کُلُّ ذلِکَ مِنْکَ فَلَکَ الْحَمْدُ یا رَبِّ مِنْ مُقْتَدِرٍ لایُغْلَبُ وَذى اَناةٍ لا یَعْجَلُ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ واجْعَلْنى لِنَعْمائِکَ مِنَ الشّاکِرینَ وَلاِلّائِکَ مِنَ الذّ اکِرینَ.
خداى من چه بسا بنده‏اى که به شامگاهان و صبحگاهان در آمد بیمار و دردمند، در ناله و فریاد، در اندوهش به خود مى‏پیچد و راه گریزى نمى‏یافت و خوردنى و نوشیدنى گوارایى نمى‏خورد، و من در تندرستى و سلامت‏ زندگى هستم، همه اینها از توست، پس تو را سپاس اى پروردگار تواناى شکست‏ناپذیر، و بردبارى که شتاب نورزى، بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و مرا بر نعمتهایت از شاکران و در برابر عطاهایت از ذاکران قرار بده
اِلهى وَکَمْ مِنْ عَبْدٍ اَمْسى وَاَصْبَحَ خآئِفا مَرْعُوبا مُشْفِقا وَجِلا هارِبا طَریدا مُنْجَحِرا فى مَضیقٍ وَمَخْبَاَةٍ مِنَ الْمَخابى قَدْ ضاقَتْ عَلَیْهِ الاْرْضُ بِرُحْبِها لایَجِدُ حیلَةً وَلا مَنْجى وَلا مَاْوى وَاَنَا فى اَمْنٍ وَطُمَاْنینَةٍ وَعافِیَةٍ مِنْ ذلِکَ کُلِّهِ فَلَکَ الْحَمْدُ یا رَبِّ مِنْ مُقْتَدرٍ لا یُغْلَبُ وَذى اَناةٍ لایَعْجَلُ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاْجعَلْنى لِنَعْمائِکَ مِنَ الشّاکِرینَ.
خدایا چه بسیار بنده‏اى که به شامگاهان و صبحگاهان درآمد ترسان و هراسان، پریشان و اندیشناک، فرارى و رانده شده، خرابه‏نشین در تنگنا و مخفى‏گاهى از مخفى‏گاهها که زمین با فراخى‏اش بر او تنگ شد چاره و راه نجات و پناهگاهى نمى‏یابد، و من از همه اینها در امنیت و آرامش و سلامت کاملم، پس تو را سپاس اى پروردگار توانمند شکست‏ناپذیر، و بردبارى که شتاب نورزى، بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست‏ و مرا بر نعمتهایت از شاکران
وَلاِلّائِکَ مِنَ الذّ اکِرینَ اِلهى وَسَیِّدى وَکَمْ مِنْ عَبْدٍ اَمْسى وَاَصْبَحَ مَغْلُولاً مُکَبَّلاً فِى الْحَدیدِ بِاَیْدِى الْعُداةِ لایَرْحَمُونَهُ فَقیداً مِنْ اَهْلِهِ وَوَلَدِهِ مُنْقَطِعاً عَنْ اِخْوانِهِ وَبَلَدهِ یَتَوَقَّعُ کُلَّ ساعَةٍ بِاَىِّ قِتْلَةٍ یُقْتَلُ وَبِاَىِّ مُثْلَةٍ یُمَثَّلُ بِهِ وَاَنَا فى عافِیَةٍ مِنْ ذلِکَ کُلِّهِ فَلَکَ الْحَمْدُ یا رَبِّ مِنْ مُقْتَدرٍ لا یُغْلَبُ وَذى اَناةٍ لا یَعْجَلُ،
و در برابر عطاهایت از ذاکران قرار بده، خداى من و آقاى من و چه بسیار بنده‏اى که به شامگاه و بامداد درامد بسته به زنجیر، پیچیده در آهن آن هم به دست دشمنانش که به او رحم نورزند، دور مانده از زن و فرزند، بریده از برادران و شهر خویش، هر لحظه انتظار دارد که چگونه کشته خواهد شد، و چگونه اعضایش بریده خواهد گشت، و من از همه اینها در سلامت کاملم، پس تو را سپاس اى پروردگار تواناى شکست‏ ناپذیر و بردبارى که شتاب نورزى
صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاجْعَلْنى لِنَعْمائِکَ مِنَ الشّاکِرینَ وَلاِلّائِکَ مِنَ الذّ اکِرینَ اِلهى وَکَمْ مِنْ عَبْدٍ اَمْسى وَاَصْبَحَ یُق اسِى الْحَرْبَ وَمُباشَرَةَ الْقِتالِ بِنَفْسِهِ قَدْ غَشِیَتْهُ الاْعْداءُ مِنْ کُلِّ جانِبٍ بِالسُّیُوفِ وَالرِّماحِ وَآلَةِ الْحَرْبِ یَتَقَعْقَعُ فِى الْحَدیدِ قَدْ بَلَغَ مَجْهُودَهُ لا یَعْرِفُ حیلَةً وَلا یَجِدُ مَهْرَباً قَدْ اُدْنِفَ بِالْجِراحاتِ اَوْ مُتَشَحِّطاً بِدَمِهِ تَحْتَ السَّنابِکِ وَالاْرْجُلِ یَتَمَنّى شَرْبَةً مِنْ ماءٍ
بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و مرا از شاکران، و در برابر عطاهایت از ذاکران قرار بده، خداى من و چه بسیار بنده‏اى که به شامگاه صبحگاه درآمد، درحالى‏که سختى جنگ و پیکار را با جانش تحمّل مى‏کند، و دشمنان از هر جانب او را با شمشیرها و نیزه‏ها و ابزار جنگ در محاصره آورده‏اند، در میان آهن تلاش مى‏کند، ‌‌نهایت کوشش را بکار گرفته، راه چاره‏اى نمى‏یابد، و گریزگاهى نمى‏یابند، از سختى جراحات‏ بیمار شده، یا در خون خویش زیر سمها و لگدها غلطان گشته، جرعه‏آبى را آرزو مى‏کند
اَوْ نَظْرَةً اِلى اَهْلِهِ وَوَلَدِهِ لا یَقْدِرُ عَلَیْها وَاَنَا فى عافِیَةٍ مِنْ ذلِکَ کُلِّهِ فَلَکَ الْحَمْدُ یا رَبِّ مِنْ مُقْتَدِرٍ لا یُغْلَبُ وَذى اَناةٍ لا یَعْجَلُ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاْجَعَلْنى لِنَعْمائِکَ مِنَ الشّاکِرینَ وَلاِلّائِکَ مِنَ الذّاکِرینَ اِلهى وَکَمْ مِنْ عَبْدٍ اَمْسى وَاَصْبَحَ فى ظُلُماتِ الْبِحارِ وَعَواصِفِ الرِّیاحِ وَالاْهْوالِ وَالاْ مْواجِ یَتَوقَّعُ الغَرَقَ وَالْهَلاکَ لا یَقْدِرُ عَلى حیلَةٍ اَوْ مُبْتَلىً بِصاعِقَةٍ اَوْ هَدْمٍ اَوْ حَرْقٍ اَوْ شَرْقٍ اَوْ خَسْفٍ اَوْ مَسْخٍ اَوْ قَذْفٍ وَاَنَا فى عافِیَةٍ مِنْ ذلِکَ کُلِّهِ فَلَکَ الْحَمْدُ یا رَبِّ مِنْ مُقْتَدِرٍ لا یُغْلَبُ وَذى اَناةٍ لا یَجْعَلُ،
یا یک نگاه به اهل و فرزندش را تمّنا مى‏نماید، امّا توانى بر آن را ندارد، و من از همه اینها در سلامت کاملم، تو را پس سپاس اى‏ پروردگار تواناى شکست‏ناپذیر و بردبارى که شتاب نورزى، بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و مرا بر نعمتهایت از شاکران و در برابر عطاهایت از ذاکران قرار بده. خداى من و چه بسیار بنده‏اى که به شامگاه و صبحگاه‏ درآید، در تاریکى‏هاى دریاها و تندبادها و در دل هراسها و امواج در حالى انتظار غرق شدن و هلاکت را مى‏کشد و توان چاره‏اندیشى ندارد، یا گرفتار صاعقه یا آوار یا آتش‏سوزى یا گلوگیر شدن لقمه یا فرو رفتن در زمین یا مسخ شدن یا اتّهام به امر نامشروع است و من از همه اینها در سلامت کاملم، پس تو را سپاس اى پروردگار تواناى شکست‏ناپذیر و بردبارى که شتاب نورزى
صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاجْعَلنى لِنَعْمائِکَ مِنَ الشّاکِرینَ وَلاِلّائِکَ مِنَ الذّاکِرینَ. اِلهى وکَمْ مِنْ عَبْدٍ اَمْسى واَصْبَحَ مُسافِراً شاخِصاً عَنْ اَهْلِهِ وَوَلَدِهِ مُتَحَیِّراً فِى الْمَفاوِزِ تائِهاً مَعَ الْوُحُوشِ وَالْبَهائِمِ وَالْهَوامِّ وَحِیداً فَریداً لا یَعْرِفُ حیلَةً وَلا یَهْتَدى سَبیلاً اَوْ مُتَاَذِّیاً بِبَرْدٍ اَوْ حَرٍّ اَوْ جُوعٍ اَوْ عُرْىٍ اَوْ غَیْرِهِ مِنَ الشَّدائِدِ مِمَّا اَنَا مِنْهُ خِلْوٌ فى عافِیَةٍ مِنْ ذلِکَ کُلِّهِ فَلَکَ الْحَمْدُ یا رَبِّ مِنْ مُقْتَدِرٍ لا یُغْلَبُ، وَذى اَناةٍ لا یَعْجَلُ،
بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و مرا بر نعمتهایت از شاکران‏ و در برابر عطاهایت از ذاکران قرار ده. خداى من چه بسیار بنده‏اى که به شامگاه و بامداد در حال مسافرت و دورى از همسر و و فرزند، سرگردان در بیشه‏هاى خشک، سرگشته در میان حیوانات وحشى و چهارپایان و حشرات آن هم بى‏یاور و تنها، چاره‏اى نمى‏یابد، و به راهى رهنمون نمى‏گردد، یا در آزار است از سرمایى سرد یا گرمایى سوزان، یا دچار گرسنگى یا برهنگى یا غیر اینها از سختیها و گرفتاریهایى که من از آنها در امانم و در سلامتى کامل از همه اینها بسر می‌برم، پس تو را سپاس‏ اى پروردگار تواناى شکست‏ناپذیر، و بردبارى که شتاب نورزى
صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ واجْعَلْنى لِنَعْمآئِکَ مِنَ الشّاکِرینَ ولاِلّائِکَ مِنَ الذّ اکِرینَ. اِلهى وَسَیِّدى وکَمْ مِنْ عَبْدٍ اَمْسى وَاَصْبَحَ فَقیراً عائِلاً عارِیاً مُمْلِقاً مُخْفِقاً مَهْجُوراً جائِعاً ظَمْئانَ یَنْتَظِرُ مَنْ یَعُودُ عَلَیْهِ بِفَضْلٍ اَوْ عَبْدٍ وَجیهٍ عِنْدَکَ هُوَ اَوْجَهُ مِنّى عِنْدَکَ وَاَشدُّ عِبادَةً لَکَ،
بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست، و مرا بر نعمتهایت از شاکران و در برابر عطاهایت از ذاکران قرار بده. خداى من و آقاى من و چه بسیار بنده‏اى که به‏ شامگاه و صبحگاه درآمد درحالى‏که تهیدست، بى‏چیز، عریان، نیازمند، پریشان، دچار هجران، گرسنه، تشنه است و انتظار مى‏برد که چه کسى‏ به او احسان مى‏کند، یا چه بسا بنده آبرومندى که نزد تو از من آبرومند‌تر و عبادتش براى تو بیشتر است
مَغْلُولاً مَقْهُوراً قَدْ حُمِّلَ ثِقْلاً مِنْ تَعَبِ الْعَناءِ وَشِدَّةِ الْعُبُودِیَّةِ وَکُلْفَةِ الرِّقِّ وَثِقْلِ الضَّریبَةِ اَوْ مُبْتَلاً بِبَلا ءٍ شَدیدٍ لا قِبَلَ لَهُ اِلّا بِمَنَّکَ عَلَیْهِ واَنَا الْمَخْدُومُ الْمُنَعَّمُ الْمُعافَى الْمَکَرَّمُ فى عافِیَةٍ مِمّا هُوَ فیهِ فَلَکَ الْحَمْدُ عَلى ذلِکَ کُلِّهِ مِنْ مُقْتَدرٍ لا یُغْلَبُ وَذى اَناةٍ لا یَعْجَلُ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاْجَعْلنى لِنَعْمائِکَ مِنَ الشّاکِرینَ وَلاِلّائِکَ مِنَ الذّ اکِرینَ.
و در عین‏حال دچار غل‏وزنجیر و اسیر دست ستمگر است، بار سنگینى از خستگى و رنج و سختى بیگارى و دشوارى بردگى و پرداخت وجه سنگین به اربابش بر او تحمیل شده است، یا شخصى که به بلاى سختى گرفتار آمده و توان ایستادگى در برابر آن را جز به فضل تو ندارد، اما من مورد احترام دیگران، و در نعمت و تندرستى‏ام، و گرامى‏ام داشته‏اند، از آنچه آن درمانده به آن گرفتار است در سلامت کاملم، پس تو را سپاس بر تمام این الطافى که به من بخشیدى اى تواناى‏ شکست‏ناپذیر و بردبارى که شتاب نورزى، بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و مرا بر نعمتهایت از شاکران، و در برابر عطاهایت از ذاکران قرار بده
اِلهى وَسَیِّدى وَ کَمْ مِنْ عَبْدٍ اَمْسى وَاَصْبَحَ عَلیلاً مَریضاً سَقیماً مُدْنِفاً عَلى فُرُشِ العِلَّةِ وَفى لِباسِها یَتَقَلَّبُ یَمیناً وشِمالاً لا یَعْرِفُ شَیْئاً مِنْ لَذَّةِ الطَّعامِ وَلا مِنْ لَذَّةِ الشَّرابِ یَنْظُرُ اِلى نَفْسِهِ حَسْرَةً لایَسْتَطیعُ لَه ا ضَرّاً وَلا نَفْعاً وَاَنَا خِلْوٌ مِنْ ذلِکَ کُلِّهِ بِجُودِکَ وَکَرَمِکَ فَلا اِلهَ إ لا اَنْتَ سُبْحانَکَ مِنْ مُقْتَدرٍ لا یُغْلَبُ وَذى اَناةٍ لا یَعْجَلُ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاْجعَلْنى لَکَ مِنَ الْعابِدینَ وَلِنعَمائِکَ مِنَ الشّاکِرینَ وَلاِلّائِکَ مِنَ الذّ اکِرینَ وَارْحَمْنى بِرحْمَتِکَ ی ا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ.
خداى من و آقاى من و چه بسیار بنده‏اى که به شامگاه و صبحگاه درآمد درحالى‏که علیل، دردمند، بیمار است و در بستر بیمارى و لباس ناخوشى افتاده، و از درد به راست و چپ مى‏غلطد و چیزى از لذّت خوراکى و آشامیدنى را درک نمى‏کند، با حسرت به خود مى‏نگرد ولى بر دفع زیان و جلب نفعى توان ندارد، و من در سایه جود و کرمت از همه اینها در آرامش هستم، پس معبودى جز تو نیست، که تواناى شکست‏ناپذیر بردبارى که شتاب نورزى، بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست، و مرا از عبادت‏کنندگان قرار بده، و بر نعمتهایت از شاکران و در برابر عطاهایت از ذاکران قرار بده، و به من مهر ورز به حق رحمتت اى مهربان‏‌ترین مهربانان
مَوْلاىَ وَسَیِّدى وَکَمْ مِنْ عَبْدٍ اَمْسى وَاَصْبَحَ وَقَدْ دَنا یَوْمَهُ مِنْ حَتْفِهِ واَحْدَقَ بِهِ مَلَکُ الْمَوْتِ فى اَعْوانِهِ یُعالِجُ سَکَراتِ الْمَوْتِ وَحِیاضَهُ تَدُورُ عَیْناهُ یَمیناً وَشِمالاً یَنْظُرُ اِلى اَحِبّائِهِ وَاَوِدّائِهِ واَخِلائِهِ قَدْ مُنِعَ مِنَ الکَلا مِ وَحُجِبَ عَنِ الخِط ابِ یَنْظُرُ اِلى نَفْسِهِ حَسْرَةً لایَسْتَطیعُ لَها ضَرّاً وَلا نَفْعاً وَاَنَا خِلْوٌ مِنْ ذلِکَکُلِّهِ بِجُودِکَ وَکَرمِکَ فَلا اِلهَ إ لا اَنْتَ سُبْحانَکَ مِنْ مُقْتَدِرٍ لا یُغْلَبُ وَذى اَناةٍ لا یَعْجَلُ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ واجْعَلْنى لِنَعْمائِکَ مِنَ الشّاکِرینَ وَلاِلّائِکَ مِنَ الذّ اکِرینَ وَارْحَمْنى بِرَحْمَتِکَ ی ا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ.
مولایم و سرورم، و چه بسا بنده‏اى که به شامگاه و صبحگاه درآمد درحالى‏که به مرگ نزدیک شده، و فرشته مرگ در میان یارانش او را محاصره کرده است، در جستجوى درمانى براى سختیهاى جان‏دادن و گردابهاى آن است، چشمانش به راست و چپ مى‏چرخد، به محبوبان و دوستان و یاران صمیمى‏اش مى‏نگرد، از گفتار بازداشته، و از خطاب محروم گشته و از روى حسرت بر خود مى‏نگرد، بر دفع زیان و جلب سودى توان ندارد، و من از همه اینها به جود و کرمت در آرامش هستم، پس معبودى جز تو نیست، پاکى تو که تواناى شکست‏ناپذیر و بردبارى که شتاب نورزى، بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست، و مرا بر نعمتهایت از شاکران و در برابر عطاهایت از ذاکران قرار بده، و به حق مهرت بر من مهر ورز اى مهربان‏‌ترین مهربانان
مَوْلاىَ وَسَیِّدى وَکَمْ مِنْ عَبْدٍ اَمْسى وَاَصْبَحَ فى مَضائِقِ الحُبُوسِ وَالسُّجُونِ وَکُرَبِها وَذُلِّها وَحَدیدِها یَتَداوَلُهُ اَعْوانُها وَزَبانِیَتُها فَلا یَدْرى اَىُّ حالٍ یُفْعَلُ بِهِ وَاَىُّ مُثْلَةٍ یُمَثَّلُ بِهِ فَهُوَ فى ضُرٍّ مِنَ الْعَیْشِ وَضَنْکٍ مِنَ الْحَیوةِ یَنْظُرُ اِلى نَفْسِهِ حَسْرَةً لایَسْتَطیعُ لَها ضَرّاً وَلا نَفْعاً وَاَنَا خِلْوٌ مِنْ ذلِکَ کُلِّهِ بِجُودِکَ وَکَرَمِکَ فَلا اِلهَ إ لا اَنْتَ سُبْحانَکَ مِنْ مُقْتَدِرٍ لا یُغْلَبُ وَذى اَناةٍ لا یَعْجَلُ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاجْعَلْنى لَکَ مِنَ الْعابِدینَ ولِنَعْمائِکَ مِنَ الشّاکِرینَ وَلاِلّائِکَ مِنَ الذّ اکِرینَ وَارْحَمْنى بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ.
خداى من و آقاى من، چه بسیار بنده‏اى که به شامگاه و صبحگاه‏ درآمد درحالى‏که در تنگناهاى زندانها و محبسها و با ناراحتى و خوارى و در غل و زنجیر به سر مى‏برد، و زندانبانها و دژخیمان او را دست به دست می‌گردانند. پس نمى‏داند با او چگونه رفتار خواهد شد، و چگونه اعضایش بریده خواهد گشت، پس او در زندگانى در بدحالى سخت است، و در ‌‌نهایت تنگى و سختى است، با حسرت به خود مى‏نگرد، بر دفع زیان و جلب سودى توان ندارد، و من به جود و کرمت از همه اینها در امان هستم، پس معبودى جز تو نیست، پاکى تو که تواناى شکست‏ناپذیر، و بردبارى که شتاب نورزى، بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و مرا از عبادت‏کنندگان خویش، و بر نعمتهایت‏ از شاکران و در برابر عطاهایت از ذاکران قرار بده و به حق مهرت بر من مهر آر اى مهربان‏‌ترین مهربانان
سَیِّدِى وَمَوْلاىَ وَکَمْ مِنْ عَبْدٍ اَمْسى وَاَصْبَحَ قَدِ اسْتَمَرَّ عَلَیْهِ القَضاءُ وَاَحْدَقَ بِهِ الْبَلاءُ وَفارَقَ اَوِدّ ائَهُ وَاَحِبّ ائَهُ وَاَخِلائَهُ وَاَمْسى اَسیراً حَقیراً ذَلیلاً فى اَیْدِى الْکُفّارِ وَالاْعْداءِ یَتَداوَلُونَهُ یَمیناً وَشِمالاً قَدْ حُصِرَ فِى الْمَطامیرِ وَثُقِّلَ بِالْحَدیدِ لا یَرى شَیْئاً مِنْ ضِیاءِ الدُّنْیا وَلا مِنْ رَوْحِها یَنْظُرُ اِلَى نَفْسِهِ حَسْرَةً لا یَسْتَطیعُ لَها ضَرّاً وَلا نَفْعاً وَاَنَا خِلْوٌ مِنْ ذلِکَ کُلِّهِ بِجُودِکَ وَکَرَمِکَ فَلا اِلهَ إ لا اَنْتَ سُبْحانَکَ مِنْ مُقْتَدِرٍ لا یُغْلَبُ وَذى اَناةٍ لا یَعْجَلُ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاجْعَلْنى لَکَ مِنَ الْعابِدینَ وَلِنَعْمائِکَ مِنَ الشّاکِرینَ، وَلاِلّائِکَ مِنَ الذّ اکِرینَ وَارْحَمْنى بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ
آقاى من و مولاى من، چه بسیار بنده‏اى که به شامگاه و صبحگاه درآمد درحالى‏که سرنوشتش با سختى گره خورده، و گرفتارى او را محاصره کرده، و از دوستان و محبوبان و یاران صمیمى جدا افتاده است، شام کرد در حال اسارت، حقارت، خوارى در دست کافران و دشمنان، او را دست‏به‏دست به راست‏وچپ مى‏گردانند، در سیاه‏چالها زندانى شده و با غل‏وزنجیر سنگین گشته، از روشنى‏ دنیا و نسیمش چیزى نمى‏بیند، با حسرت به خود مى‏نگرد، بر دفع زیان و جلب سودى‏ توان ندارد و من از همه اینها به جود و کرمت در آرامش هستم، پس معبودى جز تو نیست، پاکى تو که تواناى‏ شکست‏ناپذیر و بردبارى که شتاب نورزى، بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و مار از عبادت‏کنندگان‏ خویش، و بر نعمتهایت از شاکران و در برابر عطاهایت از ذاکران قرار بده، به حق مهرت بر من مهر آر، اى مهربان‏ترین‏ مهربانان
وَعِزَّتِکَ یا کَریمُ لاََطْلُبَنَّ مِمّا لَدَیْکَ وَلاَُلِحَّنَّ عَلَیْکَ وَلاَمُدَّنَّ یَدى نَحْوَکَ مَعَ جُرْمِها اِلَیْکَ یا رَبِّ فَبِمَنْ اَعُوذُ وَبِمَنْ اَلُوذُ لا اَحَدَ لى اِلّااَنْتَ اَفَتَرُدُّنى وَاَنْتَ مُعَوَّلى وَعَلَیْکَ مُتَّکَلى اَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذى وَضَعْتَهُ عَلَى السَّماءِ فَاْستَقَلَّتْ وَعَلَى الاْرْضِ فَاسْتَقَرَّتْ وَعَلَى الْجِبالِ فَرَسَتْ وَعَلَى اللَّیْلِ فَاَظْلَمَ وَعَلَى النَّهارِ فَاسْتَنارَ اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمِّدٍ وَاَنْ تَقْضِىَ لى حَوائِجى کُلَّها وَتَغْفِرَ لى ذُنُوبى کُلَّها صَغیرَها وَکَبیرَها وَتُوَسِّعَ عَلَىَّ مِنَ الرِّزْقِ ما تُبَلِّغُنى بِهِ شَرَفَ الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ.
و به حق عزّتت اى کریم هر آینه از تو درخواست مى‏کنم آنچه از عطایا را که نزد تواست و دراین‏باره بر تو اصرار مى‏ورزم، و دستم را با جرمى‏ که نسبت به تو دارد، به جانب آستانت دراز مى‏کنم، پس به که پناه ببرم؟ و به که رو کنم؟ کسى را جز تو ندارم، آیا مرا از درگاهت می‌رانى درحالى‏که تنها تو تکیه‏گاه منى و توکلّم تنها بر تو است، از تو درخواست مى‏کنم به نامت که چون بر آسمان نهادى‏ پابرجا شد و چون بر زمین گذاردى آرام گرفت و چون بر کوهها گذاشتى استوار گشت و چون بر شب نهادى تاریک شد و چون بر روز قرار دادى روشنى گرفت،] خداى من [از تو مى‏خواهم که بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستى و همه نیازهاى مرا برآورده‏ سازى، و همه گناهان کوچک و بزرگم را بیامرزى، و روزى‏ام را گسترده سازى، روزى‏اى که‏ مرا با آن به شرف دنیا و آخرت برسانى، اى مهربان‏‌ترین مهربانان
مَوْلاىَ بِکَ اسْتَعَنْتُ فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ واَعِنّى وَبِکَ اسْتَجَرْتُ فَاَجِرْنى واَغْنِنى بِطاعَتِکَ عَنْ طاعَةِ عِبادِکَ وَبِمَسْئَلَتِکَ عَنْ مَسْئَلَةِ خَلْقِکَ وَانْقُلْنى مِنْ ذُلِّ الْفَقْرِ اِلى عِزِّ الْغِنى وَمِنْ ذُلِّ الْمَعاصى اِلى عِزِّ الطّاعَةِ فَقَدْ فَضَّلْتَنى عَلى کَثیرٍ مِنْ خَلْقِکَ جُوداً مِنْکَ وَکَرَماً لا بِاسْتِحْقاقٍ مِنّى اِلهى فَلَکَ الْحَمْدُ عَلى ذلِکَ کُلِّهِ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاجْعَلْنى لِنَعْمائِکَ مِنَ الشّاکِرینَ وَلاِلّائِکَ مِنَ الذّ اکِرینَ.
آقاى من از تو یارى خواهم، پس بر محمّد و خاندان‏ محمّد درود فرست و مرا یارى ده و به تو پناه جستم پس پناهم ده و مرا با طاعت خود از طاعت بندگانت بى‏نیاز کن، و به خواهش خویش از خواهش خلق مستغنى‏ام گردان و از خوارى تنگدستى به عزّت توانگرى، و از ذلت گناه به عزّت‏ طاعت دگرگون ساز، همانا تو مرا بر بسیارى از مردمان برترى دادى، نه از روى شایستگى من، بلکه از روى جود و کرمت، خداى من تو را سپاس بر همه این عطاها، بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و مرا قرار بده‏ بر نعمتهایت از شاکران و در برابر عطاهایت از ذاکران
سپس به سجده برو و بگو:
سَجَدَ وَجْهِىَ الذَّلیلُ لِوَجْهِکَ الْعَزیزِ الْجَلیلِ سَجَدَ وَجْهِىَ البالى اْلفانى لِوَجْهِکَ الدّائِم الْباقى سَجَدَ وَجْهِىَ الْفَقیرُ لِوَجْهِکَ الْغَنِىِّ الْکَبیرِ سَجَدَ وَجْهى وَسَمْعى وَبَصَرى وَلَحْمى وَدَمى وَجِلْدى وَعَظْمى وَما اَقَلَّتِ الاْرْضُ مِنّى لِلّهِ رَبِّ الْعالَمینَ اَللّهُمَّ عُدْ عَلى جَهْلى بِحِلْمِکَ وَعَلى فَقْرى بِغِناکَ وَعَلى ذُلّى بِعِزِّکَ وَسُلْطانِکَ وَعَلى ضَعْفى بِقُوَّتِکَ وَعَلى خَوْفى بِاَمْنِکَ وَعَلى ذُنُوبى وَخطایاىَ بِعَفْوِکَ وَرَحْمَتِکَ یا رَحْمنُ یا رَحیمُ.
سجده کرد روى خوارم براى ذات عزیز بزرگت، سجده کرد روى‏ فرسوده فانى‏ام و براى ذات همیشگى ماندگارت، سجده کرد روى پیوسته به تهیدستى‏ام براى ذات بى‏نیاز بزرگت، سجده‏ کرد رویم و گوشم و چشم و گوشتم و خونم و پوستم و استخوانم، و همه آنچه زمنى از بار وجود من برداشته در برابر پروردگار جهانیان. خدایا بر نادانى من به بردبارى‏ات، و بر تهیدستى من به توانگرى‏ات، و بر خوارى‏ من به عزّتت و سلطنتت، بر ناتوانى من به توانایى‏ات، و بر ترس من به ایمنى‏ات، و بر گناهان و خطاهاى من به گذشتت و رحمتت بنگر اى بخشنده مهربان
اَللّهُمَّ اِنّى اَدْرَاُبِکَ فى نَحْرِ فُلانِ بْنِ فُلان واَعُوُذ بِکَ مِنْ شَرِّهِ فَاکْفِنیهِ بِما کَفَیْتَ بِهِ اَنْبِیائَکَ وَاَوْلِیائَکَ مِنْ خَلْقِکَ وَصالِحى عِبادِکَ مِنْ فَراعِنَةِ خَلْقِکَ وَطُغاةِ عُداتِکَ وَشَرِّ جَمیعِ خَلْقِکَ بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ اِنَّکَ عَلى کُلِّ شَىْءٍ قَدیرٌ وَحَسْبُنَا اللهُ وَنِعْمَ الْوَکیلُ.
خدایا! من به مدد تو سینه سخت دشمنم فلان پسر فلان را دفع مى‏کنم و از شرّ او به تو پناه مى‏آورم، پس مرا از گزند او کفایت کن بدانسان که کفایت کردى پیامبران و اولیا و بندگان، شایسته‏ات را از گزند فرعونها، و دشمنان سرکشت، و از شرّ همه خلقت به مهرت اى‏ مهربان‏‌ترین مهربانان، همانا تو بر هر چیز توانایى، و خدا ما را بس است و چه نیکو وکیلى است
Correspondent: Ali Bagheri Kakash
متن کامل دعای جوشن کبیر + ترجمه


بسم الله الرحمن الرحیم

سُبْحانَکَ یا لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ خَلِّصْنا مِنَ النّارِ یا رَبِّ (همچنین میتوان گفت)

سُبْحانَکَ یا لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ وَ خَلِّصْنا مِنَ النّارِ یا رَبِّ یا ذَاالْجَلالِ وَالاْکْرامِ یا اءرْحَمَ الرّاحِمینَ

منزهى تو اى که نیست معبودى جز تو ، فریاد فریاد بِرَهان ما را از آتش اى پروردگار و در بلد الا مین است که در اوّل هر فصل بِسْمِ اللّهِ بگوید و درانتها :

معبود منزهى تو اى که نیست معبودى جز تو ، فریاد فریاد درود فرست برمحمد و آلش و بِرَهان ما را از آتش اى پروردگار اى صاحب جلال و بزرگوارى اى مهربانترین مهربانان

( 1 ) اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ یَا اللَّهُ یَا رَحْمَانُ یَا رَحِیمُ یَا کَرِیمُ یَا مُقِیمُ یَا عَظِیمُ یَا قَدِیمُ یَا عَلِیمُ یَا حَلِیمُ یَا حَکِیمُ (سُبْحَانَکَ یَا لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ خَلِّصْنَا مِنَ النَّارِ یَا رَبِّ)

تورا به حق نامت ای خدای بخشنده و مهربان، ای بزرگوار، ای برپا دارنده بزرگ ، ای قدیم ای دانا اى بردبار اى فرزانه (تو معبود منزهی از آتش دوزخ به تو پناه میبرم که پناه دهنده بی پناهانی ) یا (منزهى تو اى که معبودى جز تو نیست فریاد فریاد بِرَهان ما را از آتش اى پروردگار من)

( ۲ ) یَا سَیِّدَ السَّادَاتِ یَا مُجِیبَ الدَّعَوَاتِ یَا رَافِعَ الدَّرَجَاتِ یَا وَلِیَّ الْحَسَنَاتِ یَا غَافِرَ الْخَطِیئَاتِ یَا مُعْطِیَ الْمَسْأَلاتِ یَا قَابِلَ التَّوْبَاتِ یَا سَامِعَ الْأَصْوَاتِ یَا عَالِمَ الْخَفِیَّاتِ یَا دَافِعَ الْبَلِیَّاتِ

اى آقاى آقایان اى اجابت کننده دعاها اى بالا برنده مرتبه ها اى صاحب هر نیکى اى آمرزنده گناهان اى دهنده خواسته ها اى پذیرنده توبه ها اى شنونده صداها اى داناى اسرار پنهانى اى برطرف کننده بلاها

( ۳ ) یَا خَیْرَ الْغَافِرِینَ یَا خَیْرَ الْفَاتِحِینَ یَا خَیْرَ النَّاصِرِینَ یَا خَیْرَ الْحَاکِمِینَ یَا خَیْرَ الرَّازِقِینَ یَا خَیْرَ الْوَارِثِینَ یَا خَیْرَ الْحَامِدِینَ یَا خَیْرَ الذَّاکِرِینَ یَا خَیْرَ الْمُنْزِلِینَ یَا خَیْرَ الْمُحْسِنِینَ

اى بهترین آمرزندگان اى بهترین گشایندگان اى بهترین یاران اى بهترین حاکمان اى بهترین روزى دهان اى بهترین ارث بران اى بهترین ستایشگران اى بهترین یادکنندگان اى بهترین فرو فرستندگان اى بهترین احسان کنندگان

(۴) یَا مَنْ لَهُ الْعِزَّةُ وَ الْجَمَالُ یَا مَنْ لَهُ الْقُدْرَةُ وَ الْکَمَالُ یَا مَنْ لَهُ الْمُلْکُ وَ الْجَلالُ یَا مَنْ هُوَ الْکَبِیرُ الْمُتَعَالِ یَا مُنْشِئَ السَّحَابِ الثِّقَالِ یَا مَنْ هُوَ شَدِیدُ الْمِحَالِ یَا مَنْ هُوَ سَرِیعُ الْحِسَابِ یَا مَنْ هُوَ شَدِیدُ الْعِقَابِ یَا مَنْ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوَابِ یَا مَنْ عِنْدَهُ أَمُّ الْکِتَابِ

اى که عزت و زیبایى از آن توست اى که نیرو و کمال از آن توست اى که پادشاهى و جلال از آن توست اى که بزرگ و برتر تنها توئی، اى پدید آرنده ابرهاى سنگین اى مکافات کننده ای حساب کش اعمال ما ای کیفردهنده سخت و پاداش دهنده خوب ای خداوند قلم و اندیشه

( ۵ ) اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ یَا حَنَّانُ یَا مَنَّانُ یَا دَیَّانُ یَا بُرْهَانُ یَا سُلْطَانُ یَا رِضْوَانُ یَا غُفْرَانُ یَا سُبْحَانُ یَا مُسْتَعَانُ یَا ذَا الْمَنِّ وَ الْبَیَانِ

خدایا تو را بحق نامت که مهرپیشه اى نعمت بخشى پاداش دهنده اى دلیل و راهنما ئى سلطانى خوشنود ى آمرزنده اى منزهى یاورى صاحب نعمت و اهل بیانی

( ۶ ) یَا مَنْ تَوَاضَعَ کُلُّ شَیْ‏ءٍ لِعَظَمَتِهِ یَا مَنِ اسْتَسْلَمَ کُلُّ شَیْ‏ءٍ لِقُدْرَتِهِ یَا مَنْ ذَلَّ کُلُّ شَیْ‏ءٍ لِعِزَّتِهِ یَا مَنْ خَضَعَ کُلُّ شَیْ‏ءٍ لِهَیْبَتِهِ یَا مَنِ انْقَادَ کُلُّ شَیْ‏ءٍ مِنْ خَشْیَتِهِ یَا مَنْ تَشَقَّقَتِ الْجِبَالُ مِنْ مَخَافَتِهِ یَا مَنْ قَامَتِ السَّمَاوَاتُ بِأَمْرِهِ یَا مَنِ اسْتَقَرَّتِ الْأَرَضُونَ بِإِذْنِهِ یَا مَنْ یُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ یَا مَنْ لا یَعْتَدِی عَلَى أَهْلِ مَمْلَکَتِهِ

اى که هر چیزى در برابر عظمت وجودت فروتن هست ای که هر چیز در برابر قدرت تو تسلیم گردیده است ای که هر چیزى در برابر عزت و شوکتت ناچیز گشته است ای که هر چیز در برابر هیبتت خاضع گردیده ، اى که هر چیزى در برابر قدرتت فرمانبردار و مطیع گردیده، اى که قدرت تو کوهها را از دل زمین بیرون کشیده است اى که به امر تو آسمانها برپا گشته است و کرات به اذن تو در مدار خود مستقر گشته ، اى که رعد به لطف و احسان تو غرِّش زند، اى که بر مخلوق خود هیچ ستمی نکند.

(۷ ) یَا غَافِرَ الْخَطَایَا یَا کَاشِفَ الْبَلایَا یَا مُنْتَهَى الرَّجَایَا یَا مُجْزِلَ الْعَطَایَا یَا وَاهِبَ الْهَدَایَا یَا رَازِقَ الْبَرَایَا یَا قَاضِیَ الْمَنَایَا یَا سَامِعَ الشَّکَایَا یَا بَاعِثَ الْبَرَایَا یَا مُطْلِقَ الْأُسَارَى

اى آمرزنده خطاها اى برطرف کننده بلاها اى منتهاى امیدها اى دهنده بزرگ عطاها اى بخشنده هدیه ها اى روزى ده فرازه ها اى برآورنده آرزوها اى شنونده شکایتها اى برانگیزنده مردمان اى رهاننده اسیران

( ۸ ) یَا ذَا الْحَمْدِ وَ الثَّنَاءِ یَا ذَا الْفَخْرِ وَ الْبَهَاءِ یَا ذَا الْمَجْدِ وَ السَّنَاءِ یَا ذَا الْعَهْدِ وَ الْوَفَاءِ یَا ذَا الْعَفْوِ وَ الرِّضَاءِ یَا ذَا الْمَنِّ وَ الْعَطَاءِ یَا ذَا الْفَصْلِ وَ الْقَضَاءِ یَا ذَا الْعِزِّ وَ الْبَقَاءِ یَا ذَا الْجُودِ وَ السَّخَاءِ یَا ذَا الْآلاءِ وَ النَّعْمَاءِ

اى صاحب ستایش و ثناء اى داراى فخر و زیبایى اى صاحب مجد و بزرگى اى صاحب عهد و وفا، اى داراى گذشت و رضا اى دارنده نعمت و عطاء ، اى که در دست توست فصل خصومات و داورى ، اى داراى عزت و پایندگى اى صاحب جود و بخشش اى صاحب دهشها و نعمت ها

( ۹ ) اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ یَا مَانِعُ یَا دَافِعُ یَا رَافِعُ یَا صَانِعُ یَا نَافِعُ یَا سَامِعُ یَا جَامِعُ یَا شَافِعُ یَا وَاسِعُ یَا مُوسِعُ

خدایا از تو مى خواهم به حق نامت - اى مانع- اى برطرف کننده - اى بالا برنده - اى سازنده - اى سود رسان -اى شنوا - اى گردآورنده - اى شفاعت پذیر- اى فراخ رحمت - اى وسعت بخش

( ۱۰) یَا صَانِعَ کُلِّ مَصْنُوعٍ یَا خَالِقَ کُلِّ مَخْلُوقٍ یَا رَازِقَ کُلِّ مَرْزُوقٍ یَا مَالِکَ کُلِّ مَمْلُوکٍ یَا کَاشِفَ کُلِّ مَکْرُوبٍ یَا فَارِجَ کُلِّ مَهْمُومٍ یَا رَاحِمَ کُلِّ مَرْحُومٍ یَا نَاصِرَ کُلِّ مَخْذُولٍ یَا سَاتِرَ کُلِّ مَعْیُوبٍ یَا مَلْجَأَ کُلِّ مَطْرُودٍ

اى سازنده هر ساخته - اى آفریننده هر آفریده - اى روزى ده هر روزى خور- اى مالک هر مملوک - اى غمزدى هر غمزده - اى دلگشاى هر اندوهگین - اى رحمت بخش هر رحمت خواه - اى یاور هر بى یاور - اى عیب پوش هر معیوب - اى پناه هر آواره

(11) یَا عُدَّتِی عِنْدَ شِدَّتِی یَا رَجَائِی عِنْدَ مُصِیبَتِی یَا مُونِسِی عِنْدَ وَحْشَتِی یَا صَاحِبِی عِنْدَ غُرْبَتِی یَا وَلِیِّی عِنْدَ نِعْمَتِی یَا غِیَاثِی عِنْدَ کُرْبَتِی یَا دَلِیلِی عِنْدَ حَیْرَتِی یَا غَنَائِی عِنْدَ افْتِقَارِی یَا مَلْجَئِی عِنْدَ ضْطِرَارِی یَا مُعِینِی عِنْدَ مَفْزَعِی

اى ذخیره هنگام سختى من اى امید من در برابر پیش آمدهاى ناگوار اى همدم من هنگام ترس و وحشت اى رفیق من در غربتم اى صاحب اختیار من در نعمتم اى فریادرس من در غم و اندوه اى دلیل و راهنمایم هنگام سرگردانى اى توانگرى من هنگام ندارى اى پناه من هنگام درماندگى اى کمک کارم در بیچارگى و پریشانى

(12) یَا عَلامَ الْغُیُوبِ یَا غَفَّارَ الذُّنُوبِ یَا سَتَّارَ الْعُیُوبِ یَا کَاشِفَ الْکُرُوبِ یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ یَا طَبِیبَ الْقُلُوبِ یَا مُنَوِّرَ الْقُلُوبِ یَا أَنِیسَ الْقُلُوبِ یَا مُفَرِّجَ الْهُمُومِ یَا مُنَفِّسَ الْغُمُومِ

اى بخوبى داناى بر هر نادیدنى اى بسیار آمرزنده گناهان اى پرده پوش بر عیوب فرازگان اى غمزداى غمها اى گرداننده دلها اى طبیب دلها اى نوربخش دلها اى همدم دلها اى زداینده اندوهها اى غمگشاى غمها

(13) اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ یَا جَلِیلُ یَا جَمِیلُ یَا وَکِیلُ یَا کَفِیلُ یَا دَلِیلُ یَا قَبِیلُ یَا مُدِیلُ یَا مُنِیلُ یَا مُقِیلُ یَا مُحِیلُ

خدایا از تو مى خواهم به حق نامت اى بزرگوار اى زیبا اى کارگزار اى عهده دار اى راهنما اى پذیرنده اى دولت دهنده اى عطا بخشنده اى درگذرنده اى نیرودهنده (تغییر دهنده)

(14) یَا دَلِیلَ الْمُتَحَیِّرِینَ یَا غِیَاثَ الْمُسْتَغِیثِینَ یَا صَرِیخَ الْمُسْتَصْرِخِینَ یَا جَارَ الْمُسْتَجِیرِینَ یَا أَمَانَ الْخَائِفِینَ یَا عَوْنَ الْمُؤْمِنِینَ یَا رَاحِمَ الْمَسَاکِینِ یَا مَلْجَأَ الْعَاصِینَ یَا غَافِرَ الْمُذْنِبِینَ یَا مُجِیبَ دَعْوَةِ الْمُضْطَرِّینَ

اى راهنماى سرگردانان اى فریادرس فریادخواهان اى دادرس دادخواهان اى پناه پناه جویان اى امان بخش ترسناکان اى کمک مؤ منان اى رحم کننده مسکینان اى پناه عاصیان اى آمرزنده گناهکاران اى اجابت کننده دعاى درماندگان

(15) یَا ذَا الْجُودِ وَ الْإِحْسَانِ یَا ذَا الْفَضْلِ وَ الامْتِنَانِ یَا ذَا الْأَمْنِ وَ الْأَمَانِ یَا ذَا الْقُدْسِ وَ السُّبْحَانِ یَا ذَا الْحِکْمَةِ وَ الْبَیَانِ یَا ذَا الرَّحْمَةِ وَ الرِّضْوَانِ یَا ذَا الْحُجَّةِ وَ الْبُرْهَانِ یَا ذَا الْعَظَمَةِ وَ السُّلْطَانِ یَا ذَا الرَّأْفَةِ وَ الْمُسْتَعَانِ یَا ذَا الْعَفْوِ وَ الْغُفْرَانِ

اى داراى بخشندگى و احسان اى صاحب فضل و نعمت اى مایه امن و امان اى داراى پاکى و پاکیزگى اى صاحب فرزانگى و بیان اى صاحب رحمت و خوشنودى اى داراى حجت و دلیل و برهان اى خداوند عظمت و سلطنت اى دارنده راءفت و اى یاور فرازگان اى صاحب بخشندگى و آمرزش

(16)یَا مَنْ هُوَ رَبُّ کُلِّ شَیْ‏ءٍ یَا مَنْ هُوَ إِلَهُ کُلِّ شَیْ‏ءٍ یَا مَنْ هُوَ خَالِقُ کُلِّ شَیْ‏ءٍ یَا مَنْ هُوَ صَانِعُ کُلِّ شَیْ‏ءٍ یَا مَنْ هُوَ قَبْلَ کُلِّ شَیْ‏ءٍ یَا مَنْ هُوَ بَعْدَ کُلِّ شَیْ‏ءٍ یَا مَنْ هُوَ فَوْقَ کُلِّ شَیْ‏ءٍ یَا مَنْ هُوَ عَالِمٌ بِکُلِّ شَیْ‏ءٍ یَا مَنْ هُوَ قَادِرٌ عَلَى کُلِّ شَیْ‏ءٍ یَا مَنْ هُوَ یَبْقَى وَ یَفْنَى کُلُّ شَیْ‏ءٍ

اى که پروردگار هر چیز او است اى که معبود هر چیز او است اى که آفریننده هر چیز او است اى که سازنده هر چیز او است اى که او پیش از هر چیز بوده و اى که او پس از هر چیز خواهد بود و اى که او برتر از هر چیز است اى که او به هر چیز دانا است اى که او به هر چیزى توانا است اى که تنها او بماند و هر چیز دیگر فانى گردد

(17)اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ یَا مُؤْمِنُ یَا مُهَیْمِنُ یَا مُکَوِّنُ یَا مُلَقِّنُ یَا مُبَیِّنُ یَا مُهَوِّنُ یَا مُمَکِّنُ یَا مُزَیِّنُ یَا مُعْلِنُ یَا مُقَسِّمُ

خدایا از تو مى خواهم بحق نامت اى امان ده اى مسلط بر هر چیز اى وجود آرنده اى یاد دهنده اى آشکار کننده اى آسان کننده اى امکان ده در کارها اى زیوربخش اى آشکار کننده اى تقسیم کننده

(18) یَا مَنْ هُوَ فِی مُلْکِهِ مُقِیمٌ یَا مَنْ هُوَ فِی سُلْطَانِهِ قَدِیمٌ یَا مَنْ هُوَ فِی جَلالِهِ عَظِیمٌ یَا مَنْ هُوَ عَلَى عِبَادِهِ رَحِیمٌ یَا مَنْ هُوَ بِکُلِّ شَیْ‏ءٍ عَلِیمٌ یَا مَنْ هُوَ بِمَنْ عَصَاهُ حَلِیمٌ یَا مَنْ هُوَ بِمَنْ رَجَاهُ کَرِیمٌ یَا مَنْ هُوَ فِی صُنْعِهِ حَکِیمٌ یَا مَنْ هُوَ فِی حِکْمَتِهِ لَطِیفٌ یَا مَنْ هُوَ فِی لُطْفِهِ قَدِیمٌ

اى که در فرمانروایى پابرجا است اى که در سلطنت و پادشاهیش قدیم و دیرینه است اى که در جلالت و شوکت بزرگى اى که بر بندگان خویش مهربانى اى که به هر چیز دانایى اى که نسبت به نافرمان خود بردبارى اى که به امیدوار خود بخشنده و بزرگوارى اى که در آفرینش و ساختنت فرزانه اى (یا محکم کارى ) اى که در عین فرزانگى (یا محکم کارى ) مهربانى (یا نرمکارى ) اى که در لطف خود دیرینه اى

(19) یَا مَنْ لا یُرْجَى إِلا فَضْلُهُ یَا مَنْ لا یُسْأَلُ إِلا عَفْوُهُ یَا مَنْ لا یُنْظَرُ إِلا بِرُّهُ یَا مَنْ لا یُخَافُ إِلا عَدْلُهُ یَا مَنْ لا یَدُومُ إِلا مُلْکُهُ یَا مَنْ لا سُلْطَانَ إِلا سُلْطَانُهُ یَا مَنْ وَسِعَتْ کُلَّ شَیْ‏ءٍ رَحْمَتُهُ یَا مَنْ سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبَهُ یَا مَنْ أَحَاطَ بِکُلِّ شَیْ‏ءٍ عِلْمُهُ یَا مَنْ لَیْسَ أَحَدٌ مِثْلَهُ

اى که امیدى نیست جز به نیکى او اى که درخواست نشود جز گذشتش اى که چشم داشتى نیست جز به نیکى اواى که ترسى نیست جز از عدل او اى که جاوید نمى ماند جز فرمانروایى و ملک او اى که سلطنت و قدرتى نیست جز سلطنت او اى که رحمتش همه چیز را فراگرفته اى که رحمتش بر خشمش پیشى جسته اى که علمش بر همه چیز احاطه کرده اى که مانندش هیچکس نخواهد بود

(20) یَا فَارِجَ الْهَمِّ یَا کَاشِفَ الْغَمِّ یَا غَافِرَ الذَّنْبِ یَا قَابِلَ التَّوْبِ یَاخَالِقَ الْخَلْقِ یَا صَادِقَ الْوَعْدِ یَا مُوفِیَ الْعَهْدِ یَا عَالِمَ السِّرِّ یَا فَالِقَ الْحَبِّ یَا رَازِقَ الْأَنَامِ

اى دلگشاى اندوه اى غمزداى اى آمرزنده گناه اى توبه پذیر اى آفریننده اى راست وعده اى وفادار پیمان اى داناى اسرار نهان اى شکافنده دانه اى روزى ده فرازگان

(21) اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ یَا عَلِیُّ یَا وَفِیُّ یَا غَنِیُّ یَا مَلِیُّ یَا حَفِیُّ یَا رَضِیُّ یَا زَکِیُّ یَا بَدِیُّ یَا قَوِیُّ یَا وَلِیُّ

خدایا از تو خواهم به حق نامت اى والا اى با وفا اى توانگر اى بى نیاز مطلق اى مهربان اى پسندیده (یا دوستدار) اى پاکیزه اى پدید آرنده اى نیرومند اى سرپرست

(22)یَا مَنْ أَظْهَرَ الْجَمِیلَ یَا مَنْ سَتَرَ الْقَبِیحَ یَا مَنْ لَمْ یُؤَاخِذْ بِالْجَرِیرَةِ یَا مَنْ لَمْ یَهْتِکِ السِّتْرَ یَا عَظِیمَ الْعَفْوِ یَا حَسَنَ التَّجَاوُزِ یَا وَاسِعَ الْمَغْفِرَةِ یَا بَاسِطَ الْیَدَیْنِ بِالرَّحْمَةِ یَا صَاحِبَ کُلِّ نَجْوَى یَا مُنْتَهَى کُلِّ شَکْوَى

اى که کار نیک را آشکار کنى و اى که کار زشت را پنهان کنى اى که کسى را به گناه نگیرى اى که پرده کس ندرى اى بزرگ گذشت اى نیکو درگذر اى پهناور آمرزش اى گشاده دو دست (فضلش ) به رحمت اى مطلع از سخن سرى و راز اى منتهاى هر شکایت

(23)یَا ذَا النِّعْمَةِ السَّابِغَةِ یَا ذَا الرَّحْمَةِ الْوَاسِعَةِ یَا ذَا الْمِنَّةِ السَّابِقَةِ یَا ذَا الْحِکْمَةِ الْبَالِغَةِ یَا ذَا الْقُدْرَةِ الْکَامِلَةِ یَا ذَا الْحُجَّةِ الْقَاطِعَةِ یَا ذَا الْکَرَامَةِ الظَّاهِرَةِ یَا ذَا الْعِزَّةِ الدَّائِمَةِ یَا ذَا الْقُوَّةِ الْمَتِینَةِ یَا ذَا الْعَظَمَةِ الْمَنِیعَةِ

اى صاحب نعمت فراوان و اى داراى رحمت پهناور اى صاحب احسان پیشین اى داراى حکمت رسا اى داراى نیروى کامل اى صاحب برهان و دلیل قاطع و برنده اى صاحب بزرگوارى هویدا اى صاحب عزت جاویدان اى صاحب نیروى محکم اى داراى عظمت ارجمند

(24)یَا بَدِیعَ السَّمَاوَاتِ یَا جَاعِلَ الظُّلُمَاتِ یَا رَاحِمَ الْعَبَرَاتِ یَا مُقِیلَ الْعَثَرَاتِ یَا سَاتِرَ الْعَوْرَاتِ یَا مُحْیِیَ الْأَمْوَاتِ یَا مُنْزِلَ الْآیَاتِ یَا مُضَعِّفَ الْحَسَنَاتِ یَا مَاحِیَ السَّیِّئَاتِ یَا شَدِیدَ النَّقِمَاتِ

اى پدید آرنده آسمانها اى قرار دهنده تاریکیها اى ترحم کننده به اشکهاى دیده ها اى درگذرنده لغزشها اى پرده پوش بر عیبها اى زنده کننده مردگان اى فرو فرستنده آیات اى دو چندان کن حسنات اى محو کننده بدیها اى سخت گیرنده انتقامها

(25) اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ یَا مُصَوِّرُ یَا مُقَدِّرُ یَا مُدَبِّرُ یَا مُطَهِّرُ یَا مُنَوِّرُ یَا مُیَسِّرُ یَا مُبَشِّرُ یَا مُنْذِرُ یَا مُقَدِّمُ یَا مُؤَخِّرُ

خدایا از تو مى خواهم به حق نامت اى صورت آفرین اى اندازه گیر اى تدبیر کننده اى پاک کننده اى روشنى بخش اى آسان کننده اى مژده ده اى بیم ده اى پیش انداز اى پس انداز

(26)یَا رَبَّ الْبَیْتِ الْحَرَامِ یَا رَبَّ الشَّهْرِ الْحَرَامِ یَا رَبَّ الْبَلَدِ الْحَرَامِ یَا رَبَّ الرُّکْنِ وَ الْمَقَامِ یَا رَبَّ الْمَشْعَرِ الْحَرَامِ یَا رَبَّ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ یَا رَبَّ الْحِلِّ وَ الْحَرَامِ یَا رَبَّ النُّورِ وَ الظَّلامِ یَا رَبَّ التَّحِیَّةِ وَ السَّلامِ یَا رَبَّ الْقُدْرَةِ فِی الْأَنَامِ

اى پروردگار خانه محترم (کعبه ) اى پروردگار ماه حرام اى پروردگار شهر محترم (مکه ) اى پروردگار رکن و مقام اى پروردگار مشعرالحرام اى پروردگار مسجد الحرام اى پروردگار قسمت حل و حرم (در سرزمین حجاز) اى پروردگار روشنى و تاریکى اى پروردگار تحیتو درود اى پروردگار نیرو در خلق

(27) یَا أَحْکَمَ الْحَاکِمِینَ یَا أَعْدَلَ الْعَادِلِینَ یَا أَصْدَقَ الصَّادِقِینَ یَا أَطْهَرَ الطَّاهِرِینَ یَا أَحْسَنَ الْخَالِقِینَ یَا أَسْرَعَ الْحَاسِبِینَ یَا أَسْمَعَ السَّامِعِینَ یَا أَبْصَرَ النَّاظِرِینَ یَا أَشْفَعَ الشَّافِعِینَ یَا أَکْرَمَ الْأَکْرَمِینَ

اى داورترین داوران اى دادرس ترین دادگران اى راستگوترین راستگویان اى پاکیزه ترین پاکان اى بهترین آفرینندگان اى سریعترین حساب رسان اى شنواترین شنوایان اى بیناترین بینندگان اى بهترین شفیعان اى بزرگوارترین کریمان

(28)یَا عِمَادَ مَنْ لا عِمَادَ لَهُ یَا سَنَدَ مَنْ لا سَنَدَ لَهُ یَا ذُخْرَ مَنْ لا ذُخْرَ لَهُ یَا حِرْزَ مَنْ لا حِرْزَ لَهُ یَا غِیَاثَ مَنْ لا غِیَاثَ لَهُ یَا فَخْرَ مَنْ لا فَخْرَ لَهُ یَا عِزَّ مَنْ لا عِزَّ لَهُ یَا مُعِینَ مَنْ لا مُعِینَ لَهُ یَا أَنِیسَ مَنْ لا أَنِیسَ لَهُ یَا أَمَانَ مَنْ لا أَمَانَ لَهُ

اى پشتیبان کسى که پشتیبان ندارد اى پشتوانه آن کس که پشتوانه ندارد اى ذخیره آن کس که ذخیره ندارد اى پناه آن کس که پناهى ندارد اى فریادرس آنکس که فریادرس ندارد اى افتخار آن کس که مایه افتخارى ندارد اى عزت آنکس که عزتى ندارد اى کمک آنکس که کمکى ندارد اى همدم آنکس که همدمى ندارد اى امان بخش آنکس که امانى ندارد

(29) اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ یَا عَاصِمُ یَا قَائِمُ یَا دَائِمُ یَا رَاحِمُ یَا سَالِمُ یَا حَاکِمُ یَا عَالِمُ یَا قَاسِمُ یَا قَابِضُ یَا بَاسِطُ

خدایا از تو مى خواهم به حق نامت اى نگهدار اى پابرجا اى جاویدان اى رحم کننده اى سلامت بخش اى حاکم اى دانا اى تقسیم کننده اى تنگ گیر اى گشایش بخش

(30)یَا عَاصِمَ مَنِ اسْتَعْصَمَهُ یَا رَاحِمَ مَنِ اسْتَرْحَمَهُ یَا غَافِرَ مَنِ اسْتَغْفَرَهُ یَا نَاصِرَ مَنِ اسْتَنْصَرَهُ یَا حَافِظَ مَنِ اسْتَحْفَظَهُ یَا مُکْرِمَ مَنِ اسْتَکْرَمَهُ یَا مُرْشِدَ مَنِ اسْتَرْشَدَهُ یَا صَرِیخَ مَنِ اسْتَصْرَخَهُ یَا مُعِینَ مَنِ اسْتَعَانَهُ یَا مُغِیثَ مَنِ اسْتَغَاثَهُ

اى نگهدار کسى که نگهداریش خواهد اى رحم کننده کسى که ترحمش خواهد اى آمرزنده کسى که از او آمرزش خواهد اى یاور کسى که از او یارى طلبد اى نگهدار کسى که از او نگهدارى خواهد اى اکرام کننده کسى که از او بزرگوارى خواهد اى راهنماى کسى که از او ره جوید اى دادرس کسى که از او دادرسى خواهد اى کمک کار کسى که کمکش خواهد اى فریاد رس کسى که به فریادرسیش خواند

(31)یَا عَزِیزا لا یُضَامُ یَا لَطِیفا لا یُرَامُ یَا قَیُّوما لا یَنَامُ یَا دَائِما لا یَفُوتُ یَا حَیّا لا یَمُوتُ یَا مَلِکا لا یَزُولُ یَا بَاقِیا لا یَفْنَى یَا عَالِما لا یَجْهَلُ یَا صَمَدا لا یُطْعَمُ یَا قَوِیّا لا یَضْعُفُ

اى عزیزى که ذلت نپذیرد اى لطیفى که دست انداز کسى واقع نگردد اى پاینده که خواب ندارد اى جاویدانى که از دست نرود اى زنده اى که نمیرد اى پادشاهى که سلطنتش زوال ندارد اى ماندگارى که نیستى ندارد اى دانایى که نادانى ندارد اى بى نیازى که خوراک نخواهد اى نیرومندى که سستى نپذیرد

(32) اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ یَا أَحَدُ یَا وَاحِدُ یَا شَاهِدُ یَا مَاجِدُ یَا حَامِدُ یَا رَاشِدُ یَا بَاعِثُ یَا وَارِثُ یَا ضَارُّ یَا نَافِعُ

خدایا از تو خواهم به حق نامت اى یکتا اى یگانه اى گواه اى بزرگوار اى ستوده اى رهنما اى برانگیزنده اى ارث برنده اى زیان بخش اى سودرسان

(33)یَا أَعْظَمَ مِنْ کُلِّ عَظِیمٍ یَا أَکْرَمَ مِنْ کُلِّ کَرِیمٍ یَا أَرْحَمَ مِنْ کُلِّ رَحِیمٍ یَا أَعْلَمَ مِنْ کُلِّ عَلِیمٍ یَا أَحْکَمَ مِنْ کُلِّ حَکِیمٍ یَا أَقْدَمَ مِنْ کُلِّ قَدِیمٍ یَا أَکْبَرَ مِنْ کُلِّ کَبِیرٍ یَا أَلْطَفَ مِنْ کُلِّ لَطِیفٍ یَا أَجَلَّ مِنْ کُلِّ جَلِیلٍ یَا أَعَزَّ مِنْ کُلِّ عَزِیزٍ

اى بزرگتر از هر بزرگى اى بزرگوارتر از هر بزرگوارى اى مهربانتر از هر مهربانى اى داناتر از هر دانا اى فرزانه تر از هر فرزانه اى جلوتر از هر قدیمى اى بزرگتر از هر بزرگ اى با لطف تر از هر لطف دارى اى والاتر از هر والایى اى عزیزتر از هر عزیزى

(34)یَا کَرِیمَ الصَّفْحِ یَا عَظِیمَ الْمَنِّ یَا کَثِیرَ الْخَیْرِ یَا قَدِیمَ الْفَضْلِ یَا دَائِمَ اللُّطْفِ یَا لَطِیفَ الصُّنْعِ یَا مُنَفِّسَ الْکَرْبِ یَا کَاشِفَ الضُّرِّ یَا مَالِکَ الْمُلْکِ یَا قَاضِیَ الْحَقِّ

اى بزرگوار چشم پوش اى بزرگ نعمت بخش اى پر خیر اى دیرینه بخشش اى جاوید لطف اى دقیق صنعت اى زداینده اندوه اى برطرف کننده گرفتارى اى فرمانرواى عالم هستى اى حاکم بر حق

(35)یَا مَنْ هُوَ فِی عَهْدِهِ وَفِیٌّ یَا مَنْ هُوَ فِی وَفَائِهِ قَوِیٌّ یَا مَنْ هُوَ فِی قُوَّتِهِ عَلِیٌّ یَا مَنْ هُوَ فِی عُلُوِّهِ قَرِیبٌ یَا مَنْ هُوَ فِی قُرْبِهِ لَطِیفٌ یَا مَنْ هُوَ فِی لُطْفِهِ شَرِیفٌ یَا مَنْ هُوَ فِی شَرَفِهِ عَزِیزٌ یَا مَنْ هُوَ فِی عِزِّهِ عَظِیمٌ یَا مَنْ هُوَ فِی عَظَمَتِهِ مَجِیدٌ یَا مَنْ هُوَ فِی مَجْدِهِ حَمِیدٌ

اى که در پیمانش وفادار و اى که در وفا کردن به پیمانش نیرومند است اى که در نیرومندیش بلند مرتبه است اى که در عین بلند مرتبه اى نزدیک است اى که در عین نزدیکى دقیق است اى که در عین دقت بزرگوار است اى که در عین بزرگوارى با عزت است اى که در عین عزت با عظمت است اى که در عین عظمتش برجسته است اى که در عین برجستگى ستوده است

(36)اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ یَا کَافِی یَا شَافِی یَا وَافِی یَا مُعَافِی یَا هَادِی یَا دَاعِی یَا قَاضِی یَا رَاضِی یَا عَالِی یَا بَاقِی

خدایا از تو خواهم به حق نامت اى کفایت کننده اى شفا دهنده اى وفادار اى تندرستى بخش اى رهنما اى خواننده اى داور اى راضى اى والا مرتبه اى باقى

(37) یَا مَنْ کُلُّ شَیْ‏ءٍ خَاضِعٌ لَهُ یَا مَنْ کُلُّ شَیْ‏ءٍ خَاشِعٌ لَهُ یَا مَنْ کُلُّ شَیْ‏ءٍ کَائِنٌ لَهُ یَا مَنْ کُلُّ شَیْ‏ءٍ مَوْجُودٌ بِهِ یَا مَنْ کُلُّ شَیْ‏ءٍ مُنِیبٌ إِلَیْهِ یَا مَنْ کُلُّ شَیْ‏ءٍ خَائِفٌ مِنْهُ یَا مَنْ کُلُّ شَیْ‏ءٍ قَائِمٌ بِهِ یَا مَنْ کُلُّ شَیْ‏ءٍ صَائِرٌ إِلَیْهِ یَا مَنْ کُلُّ شَیْ‏ءٍ یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ یَا مَنْ کُلُّ شَیْ‏ءٍ هَالِکٌ إِلا وَجْهَهُ

اى که هر چیز در برابرش سر تعظیم فرود آورد اى که هر چیز در برابرش رام گشته اى که هر چه در عالم موجود است از آن اوست اى که هر چه هست بوجود او موجود است اى که هر چیزى بسوى او بازگردد اى که هر چیزى از او اندیشه دارد اى که هر چیزى به او پایدار است اى که هر چیزى بسوى او برگردد اى که هر چیز به ستایش او تسبیح گوید اى که هر چیز نابود شود جز ذات او

(38) یَا مَنْ لامَفَرَّ إِلا إِلَیْهِ یَا مَنْ لا مَفْزَعَ إِلا إِلَیْهِ یَا مَنْ لا مَقْصَدَ إِلا إِلَیْهِ یَا مَنْ لا مَنْجَى مِنْهُ إِلا إِلَیْهِ یَا مَنْ لا یُرْغَبُ إِلا إِلَیْهِ یَا مَنْ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلا بِهِ یَا مَنْ لا یُسْتَعَانُ إِلا بِهِ یَا مَنْ لا یُتَوَکَّلُ إِلا عَلَیْهِ یَا مَنْ لا یُرْجَى إِلا هُوَ یَا مَنْ لا یُعْبَدُ إِلا هُوَ

اى که گریزگاهى نیست جز بسوى او اى که پناهگاهى نیست جز بسوى او اى که مقصدى نیست جز درگاهش اى که راه نجاتى از (عذاب و قهر) او نیست جز خود او اى که رغبت و اشتیاقى نباشد جز به درگاه او اى که جنبش و نیرویى نیست مگر بوسیله او اى که کمک نجوید جز به او اى که توکل نشود جز بر او اى که امیدوار نتوان بود جز به او اى که پرستش نشود جز او

(39) یَا خَیْرَ الْمَرْهُوبِینَ یَا خَیْرَ الْمَرْغُوبِینَ یَا خَیْرَ الْمَطْلُوبِینَ یَا خَیْرَ الْمَسْئُولِینَ یَا خَیْرَ الْمَقْصُودِینَ یَا خَیْرَ الْمَذْکُورِینَ یَا خَیْرَ الْمَشْکُورِینَ یَا خَیْرَ الْمَحْبُوبِینَ یَا خَیْرَ الْمَدْعُوِّینَ یَا خَیْرَ الْمُسْتَأْنِسِینَ

اى بهترین کسى که خلق از او ترسند اى بهترین مایه شوق و آرزو اى بهترین جویا شدگان اى بهترین خواسته شدگان اى بهترین مقصود خلق اى بهترین یاد شدگان اى بهترین سپاس شدگان اى بهترین دوستان اى بهترین خوانده شدگان اى بهترین همدمان

(40) اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ یَا غَافِرُ یَا سَاتِرُ یَا قَادِرُ یَا قَاهِرُ یَا فَاطِرُ یَا کَاسِرُ یَا جَابِرُ یَا ذَاکِرُ یَا نَاظِرُ یَا نَاصِرُ

خدایا از تو مى خواهم به حق نامت اى آمرزنده اى پرده پوش اى توانا اى قاهر اى آفریننده اى شکننده اى بهم پیوند دهنده اى یادآورنده اى بیننده اى یارى دهنده

(41) یَا مَنْ خَلَقَ فَسَوَّى یَا مَنْ قَدَّرَ فَهَدَى یَا مَنْ یَکْشِفُ الْبَلْوَى یَا مَنْ یَسْمَعُ النَّجْوَى یَا مَنْ یُنْقِذُ الْغَرْقَى یَا مَنْ یُنْجِی الْهَلْکَى یَا مَنْ یَشْفِی الْمَرْضَى یَا مَنْ أَضْحَکَ وَ أَبْکَى یَا مَنْ أَمَاتَ وَ أَحْیَا یَا مَنْ خَلَقَ الزَّوْجَیْنِ الذَّکَرَ وَ الْأُنْثَى

اى که آفرید و بیاراست اى که اندازه گرفت و راهنمایى کرد اى که برطرف کند گرفتارى را اى که بشنود سخن درگوشى را اى که نجات دهد غریق را اى که برهاند هلاک شده را اى که شفا دهد بیمار را اى که بخنداند و بگریاند اى که بمیراند و زنده کند اى که آفرید دو جفت نر و ماده

(42)یَا مَنْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ سَبِیلُهُ یَا مَنْ فِی الْآفَاقِ آیَاتُهُ یَا مَنْ فِی الْآیَاتِ بُرْهَانُهُ یَا مَنْ فِی الْمَمَاتِ قُدْرَتُهُ یَا مَنْ فِی الْقُبُورِ عِبْرَتُهُ یَا مَنْ فِی الْقِیَامَةِ مُلْکُهُ یَا مَنْ فِی الْحِسَابِ هَیْبَتُهُ یَا مَنْ فِی الْمِیزَانِ قَضَاؤُهُ یَا مَنْ فِی الْجَنَّةِ ثَوَابُهُ یَا مَنْ فِی النَّارِ عِقَابُهُ

اى که هم در خشکى و هم در دریا راه رسیدن به او هست اى که در سراسر گیتى نشانه هاى او هست اى که در این نشانه ها برهان او موجود است اى که در مردن نشانه قدرت او است اى که در گورها پند او است اى که در روز قیامت نیز سلطنت او است اى که در حساب آن روز هیبت دارد اى که در پاى میزان حکم و داورى او است اى که در بهشت پاداش نیک او است اى که در دوزخ شکنجه او است

(43) یَا مَنْ إِلَیْهِ یَهْرُبُ الْخَائِفُونَ یَا مَنْ إِلَیْهِ یَفْزَعُ الْمُذْنِبُونَ یَا مَنْ إِلَیْهِ یَقْصِدُ الْمُنِیبُونَ یَا مَنْ إِلَیْهِ یَرْغَبُ الزَّاهِدُونَ یَا مَنْ إِلَیْهِ یَلْجَأُ الْمُتَحَیِّرُونَ یَا مَنْ بِهِ یَسْتَأْنِسُ الْمُرِیدُونَ یَا مَنْ بِهِ یَفْتَخِرُ الْمُحِبُّونَ یَا مَنْ فِی عَفْوِهِ یَطْمَعُ الْخَاطِئُونَ یَا مَنْ إِلَیْهِ یَسْکُنُ الْمُوقِنُونَ یَا مَنْ عَلَیْهِ یَتَوَکَّلُ الْمُتَوَکِّلُونَ

اى که به سویش گریزند ترسناکان اى که به او پناه برند گنهکاران اى که او را مقصود قرار دهند بازآیندگان اى که بسوى او روند پارسایان اى که بدو پناه برند سرگردانان اى که به او همدم شوند خواستاران اى که به دوستیش افتخار کنند دوستان اى که در گذشت او طمع دارند خطاکاران اى که به ذکر او آرامش پذیرد دل یقین داران اى که بر او توکل کنند توکل کنندگان

(44) اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ یَا حَبِیبُ یَا طَبِیبُ یَا قَرِیبُ یَا رَقِیبُ یَا حَسِیبُ یَا مَهِیبُ [مُهِیبُ‏] یَا مُثِیبُ یَا مُجِیبُ یَا خَبِیرُ یَا بَصِیرُ

خدایا از تو مى خواهم به حق نامت اى محبوب دلها اى طبیب دردها اى نزدیک اى مراقب کار فرازگان اى حساب نگهدار اى با هیبت اى پاداش نیک دهنده اى اجابت کننده اى آگاه اى بینا

(45)یَا أَقْرَبَ مِنْ کُلِّ قَرِیبٍ یَا أَحَبَّ مِنْ کُلِّ حَبِیبٍ یَا أَبْصَرَ مِنْ کُلِّ بَصِیرٍ یَا أَخْبَرَ مِنْ کُلِّ خَبِیرٍ یَا أَشْرَفَ مِنْ کُلِّ شَرِیفٍ یَا أَرْفَعَ مِنْ کُلِّ رَفِیعٍ یَا أَقْوَى مِنْ کُلِّ قَوِیٍّ یَا أَغْنَى مِنْ کُلِّ غَنِیٍّ یَا أَجْوَدَ مِنْ کُلِّ جَوَادٍ یَا أَرْأَفَ مِنْ کُلِّ رَءُوفٍ

اى نزدیکتر از هر نزدیک اى محبوبتر از هر محبوب اى بیناتر از هر بینا اى آگاه تر از هر آگاه اى شریفتر از هر شریف اى برتر از هر بلند مرتبه اى نیرومندتر از هر نیرومند اى توانگرتر از هر توانگر اى بخشنده تر از هر بخشنده اى مهربانتر از هر مهربان

(46) یَا غَالِبا غَیْرَ مَغْلُوبٍ یَا صَانِعا غَیْرَ مَصْنُوعٍ یَا خَالِقا غَیْرَ مَخْلُوقٍ یَا مَالِکا غَیْرَ مَمْلُوکٍ یَا قَاهِرا غَیْرَ مَقْهُورٍ یَا رَافِعا غَیْرَ مَرْفُوعٍ یَا حَافِظا غَیْرَ مَحْفُوظٍ یَا نَاصِرا غَیْرَ مَنْصُورٍ یَا شَاهِدا غَیْرَ غَائِبٍ یَا قَرِیبا غَیْرَ بَعِیدٍ

اى پیروزى که هرگز مغلوب نگردد اى سازنده اى که مصنوع کسى نیست اى آفریننده اى که کسى او را نیافریده اى مالکى که مملوک کسى نیست اى چیره شکست ناپذیر اى بلند مرتبه که بلندى را کسى به او نداده اى نگهدارنده اى که نگهدارى ندارد اى یاورى که کسش یارى نکند اى حاضرى که پنهانى ندارد اى نزدیکى که دور نشود

(47) یَا نُورَ النُّورِ یَا مُنَوِّرَ النُّورِ یَا خَالِقَ النُّورِ یَا مُدَبِّرَ النُّورِ یَا مُقَدِّرَ النُّورِ یَا نُورَ کُلِّ نُورٍ یَا نُورا قَبْلَ کُلِّ نُورٍ یَا نُورا بَعْدَ کُلِّ نُورٍ یَا نُورا فَوْقَ کُلِّ نُورٍ یَا نُورا لَیْسَ کَمِثْلِهِ نُورٌ

اى روشنى نور این روشنى ده نور اى خالق نور و روشنى اى تدبیر کننده نور اى اندازه گیر نور اى روشنى هر نور اى روشنى پیش از هر نور و اى روشنى پس از هر نور اى روشنى بالاى هر نور اى نورى که مانندش نورى نیست

(48) یَا مَنْ عَطَاؤُهُ شَرِیفٌ یَا مَنْ فِعْلُهُ لَطِیفٌ یَا مَنْ لُطْفُهُ مُقِیمٌ یَا مَنْ إِحْسَانُهُ قَدِیمٌ یَا مَنْ قَوْلُهُ حَقٌّ یَا مَنْ وَعْدُهُ صِدْقٌ یَا مَنْ عَفْوُهُ فَضْلٌ یَا مَنْ عَذَابُهُ عَدْلٌ یَا مَنْ ذِکْرُهُ حُلْوٌ یَا مَنْ فَضْلُهُ عَمِیمٌ

اى که عطا و بخشش شریف و ارجمند است اى که کارش دقیق است اى که لطفش پایدار است اى که احسانش دیرینه است اى که گفتارش حق است اى که وعده اش راست است اى که گذشتش فضل است اى که کیفرش از روى عدل است که ذکرش شیرین است اى که فضلش عمومى است

(49)اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ یَا مُسَهِّلُ یَا مُفَصِّلُ یَا مُبَدِّلُ یَا مُذَلِّلُ یَا مُنَزِّلُ یَا مُنَوِّلُ یَا مُفْضِلُ یَا مُجْزِلُ یَا مُمْهِلُ یَا مُجْمِلُ

خدایا از تو مى خواهم به حق نامت اى هموار کننده راهها اى جدا کننده اى تبدیل کننده اى خوار کننده اى فرود آرنده اى جایزه ده اى فزون بخش اى بزرگ عطا بخش اى مهلت ده اى نیکوبخش

(50)یَا مَنْ یَرَى وَ لا یُرَى یَا مَنْ یَخْلُقُ وَ لا یُخْلَقُ یَا مَنْ یَهْدِی وَ لا یُهْدَى یَا مَنْ یُحْیِی وَ لا یُحْیَى یَا مَنْ یَسْأَلُ وَ لا یُسْأَلُ یَا مَنْ یُطْعِمُ وَ لا یُطْعَمُ یَا مَنْ یُجِیرُ وَ لا یُجَارُ عَلَیْهِ یَا مَنْ یَقْضِی وَ لا یُقْضَى عَلَیْهِ یَا مَنْ یَحْکُمُ وَ لا یُحْکَمُ عَلَیْهِ یَا مَنْ لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوا أَحَدٌ

اى که ببیند ولى دیده نشود اى که بیافریند ولى کسى او را نیافریده اى که راهنمایى کند ولى راهنمایى نشود اى که زنده کنى ولى زنده نشده اى که بازخواست کند ولى کسى از او بازخواست نکند اى که بخوراند ولى خورانده نشود اى که پناه دهد ولى کسى او را پناه ندهد اى که قضاوت کنى ولى قضاوت بر تو نشود اى که حکم کنى ولى کسى بر تو حکم نکند اى که نزاید و نه زائیده شده و نیست برایش همتایى هیچکس

(51)یَا نِعْمَ الْحَسِیبُ یَا نِعْمَ الطَّبِیبُ یَا نِعْمَ الرَّقِیبُ یَا نِعْمَ الْقَرِیبُ یَا نِعْمَ الْمُجِیبُ یَا نِعْمَ الْحَبِیبُ یَا نِعْمَ الْکَفِیلُ یَا نِعْمَ الْوَکِیلُ یَا نِعْمَ الْمَوْلَى یَا نِعْمَ النَّصِیرُ

اى نیکو حسابکش اى نیکو طبیب اى نیکو نگهبان اى نیکو نزدیک اى نیکو پاسخ ده اى نیکو دوست اى نیکو عهده دار اى نیکو وکیل اى نیکو سرور اى نیکو یاور

(52) یَا سُرُورَ الْعَارِفِینَ یَا مُنَى الْمُحِبِّینَ یَا أَنِیسَ الْمُرِیدِینَ یَا حَبِیبَ التَّوَّابِینَ یَا رَازِقَ الْمُقِلِّینَ یَا رَجَاءَ الْمُذْنِبِینَ یَا قُرَّةَ عَیْنِ الْعَابِدِینَ یَا مُنَفِّسَ عَنِ الْمَکْرُوبِینَ یَا مُفَرِّجَ عَنِ الْمَغْمُومِینَ یَا إِلَهَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ

اى مایه دلشادى عارفان اى آرزوى محبان اى همدم خواستاران اى دوستدار توبه کنندگان اى روزى ده ناداران اى امید گنهکاران اى نورچشم پرستش کنندگان اى برطرف کننده اندوه اندوهناکان اى غمزداى غمزدگان اى معبود پیشنیان و پسینیان

(53) اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ یَا رَبَّنَا یَا إِلَهَنَا یَا سَیِّدَنَا یَا مَوْلانَا یَا نَاصِرَنَا یَا حَافِظَنَا یَا دَلِیلَنَا یَا مُعِینَنَا یَا حَبِیبَنَا یَا طَبِیبَنَا

خدایا من از تو مى خواهم به حق نامت اى پروردگار ما اى معبود ما اى آقاى ما اى سرور ما اى یاور ما اى نگهدار ما اى راهنماى ما اى کمک کار ما اى محبوب ما اى طبیب ما

(54) یَا رَبَّ النَّبِیِّینَ وَ الْأَبْرَارِ یَا رَبَّ الصِّدِّیقِینَ وَ الْأَخْیَارِ یَا رَبَّ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ یَا رَبَّ الصِّغَارِ وَ الْکِبَارِ یَا رَبَّ الْحُبُوبِ وَ الثِّمَارِ یَا رَبَّ الْأَنْهَارِ وَ الْأَشْجَارِ یَا رَبَّ الصَّحَارِی وَ الْقِفَارِ یَا رَبَّ الْبَرَارِی وَ الْبِحَارِ یَا رَبَّ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ یَا رَبَّ الْأَعْلانِ وَ الْأَسْرَارِ

اى پروردگار پیمبران و نیکوکاران اى پروردگار راستگویان و برگزیدگان اى پروردگار بهشت و دوزخ اى پروردگار کوچک و بزرگ اى پروردگار حبوبات و میوه جات اى پروردگار نهرها و درختان اى پروردگار دشت و هامون اى پروردگار صحراها و دریاها اى پروردگار شب و روز اى پروردگار پیدا و نهان

(55) یَا مَنْ نَفَذَ فِی کُلِّ شَیْ‏ءٍ أَمْرُهُ یَا مَنْ لَحِقَ بِکُلِّ شَیْ‏ءٍ عِلْمُهُ یَا مَنْ بَلَغَتْ إِلَى کُلِّ شَیْ‏ءٍ قُدْرَتُهُ یَا مَنْ لا تُحْصِی الْعِبَادُ نِعَمَهُ یَا مَنْ لا تَبْلُغُ الْخَلائِقُ شُکْرَهُ یَا مَنْ لا تُدْرِکُ الْأَفْهَامُ جَلالَهُ یَا مَنْ لا تَنَالُ الْأَوْهَامُ کُنْهَهُ یَا مَنِ الْعَظَمَةُ وَ الْکِبْرِیَاءُ رِدَاؤُهُ یَا مَنْ لا تَرُدُّ الْعِبَادُ قَضَاءَهُ یَا مَنْ لا مُلْکَ إِلا مُلْکُهُ یَا مَنْ لا عَطَاءَ إِلا عَطَاؤُهُ

اى که در هر چیز دستورش نفوذ کرده اى که علمش به هر چیزى تعلق یافته اى که قدرت و توانائیش به هر چیزى رسیده اى که فرازگان شماره نعمتهایش را نتوانند اى که خلائق از عهده شکرش برنیایند اى که عقول درک عظمت و جلالش نتوانند اى که اوهام و خیالات به کنه ذاتش نرسند اى که عظمت و بزرگى لباس او است اى که فرازگان از حکم او سرپیچى نتوانند اى که سلطنتى جز سلطنت او نیست اى که بخششى جز بخشش او نیست

(56) یَا مَنْ لَهُ الْمَثَلُ الْأَعْلَى یَا مَنْ لَهُ الصِّفَاتُ الْعُلْیَا یَا مَنْ لَهُ الْآخِرَةُ وَ الْأُولَى یَا مَنْ لَهُ الْجَنَّةُ الْمَأْوَى یَا مَنْ لَهُ الْآیَاتُ الْکُبْرَى یَا مَنْ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى یَا مَنْ لَهُ الْحُکْمُ وَ الْقَضَاءُ یَا مَنْ لَهُ الْهَوَاءُ وَ الْفَضَاءُ یَا مَنْ لَهُ الْعَرْشُ وَ الثَّرَى یَا مَنْ لَهُ السَّمَاوَاتُ الْعُلَى

اى که از آن اوست عالى ترین مثالها (که حجج الهیه باشند) اى که خاص اوست برترین اوصاف اى که از آن اوست دنیا و آخرت اى که از آن او است بهشت آن جایگاه آسایش اى که براى اوست نشانه هاى بس بزرگ اى که براى او است نامهاى نیکو اى که براى او است فرمان و داورى اى که از آن او است هوا و فضا اى که از آن او است عرش و فرش اى که از آن او است آسمانهاى بلند

(57) اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ یَا عَفُوُّ یَا غَفُورُ یَا صَبُورُ یَا شَکُورُ یَا رَءُوفُ یَا عَطُوفُ یَا مَسْئُولُ یَا وَدُودُ یَا سُبُّوحُ یَا قُدُّوسُ

خدایا از تو مى خواهم به حق نامت اى درگذرنده اى آمرزنده اى شکیبا اى سپاس پذیر فرازگان اى مهربان اى توجه کننده اى مورد توجه و درخواست فرازگان اى مهرورز اى منزه اى پاکیزه

(58) یَا مَنْ فِی السَّمَاءِ عَظَمَتُهُ یَا مَنْ فِی الْأَرْضِ آیَاتُهُ یَا مَنْ فِی کُلِّ شَیْ‏ءٍ دَلائِلُهُ یَا مَنْ فِی الْبِحَارِ عَجَائِبُهُ یَا مَنْ فِی الْجِبَالِ خَزَائِنُهُ یَا مَنْ یَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ یَا مَنْ إِلَیْهِ یَرْجِعُ الْأَمْرُ کُلُّهُ یَا مَنْ أَظْهَرَ فِی کُلِّ شَیْ‏ءٍ لُطْفَهُ یَا مَنْ أَحْسَنَ کُلَّ شَیْ‏ءٍ خَلَقَهُ یَا مَنْ تَصَرَّفَ فِی الْخَلائِقِ قُدْرَتُهُ

اى که در آسمان آثار عظمتش هویدا است اى که در زمین نشانه هایش آشکار است اى که در هر چیز برهانهاى او موجود اى که در دریا آثار شگفت انگیز دارد اى که در کوهها است گنجینه هایش اى که خلق را پدید آورد سپس بازگرداند اى که به سویش همه امورات بازگردد اى که در هر چیز لطف و مهرش را آشکار ساخته اى که خلقت هر چیز را نیکو ساخته اى که تصرف کرده در همه خلایق قدرت او

(59) یَا حَبِیبَ مَنْ لا حَبِیبَ لَهُ یَا طَبِیبَ مَنْ لا طَبِیبَ لَهُ یَا مُجِیبَ مَنْ لا مُجِیبَ لَهُ یَا شَفِیقَ مَنْ لا شَفِیقَ لَهُ یَا رَفِیقَ مَنْ لا رَفِیقَ لَهُ یَا مُغِیثَ مَنْ لا مُغِیثَ لَهُ یَا دَلِیلَ مَنْ لا دَلِیلَ لَهُ یَا أَنِیسَ مَنْ لا أَنِیسَ لَهُ یَا رَاحِمَ مَنْ لا رَاحِمَ لَهُ یَا صَاحِبَ مَنْ لا صَاحِبَ لَهُ

اى دوست آنکس که دوستى ندارد اى طبیب آن کس که طبیبى ندارد اى پاسخ ده آن کس که پاسخ ده ندارد اى یار دلسوز آن کس که دلسوزى ندارد اى رفیق آن کس که رفیق ندارد اى فریادرس آن کس که فریادرسى ندارد اى راهنماى آنکه راهنمایى ندارد اى مونس آنکس که مونسى ندارد اى ترحم کننده آن کس که ترحم کننده اى ندارد اى همدم آن کس که همدمى ندارد

(60)یَا کَافِیَ مَنِ اسْتَکْفَاهُ یَا هَادِیَ مَنِ اسْتَهْدَاهُ یَا کَالِیَ مَنِ اسْتَکْلاهُ یَا رَاعِیَ مَنِ اسْتَرْعَاهُ یَا شَافِیَ مَنِ اسْتَشْفَاهُ یَا قَاضِیَ مَنِ اسْتَقْضَاهُ یَا مُغْنِیَ مَنِ اسْتَغْنَاهُ یَا مُوفِیَ مَنِ اسْتَوْفَاهُ یَا مُقَوِّیَ مَنِ اسْتَقْوَاهُ یَا وَلِیَّ مَنِ اسْتَوْلاهُ

اى کفایت کننده آن کس که از او کفایت خواهد و اى رهنماى کسى که از او راهنمایى خواهد اى نگهبان کسى که از او نگهبانى خواهد اى مراعات کننده کسى که از او رعایت خواهد اى بهبود دهنده کسى که از او بهبودى خواهد اى داور کسى که از او داورى جوید اى بى نیاز کننده کسى که از او بى نیازى خواهد اى وفا کننده کسى که از او وفا خواهد اى نیرو ده آن کس که از او نیرو خواهد اى سرور کسى که او را به سرورى خواهد

(61) اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ یَا خَالِقُ یَا رَازِقُ یَا نَاطِقُ یَا صَادِقُ یَا فَالِقُ یَا فَارِقُ یَا فَاتِقُ یَا رَاتِقُ یَا سَابِقُ [فَائِقُ‏] یَا سَامِقُ

خدایا از تو مى خواهم به حق نامت اى آفریننده اى روزى ده اى گویا اى راستگو اى شکافنده اى جدا کننده اى باز کننده اى پیوست دهنده اى سبقت جوینده اى بلندمرتبه

(62) یَا مَنْ یُقَلِّبُ اللَّیْلَ وَ النَّهَارَ یَا مَنْ جَعَلَ الظُّلُمَاتِ وَ الْأَنْوَارَ یَا مَنْ خَلَقَ الظِّلَّ وَ الْحَرُورَ یَا مَنْ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ یَا مَنْ قَدَّرَ الْخَیْرَ وَ الشَّرَّ یَا مَنْ خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیَاةَ یَا مَنْ لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ یَا مَنْ لَمْ یَتَّخِذْ صَاحِبَةً وَ لا وَلَدا یَا مَنْ لَیْسَ لَهُ شَرِیکٌ فِی الْمُلْکِ یَا مَنْ لَمْ یَکُنْ لَهُ وَلِیٌّ مِنَ الذُّلِّ

اى که جابجا کنى شب و روز را اى که مقرر ساختى تاریکیها و نور را اى که آفریدى سایه و گرما را اى که مسخر خود کردى مهر و ماه را اى که مقدر کردى خیر و شر را اى که آفریدى مرگ و زندگى را اى که آفریدن و فرمان از او است اى که نگرفته است براى خود همسر و فرزندى اى که شریکى در فرمانروایى ندارد اى که نیست برایش سرپرستى از خوارى

(63) یَا مَنْ یَعْلَمُ مُرَادَ الْمُرِیدِینَ یَا مَنْ یَعْلَمُ ضَمِیرَ الصَّامِتِینَ یَا مَنْ یَسْمَعُ أَنِینَ الْوَاهِنِینَ یَا مَنْ یَرَى بُکَاءَ الْخَائِفِینَ یَا مَنْ یَمْلِکُ حَوَائِجَ السَّائِلِینَ یَا مَنْ یَقْبَلُ عُذْرَ التَّائِبِینَ یَا مَنْ لا یُصْلِحُ عَمَلَ الْمُفْسِدِینَ یَا مَنْ لا یُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ یَا مَنْ لا یَبْعُدُ عَنْ قُلُوبِ الْعَارِفِینَ یَا أَجْوَدَ الْأَجْوَدِینَ

اى که مى داند خواسته دل هر خواهنده را اى که آگاه است از نهاد خاموشان اى که مى شنود ناله خسته دلان اى که مى بیند گریه ترسناکان اى که دارد خواسته هاى خواستاران را اى که بپذیرد عذر توبه کنندگان اى که اصلاح نکند کار مفسدان را اى که از بین نبرد پاداش نیکوکاران اى که دور نباشد از دل عارفان اى بخشنده ترین بخشندگان

(64) یَا دَائِمَ الْبَقَاءِ یَا سَامِعَ الدُّعَاءِ یَا وَاسِعَ الْعَطَاءِ یَا غَافِرَ الْخَطَاءِ یَا بَدِیعَ السَّمَاءِ یَا حَسَنَ الْبَلاءِ یَا جَمِیلَ الثَّنَاءِ یَا قَدِیمَ السَّنَاءِ یَا کَثِیرَ الْوَفَاءِ یَا شَرِیفَ الْجَزَاءِ

اى همیشه باقى اى شنواى دعا اى وسیع بخشش اى آمرزنده خطا و لغزش اى پدید آرنده آسمان اى نیک آزمایش اى زیبا ستایش اى دیرینه والا اى زیاد وفادار اى ارجمند پاداش

(65) اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ یَا سَتَّارُ یَا غَفَّارُ یَا قَهَّارُ یَا جَبَّارُ یَا صَبَّارُ یَا بَارُّ یَا مُخْتَارُ یَا فَتَّاحُ یَا نَفَّاحُ یَا مُرْتَاحُ

خدایا از تو مى خواهم به حق نامت اى پوشاننده اى آمرزنده اى با قهر و سطوت اى باجبروت و عظمت اى صبر پیشه اى نیک بخش اى مختار در کارها اى کارگشا اى پرجود و عطا اى فرح بخش

(66) یَا مَنْ خَلَقَنِی وَ سَوَّانِی یَا مَنْ رَزَقَنِی وَ رَبَّانِی یَا مَنْ أَطْعَمَنِی وَ سَقَانِی یَا مَنْ قَرَّبَنِی وَ أَدْنَانِی یَا مَنْ عَصَمَنِی وَ کَفَانِی یَا مَنْ حَفِظَنِی وَ کَلانِی یَا مَنْ أَعَزَّنِی وَ أَغْنَانِی یَا مَنْ وَفَّقَنِی وَ هَدَانِی یَا مَنْ آنَسَنِی وَ آوَانِی یَا مَنْ أَمَاتَنِی وَ أَحْیَانِی

اى که مرا آفریدى و آراستى اى که روزیم دادى و پروریدى اى که مرا خوراندى و نوشاندى اى که پیش خود برده و نزدیکم کردى اى که مرا نگهداشته و کفایت کردى اى که محافظت و نگهداریم کردى اى که به من عزت بخشید و توانگرم ساخت اى که به من توفیق داده و راهنمایى کرد اى که با من انس گرفته و جایم داد اى که مرا بمیراند و زنده کند

(67) یَا مَنْ یُحِقُّ الْحَقَّ بِکَلِمَاتِهِ یَا مَنْ یَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ یَا مَنْ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ یَا مَنْ لا تَنْفَعُ الشَّفَاعَةُ إِلا بِإِذْنِهِ یَا مَنْ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِیلِهِ یَا مَنْ لا مُعَقِّبَ لِحُکْمِهِ یَا مَنْ لا رَادَّ لِقَضَائِهِ یَا مَنِ انْقَادَ کُلُّ شَیْ‏ءٍ لِأَمْرِهِ یَا مَنِ السَّمَاوَاتُ مَطْوِیَّاتٌ بِیَمِینِهِ یَا مَنْ یُرْسِلُ الرِّیَاحَ بُشْرا بَیْنَ یَدَیْ رَحْمَتِهِ

اى که حق را بوسیله کلماتش پابرجا کرد اى که توبه را از فرازگانش بپذیرد اى که میان انسان و دلش حائل گردد اى که سود ندهد شفاعت و میانجیگرى جز به اذن او اى که او داناتر است به کسى که از راهش گمراه گردد اى که کاونده و پى جویى براى حکمش نیست اى که بازگردانى براى قضایش نیست اى که هر چیز دربرابر امرش مطیع و منقاد گشته اى که آسمانها بدست قدرتش بهم پیچیده اى که فرستد بادها را نویدى در پیشاپیش رحمتش

(68) یَا مَنْ جَعَلَ الْأَرْضَ مِهَادا یَا مَنْ جَعَلَ الْجِبَالَ أَوْتَادا یَا مَنْ جَعَلَ الشَّمْسَ سِرَاجا یَا مَنْ جَعَلَ الْقَمَرَ نُورا یَا مَنْ جَعَلَ اللَّیْلَ لِبَاسا یَا مَنْ جَعَلَ النَّهَارَ مَعَاشا یَا مَنْ جَعَلَ النَّوْمَ سُبَاتا یَا مَنْ جَعَلَ السَّمَاءَ بِنَاءً یَا مَنْ جَعَلَ الْأَشْیَاءَ أَزْوَاجا یَا مَنْ جَعَلَ النَّارَ مِرْصَادا

اى که زمین را گهواره قرار داده اى که کوهها را میخهاى (زمین ) قرار داد اى که خورشید را چراغى تابناک کرد اى که ماه را نوربخش قرار داد اى که شب را پوشش نهاد اى که روز را براى تحصیل معاش مقرر ساختى اى که خواب را مایه آرامش قرار داد اى که آسمان را ساختمانى قرار داد اى که چیزها را جفت آفرید اى که آتش را در کمین (کفار و دوزخیان ) قرارداد

(69)اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ یَا سَمِیعُ یَا شَفِیعُ یَا رَفِیعُ یَا مَنِیعُ یَا سَرِیعُ یَا بَدِیعُ یَا کَبِیرُ یَا قَدِیرُ یَا خَبِیرُ [مُنِیرُ] یَا مُجِیرُ
خدایا از تو درخواست مى کنم به حق نامت اى شنوا اى شفیع اى بلند مرتبه اى والامقام اى سریع در کارها اى پدید آرنده اى بزرگ اى توانا اى آگاه اى پناه ده

(70)یَا حَیّا قَبْلَ کُلِّ حَیٍّ یَا حَیّا بَعْدَ کُلِّ حَیٍّ یَا حَیُّ الَّذِی لَیْسَ کَمِثْلِهِ حَیٌّ یَا حَیُّ الَّذِی لا یُشَارِکُهُ حَیٌّ یَا حَیُّ الَّذِی لا یَحْتَاجُ إِلَى حَیٍّ یَا حَیُّ الَّذِی یُمِیتُ کُلَّ حَیٍّ یَا حَیُّ الَّذِی یَرْزُقُ کُلَّ حَیٍّ یَا حَیّا لَمْ یَرِثِ الْحَیَاةَ مِنْ حَیٍّ یَا حَیُّ الَّذِی یُحْیِی الْمَوْتَى یَا حَیُّ یَا قَیُّومُ لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ

اى زنده پیش از هر موجود زنده اى زنده پس از هر موجود زنده اى که نیست مانندش زنده اى ، اى زنده اى که شریکش نیست هیچ زنده اى ، اى زنده اى که نیازمند نیست به هیچ زنده اى ، اى زنده اى که بمیراند هر زنده اى را اى زنده اى که روزى دهد هر زنده اى را اى زنده اى که ارث نبرد زندگى را از زنده اى ، اى زنده اى که زنده کند مردگان را، اى زنده پاینده اى که او را چرت و خواب نگیرد

(71) یَا مَنْ لَهُ ذِکْرٌ لا یُنْسَى یَا مَنْ لَهُ نُورٌ لا یُطْفَى یَا مَنْ لَهُ نِعَمٌ لا تُعَدُّ یَا مَنْ لَهُ مُلْکٌ لا یَزُولُ یَا مَنْ لَهُ ثَنَاءٌ لا یُحْصَى یَا مَنْ لَهُ جَلالٌ لا یُکَیَّفُ یَا مَنْ لَهُ کَمَالٌ لا یُدْرَکُ یَا مَنْ لَهُ قَضَاءٌ لا یُرَدُّ یَا مَنْ لَهُ صِفَاتٌ لا تُبَدَّلُ یَا مَنْ لَهُ نُعُوتٌ لا تُغَیَّرُ

اى که یادش فراموش نشدنى است اى که نورش خاموش نشدنى است اى که نعمتهایش بشمار درنیاید اى که فرمانروائیش زوال نپذیرد اى که مدح و ثنایش نتوان شمردن اى که چگونگى بزرگى و جلالتش نتوان گفتن اى که کمالش قابل درک نباشد اى که فرمان قضایش بازگشت ندارد اى که صفاتش تبدیل نپذیرد اى که اوصافش تغییر نکند

(72) یَا رَبَّ الْعَالَمِینَ یَا مَالِکَ یَوْمِ الدِّینِ یَا غَایَةَ الطَّالِبِینَ یَا ظَهْرَ اللاجِینَ یَا مُدْرِکَ الْهَارِبِینَ یَا مَنْ یُحِبُّ الصَّابِرِینَ یَا مَنْ یُحِبُّ التَّوَّابِینَ یَا مَنْ یُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِینَ یَا مَنْ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ یَا مَنْ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ

اى پروردگار جهانیان اى فرمانرواى روز جزا اى مقصد نهایى جویندگان اى پشت و پناه پناهندگان اى دریافرازه گریختگان اى که دوست دارد شکیبایان را اى که دوست دارد توبه کاران را اى که دوست دارد پاکیزگان را اى که دوست دارد نیکوکاران را اى که داناتر است به راه یافتگان

(73)اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ یَا شَفِیقُ یَا رَفِیقُ یَا حَفِیظُ یَا مُحِیطُ یَا مُقِیتُ یَا مُغِیثُ یَا مُعِزُّ یَا مُذِلُّ یَا مُبْدِئُ یَا مُعِیدُ

خدایا از تو مى خواهم به حق نامت اى مهربان اى رفیق اى نگهدارنده اى احاطه دار بر همه اى توانا اى فریاد رس اى عزت بخش اى خوار کننده اى آغازنده اى بازگرداننده

(74) یَا مَنْ هُوَ أَحَدٌ بِلا ضِدٍّ یَا مَنْ هُوَ فَرْدٌ بِلا نِدٍّ یَا مَنْ هُوَ صَمَدٌ بِلا عَیْبٍ یَا مَنْ هُوَ وِتْرٌ بِلا کَیْفٍ یَا مَنْ هُوَ قَاضٍ بِلا حَیْفٍ یَا مَنْ هُوَ رَبٌّ بِلا وَزِیرٍ یَا مَنْ هُوَ عَزِیزٌ بِلا ذُلٍّ یَا مَنْ هُوَ غَنِیٌّ بِلا فَقْرٍ یَا مَنْ هُوَ مَلِکٌ بِلا عَزْلٍ یَا مَنْ هُوَ مَوْصُوفٌ بِلا شَبِیهٍ

اى یکتاى بى ضد اى که او یگانه اى است که مانند ندارد اى که او بى نیازى است بى عیب اى که او تنهایى است و چگونگى ندارد اى که او حاکمى است که ستم در حکمش نیست اى که او پروردگارى است بدون وزیر اى که او عزیزى است بى ذلت اى که او دارایى است که ندارى ندارد اى که او پادشاهى است که معزول نشود اى که او توصیف شده اى است بى شبیه

(75) یَا مَنْ ذِکْرُهُ شَرَفٌ لِلذَّاکِرِینَ یَا مَنْ شُکْرُهُ فَوْزٌ لِلشَّاکِرِینَ یَا مَنْ حَمْدُهُ عِزٌّ لِلْحَامِدِینَ یَا مَنْ طَاعَتُهُ نَجَاةٌ لِلْمُطِیعِینَ یَا مَنْ بَابُهُ مَفْتُوحٌ لِلطَّالِبِینَ یَا مَنْ سَبِیلُهُ وَاضِحٌ لِلْمُنِیبِینَ یَا مَنْ آیَاتُهُ بُرْهَانٌ لِلنَّاظِرِینَ یَا مَنْ کِتَابُهُ تَذْکِرَةٌ لِلْمُتَّقِینَ یَا مَنْ رِزْقُهُ عُمُومٌ لِلطَّائِعِینَ وَ الْعَاصِینَ یَا مَنْ رَحْمَتُهُ قَرِیبٌ مِنَ الْمُحْسِنِینَ

اى که ذکر او موجب شرافت ذکرکنندگان او است اى که سپاسگزاریش مایه سعادت سپاسگزاران است اى که ستایشش عزتى است براى ستایش کنندگان اى که طاعتش وسیله نجات مطیعان است اى که دَرِ رحمتش باز است به روى رحمت خواهان اى که راه بسوى او آشکار است براى بازآمدگان اى که آیات و نشانه هایش دلیل روشنى است براى بینندگان اى که کتابش سبب پند و تنبیه است براى پرهیزکاران اى که روزى او همگانى است براى فرمانبرداران و نافرمانان اى که رحمتش نزدیک است به نیکوکاران

(76)یَا مَنْ تَبَارَکَ اسْمُهُ یَا مَنْ تَعَالَى جَدُّهُ یَا مَنْ لا إِلَهَ غَیْرُهُ یَا مَنْ جَلَّ ثَنَاؤُهُ یَا مَنْ تَقَدَّسَتْ أَسْمَاؤُهُ یَا مَنْ یَدُومُ بَقَاؤُهُ یَا مَنِ الْعَظَمَةُ بَهَاؤُهُ یَا مَنِ الْکِبْرِیَاءُ رِدَاؤُهُ یَا مَنْ لا تُحْصَى آلاؤُهُ یَا مَنْ لا تُعَدُّ نَعْمَاؤُهُ

اى که نامش بزرگ است اى که اقبال او بلند است اى که معبودى جز او نیست اى که برجسته است ثنا و مدحش اى که پاکیزه است نامهایش اى که بقایش همیشگى است اى که عظمت جلوه او است اى که بزرگى در بر او است اى که نیکیهایش به حساب درنیاید اى که نعمتهایش شماره نشود

(77) اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ یَا مُعِینُ یَا أَمِینُ یَا مُبِینُ یَا مَتِینُ یَا مَکِینُ یَا رَشِیدُ یَا حَمِیدُ یَا مَجِیدُ یَا شَدِیدُ یَا شَهِیدُ

خدایا از تو خواهم به حق نامت اى یاور اى امان بخش اى آشکار کننده اى استوار و ثابت اى پابرجا اى راهنما اى ستوده اى گرامى اى سخت نیرو اى گواه

(78)یَا ذَا الْعَرْشِ الْمَجِیدِ یَا ذَا الْقَوْلِ السَّدِیدِ یَا ذَا الْفِعْلِ الرَّشِیدِ یَا ذَا الْبَطْشِ الشَّدِیدِ یَا ذَا الْوَعْدِ وَ الْوَعِیدِ یَا مَنْ هُوَ الْوَلِیُّ الْحَمِیدُ یَا مَنْ هُوَ فَعَّالٌ لِمَا یُرِیدُ یَا مَنْ هُوَ قَرِیبٌ غَیْرُ بَعِیدٍ یَا مَنْ هُوَ عَلَى کُلِّ شَیْ‏ءٍ شَهِیدٌ یَا مَنْ هُوَ لَیْسَ بِظَلامٍ لِلْعَبِیدِ

اى صاحب عرش با شوکت اى صاحب گفتار محکم اى صاحب کار مستحکم اى صاحب حمله سخت اى صاحب نوید و تهدید اى که او است صاحب اختیارى ستوده اى که او است کننده هر چه را خواهد اى که او است نزدیکى که دورى ندارد اى که او بر هر چیز گواه باشد اى که او ستمکار بر فرازگان نیست

(79)یَا مَنْ لا شَرِیکَ لَهُ وَ لا وَزِیرَ یَا مَنْ لا شَبِیهَ [شِبْهَ‏] لَهُ وَ لا نَظِیرَ یَا خَالِقَ الشَّمْسِ وَ الْقَمَرِ الْمُنِیرِ یَا مُغْنِیَ الْبَائِسِ الْفَقِیرِ یَا رَازِقَ الطِّفْلِ الصَّغِیرِ یَا رَاحِمَ الشَّیْخِ الْکَبِیرِ یَا جَابِرَ الْعَظْمِ الْکَسِیرِ یَا عِصْمَةَ الْخَائِفِ الْمُسْتَجِیرِ یَا مَنْ هُوَ بِعِبَادِهِ خَبِیرٌ بَصِیرٌ یَا مَنْ هُوَ عَلَى کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدِیرٌ

اى که برایش شریک و وزیرى نیست اى که برایش شبیه و نظیرى نیست اى آفریننده مهر و ماه تافرازه اى بى نیاز کننده بینواى درمانده اى روزى ده کودک خردسال اى مهرورز پیر کهن سال اى جوش ده استخوان شکسته اى نگهدار ترسان پناهنده اى که به حال فرازگانش خبیر و بینا است اى که او بر هر چیز قادر و تواناست

(80) یَا ذَا الْجُودِ وَ النِّعَمِ یَا ذَا الْفَضْلِ وَ الْکَرَمِ یَا خَالِقَ اللَّوْحِ وَ الْقَلَمِ یَا بَارِئَ الذَّرِّ وَ النَّسَمِ یَا ذَا الْبَأْسِ وَ النِّقَمِ یَا مُلْهِمَ الْعَرَبِ وَ الْعَجَمِ یَا کَاشِفَ الضُّرِّ وَ الْأَلَمِ یَا عَالِمَ السِّرِّ وَ الْهِمَمِ یَا رَبَّ الْبَیْتِ وَ الْحَرَمِ یَا مَنْ خَلَقَ الْأَشْیَاءَ مِنَ الْعَدَمِ

اى صاحب جود و نعمت اى صاحب بخشش و بزرگوارى اى آفریننده لوح و قلم اى پدید آرنده ذرات و انسان اى داراى عذاب و انتقام اى الهام بخش عرب و عجم اى برطرف کننده رنج و الم اى داناى راز و قصدهاى نهان اى پروردگار کعبه و حرم اى که آفریدى موجودات را از نیستى و عدم

(81)اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ یَا فَاعِلُ یَا جَاعِلُ یَا قَابِلُ یَا کَامِلُ یَا فَاصِلُ یَا وَاصِلُ یَا عَادِلُ یَا غَالِبُ یَا طَالِبُ یَا وَاهِبُ

خدایا از تو خواهم به حق نامت اى کننده (هر کار) اى مقرر کننده (امور) اى پذیرنده اى کامل اى جدا کننده اى پیوست دهنده اى دادگر اى چیره اى جوینده اى بخشنده

(82) یَا مَنْ أَنْعَمَ بِطَوْلِهِ یَا مَنْ أَکْرَمَ بِجُودِهِ یَا مَنْ جَادَ بِلُطْفِهِ یَا مَنْ تَعَزَّزَ بِقُدْرَتِهِ یَا مَنْ قَدَّرَ بِحِکْمَتِهِ یَا مَنْ حَکَمَ بِتَدْبِیرِهِ یَا مَنْ دَبَّرَ بِعِلْمِهِ یَا مَنْ تَجَاوَزَ بِحِلْمِهِ یَا مَنْ دَنَا فِی عُلُوِّهِ یَا مَنْ عَلا فِی دُنُوِّهِ

اى که نعمت بخشید به فضل خود اى که کرم کرد به بخشش خود اى که جود کرد به لطف خود اى که عزیز باشد به نیروى خود اى که اندازه گیرد به حکمت خویش اى که حکم کند به تدبیر خود اى که تدبیر کرد به دانش خود اى که بگذرد به بردبارى خویش اى که نزدیک است در عین بلندى و اى که بلند است در عین نزدیکى

(83)یَا مَنْ یَخْلُقُ مَا یَشَاءُ یَا مَنْ یَفْعَلُ مَا یَشَاءُ یَا مَنْ یَهْدِی مَنْ یَشَاءُ یَا مَنْ یُضِلُّ مَنْ یَشَاءُ یَا مَنْ یُعَذِّبُ مَنْ یَشَاءُ یَا مَنْ یَغْفِرُ لِمَنْ یَشَاءُ یَا مَنْ یُعِزُّ مَنْ یَشَاءُ یَا مَنْ یُذِلُّ مَنْ یَشَاءُ یَا مَنْ یُصَوِّرُ فِی الْأَرْحَامِ مَا یَشَاءُ یَا مَنْ یَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ یَشَاءُ

اى که مى آفریند هر چه را خواهد اى که انجام دهد هر چه خواهد اى که راهنمایى کند هر که را خواهد اى که گمراه کند هر که را خواهد اى که عذاب کند هر که را خواهد اى که بیامرزد هر که را خواهد اى که عزت بخشد به هر که خواهد اى که ذلت دهد به هر که خواهد اى که نقش فرازد در میان رحم ها هر طور که خواهد اى که مخصوص به رحمت خویش گرداند هر که را خواهد

(84) یَا مَنْ لَمْ یَتَّخِذْ صَاحِبَةً وَ لا وَلَدا یَا مَنْ جَعَلَ لِکُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدْرا یَا مَنْ لا یُشْرِکُ فِی حُکْمِهِ أَحَدا یَا مَنْ جَعَلَ [مِنَ الْمَلائِکَةِ] الْمَلائِکَةَ رُسُلا یَا مَنْ جَعَلَ فِی السَّمَاءِ بُرُوجا یَا مَنْ جَعَلَ الْأَرْضَ قَرَارا یَا مَنْ خَلَقَ مِنَ الْمَاءِ بَشَرا یَا مَنْ جَعَلَ لِکُلِّ شَیْ‏ءٍ أَمَدا یَا مَنْ أَحَاطَ بِکُلِّ شَیْ‏ءٍ عِلْما یَا مَنْ أَحْصَى کُلَّ شَیْ‏ءٍ عَدَدا

اى که نگرفته است همسر و فرزندى اى که قرار داد براى هر چیز اندازه اى اى که شریک نکرده در حکم خویش احدى را اى که قرار داد فرشتگان را پیام آور اى که در آسمان برجها قرار داد اى که زمین را قرارگاه کرد اى که آفرید از آب بشر را اى که قرار داد براى هر چیز مدت و دورانى اى که دانشش به هر چیز احاطه کرده اى که عدد هر چیز را شماره کرده

(85) اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ یَا أَوَّلُ یَا آخِرُ یَا ظَاهِرُ یَا بَاطِنُ یَا بَرُّ یَا حَقُّ یَا فَرْدُ یَا وِتْرُ یَا صَمَدُ یَا سَرْمَدُ

خدایا از تو خواهم به حق نامت اى آغاز اى انجام اى ظاهر اى نهان اى نیکوکار اى برحق اى یکتا اى بى همتا اى بى نیاز اى ابدى

(86) یَا خَیْرَ مَعْرُوفٍ عُرِفَ یَا أَفْضَلَ مَعْبُودٍ عُبِدَ یَا أَجَلَّ مَشْکُورٍ شُکِرَ یَا أَعَزَّ مَذْکُورٍ ذُکِرَ یَا أَعْلَى مَحْمُودٍ حُمِدَ یَا أَقْدَمَ مَوْجُودٍ طُلِبَ یَا أَرْفَعَ مَوْصُوفٍ وُصِفَ یَا أَکْبَرَ مَقْصُودٍ قُصِدَ یَا أَکْرَمَ مَسْئُولٍ سُئِلَ یَا أَشْرَفَ مَحْبُوبٍ عُلِمَ

اى بهترین شناخته شده به نیکى اى برترین معبودى که پرستش شده اى بهترین سپاس شدگان اى عزیزترین یادشدگان اى والاترین ستوده شده اى پیش ترین موجودى که جویایش شده اند اى برترین موجودى که مورد توصیف واقع شده اى بزرگتر مقصودى که قصد او کرده اند اى بزرگوار کسى که از او درخواست شده اى ارجمندترین دوستى که توان یافت

(87) یَا حَبِیبَ الْبَاکِینَ یَا سَیِّدَ الْمُتَوَکِّلِینَ یَا هَادِیَ الْمُضِلِّینَ یَا وَلِیَّ الْمُؤْمِنِینَ یَا أَنِیسَ الذَّاکِرِینَ یَا مَفْزَعَ الْمَلْهُوفِینَ یَا مُنْجِیَ الصَّادِقِینَ یَا أَقْدَرَ الْقَادِرِینَ یَا أَعْلَمَ الْعَالِمِینَ یَا إِلَهَ الْخَلْقِ أَجْمَعِینَ

اى دوست گریانان اى آقاى توکل کنندگان اى رهنماى گمراهان اى سرور مؤ منان اى همدم یاد کنندگان (او) اى پناه ستمدیدگان اى نجات دهنده راستگویان اى مقتدرترین قدرت داران اى داناترین دانایان اى معبود تمامى آفریدگان

(88) یَا مَنْ عَلا فَقَهَرَ یَا مَنْ مَلَکَ فَقَدَرَ یَا مَنْ بَطَنَ فَخَبَرَ یَا مَنْ عُبِدَ فَشَکَرَ یَا مَنْ عُصِیَ فَغَفَرَ یَا مَنْ لا تَحْوِیهِ الْفِکَرُ یَا مَنْ لا یُدْرِکُهُ بَصَرٌ یَا مَنْ لا یَخْفَى عَلَیْهِ أَثَرٌ یَا رَازِقَ الْبَشَرِ یَا مُقَدِّرَ کُلِّ قَدَرٍ

اى که از برترى بر همه قاهر است اى که فرمانروا است و نیرومند اى که در درونى و از درون آگاه اى که پرستندش و او بدان پاداش دهد اى که نافرمانیش کنند و بیامرزد اى که در فکرها نگنجد اى که دیده اى او را درنیابد اى که هیچ کارى بر او پنهان نماند اى روزى ده بشر اى اندازه گیر هر اندازه

(89) اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ یَا حَافِظُ یَا بَارِئُ یَا ذَارِئُ یَا بَاذِخُ یَا فَارِجُ یَا فَاتِحُ یَا کَاشِفُ یَا ضَامِنُ یَا آمِرُ یَا نَاهِی

خدایا از تو خواهم به حق نامت اى نگهدار اى پدید آرنده اى آفریننده اى والامقام اى غمزدا اى کارگشا اى برطرف کننده اندوه اى ضامن فرازگان اى فرمان ده اى قدغن کن از کارهاى بد

(90) یَا مَنْ لا یَعْلَمُ الْغَیْبَ إِلا هُوَ یَا مَنْ لا یَصْرِفُ السُّوءَ إِلا هُوَ یَا مَنْ لا یَخْلُقُ الْخَلْقَ إِلا هُوَ یَا مَنْ لا یَغْفِرُ الذَّنْبَ إِلا هُوَ یَا مَنْ لا یُتِمُّ النِّعْمَةَ إِلا هُوَ یَا مَنْ لا یُقَلِّبُ الْقُلُوبَ إِلا هُوَ یَا مَنْ لا یُدَبِّرُ الْأَمْرَ إِلا هُوَ یَا مَنْ لا یُنَزِّلُ الْغَیْثَ إِلا هُوَ یَا مَنْ لا یَبْسُطُ الرِّزْقَ إِلا هُوَ یَا مَنْ لا یُحْیِی الْمَوْتَى إِلا هُوَ

اى که نمى داند غیب را جز او اى که باز نگرداند بدى را جز او اى که نیافریند خلق را جز او اى که نیامرزد گناه را جز او اى که به پایان نرساند نعمت و احسان را جز او اى که دگرگون نکند دلها را جز او اى که تدبیر نکند کارها را جز او اى که فرو نفرستد باران را جز او اى که نگستراند روزى را جز او اى که زنده نکند مردگان را جز او

(91)یَا مُعِینَ الضُّعَفَاءِ یَا صَاحِبَ الْغُرَبَاءِ یَا نَاصِرَ الْأَوْلِیَاءِ یَا قَاهِرَ الْأَعْدَاءِ یَا رَافِعَ السَّمَاءِ یَا أَنِیسَ الْأَصْفِیَاءِ یَا حَبِیبَ الْأَتْقِیَاءِ یَا کَنْزَ الْفُقَرَاءِ یَا إِلَهَ الْأَغْنِیَاءِ یَا أَکْرَمَ الْکُرَمَاءِ

اى کمک کار ناتوانان اى رفیق دور از وطنان اى یار دوستان اى چیره بر دشمنان اى بالا برنده آسمان اى مونس برگزیدگان اى دوست پرهیزکاران اى گنجینه بینوایان اى معبود توانگران اى کریمترین کریمان

(92)یَا کَافِیا مِنْ کُلِّ شَیْ‏ءٍ یَا قَائِما عَلَى کُلِّ شَیْ‏ءٍ یَا مَنْ لا یُشْبِهُهُ شَیْ‏ءٌ یَا مَنْ لا یَزِیدُ فِی مُلْکِهِ شَیْ‏ءٌ یَا مَنْ لا یَخْفَى عَلَیْهِ شَیْ‏ءٌ یَا مَنْ لا یَنْقُصُ مِنْ خَزَائِنِهِ شَیْ‏ءٌ یَا مَنْ لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْ‏ءٌ یَا مَنْ لا یَعْزُبُ عَنْ عِلْمِهِ شَیْ‏ءٌ یَا مَنْ هُوَ خَبِیرٌ بِکُلِّ شَیْ‏ءٍ یَا مَنْ وَسِعَتْ رَحْمَتُهُ کُلَّ شَیْ‏ءٍ

اى کفایت کننده از هر چیز اى نگهبان بر هر چیز اى که چیزى مانندش نیست اى که چیزى به فرمانروائیش نیفزاید اى که چیزى بر او پوشیده نیست اى که کم نشود از گنجینه هایش چیزى اى که نیست همانندش چیزى اى که پنهان نماند از دانش او چیزى اى که او خبیر و آگاه است به هر چیز اى که رحمتش فراگیرد هر چیز را

(93)اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ یَا مُکْرِمُ یَا مُطْعِمُ یَا مُنْعِمُ یَا مُعْطِی یَا مُغْنِی یَا مُقْنِی یَا مُفْنِی یَا مُحْیِی یَا مُرْضِی یَا مُنْجِی

خدایا از تو مى خواهم به حق نامت اى اکرام کننده اى طعام دهنده اى نعمت بخشنده اى عطا ده اى ثروت ده اى سرمایه ده اى فانى کننده اى زنده کننده اى خشنود سازنده اى نجات بخش

(94)یَا أَوَّلَ کُلِّ شَیْ‏ءٍ وَ آخِرَهُ یَا إِلَهَ کُلِّ شَیْ‏ءٍ وَ مَلِیکَهُ یَا رَبَّ کُلِّ شَیْ‏ءٍ وَ صَانِعَهُ یَا بَارِئَ کُلِّ شَیْ‏ءٍ وَ خَالِقَهُ یَا قَابِضَ کُلِّ شَیْ‏ءٍ وَ بَاسِطَهُ یَا مُبْدِئَ کُلِّ شَیْ‏ءٍ وَ مُعِیدَهُ یَا مُنْشِئَ کُلِّ شَیْ‏ءٍ وَ مُقَدِّرَهُ یَا مُکَوِّنَ کُلِّ شَیْ‏ءٍ وَ مُحَوِّلَهُ یَا مُحْیِیَ کُلِّ شَیْ‏ءٍ وَ مُمِیتَهُ یَا خَالِقَ کُلِّ شَیْ‏ءٍ وَ وَارِثَهُ

اى آغاز و انجام هر چیز اى معبود و مالک هر چیز اى پروردگار و سازنده هر چیز اى پدید آرنده و آفریننده هر چیز اى بست و باز کننده هر چیز اى پدید آرنده و بازگرداننده هر چیز اى بوجود آورنده و اندازه گیر هر چیز اى بود کننده و تبدیل کننده هر چیز اى زنده کننده و میراننده هر چیز اى آفریننده و وارث هر چیز

(95)یَا خَیْرَ ذَاکِرٍ وَ مَذْکُورٍ یَا خَیْرَ شَاکِرٍ وَ مَشْکُورٍ یَا خَیْرَ حَامِدٍ وَ مَحْمُودٍ یَا خَیْرَ شَاهِدٍ وَ مَشْهُودٍ یَا خَیْرَ دَاعٍ وَ مَدْعُوٍّ یَا خَیْرَ مُجِیبٍ وَ مُجَابٍ یَا خَیْرَ مُونِسٍ وَ أَنِیسٍ یَا خَیْرَ صَاحِبٍ وَ جَلِیسٍ یَا خَیْرَ مَقْصُودٍ وَ مَطْلُوبٍ یَا خَیْرَ حَبِیبٍ وَ مَحْبُوبٍ

اى بهترین یادآور و یاد شده اى بهترین سپاسگزار و سپاس شده اى بهترین ستاینده و ستوده شده اى بهترین گواه و گواهى شده اى بهترین خواننده و خوانده شده اى بهترین اجابت کن و اجابت کرده شده اى بهترین انیس و مونس اى بهترین رفیق و هم نشین اى بهترین مقصود و مطلوب اى بهترین دوست و محبوب

(96) یَا مَنْ هُوَ لِمَنْ دَعَاهُ مُجِیبٌ یَا مَنْ هُوَ لِمَنْ أَطَاعَهُ حَبِیبٌ یَا مَنْ هُوَ إِلَى مَنْ أَحَبَّهُ قَرِیبٌ یَا مَنْ هُوَ بِمَنِ اسْتَحْفَظَهُ رَقِیبٌ یَا مَنْ هُوَ بِمَنْ رَجَاهُ کَرِیمٌ یَا مَنْ هُوَ بِمَنْ عَصَاهُ حَلِیمٌ یَا مَنْ هُوَ فِی عَظَمَتِهِ رَحِیمٌ یَا مَنْ هُوَ فِی حِکْمَتِهِ عَظِیمٌ یَا مَنْ هُوَ فِی إِحْسَانِهِ قَدِیمٌ یَا مَنْ هُوَ بِمَنْ أَرَادَهُ عَلِیمٌ

اى که براى خواننده اش اجابت کند اى که به مطیع و فرمانبردارش دوست است اى که به هر که دوستش دارد نزدیک است اى که براى هرکس که از او نگهبانى خواهد نگهبانست اى که نسبت به هر کس به او امید داشته باشد کریم است اى که نسبت به نافرمانش بردبار است اى که در عین عظمت و بزرگیش مهربان است اى که در حکمت خود عظیم است اى که در احسان و عطابخشى دیرین است اى که به هر کس که او را بطلبد دانا است

(97) اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ یَا مُسَبِّبُ یَا مُرَغِّبُ یَا مُقَلِّبُ یَا مُعَقِّبُ یَا مُرَتِّبُ یَا مُخَوِّفُ یَا مُحَذِّرُ یَا مُذَکِّرُ یَا مُسَخِّرُ یَا مُغَیِّرُ

خدایا از تو مى خواهم به حق نامت اى سبب ساز اى رغبت ده اى زیر و رو کن اى پى جو اى ترتیب ده اى بیم ده اى ترساننده اى یادانداز اى مسخر کننده اى تغییر دهنده

(98) یَا مَنْ عِلْمُهُ سَابِقٌ یَا مَنْ وَعْدُهُ صَادِقٌ یَا مَنْ لُطْفُهُ ظَاهِرٌ یَا مَنْ أَمْرُهُ غَالِبٌ یَا مَنْ کِتَابُهُ مُحْکَمٌ یَا مَنْ قَضَاؤُهُ کَائِنٌ یَا مَنْ قُرْآنُهُ مَجِیدٌ یَا مَنْ مُلْکُهُ قَدِیمٌ یَا مَنْ فَضْلُهُ عَمِیمٌ یَا مَنْ عَرْشُهُ عَظِیمٌ

اى که دانشش پیش است اى که وعده اش راست است اى که لطفش آشکار است اى که فرمانش بر همه غالب است اى که کتابش محکم است اى که حکم و قضایش حتمى است اى که قرآنش مجید و گرامى است اى که فرمانروائیش قدیم است اى که فضل و بخشش همگانى است اى که عرش او عظیم است

(99) یَا مَنْ لا یَشْغَلُهُ سَمْعٌ عَنْ سَمْعٍ یَا مَنْ لا یَمْنَعُهُ فِعْلٌ عَنْ فِعْلٍ یَا مَنْ لا یُلْهِیهِ قَوْلٌ عَنْ قَوْلٍ یَا مَنْ لا یُغَلِّطُهُ سُؤَالٌ عَنْ سُؤَالٍ یَا مَنْ لا یَحْجُبُهُ شَیْ‏ءٌ عَنْ شَیْ‏ءٍ یَا مَنْ لا یُبْرِمُهُ إِلْحَاحُ الْمُلِحِّینَ یَا مَنْ هُوَ غَایَةُ مُرَادِ الْمُرِیدِینَ یَا مَنْ هُوَ مُنْتَهَى هِمَمِ الْعَارِفِینَ یَا مَنْ هُوَ مُنْتَهَى طَلَبِ الطَّالِبِینَ یَا مَنْ لا یَخْفَى عَلَیْهِ ذَرَّةٌ فِی الْعَالَمِینَ

اى که سرگرم نکند او را شنیدنى از شنیدنى دیگر اى که بازش ندارد کارى از کارى اى که مشغولش نکند گفتارى از گفتارى دگر اى که به اشتباهش نیندازد پرسشى از پرسشى اى که حجاب نشود او را چیزى از چیزى اى که به ستوهش نیاورد پافشارى اصرار ورزان اى که او منتهاى مقصود جویندگان است اى که او سرحد نهایى وجهه همت عارفان است اى که او آخرین مرحله خواسته خواستاران است اى که بر او ذره اى در تمام جهانیان پنهان نیست

(100) یَا حَلِیما لا یَعْجَلُ یَا جَوَادا لا یَبْخَلُ یَا صَادِقا لا یُخْلِفُ یَا وَهَّابا لا یَمَلُّ یَا قَاهِرا لا یُغْلَبُ یَا عَظِیما لا یُوصَفُ یَا عَدْلا لا یَحِیفُ یَا غَنِیّا لا یَفْتَقِرُ یَا کَبِیرا لا یَصْغُرُ یَا حَافِظا لا یَغْفُلُ سُبْحَانَکَ یَا لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ خَلِّصْنَا مِنَ النَّارِ یَا رَبِّ

اى بردبارى که شتاب نکند اى بخشنده اى که بخل ندارد اى راست وعده اى که خلاف وعده نمى کند اى بخشنده اى که خسته نمى شود اى چیره اى که شکست نپذیرد اى بزرگى که در وصف نگنجد اى دادگرى که در حکمش ستم نکند اى توانگرى که درویش نشود اى بزرگى که کوچک نشود اى نگهبانى که غفلت نکند منزهى تو اى خدایى که نیست معبودى جز تو فریاد فریاد نجات ده ما را از آتش دوزخ اى پروردگار
قرآن را به سر گذارید و بخوانید:

اللَّهُمَّ بِحَقِّ هَذَا الْقُرْآنِ وَ بِحَقِّ مَنْ أَرْسَلْتَهُ بِهِ وَ بِحَقِّ کُلِّ مُؤْمِنٍ مَدَحْتَهُ فِیهِ وَ بِحَقِّکَ عَلَیْهِمْ فَلا أَحَدَ أَعْرَفُ بِحَقِّکَ مِنْکَ

خدایا به حق این قرآن،و به حق کسى‏که آن را بر او فرستادى،و به حق‏ هر مؤمنى که او را در قرآن ستودى،و به حق خود بر آنان،پس هیچ کس آشناتر از تو به حق تو نیست
سپس هر یک از اسما ی زیر را ده مرتبه تکرار کنید

بِکَ یَا اللَّهُ
به ذاتت اى خدا
بِمُحَمَّدٍ
به حق محمّد
بِعَلِیٍّ
به حق على
بِفَاطِمَةَ
به حق فاطمه
بِالْحَسَنِ
به حق حسن
بِالْحُسَیْنِ
به حق حسین‏
بِعَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
به حق على بن الحسین
بِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ
به حق محمّد بن على
بِجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ
به حق جعفر بن محمّد
بِمُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ
به حق موسى بن جعفر
بِعَلِیِّ بْنِ مُوسَى
به حق على بن موسى
بِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ
به حق محمد بن على
بِعَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ
به حق على بن محمّد
بِالْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ
به حق حسین بن على
بِالْحُجَّةِ
به حق حجّت.

التماس دعا
Correspondent: Ali Bagheri Kakash
شب قَدر یا لَیلَةُ القَدر به باور مسلمانان، شب نزول قرآن و مقدّر شدن امور یک‌ساله انسان‌هاست.قرآن در سوره‌های قدر و دخان از این شب سخن گفته است. در قرآن و روایات ارزش شب قدر بیشتر از هزار ماه دانسته شده است.

این شب بافضیلت‌ترین شبِ سال و شب رحمت الهی و آمرزش گناهان است و در آن، فرشتگان به زمین می‌آیند و بنابر برخی از احادیث شیعه، مقدرات سال آینده بندگان را بر امام عرضه می‌کنند.

فضیلت و اعمال شب نوزدهم ماه مبارک رمضان

زمان دقیق شب قدر، روشن نیست، ولی بر اساس بسیاری از روایات، در ماه رمضان واقع شده است و به احتمال زیاد یکی از شب‌های ۱۹، ۲۱ و یا ۲۳ این ماه است.

شیعیان در این شب‌ها با الگوگیری از معصومان(ع)، به شب‌زنده‌داری، خواندن قرآن، دعا و دیگر آیین‌ها و اعمال این شب می‌پردازند. ضربت خوردن و شهادت امام علی(ع) در این شب‌ها نیز به اهمیت آن‌ نزد شیعیان افزوده و سوگواری برای آن امام با آیین‌های شب قدر همراه شده است.

از پیامبر گرامی اسلام (ص) نیز نقل است: از خداوند به دور باد و نفرین بر کسی که به شب قدر برسد و زنده باشد، اما آمرزیده نشود."انس بن مالک" از پیامبر (ص) نقل کرده که فرمودند: ماه مبارک به شما رو آورده است و در این ماه شبی است که برتر از هزار ماه است و هر کس از فیض شب قدر محروم گردد، از تمام خیرات بی‌نصیب مانده است و محروم نمی‌ماند از برکات شب قدر، مگر کسی که خویشتن را محروم کرده است.

از امام باقر (ع) نیز درباره به وجود آمدن شب قدر نقل است: که اگر خداوند کارهای مؤمنان را چند برابر نکند به سر حد کمال نمی‌رسند، اما از راه لطف کارهای نیکوی آن‌ها را چند برابر می‌فرماید تا کاستی هایشان جبران شود.

بر این اساس، راز سعادتمند شدن انسان‌ها در شب قدر، عمل اختیاری صالحی است که با عنایت خداوند، برکت یافته و چند برابر می‌شود.
از حضرت رسول (ص) نیز پیرامون شب زنده داری شب قدر نقل است که فرمودند: کسی که شب قدر را شب زنده‌داری کند، تا شب قدر آینده، عذاب دوزخ از او دور گردد.

فضیلت و اعمال شب نوزدهم ماه مبارک رمضان

امام موسی بن جعفر (ع) نیز درباره شب قدر فرمودند: کسی که در شب قدر غسل کرده و تا سپیده صبح شب زنده‌داری کند، گناهانش آمرزیده می‌شود.

تمامی این روایات بر این مطلب دلالت دارند که برخی مقدرات و پاداش‌ها، مانند دور شدن از عذاب دوزخ، نتیجه کار خود بندگان است و سرنوشت هر انسانی در شب قدر به دست خودش رقم می‌خورد.

در شب قدر به خواندن دعاهایی از جمله "جوش کبیر"، "دعای افتتاح" و "ابوحمزه ثمالی" سفارش شده زیرا انسان با یادآوری لطف، گذشت، کرم، رحمت و بخشش بی‌پایان خدای مهربان او را در کنار و دستگیر خویش می‌بیند و نور امید در دلش می‌درخشد.

اعمال شب‌های قدر

اعمالى است که در هر سه شب قدر باید انجام داد و آن چند عمل است:

اول: غسل

علاّمه مجلسى فرموده بهتر است غسل این شبها در هنگام غروب آفتاب انجام گیرد که نماز شام را با غسل بخواند.

دوم: دو رکعت نماز که در هر رکعت پس از سوره «حمد»، هفت مرتبه «توحید» خوانده و پس از فراغت از نماز هفتاد مرتبه بگوید، أَسْتَغْفِرُ اللّه وَ أَتوبُ الَیْهِ . در روایت نبوى است: که از جاى برنخیزد تا خدا او و پدر و مادرش را بیامرزد.

سوم: قرآن مجید را باز کند و در برابر خود گرفته و بگوید:اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِکِتَابِکَ الْمُنْزَلِ وَ مَا فِیهِ وَ فِیهِ اسْمُکَ الْأَکْبَرُ وَ أَسْمَاؤُکَ الْحُسْنَى وَ مَا یُخَافُ وَ یُرْجَى أَنْ تَجْعَلَنِی مِنْ عُتَقَائِکَ مِنَ النَّارِ.

خدایا از تو درخواست می‌کنم به حق کتاب نازل شده‌ات و آنچه در آن است و در آن است نام بزرگترت، و نام هاى نیکوترت و آنچه بیم انگیز است و امیدبخش، اینکه مرا از آزادشدگان از آتش دوزخ قرار دهى.

سپس هر حاجتی که دارد بخواهد.

اللَّهُمَّ بِحَقِّ هَذَا الْقُرْآنِ وَ بِحَقِّ مَنْ أَرْسَلْتَهُ بِهِ وَ بِحَقِّ کُلِّ مُؤْمِنٍ مَدَحْتَهُ فِیهِ وَ بِحَقِّکَ عَلَیْهِمْ فَلا أَحَدَ أَعْرَفُ بِحَقِّکَ مِنْکَ

خدایا به حق این قرآن، و به حق کسی که آن را بر او فرستادى و به حق هر مؤمنى که او را در قرآن ستودى و به حق خود بر آنان، پس احدى شناساتر از تو به حق تو نیست

چهارم: قرآن به سرگرفتن در شب قدر و خدا را به چهارده معصوم سوگند دادن .

فضیلت و اعمال شب نوزدهم ماه مبارک رمضان

پنجم: خواندن زیارت امام حسین علیه السلام در شب قدر.

ششم: این شبها را احیا بدارد، روایت شده هرکه شب قدر را احیا بدارد، گناهانش آمرزیده مى شود. هرچند به شماره ستارگان آسمان و سنگینى کوه ها و پیمانه دریاها باشد.

هفتم: صد رکعت نماز بجا آورد که فضلیت بسیار دارد و بهتر آن است که در هر رکعت پس از سوره «حمد» ، ده مرتبه «توحید» بخواند.

هشتم: این دعا را بخواند : اللَّهُمَّ إِنِّی أَمْسَیْتُ لَکَ عَبْداً دَاخِراً لا أَمْلِکُ لِنَفْسِی نَفْعاً وَ لا ضَرّاً وَ لا أَصْرِفُ عَنْهَا سُوءاً أَشْهَدُ بِذَلِکَ عَلَى نَفْسِی وَ أَعْتَرِفُ لَکَ بِضَعْفِ قُوَّتِی وَ قِلَّةِ حِیلَتِی فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْجِزْ لِی مَا وَعَدْتَنِی وَ جَمِیعَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ مِنَ الْمَغْفِرَةِ فِی هَذِهِ اللَّیْلَةِ وَ أَتْمِمْ عَلَیَّ مَا آتَیْتَنِی فَإِنِّی عَبْدُکَ الْمِسْکِینُ الْمُسْتَکِینُ الضَّعِیفُ الْفَقِیرُ الْمَهِینُ اللَّهُمَّ لا تَجْعَلْنِی نَاسِیاً لِذِکْرِکَ فِیمَا أَوْلَیْتَنِی وَ لا [غَافِلا] لِإِحْسَانِکَ فِیمَا أَعْطَیْتَنِی وَ لا آیِساً مِنْ إِجَابَتِکَ وَ إِنْ أَبْطَأَتْ عَنِّی فِی سَرَّاءَ [کُنْتُ ] أَوْ ضَرَّاءَ أَوْ شِدَّةٍ أَوْ رَخَاءٍ أَوْ عَافِیَةٍ أَوْ بَلاءٍ أَوْ بُؤْسٍ أَوْ نَعْمَاءَ إِنَّکَ سَمِیعُ الدُّعَاءِ

خدایا شام کردم درحالی که براى تو تنها بنده کوچک و خوارى هستم که براى خویش سود و زیانى را به دست ندارم و نمى توانم از خود پیش آمد بدى را بازگردانم، به این امر بر خویش گواهى مى دهم، و در پیشگاهت به ناتوانى و کمى چاره ام اعتراف مى کنم، خدایا بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست، و آنچه را به من و همه مردان و زنان مؤمن، از آمرزش در این شب وعده دادى وفا کن، و آنچه را به من عنایت فرموده اى کامل ساز، که من بنده بیچاره، درمانده، ناتوان، تهیدست خوار توام.

خدایا مرا فراموش کننده ذکرت قرار مده در آنچه سزاوار آنم فرمودى، و نه فراموش کننده احسانت در آنچه عطایم نمودى، و نه ناامید از اجابتت، گرچه مدّت زمانى طولانى گردد، چه در خوشى یا ناخوشى، یا سختى، یا آسانى، یا عافیت، یا بلا، یا تنگدستى، یا در نعمت همانا تو شنونده دعایى.

این دعا را کفعمى از امام زین العابدین علیه السّلام روایت کرده که در این شبها، در حال قیام و قعود و رکوع و سجود مى‌خواندند. علاّمه مجلسى فرموده: بهترین اعمال در این شبها، درخواست آمرزش و دعا است برای حوائج دنیا و آخرت خود، و پدر و مادر و خویشان، و برادران و خواهران مؤمن، چه آنان که زنده اند، و چه آنان که از دنیا رفته اند، و خواندن اذکار، و صلوات بر محمّد و آل محمّد علیهم السّلام به هر اندازه که بتواند و در بعضى از روایات وارد شده: دعای جوشن کبیر را در این سه شب بخواند.

فضیلت و اعمال شب نوزدهم ماه مبارک رمضان
اعمال مخصوص شب نوزدهم رمضان

شب نوزدهم رمضان: این شب با عظمت آغاز شب هاى قدر است و شب قدر آن شبى است که در طول سال، شبى به خوبی و فضلیت آن یافت نمى شود. عمل در این شب از عمل در طول هزار ماه بهتر است و تقدیر امور سال در این شب صورت می گیرد و فرشتگان و روح که اعظم فرشتگان الهى است، در این شب به اذن پروردگار به زمین فرود می آیند و به محضر امام زمان (عج) مى رسند و آنچه را که براى هر فرد مقدّر شده بر آن حضرت عرضه می دارند.

در اعمال این شب آمده است؛

اول: صد مرتبه أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ رَبِّی وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ

دوم: صد مرتبه اللَّهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ

سوم: بخواند: اللَّهُمَّ اجْعَلْ فِیمَا تَقْضِی وَ تُقَدِّرُ مِنَ الْأَمْرِ الْمَحْتُومِ وَ فِیمَا تَفْرُقُ مِنَ الْأَمْرِ الْحَکِیمِ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ وَ فِی الْقَضَاءِ الَّذِی لا یُرَدُّ وَ لا یُبَدَّلُ أَنْ تَکْتُبَنِی مِنْ حُجَّاجِ بَیْتِکَ الْحَرَامِ الْمَبْرُورِ حَجُّهُمْ الْمَشْکُورِ سَعْیُهُمْ الْمَغْفُورِ ذُنُوبُهُمْ الْمُکَفَّرِ عَنْهُمْ سَیِّئَاتُهُمْ وَ اجْعَلْ فِیمَا تَقْضِی وَ تُقَدِّرُ أَنْ تُطِیلَ عُمْرِی وَ تُوَسِّعَ عَلَیَّ فِی رِزْقِی وَ تَفْعَلَ بِی کَذَا وَ کَذَا و بجاى این کلمه حاجت خود را ذکر کند.

نماز شب قدر دو رکعت است. در هر رکعت بعد از سوره حمد، نمازگزار باید هفت بار سوره توحید را بخواند و بعد از تمام شدن نماز هفتاد مرتبه ذکر «استغفر الله و اتوب الیه» را تکرار کند. به علت تکرار هفت‌باره سوره توحید در این نماز این نماز به نماز هفت قل هو الله مشهور شده است.

شیخ عباس قمی در مفاتیح این نماز را از علامه مجلسی نقل کرده است. علامه مجلسی نیز در کتاب زاد المعاد بدون ذکرِ سند، حدیثی از پیامبر اسلام حضرت محمد(ص) نقل کرده است که بر اساس آن حدیث هر کس نماز شب قدر را بخواند و هفتاد مرتبه ذکر استغفار را بگوید، پیش از آنکه از جای خود برخیزد خداوند خود و والدینش را مورد مغفرت قرار می‌دهد و خداوند گروهی از ملائکه را مأمور می‌کند تا برای او حسنه بنویسند و نیز فرشته‌ای که برای او در بهشت درخت بکارد و قصر بنا کند و..
در این شب های قدر ما را از دعای خیر خود محروم نکنید.
Correspondent: Ali Bagheri Kakash
فتح خرمشهر در روز سوم خردادماه سال 1361 که به یکی از ماندگارترین روزهای تاریخ انقلاب اسلامی مبدل شد، بازتاب فراوانی در جهان به همراه داشت و در این روز هیمنه پوشالی استکبار جهانی به سرکردگی آمریکا و بازیگردانی عراق در هم شکست.
با گذشت چند دهه از آغاز جنگ عراق علیه ایران، هر روز ابعاد تازه تری از حمایتهای ناجوانمردانه کشورهای غربی و عربی از کشور عراق به عنوان آغازگر جنگ هویدا می شود و این موضوع، مظلومیت نظام جمهوری اسلامی در آغاز دوران حیات خود را بیش از پیش نشان می دهد.

برای نمونه در پی ناکامی عراق برای رسیدن به اهدافش در جنگ با ایران، روند استفاده از سلاحهای غیر متعارف علیه کشورمان افزایش یافت. آمریکا استفاده عراق از گاز خردل را تلاشی برای دفع حملات موج انسانی ایرانی می دانستند. علاوه بر اینکه بر اساس گزارشهایی، تاسیسات دیگری برای تولید گاز اعصاب طراحی شده بود.
از سوی دیگر به عنوان نمونه نشریه ساندی تایمز ضمن ارائه مطلبی تاکید کرد، آمریکا به رغم بی طرف بودن در جنگ ایران و عراق با ارائه اطلاعاتی به عراق که توسط تعدادی از قمرهای مصنوعی آمریکایی بر فراز خلیج (فارس) جمع آوری می شود، این کشور را قادر می سازد تا هواپیماهای ایرانی را نشانه گیری و موضع توپخانه و زره پوشهای این کشور را در صحنه نبرد شناسایی کند.
حمایت های کشورهای غربی هم به عراق فوق العاده بالا بود به گونه ای که اغلب نیازها مالی این کشور در طول جنگ از فروش نفت کشورهای عرب خلیج فارس به سوی صدام سرازیر می شد و این جنایتکار بدون هیچ نگرانی جنگ علیه ایران را رهبری و راهبری می کرد.
بر همین اساس است که فتح خرمشهر توسط رزمندگان ایران آن با دستانی خالی در برابرارتش بعث، همه جهان را وادار به تحسین کرد و این پیروزی بزرگ نه تنها خاک اشغال شده ایران یعنی خرمشهر را به دامن کشور بازگرداند که مقدمه ای برای ثبت پیروزیهای بعدی رزمندگان ایران وشکست ذلت بار دشمن زبون در عملیاتهای مختلف شد.
بر همین اساس امروزه، روز سوم خرداد سال 1361 در تقویم ایران به مثابه آزادسازی یک شهر نیست بلکه نمادی از مقاومت و دلیری مردانی بود که برای دفاع از وجب به وجب خاک ایران تا آخرین قطره خون خود در برابر دشمن ایستادگی کردند و در نهایت پس از یک سال و نیم اشغال، خرمشهر به آغوش کشور بازگشت.
در خصوص آغاز جنگ نیز گفته می شود عراق پس از تمهیدات سیاسی و نظامی با 563 مورد تجاوز زمینی، 221 مورد تجاوز هوایی و 24 مورد تجاوز دریایی، در ساعت 14 و 15 دقیقه بعدازظهر 31 شهریور 59 با سه فروند میگ 23 فرودگاه بین المللی تهران را به تقلید از حمله نیروی هوایی اسرائیل در جنگ شش روزه علیه اعراب (مصر) مورد تجاوز قرار داد و به این ترتیب خوی توسعه طلبانه و تجاوزگری خود را آشکار کرد و جنگ تحمیلی عراق علیه ایران رسما آغاز شد.
صدام در این روز به مرکز فرماندهی ارتش آمد تا در اتاق ویژه عملیات از نزدیک در جریان اولین روز جنگ با ایران قرار گیرد.
بعدازظهر 31 شهریور ماه سال 59 خرمشهر زیر آتش سنگین ارتش عراق قرار گرفت. انبوهی از آتش خمپاره‌ها و توپ های دشمن روی شهر، همه غافلگیر شده بودند و حیران. شهر در آتش می‌سوخت و صدای انفجار لحظه‌ای قطع نمی شد. طولی نکشید که بیمارستان پر شد از انبوه مجروحان و شهیدان. زنان و کودکان و سالخوردگان، آواره بیابان ها و جاده ها شده بودند. مردم به خصوص جوانان روی به مسجد جامع(نماد مقاومت) و دیگر پایگاه ها آوردند تا برای مقاومت سازماندهی شوند.
گروه های مقاومت به سرعت شکل گرفت و در محورهای هجوم، جنگ و گریز شروع شد. آن طرف از توپخانه، تانک، خمپاره انداز، مسلسل های سنگین و قوای زرهی بهره می برد و این طرف فقط چند تفنگ ام‌یک، ژ3، بطری های آتش زا و چند آرپی جی داشت. 34 روز مقاومت و تلاش در این وضعیت اگر چه بسیاری از مدافعان شهر را به کام شهادت کشاند ولی دشمن را در دستیابی سریع به اهدافش و اشغال سریع خوزستان ناکام گذاشت.
چهارم آبان 59. این روز، روز اشغال شهری است که مدافعانش طی 34 روز نبرد و تلاش شبانه روزی کوشیدند با ادای تکلیف الهی خود دشمن را از گسترش تجاوز به ایران اسلامی باز دارند. خرمشهر اشغال شد، ولی حماسه ها، ایستادگی ها و جانبازی هایی آفرید که افتخاری بزرگ را در تاریخ این مرز و بوم به ثبت رساند و باعث شد دشمن بیش از این خطرپذیری نکند ضمن اینکه این مقاومت اعتماد به نفسی را برای اردوی خودی به ارمغان آورد که دستمایه رزمندگان برای بیرون راندن دشمن از سرزمین اسلامی شد.
عراق با تداوم اشغال خرمشهر می‌کوشید آخرین و مهمترین اهرم فشار خود را برای واداشتن ایران به شرکت از موضع ضعف در مذاکرات صلح، حفظ کند. متقابلا آزادسازی این شهر می توانست نماد تحمیل اراده جمهوری اسلامی ایران بر متجاوز و اثبات برتری اش در جنگ باشد.
هدف اساسی عملیات بیت المقدس تداوم رزم علیه دشمن، تهدید بصره، کاهش توان رزمی دشمن، آزادسازی خرمشهر و خارج کردن اهواز از برد توپخانه بود. البته ملاحظات سیاسی در رابطه با بی ثبات نشان دادن رژیم صدام، وادارکردن عراق به پذیرش شرایط ایران برای پایان جنگ، کاهش فشار مشکلات مهاجرین جنگی در داخل کشور و ایجاد زمینه برای فعالیتهای کشاورزی در مناطق حاصلخیز خوزستان نیز مورد توجه بوده است.
پس از عزل بنی صدر از جانشینی فرماندهی کل قوا به فرمان امام خمینی(ره) در 20 خرداد1360 و سرکوب سازمان مجاهدین خلق، سپاه و بسیج در کانون تصمیم‌گیری و اقدام حضور یافته و با بهره مندی از توان ارتش، دور جدیدی از عملیات های نظامی را طراحی کردند و با ایجاد قرارگاه، سلسله عملیات های مشترک سپاه و ارتش با هدف آزاد سازی مناطق اشغالی آغاز شد.
صدام سرانجام در مورخه 17 بهمن 1360 در منطقه تنگه چزابه حمله سنگینی را با حمایت شدید نیروی هوایی و آتش سنگین توپخانه آغاز کرد، اما با وجود پیشروی اولیه نیروهای بعثی، دشمن با مقاومت جانانه نیروی زمینی سپاه و بسیج مواجه شد و حملات پی در پی هوایی و توپخانه صدام بعثی پس از اندکی موفقیت با جانفشانی حماسه آفرینان تنگه چزابه برای چندین بار عقیم ماند.
به دنبال این موفقیتها عملیات «مولای متقیان» در اول اسفند1360 با رمز «یا علی(ع) ادرکنی» و با هدف انهدام نیروهای دشمن و خنثی کردن تحرکات عراق و همچنین حفظ بستان آغاز شد و پس از 14 روز نبرد سخت و کم نظیر در حالیکه تنگه چزابه مملو از اجساد دشمن شده بود، شکست تلخی به عراق تحمیل شد و نیروهای دشمن بر اثر این شکست مجبور به عقب نشینی شدند. در این عملیات 10 تیپ از نیروهای ارتش متجاوز عراق به استعداد 30 گردان به طور کامل منهدم و چهار هزار و 500 تن کشته و زخمی شدند و 100 نفر به اسارت رزمندگان اسلام در آمدند.
سرانجام با تلاش نیروهای مخلص ارتش و سپاه، عملیات «فتح المبین» در بامداد دوم فروردین 1361در جبهه جنوب (منطقه غرب شوش و دزفول و غرب رود کرخه) با رمز «یا زهرا(س)» آغاز شد و رزمندگان اسلام با در هم کوبیدن ماشین جنگی صدام درعملیاتی10 روزه، دو هزار و 500 کیلومتر مربع از خاک میهن اسلامی را که شامل دشت عباس، دهلران، رقابیه، عین خوش و ده ها روستای مرزی و همچنین سایتهای موشکی و رادار 4و5 بود، آزاد کرده و علاوه بر انهدام26 هواپیما و بالگرد و661 تانک و نفربر و خودرو، 820 تانک و نفربر و خودرو به غنیمت گرفته شد و 40 هزار بعثی را اسیر، کشته و زخمی کردند. پس از عملیات فتح المبین، یک گام دیگر تا آزاد سازی کامل مناطق استراتژیک ایران باقی مانده بود و آن ، آزادی خرمشهر به عنوان نماد توازن سیاسی - نظامی بود.
از این رو تنها عاملی که می‌توانست موفقیت را نصیب یکی از طرفین کند، سرعت عمل در اقدامات بود. به همین دلیل بلافاصله پس از اتمام عملیات فتح‌المبین در حالیکه قوای ارتش عراق در منطقه بومی خرمشهر تقویت می شدند به تمامی یگانهای تحت امر قرارگاه مرکزی کربلا دستور داده شد تا با بازسازی و تجدید قوا به شناسایی و طراحی عملیات بپردازند. بدین ترتیب عملیات «بیت المقدس» در منطقه غرب رود کارون و جنوب غربی اهواز و شمال خرمشهر با رمز «یا علی بن ابی طالب(ع)» در 10 اردیبهشت 1361 آغاز شد. اما حساسیت و اهمیت هدف های ایران و عراق در این منطقه موجب شد که عملیات به مدت 25 روز به درازا کشد و در نهایت رزمندگان اسلام، درحالی که در شرایط بسیار دشوار آب و هوایی می جنگیدند، در اوج اقتدار، خرمشهر را آزاد کردند.
در واقع بیش از 20 ماه از آغاز تجاوز عراق به خاک ایران نمی‌گذشت که «عملیات بیت المقدس» با مشارکت ارتش و سپاه و هدایت قرارگاه مرکزی کربلا به فرماندهی شهید سپهبد صیاد شیرازی (فرمانده وقت نیروی زمینی ارتش) و محسن رضایی(فرمانده وقت کل سپاه) و همراهی چهار قرارگاه فتح، نصر، قدس و فجر در منطقه‌ای به گستردگی پنج هزار و 700 کیلومتر مربع با موفقیت انجام گرفت.
در عملیات آزاد‌سازی خرمشهر که در چهار مرحله اجرا شد، نیروهای مسلح ایران که شامل، 135گردان متشکل از 45 گردان ارتش، 90گردان از سپاه و بسیج به علاوه نیروهای ژاندارمری، کمیته انقلاب اسلامی، شهربانی و جهاد سازندگی بودند، در برابر هفت لشکر دشمن به علاوه نیمی از ادوات، توپخانه، امکانات مهندسی و زرهی ارتش عراق قرار گرفتند، ضمن اینکه ارتش عراق با کمک عوارض طبیعی موجود در منطقه (رودخانه کارون، اروند، کرخه، هورالهویزه) به دفاع از موقعیت خود در این عملیات پرداخت.
در این عملیات، عراق برای حفظ خرمشهر هر چه در توان داشت به کارگرفت، چندان که غرب جاده اهواز- خرمشهر را در ابعاد یک کیلومتر از موانعی نظیر خودرو، تیر آهن و حتی دکل های برق را به طور عمود پر کرد و با مین گذاری در این منطقه امکان هلی‌برد نیروها را غیر ممکن کرد، اما سرانجام با مجاهدت و ایثار رزمندگان اسلام، عراق به دلیل ناتوانی در حفظ برتری نظامی و امید به تحمیل شرایط جدید سیاسی به ایران، ناچار به عقب نشینی از خرمشهر شد.
Correspondent: Ali Bagheri Kakash
در شانزدهمین روز از ماه مبارک رمضان، دیدار جمعی از دانشجویان و نمایندگان تشکلهای دانشجویی با حضرت آیت‌اللّه خامنه‌ای، در حسینیه‌ امام خمینی رحمه‌الله برگزار شد.

در ابتدای این دیدار، تعدادی از دانشجویان و نمایندگان تشکل‌های دانشجویی به بیان نظرات و دیدگاه‌های خود پیرامون مسائل کشور پرداختند و سپس رهبر انقلاب بیانات خود را ایراد کردند.

پاسخ رهبر انقلاب به یکی از دانشجویان درباره نسبت مشکلات کشور با ساختار نظام

حضرت آیت‌اللّه خامنه‌ای در پاسخ به یکی از دانشجویان درباره نسبت مشکلات کشور با ساختار نظام فرمودند: یکی از ناطقان سؤال کردند که این کمبودها در اداره‌ی کشور به ساختار برمیگردد یا به کارگزاران. ساختار قانون اساسی خوب است. البته ساختارها میتوانند تکمیل شوند و نواقصشان برطرف شود؛ مثلاً یک روز مجمع تشخیص نداشتیم و امروز داریم. در همه‌ی نظامها همین است. بنابراین ساختار ایرادی ندارد منتها باید کم و زیادش کرد. نظام پارلمانی هم که درباره‌ی آن بحث شد، ما مفصل در مجمع بازنگری قانون اساسی آن را بررسی کردیم و نتیجه این شد که مشکلات نظام پارلمانی از نظام ریاستی بیشتر است. اما ما کارگزاران اشکال داریم؛ ناتوانی و کوتاهی داریم. گاهی کارگزاران در حرکت اشتباهی میکنند که در جامعه شکاف بزرگ ایجاد می‌کند.

خصوصی سازی نیاز مبرم اقتصاد است/ البته خطاهای بزرگی صورت گرفته که باید جلوی آن را گرفت

رهبر انقلاب در واکنش به سخنان یکی از دانشجویان درباره توقف خصوصی‌سازی فرمودند: یکی از دانشجویان درباره‌ی خصوصی‌سازی سؤال کرد و خواستار توقف آن بود. البته در خصوصی‌سازی خطاهای بزرگی صورت گرفته که بنده هم مکرراً تذکراتی داده‌ام. اشکالاتی در خصوصی‌سازی هست. منتها اصل خصوصی‌سازی نیاز مبرم اقتصاد است؛ این از جمله اشکالات ساختار بود که اصلاح شده است. البته در عمل اشکالاتی وجود دارد؛ خطاها و بی‌توجهی‌ها و لغزشهایی صورت گرفته که باید جلوی لغزشها را گرفت.

پاسخ رهبر انقلاب به دانشجویی که تصویب برجام را به رهبری نسبت داد

حضرت آیت‌اللّه خامنه‌ای در پاسخ به دانشجویی که تصویب برجام را به رهبری نسبت داد، فرمودند: در صحبتها بود که تصویب برجام را به رهبری نسبت داده‌اند؛ خب شما چشم و گوش دارید و همه‌چیز را می‌بینید. نامه‌ای که درباره‌ی برجام نوشته شد و شرایطی که ذکر شده که در این صورت تصویب میشود را ببینید. منتها اگر این شرایط اجرا نشده، وظیفه‌ی رهبری این نیست که وارد بشود. نظر ما این است که رهبری وارد #کار_اجرایی نشود، مگر جایی که به حرکت کل انقلاب ضربه میزند. اما آن‌طور که برجام عمل شد، من خیلی اعتقادی نداشتم و بارها هم به رئیس جمهور و وزیر خارجه گفتیم و تذکر دادیم.

جوانان کشور میتوانند در نظام مدیریت کشور تحول عظیم ایجاد کنند

رهبر انقلاب در خصوص اهمیت بیانیه گام دوم فرمودند: بیانیه گام دوم، یک ترسیم کلی از گذشته و حال و آینده‌ی انقلاب است. چهار نقطه‌ی اصلی که در بیانیه مورد تأکید بوده، «عظمت حادثه‌ی انقلاب و ماندگاری آن»، «عظمت راه طی‌شده و کارکرد انقلاب تا امروز»، «چشم‌انداز پیش روی انقلاب» و «عظمت نقش نیروی جوان متعهد» است. ما یک حرکت عمومی لازم داریم برای رسیدن به چشم‌انداز. این حرکت طبعاً با محوریت جوان متعهد انجام می‌شود. جوان هم لزوماً ۲۲ و ۲۵ ساله نیست. منظورم این است که ۳۵ساله‌ها و ۴۰ساله‌ها هم جوانند. اینها می‌توانند در نظام مدیریت کشور، تحول عظیم ایجاد کنند.

نمونه راهکارهای عملی رهبر انقلاب برای ورود نسل جوان متعهد به عرصه مدیریت کشور

حضرت آیت‌اللّه خامنه‌ای در بیان راهکارهای خود برای ورود نسل جوان متعهد به عرصه مدیریت کشور، فرمودند: مطلبی که میخواهم به شما عرض کنم، فرآیند ورود جوانان به حرکت عمومی کشور است. یک حرکت عمومی اگر بخواهد معقول و منضبط و عقلائی و به دور از غوغاسالاری و بلبشو باشد، به چند چیز نیاز دارد:

اولاً اینکه شناخت از صحنه داشته باشند. بدانند جمهوری اسلامی با چه کسی روبه‌رو است و فرصت و تهدید و دوست و دشمن را بشناسند.

عنصر دوم اینکه حرکتشان جهت‌گیری مشخصی داشته باشد؛ به سمت جامعه‌ی اسلامی و تمدن اسلامی باشد.

عنصر سوم، امیدبخشی است. اگر یک نقطه‌ی امیدبخش نباشد، حرکت پیش نمیرود. این امید کاملاً برای مردم ما در دسترس است و ملت نشان داده که از عهده‌ی کارهای بزرگ برمی‌آید.

عنصر چهارم این است که «راهکار عملی» در هر برهه‌ای از زمان برای کارها وجود دارد.

نمونه‌ی راهکارهای عملی برای اینکه نسل جوان متعهد به عرصه‌ی مدیریت کشور وارد شود اینها است:

️ تشکیل کارگروه‌های فرهنگی؛

️ تشکیل گروه‌های فعالیت سیاسی، نه حزب‌بازی؛

️ تشکیل کرسی‌های آزاداندیشی؛

️ تشکیل گروه‌های نهضتی جهان اسلام؛

️ تشکیل گروه‌های علمی؛

️ تشکیل گروه‌های دانش‌بنیان اقتصادی؛

️ تشکیل گروه‌های خدماتی و جهادی؛

️ تشکیل گروه‌های اطلاعاتی مردمی؛

️ تشکیل گروه‌های اجتماعی.

تقدیر رهبر انقلاب از ورود دانشجویان برای تحقق مطالبات کارگران نیشکر هفت تپه

حضرت آیت‌اللّه خامنه‌ای در رابطه با ورود دانشجویان برای تحقق مطالبات کارگران نیشکر هفت تپه، فرمودند: در یکی دو سال اخیر، تشکلهای دانشجویی کارهای خوبی کردند؛ چه در مسائل کشوری و چه در مسائل بین‌المللی. مثلاً دانشجویان در مسئله‌ی کارخانه‌های نیشکر هفت‌تپه و ماشین‌سازی رفتند و مشکل را حل کردند؛ اینها نه پول دارند و نه قدرت قانونی اما حضورشان مشکل را حل کرده است؛ حضورشان در پیگیری مطالبات کارگران بر دستگاه‌های نظام اثر داشته و این کار خوبی بوده. یا در زمینه‌ی فعالیتهای بین‌المللی درباره‌ی یمن، نیوزلند، نیجریه و... دانشجوها اعلام حضور کردند. حضور جلوی سفارتها خوب است؛ همین نشان دادن تجمع شما تأثیرگذار است، البته متانت و عقلانیت لازم است. در همه‌جا از دیوار بالا رفتن خوب نیست؛ هرچند در یک جاهایی مثل لانه‌ی جاسوسی خوب است.

رهبر انقلاب: زمینه را برای روی کارآمدن دولت جوان و حزب‌اللهی فراهم کنید

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در ادامه به جوانان توصیه کردند: آن چیزی که ما از شما بچه‌های دانشجو انتظار داریم این است که خودجوش و خودکار باشید؛ مثل دوران طاغوت که ما هم واقعاً خودجوش کار میکردیم، منتظر این نباشید که شما را وارد کار کنند. آن روز کسی بالاسر ما نبود؛ گاهی اعلامیه‌ای از امام می‌آمد و خونی در رگهای ما جاری میشد. موانع هم زیاد بود؛ کتک بود، زندان بود، گرسنگی بود و موانع پولی بود. جوانان هم امروز این‌جوری باید حرکت کنند. اگر شما امروز این‌جور عمل کنید، توطئه‌های نرم دشمن که مهم‌ترینش فلج کردن نسل جوان است، خنثی میشود. اگر شما جوانان این‌جوری پیش بروید و زمینه را برای روی کار آمدن دولت جوان و حزب‌اللهی فراهم کنید، غصه‌های شما تمام میشود و این غصه‌ها فقط مخصوص شما نیست.
Correspondent: Ali Bagheri Kakash
حضرت آیت الله خامنه‌ای فرمانده معظم کل قوا در احکام جداگانه‌ای سردار دریادار پاسدار علی فدوی را به عنوان جانشین فرمانده کل سپاه و سردار سرتیپ بسیجی محمدرضا نقدی را به سمت معاون هماهنگ کننده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی منصوب کردند.

متن احکام فرمانده معظم کل قوا به این شرح است:



بسم الله الرحمن الرحیم

سردار دریادار پاسدار علی فدوی

بنا به پیشنهاد فرمانده کل سپاه و نظر به تجارب ارزنده و شایستگی، شما را به سمتِ جانشین فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی منصوب می‌کنم.

ایفای نقش جهادی و انقلابی در ارتقای سطح آمادگی‌های عملیاتی و پیشرفت مقتدارانه مأموریتهای سپاه با نظر فرمانده کل سپاه مورد انتظار است. توفیقات شما را از خداوند متعال مسألت می‌کنم.

سیّد علی خامنه‌ای

۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۸

انتصاب جانشین و معاون هماهنگ کننده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

انتصاب جانشین و معاون هماهنگ کننده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

بسم الله الرحمن الرحیم

سردار سرتیپ بسیجی محمدرضا نقدی

بنا به پیشنهاد فرمانده کل سپاه و نظر به تجارب ارزنده در سپاه و بسیج و شایستگی، شما را به سمت معاون هماهنگ کننده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی منصوب می‌کنم.

ارتقای ظرفیتهای کارشناسی و کارآمدی ستاد سپاه با بهره‌گیری از توانمندیها و قابلیت‌های نخبگی و جهادی سپاه و بسیج در نیل به پیشرفت و کسب آمادگیهای همه‌جانبه در پاسداری از انقلاب اسلامی و حفظ دستاوردهای آن در تعاملی سازنده و هم‌افزا با ستادکل و سایر سازمانهای نیروهای مسلح با لحاظ تدابیر فرمانده کل سپاه مورد انتظار است.

توفیقات شما را از خداوند متعال مسألت می‌کنم.

سیّد علی خامنه‌ای

۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۸
Correspondent: Ali Bagheri Kakash
قاضی مسعودی مقام رئیس شعبه سوم دادگاه ویژه رسیدگی به مفاسد اقتصادی درباره رأی پرونده حسین هدایتی در موضوع ارتباط با بانک سرمایه اظهار کرد: رأی دادگاه حسین هدایتی صادر شده است و چند روز دیگر جزئیات آن اعلام می‌شود.

گفتنی است؛ هدایتی دارای پرونده پولشویی نیز هست که هنوز رسیدگی به آن آغاز نشده است.

وی هم اکنون در ارتباط با پرونده قتل یک وکیل در آگاهی تهران حضور دارد.

در این ارتباط سرهنگ علی ولیپور گودرزی معاون جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ در خصوص احضار حسین هدایتی دولابی به اداره پلیس آگاهی پایتخت، اظهار کرد: پس از به قتل رسیدن یکی از وکلای پایه یک دادگستری در مقابل دفتر کارش در شمال پایتخت، بررسی‌های ما از همان روز‌های اول در خصوص علت به قتل رسیدن متوفی آغاز شد.

وی افزود: متوفی در گذشته وکالت برخی پرونده‌های حسین هدایتی دولابی را بر عهده داشته است و به همین دلیل پس از هماهنگی با دستگاه قضایی؛ آقای هدایتی به عنوان مطلع و گواه جهت پاره‌ای از توضیحات در خصوص متوفی به اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ احضار شده است و صرفا به عنوان متهم به قتل پرونده در این بازجویی حضور ندارد.
Correspondent: Ali Bagheri Kakash
رئیس سازمان بسیج سازندگی در گفت‌وگوی تفصیلی با باشگاه خبرنگاران جوان:
«وحدت فرماندهی» مشکل اصلی حادثه سیل بود/ ۴۳۵ قطب اقتصادی روستایی را شناسایی کردیم/ ادغام جهادسازندگی اشتباه بود/ لباس سپاه می‌پوشیم اما دولتی هستیم!
سرهنگ زهرایی در رابطه با فعالیت‌های سازمان بسیج سازندگی توضیحاتی را ارائه کرد.
به گزارش خبرنگار حوزه دفاعی امنیتی گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان، محمد علی میرزایی؛ با توجه به فعالیت‌های گروه‌های جهادی در تاریخ ۱۷ اردیبهشت‌ماه سال ۷۹ بسیج سازندگی به دستور مقام معظم رهبری شکل گرفت. تشکیل بسیج سازندگی اقدام آتش به اختیار جوانان انقلابی برای پر کردن خلا جهاد سازندگی بود، در کنار فعالیت‌های بسیج سازندگی در پروژه‌های محرومیت‌زدایی در مناطق محروم گسترش تفکر و زندگی جهادی در مناطق محروم بزرگترین محصول فعالیت‌های جهادی است.

مقام معظم رهبری در ۳۱شهریور سال ۱۳۸۹ در دیدار با جهادگران بسیج سازندگی درباره تشکیل و نوع فعالیت های بسیج سازندگی فرمودند: «در مورد این حرکت عظیم بسیج سازندگی و اردوهای هجرت که به طور رسمی، ده سال است آغاز شده. البته این را من باید اقرار کنم که این کار، اول از خود جوانها شروع شد؛ خود جوانهای دانشجو و دانش‌آموز در بخشهای مختلف، این حرکت را شروع کردند؛ در سال ۷۹ گزارش این حرکت زیبا و پرشکوه به ما رسید و منجر شد به اینکه پیام بسیج سازندگی به قاطبه‌ی جوانان کشور داده شود. یعنی این یک حرکت خودجوش مردمی است؛ درست مثل جهاد سازندگی در آغاز انقلاب. جهاد سازندگی هم همین جور بود؛ اول، خود جوانها شروع کردند، و در روستاها مشغول خدمتگزاری شدند و بدانید کار مردم، الهام‌بخشِ اقدام مدیران و مسئولان است.»

گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان به مناسبت سالگرد ایام شکل گیری بسیج سازندگی میزبان «سرهنگ محمد زهرایی» رئیس بسیج سازندگی کشور بود که در زیر ماحصل این گفتگو را ملاحظه می‌کنید:

سازندگی

باشگاه خبرنگاران جوان: برنامه‌های بسیج سازندگی برای سال ۹۸ در حوزه اشتغالزایی چگونه است؟ با توجه به اینکه امسال هم از سوی مقام معظم رهبری سال رونق تولید نام گرفته، چه برنامه‌ خاصی در این زمینه دارید؟

زهرایی: من ابتدا خدمت شما و همکاران محترمتان عرض سلام و خداقوت دارم و ماه مبارک رمضان را هم تبریک عرض می‌کنم، با توجه به اینکه روز اول ماه مبارک رمضان متقارن با روز تشکیل و راه‌اندازی بسیج سازندگی بود، این مناسبت‌ها را به جهادگران عزیز تبریک و تهنیت عرض می‌کنم به ویژه به همه کسانی که سعی دارند خدمت صادقانه به ملت داشته باشند، بسیج سازندگی در صنایع تبدیلی قطب‌های خود را شناسایی کرده و به مردم شناسانده است. همچنین در زنجیره ارزشی و در عرصه‌های تولید با رویکرد امنیت غذایی و کشاورزی فعالیت می‌کند.

سال ۹۸ ان شاءالله سالی خواهد بود که در تولید و ایجاد کارگاه‌های صنایع تبدیلی و ایجاد کارگاه‌های اقتصاد مقاومتی و کسب و کار‌های خرد و خانگی ایفای نقش خواهیم کرد. هدف ما این است که کارگاه‌ها به بازار و بسته بندی برسد.

در ایران دو رویکرد در اقتصاد وجود دارد؛ رویکرد اول اقتصاد کلان سرمایه گذاری است که سرمایه گذاران قائل به این هستند سرمایه گذاری باید در یک نقطه اتفاق بیافتد، در این نوع نگاه و تفکر برخی ارباب و برخی رعیت هستند؛ یعنی کارخانه ایجاد شود و با تبادلات بین المللی و سرمایه گذاری که دنبال می شود تولید به حد انبوه برسد و با تعرفه‌ها و صادرات و واردات اقتصاد جریان داشته باشد، در این نوع تفکر قشر ضعیف‌تر تنها کارهای فیزیکی مجموعه‌ها ر ا انجام می‌دهند؛ این نوع نگاه نه با مبانی ما سازگار است و نه با ارزش‌های انقلاب اسلامی.

انقلاب اسلامی بر مدار و محوریت مردم است، پیروزی انقلاب و هشت سال دفاع مقدس همین را ثابت کرده است. در ادامه مسیر وقتی تهاجم فرهنگی بود از مردم کمک خواستیم و در اقتصاد هم ناگزیریم به سراغ مردم بیاییم و ظرفیت مردم را باور کنیم وقتی شما از اقتصاد خرد و مردم پایه صحبت می‌کنید به فرمایشات مقام معظم رهبری می‌رسید؛ این همان اقتصاد مقاومتی است، اقتصادی که اتکای آن به درون است و نگاهی به بیرون دارد. چرا برون نگر و درون زاست؟ به این دلیل که از دل مردم به تولید ناخالص ملی کمک می‌کند، ولی به بازار بیرونی هم فکر می‌کند، چون از مردم و ظرفیت داخلی استفاده می‌کند، ولی به صادرات آن هم فکر می‌کند و در اقتصاد مردم پایه، نیاز به کار جمعی است چرا که اقناع سازی بسیار کار مشکل است.

سازندگی

شناسایی ۴۳۵ قطب اقتصادی در روستاها

توانمند سازی محور اول و اولین کاری است که باید اتفاق بیافتد و مهم‌تر از آن این که دولت به سمت مقررات زدایی و انحصار زدایی حرکت کند، وقتی شما می‌خواهید مردم را در اقتصاد دخیل کنید حتما باید قوانینی که وضع می کنید به نفع مردم و تسهیل و روان باشد و حتما باید انحصار از بین برود و فضای رقابتی همسان با عدالت برای همه ایجاد شود، به همین خاطر بسیج سازندگی تاکنون ۴۳۵ قطب را شناسایی کرده، ۴۳۵ قطبی که از دل کار‌های مردم عزیزمان در روستا بیرون آمده، اولین گام ما این بوده که این ۴۳۵ قطب را بعد از رصد به مردم بشناسانیم خب ما مجله‌ای به نام منهای نفت داریم و بعد از معرفی این قطب‌ها هدف بعدی ما این است که کسانی را توانمند کنیم که در این زنجیره ارزش قطب‌ها فعالیت کنند. شاید فعالیت ناقصی هم انجام می‌دهند؛ از طرفی یکی از مزیت‌های سازمان بسیج مستضعفین شبکه عظیم نیروی انسانی است که تا دل پایگاه‌های روستا‌ها رفته و افرادی هستند که به عنوان نیرو‌های داوطلب بی‌ادعا و بی‌منت و خالصانه برای مردم خدمت رایگان انجام می‌دهند؛ درواقع غیرانتفاعی بودن فعالیت‌های اقتصادی در سازمان بسیج مستضعفین و بسیج سازندگی موید این است که موفقیت و ضریب را افزایش می‌دهد و از طرفی قدرت ریسک مردم را هم افزایش می‌دهد چرا که اعتماد مردم به این شبکه بسیار زیاد است.

سازمان بسیج مستضعفین با ۲۲ قشر که همه آنها افراد تحصیل کرده و متخصص هستند به توانمند سازی مردم کمک ‌می‌کنند؛ به عبارتی ما پاشنه آشیل اقتصاد مردمی را توانمند می‌کنیم، به عنوان مثال زمانی که کشاورزی بداند وظیفه او چیست، کار خود را به خوبی انجام می‌دهد به این علت که آن‌ها قناعت دارند، پشتکار دارند، خستگی ناپذیرند و فقط باید راهنمایی شوند که چه مسیری را دنبال کنند.

بسیج سازندگی در تعامل کامل با دولت است

باشگاه خبرنگاران جوان: تعامل بسیج سازندگی با نهاد‌هایی نظیر معاونت روستایی ریاست جمهوری و ستاد اجرایی فرمان حضرت امام«ره» و... چطور است؟

زهرایی: بسیج سازندگی در تعامل کامل و چند جانبه با دولت است، ابتدا اینکه ما از دستگاه‌های اجرایی هستیم که طبق قانون مجلس فعالیت می‌کنیم، آیین نامه اختیارات بسیج سازندگی توسط هیئت وزیران ابلاغ شده است، کار‌گروه بسیج سازندگی در بدنه دولت به ریاست وزیر محترم کشور است و از ظرفیت سایر دستگاه‌ها در آن کارگروه استفاده می‌شود. دوم اینکه ما متولی محرومیت زدایی و متولی اقتصاد در کشور نیستیم بلکه مکمل و در امتداد دولت هستیم. برای اینکه بار‌های زمین مانده در مناطق دور افتاده را با کمک ظرفیت مردمی راکد برداریم، به همین علت ناگزیر به تعامل ۲ سویه با دولت هستیم، شاید بعضی اوقات ابهام در بین مردم ایجاد شود و بگویند شما که سبز پوش هستید و با لباس پاسداری فعالیت می کنید، چطور دولتی هستید؟!

بسیج سازندگی دو وجهی عمل می‌کند و ریشه‌اش در سازمان بسیج مستضعفین است و هرگونه محرومیت زدایی، فعالیت اقتصادی و اقتصاد مقاومتی هزینه‌‌ای برای دولت و برای مردم ندارد و این یک مزیت است. ما علاوه بر اینکه یک دستگاه اجرایی هستیم در قانون تصویب شده است که می‌توانیم با دولت موافقت‌نامه‌ای داشته باشیم و به دستگاه اجرایی هم این اختیار داده شده است و مجازند که با ما این تبادل را داشته باشند چه موافقت در سازمان مدیریت و چه در قرارداد مستقیم و سعی کردیم تاکنون پروژه‌هایی که کار می‌کنیم از جنس عام المنفعه باشد؛ از جمع ۱۴۶ هزار پروژه که تاکنون کار شده ۱۵ درصد از منابع مالی را خیرین از جیب خود داده‌اند و نزدیک به ۱۵ درصد سر جمع حدود ۷۰ درصد پروژه‌ها با برآورد کارشناسی که در بدنه دولت انجام می‌شود، از همین رو با ۷۰ درصد منابع با همان کیفیت در زمان کمتر کار را به سرانجام رساندیم و این تعامل با دولت از یک منظر دیگر است، چون دولت متولی محرومیت زدایی است ما به آن‌ها کمک می‌کنیم به تازگی هم در بازسازی مرحله دوم مناطق سیل زده بنیاد مسکن با سازمان بسیج مستضعفین تفاهمنامه ۲۰ هزار واحد مسکونی منعقد کرده است یا سال گذشته با سازمان بهزیستی قرارداد ساخت ۵ هزار واحد و مناسب سازی ۱۰ هزار واحد را امضا کردیم و با معاونت توسعه روستایی که شما اشاره کردید تفاهمنامه‌هایی داشتیم، به همین خاطر بدون همگرایی و هم افزایی بین رده‌ها ودستگاه‌های اجرایی محال است که ما بتوانیم از همه ظرفیت‌ها استفاده کنیم و اثربخشی لازم را داشته باشیم.

سازندگی

ادعا نداریم که مانند جهاد سازندگی اوایل انقلاب شدیم

باشگاه خبرنگاران جوان: درباره ایجاد جهاد سازندگی بعد از انقلاب و خدمات بی نظیر آن توضیح دهید، آیا نیاز به احیای مجدد این سازمان برای تقویت امور جهادی و نظم دهی بیشتر نیست؟

زهرایی: ادعا نداریم که مانند جهاد سازندگی اوایل انقلاب شدیم، چون مقتضیات زمانی و شرایط متفاوت است، چون در آن ایام انقلاب تازه به پیروزی رسیده و مردم از زیر یوغ ستم شاهی خارج شدند و خدمات به روستا‌ها قبلش داده نشده بود و به همین خاطر مردم تشنه خدمت بودند و کسانی که به عنوان جهادگر در روستاها فعالیت می کردند از مخلص‌ترین آدم‌ها بودند و هنوز بعد از ۴ دهه مردم می‌گویند که جهاد سازندگی کار‌های بسیار اثرگذاری انجام داده است پس معلوم می‌شود این بزرگواران با تمام توان و قوا آمده‌اند.

امروز ما با جوانان به میدان آمده ایم، زیرا هرجا بودند ثابت کردند که خوب هستند، در همین سیل اخیر این هجمه از حرکات جهادی و حضور پر شور و بدون ابلاغ و فرمان را اصلا ندیده بودم و برای من غیر قابل باور بود. در حادثه سیل نزدیک به ۳ هزار نفر گروه‌های جهادی اعم از طلبه حضور داشتند که ما دلمان به همین جهادگران گرم است.
سازندگی

اعزام ۵ هزار و ۲۰۷ گروه جهادی و مردمی به مناطق سیل زده

باشگاه خبرنگاران جوان: شما به حادثه سیل اشاره کردید؛ کمی درباره عملکرد بسیج سازندگی در حادثه رخ داده توضیح دهید

زهرایی: حدود ۵ هزار و ۲۰۷ گروه جهادی و مردمی به مناطق سیل زده عازم شدند و فقط بالغ بر ۴۰۰ گروه عمومی پزشکی داشتیم که نزدیک به ۲۰ هزار پزشک و بهیار بودند، همین طور ۳۰۲ تیم تخصصی از پزشکان عزیزمان برای ویزیت رایگان به مناطق سیل زده عازم شدند، ۱۰۴ تیم دامپزشکی برای دام‌هایی که دچار آسیب شده است؛ با تلاش جهادگران بیش از ۲۰ هزار خانه از گل و لای پاکسازی شدند و بیش از ۲ هزار و ۳۰۰ کوچه و خیابان پاکسازی شده است و روزانه حدود ۵۰ هزار غذای گرم طبخ و توزیع شد. سپاه‌های ما مدل قرارگاهی عمل کردند، یعنی در استان گلستان ۷ سپاه استان، در مازندران ۵ سپاه استان، لرستان ۷ سپاه استانی و خوزستان هم ۷ سپاه استانی و به صورت قرارگاهی با تمامی امکانات خود مستقر شدند. چرا که مقام معظم رهبری فرمودند نیرو‌های مسلح با تمام توان پای کار بیایند و براساس نیازی که از منطقه شناسایی کردند خدمات و کالا‌ها را از استان‌های خود گسیل داشتند که جای دارد که بنده از تمامی فرمانده‌های سپاه استانی و بسیج سازندگی تشکر کنم.

سیل به ما آموزش‌های خاص خودش را داد، ابتدا این بود که آنچنان خیالمان راحت نشود که پس از سیل خانه‌ها را لایروبی نکنیم، بنابراین نیازمند یک کار مطالعاتی و طرح آمایشی در این زمینه هستیم. دوم اینکه اگر سیلی اتفاق می‌افتد مدیریت بحران ما باید از وحدت فرماندهی برخوردار باشد کاری که متاسفانه تا اندازه‌ای اتفاق نمی‌افتد و ما را دچار مشکل می‌کند. همه دستگاه‌های اجرایی، نیروهای مسلح و نیروهای مردمی از ظرفیت خیرین و موسسات، هر کسی که می خواهد خدمتی انجام دهد باید بداند در کجا خدمت می‌کند و چه خدمتی را باید انجام دهد و در چه حوزه‌ای اختیاراتی دارد و این‌ها باید از قبل تعریف شود. از طرفی ما باید مدل قرارگاهی کار کنیم چرا که مدیریت با قرارگاه یک تفاوت فاحشی دارد. مدیریت، هنر به کارگیری دیگران است ولی قرارگاه را فرمانده می‌گوید که یک فرمانده از جنس رهبر است و فرمانده با مدیر یک تفاوتی دارد و آن نوع نفوذ او در قلوب است؛ فرمانده می‌گوید من رفتم جلو شما بیایید. ولی مدیر می‌گوید بروید. مدیر رئیس است و دستور می‌دهد ولی فرمانده در کف میدان عملیات می‌کند؛ ضمن اینکه همه شایستگی‌های مدیر را یک فرمانده نیز برخوردار است. در بحران‌ها حتما باید مدل قرارگاهی و فرماندهی انجام شود فرماندهی نه از جنس لفظ و شعار بلکه از نوع عمل باید باشد.

سازندگی

ادغام جهاد سازندگی یک اشتباه راهبردی بود

باشگاه خبرنگاران جوان: در شرایط فعلی آیا نیاز فوری برای احیای جهاد سازندگی احساس می‌شود؟

زهرایی: ادغام جهاد سازندگی یک اشتباه راهبردی و استراتژیک بود و اصلا نظر تشکیلاتی هم نیست؛ ولی احیای مجدد آن باید بررسی شود که با چه مولفه‌هایی ایجاد شود اگر با حوزه ماموریتی و اختیاراتی که در اوایل انقلاب داشت و تکمیل کردن همه ظرفیت‌ها در دل آن باشد، این اتفاق مبارکی است. دوم این ساختارها نیستند که آدم‌ها را می‌سازند و تفکر می سازند بلکه تفکرات ساختار سازند؛ اگر جهاد سازندگی احیا شود ولی اگر آن آدم جهادگر و دغدغه مند اول انقلاب را نتوانیم پیدا کنیم تبدیل به یک تشکیلات و ساختار بی فایده می‌شود به نظرم اول باید مدیران توانمند و از جنس مردم و کسانی که مسائل را درک می‌کنند و از ارزش‌های انقلاب دفاع می‌کنند را پیدا کنیم و بعد حدود اختیارات آنها را مشخص کنیم.

ما در بسیج سازندگی سعی کردیم این راه را ادامه دهیم و با توجه به اختیارات کمی که داریم و از سویی متولی اقتصادی و محرومیت زدایی نیستیم و بیشتر تسهیل کننده و کمک گر هستیم، سعی کردیم روحیه جهادی را در کسانی که کار می‌کنند و در ساختار رسمی و غیر رسمی خودمان زنده نگهداریم. به طور مثال؛ آدم‌هایی را داشته باشیم که از جنس مردم باشند و خدمت کردن به مردم برایشان یک نعمت باشد. مطلب نهایی که می‌خواهم بگویم این است که ما از دل این ۱۱ هزار گروه جهادی خودمان، ۲۲ شهید خدمت و جهادگر به انقلاب اسلامی تقدیم کردیم؛ شهدایی که بی منت به به مردم خدمت می‌کنند و درخواستم این است که این مسئله به یک گفتمان و یک ادبیات مشترک در مردم و مسئولین تبدیل شود و اینگونه شهدا، شهید خدمت عنوان بگیرند چرا که این شهدای خدمت کاملا بی‌ادعا هستند و هیچ وقت در قید حیات به دنبال شهرت سازی نبودند.

سازندگی

باشگاه خبرنگاران جوان: خیلی ممنون که وقتتان را در اختیار ما قرار دادید.
زهرایی: من هم ممنونم و برای شما و همکارانتان آرزوی موفقیت و سلامت می‌کنم.
Correspondent: Ali Bagheri Kakash
بهنام صفوی خواننده پاپ کشورمان پس از مدتها تحمل بیماری درگذشت.

فواد بابائیان مدیر برنامه بهنام صفوی در گفتگو با خبرنگار باشگاه خبرنگاران جوان، خبر درگذشت او را تایید کرد.

بهنام صفوی در سال ۱۳۹۲ دچار تومور مغزی شد و پس از عمل جراحی حال او بهتر شده بود اما در سال ۱۳۹۶ دوباره بیماری وی تشدید شد و این بار برای درمان به آلمان سفر کرد و در بیمارستان INI هانوفر توسط پروفسور سمیعی تحت عمل جراحی قرار گرفت.

او پس از بازگشت به ایران دوره‌های شیمی درمانی و پرتودرمانی و روند ادامه درمان خود را انجام می‌داد که در نهایت صبح امروز در سن ۳۶ سالگی دار فانی را وداع گفت.

گفتنی است بهنام صفوی در یکی از بیمارستان‌های اصفهان بستری بود.
Correspondent: Ali Bagheri Kakash
به گزارش خبرگزاری تسنیم از شهرستان مسجدسلیمان، بسیج سازندگی ناحیه مقاومت بسیج مسجدسلیمان از آغاز سیلاب‌های اخیر در کنار مردم مناطق سیل‌زده خدمات‌رسانی کرد.

اعزام 5 کاروان جهادی در قالب گروه‌های جهادی در مناطق سیل‌زده حمدیه، گلدشت، گلبهار، شادگان، عین دو و ساخت سیل‌بند، لایروبی ایجاد کانال هدایت آب، پاکسازی مناطق سیل‌زده و خانه‌های مسکونی از اقدامات بسیج سازندگی ناحیه مقاومت بسیج مسجدسلیمان در سیلاب اخیر بود.
Correspondent: Ali Bagheri Kakash
تهاجم وحشیانه هوایی و توپخانه‌ای رژیم صهیونیستی به فلسطینی‌های محاصره شده غزه روز شنبه آغاز شد و امروز نیز ادامه یافت که بر اثر آن، تاکنون چندین فلسطینی از جمله یک زن باردار و کودک ۱۴ ماهه، شهید و شمار زیادی زخمی شده اند.

گروه‌های مقاومت فلسطینی در اقدامی بی‌سابقه در کمتر از ۴۸ ساعت، بیش از ۶۰۰ راکت به شهرک‌های صهیونیست نشین شلیک کردند و تاکنون چندین صهیونیست کشته و زخمی شده‌اند. گروه‌های فلسطینی وعده کرده‌اند در صورت ادامه حملات رژیم صهیونیستی دایره پاسخ موشکی و راکتی را افزایش خواهند داد.

آخرین خبرها از تهاجم صهیونیست‌ها به غزه و پاسخ قاطع مقاومت فلسطین:

زخمی شدن دو نظامی صهیونیست در سدیروت

شبکه تلویزیونی المیادین به نقل از منابع وابسته به رژیم صهیونیستی اعلام کرد در پی اصابت گلوله خمپاره به مرکز تجمع نظامیان اسرائیلی در نزدیک شهرک سدیروت دو نظامی زخمی شدند.

آمار شهدای فلسطینی به ۲۴ نفر رسید

شبکه تلویزیونی المیادین به نقل از وزارت بهداشت فلسطین گزارش داد تاکنون ۲۴ فلسطینی از جمله دو زن باردار و دو کودک شیرخوار در حملات رژیم صهیونیستی به نوار غزه به شهادت رسیده و ۱۵۴ نفر نیز زخمی شده اند.

شبکه تلویزیونی المنار به نقل از خبرنگار خود اعلام کرد مقامات رژیم اشغالگر تصمیم گرفتند مانع انتقال سوخت به نوار غزه شوند.

هشدار هنیه درباره تنش آفرینی رژیم صهیونیستی در نوار غزه

شبکه تلویزیونی المیادین گزارش داد اسماعیل هنیه، رئیس دفتر سیاسی جنبش حماس اعلام کرد مقاومت با تمام امکانات در حال دفاع از مردم و سرنوشت فلسطین است. دشمن پس از مباح شمردن خون حاضران در راهپیمایی‌های حق بازگشت این بار خون مجاهدان را در مناطقی دورتر از این راهپیمایی ها برای خود مباح دانست.

هنیه گفت دشمن با در پیش گرفتن بمباران منازل، موسسات عمومی و کشتار مردم در پی افزایش تنش و سوق دادن امور به لبه پرتگاه است، اما در مقابل مقاومت فلسطین هم دامنه واکنش هایش را گسترده‌تر کرد، البته هدف مقاومت این نیست که در پی جنگ جدید باشد بلکه در پی مهار دشمن است.

او واکنش مقاومت فلسطین را مبتنی بر سقف حملات دشمن دانست و افزود کندی در اجرای تفاهم نامه‌ها و تلاش برای کسب وقت از مسائلی است که موجب ایجاد شرایط پرتنش برای شهروندان ما در غزه شده است. شایسته است به سرعت برای اجرایی کردن تفاهم نامه‌هایی تلاش شود که می‌تواند روند زندگی خانواده‌ها در غزه را بهبود بخشد و به محاصره این منطقه و اشغالگری پایان دهد.

رئیس دفتر سیاسی حماس رسیدن به آرامش را ممکن دانست و گفت تداوم آرامش در گرو پایبندی کامل اشغالگران به آتش بس است.

شبکه تلویزیونی المنار گزارش داد در حمله هواپیما‌های رژیم صهیونیستی به شهرک شیخ زاید در شمال نوار غزه سه فلسطینی از جمله یک دختربچه شیرخوار به شهادت رسیدند.

شبکه تلویزیونی الجزیره گزارش داد در حمله رژیم صهیونیستی به یک واحد مسکونی در برجهای شیخ زاید در شمال نوار غزه شماری زخمی شدند.

فرود موشک فلسطینیان در حیاط منزل رئیس سابق شاباک

شبکه تلویزیونی المیادین به نقل از رسانه‌های خبری در فلسطین اشغالی اعلام کرد موشکی که گروه‌های مقاومت فلسطین از نوار غزه شلیک کردند در حیاط منزل اوی دیختر، عضو کنست و رئیس پیشین سازمان اطلاعات و امنیت داخلی اسرائیل موسوم به شاباک فرود آمده است.

اصابت راکت‌های مقاومت به شهرک‌های صهیونیست‌نشین

رژیم صهیونیستی تولید گاز از میدان نزدیک غزه را متوقف کرد

شبکه تلویزیونی المیادین گزارش داد حملات مقاومت فلسطین و اوضاع امنیتی نوار غزه موجب شد یووال اشتاینتس، وزیر انرژی رژیم صهیونیستی توقف انتقال گاز طبیعی از میدان گازی تمار را خواستار شود.

منابع خبری در فلسطین اشغالی خبر دادند ده‌ها شهرک نشین در شهرک‌های اطراف نوار غزه زیر آتش راکت‌های فلسطینی قرار دارند.

کابینه امنیتی رژیم صهیونیستی خواستار تداوم حملات به غزه شد

شبکه تلویزیونی المیادین گزارش داد نشست کابینه امنیتی رژیم صهیونیستی پس از شش ساعت به پایان رسید و توصیه کرد حملات به نوار غزه ادامه داشته باشد.

اصابت راکت‌های مقاومت به شهرک‌های صهیونیست‌نشین/کابینه امنیتی رژیم صهیونیستی خواستار تداوم حملات به غزه شد+فیلم و تصاویر

رژیم اشغالگر صهیونیستی مقر اصلی امنیت داخلی در شمال غزه را ویران کرد

شبکه تلویزیونی المنار به نقل از خبرنگار خود اعلام کرد ارتش رژیم اشغالگر مقر اصلی امنیت داخلی در شمال غزه را ویران کرد.

در خبر دیگری از اراضی اشغالی، منابع صهیونیستی خبر دادند در موشک باران شهرک اسدود یک صهیونیست زخمی شد.

اذعان رسانه‌های صهیونیستی به اصابت راکت‌های مقاومت به شهرک‌های صهیونیست نشین

شبکه تلویزیونی المیادین به نقل از منابع رسانه‌ای در فلسطین اشغالی اعلام کرد مجموعه‌ای از راکت‌های بسیار سنگین در شهرک‌های اسدود و سدیروت فرود آمدند.

آژیر خطر در شهرک‌های صهیونیست نشین اطراف غزه به صدا درآمد

شبکه تلویزیونی المیادین به نقل از خبرنگار خود اعلام کرد آژیر خطر در برخی از شهرک‌های اطراف نوار غزه به صدا درآمده است.

هشت موشک به شهرک‌های اطراف غزه شلیک شد

شبکه تلویزیونی الجزیره اعلام کرد هشت موشک به شهرک های صهیونیست نشین اطراف نوار غزه شلیک شد.

شبکه تلویزیونی المنار به نقل از خبرنگار خود اعلام کرد در حمله اشغالگران به منزلی مسکونی در شهر رفح در نوار غزه، دو نفر به شهادت رسیدند و تعدادی نیز زخمی شدند.

شبکه تلویزیونی المنار گزارش داد در حمله رژیم صهیونیستی به نزدیک مدرسه‌ای در شمال نوار غزه سه نفر به شهادت رسیدند.
Correspondent: Ali Bagheri Kakash
بنا به اعلام دفتر مقام معظم رهبری، فردا دوشنبه مقارن با شانزدهم اردیبهشت، روز آخر ماه شعبان است و هلال ماه رمضان رویت نشده است.

متن اطلاعیه به شرح زیر است؛

بسم الله الرحمن الرحیم

به اطلاع ملت مؤمن و شریف ایران می‌رساند، با توجه به اهمیت تعیین روز اول ماه مبارک رمضان گروه‌های زیادی در سراسر کشور به استهلال پرداختند و هیچگونه گزارش اطمینان بخشی از رؤیت هلال واصل نشد؛ بنابراین بر اساس موازین شرعی برای مقام معظّم رهبری حضرت آیت الله خامنه‌ای (مدظله العالی) رؤیت هلال در شب دوشنبه به اثبات نرسید و روز دوشنبه ۱۶ اردیبهشت ۹۸ روز آخر ماه شعبان است.

دفتر مقام معظم رهبری

بنابراین مؤمنینی که مایل به درک ثواب روزه آخرین روز ماه شعبان هستند، می‌توانند به عنوان روزه مستحبی و یا قضا، روزه بگیرند.
Correspondent: Ali Bagheri Kakash
او همراه تعدادی از خانواده‌های شهدای مقاومت، به دعوت مؤسسه "ماه مستور" با مدیریت خانم‌ها هوشیارگر و سرافراز، به ایران آمده است و با اینکه فرزند شاخص‌ترین شخصیت لبنان است کسی جز در صورت معرفی‌کردن او، متوجه این نسبت نمی‌شود و خودش هم بین خود و دیگران، ذره‌ای تفاوت قائل نمی‌شود، اما به یک چیز بسیار افتخار می‌کند: مداحی‌اش برای اهل بیت علیهم‌السلام.

بسیار متواضع، کم‌غذا و صمیمی است و تمایلی به انداختن عکس خبری ندارد، اما برای انداختن عکس یادگاری، خودش پیش‌قدم می‌شود و پیشنهاد می‌کند.

با گروه‌شان همراه شدیم. زینب و همراهانش در طول مسیر، برای حمل وسایل و دوربین، به ما کمک کردند و با هم کلی گپ زدیم؛ درباره زندگی‌اش، بچه‌هایش و کار‌هایی که درگیر آنهاست که در ادامه می‌خوانید:

مصاحبه با شما، مصاحبه با یک آقازاده است؟

من یک آدم معمولی با زندگی عادی هستم. متأهل هستم، بچه دارم و مثل تمام مادران و همسران، وظایفی دارم. در کار‌های خیریه و هیئت‌های مذهبی شرکت می‌کنم و گاهی مدح اهل بیت (ع) انجام می‌دهم. معمولاً کسی از اطرافیانی که با آن‌ها ارتباط پیوسته و صمیمی ندارم، نمی‌دانند که دختر سیدحسن نصرالله هستم.

طبعاً به دلایلی که همه از آن آگاه هستند رفتار و گفتار ما بیش از دیگران تحت نظر است؛ این باعث می‌شود حتی کار‌های ساده و عرفی را که دیگران انجام می‌دهند، نتوان انجام داد.

به طور معمول در جمع‌هایی که قرار است به عنوان سیاسی دختر سید حسن نصرالله شرکت کنم دعوت‌ها را رد می‌کنم؛ با این که در صورت معرفی‌شدن بسیار مورد استقبال قرار می‌گیرم و حتی این روز‌ها در ایران بیش از لبنان شناخته‌شده‌ام.

اگرچه دختر سید بودن باعث افتخار است، ولی ترجیح می‌دهم فقط زینب باشم.



تصور خیلی‌ها از ازدواج شما، یک ازدواج سیاسی و در چارچوب مقاومت است. آیا این تصور ما صحیح است؟

خیلی جوان بودم که ازدواج کردم. پس از آزادسازی جنوب لبنان، برای دیدار با خاله‌ام، به همراه مادرم به جنوب لبنان سفری داشتیم. همسرم مرا در آن سفر دیدند. به خواهرشان گفته بودند با مادرم صحبت کنند و پس از طی مراحل و گفتگو‌های خانوادگی، وصلت انجام شد.

همسرتان هنگام خواستگاری اطلاع داشت که شما دختر دبیرکل حزب‌الله هستید؟

نمی‌شناختند، ولی پس از مطرح‌کردن با خواهرشان متوجه شده بودند. با توجه به اینکه پیوند قلبی با مقاومت داشتم سرنوشت این طور رقم خورد که علاوه بر ازدواج با یک مجاهد، با خانواده‌ای وصلت کنیم که در امر مبارزه، جهاد و مقاومت، شهره بودند.

اگر کسی بخواهد زندگی یک روز از زندگی دختر سید حسن نصرالله را توصیف کند، چگونه است؟

هر روز به حوزه علمیه می‌روم. درس می‌خوانم و تا حوالی ظهر آنجا هستم؛ سپس به خانه برمی‌گردم تا به کار‌های خانه رسیدگی کنم. سر شب معمولاً همگی مشغول مطالعه و درس هستیم و بعد، گعده شبانه خانوادگی داریم. این در حالت عادی و نبود بازدید از خانواده شهدا یا یک سری شرایط خاص است.

کمی از مادرتان برای ما بگویید.

مادرم شرایط متفاوتی با من دارد. ایشان در مراسم مربوط به خانواده شهدا، در مراسم ختم و جلسات مربوط به خانواده مجاهدین شرکت می‌کنند. در کل، خیلی کمتر در انظار عمومی حاضر می‌شوند و به خاطر شرایط پدرم، زنی است که کسی ایشان را نمی‌شناسد.

زن و مقاومت از نگاه شما و تصویری که از یک زن مجاهد دارید، چگونه است؟

زن؛ مادر، خواهر، همسر و دختر یک مبارز و مجاهد مقاومت است. هر خانواده‌ای که رزمنده‌ای دارند، زنی پشتوانه اوست که سختی و مسئولیت همراهی با یک عضو مقاومت را به دوش می‌کشد. خانه، اصلی‌ترین محل پرورش یک رزمنده مقاومت است. زندگی با او مشکلات خاص خودش را دارد و طبعاً تحمل و صبر بیشتری می‌طلبد. همراهی زن، هم مستقیم بر روحیه مرد مبارز، و هم بر مقاومت تأثیر می‌گذارد. فرهنگ لبنان در ۲۰ سال اخیر شاهد تغییرات عدیده‌ای بوده است.

تصویر زن در نگاه پدرتان، چطور تصویری است؟

در آغاز شکل‌گیری جریان مقاومت، زن‌ها و مرد‌ها دوشادوش همدیگر مبارزه می‌کردند. زمانی که جریان مقاومت ابعاد اجتماعی بارزی به خود گرفت زنان هم مثل مردان، فراتر از نقش دوران صرف نظامی، نقش‌های متفاوت اجتماعی متناسب با شرایط برعهده گرفتند. ما مثال‌های متعددی در لبنان و در جریان اعزام به جبهه مقاومت داریم؛ مثلاً بسیاری مادران تک‌فرزندداری که قانون منع اعزام تک‌پسر مانع آن‌ها نشد. همچنان که ما همسران و دختران زیادی به چشم دیدیم که می‌توانستند زندگی راحت و بی‌دردسری داشته باشند، ولی راه سخت را برگزیدند.

پدرم مانند امام خامنه‌ای، در وهله اول، زن و حضورش را در چارچوب خانه و خانواده تعریف می‌کند. پس از آن به درس و فعالیت‌های اجتماعی و حضور در اجتماع در چارچوبی پایبندانه؛ و در صورتی که فعالیت اجتماعی زن و حضور فعال او در جامعه امکان‌پذیر باشد، آن را بسیار خوب و تحسین‌برانگیز می‌دانند.

تأثیربرانگیزترین گفتار و عملی که از پدر در خاطرتان است چیست؟

هر دختری دوست دارد تمام زوایای پدرش را حس کند. برای من، بعد از جنگ ۳۳ روزه و ازدواج، فرصت این ارتباط، نسبت به گذشته پدرم کم شد. ما، در تک‌تک حرکات و سکنات پدرم، مقاومت را آموختیم. دنیا پیش از هر چیزی، پدرم را سیاستمدار و مرد مقاومت می‌داند و ما علاوه بر الزامات مقاومت و تمام سختی‌های آن، زندگی‌کردن را هم یاد گرفتیم. مثلاً پدر بسیار به کتاب و مطالعه علاقه‌مندند. سرعت مطالعه‌شان زیاد است و همیشه کتابی را برای معرفی دارند و این بین اطرافیان نزدیک‌شان، مشهور است.

زنان جامعه ایرانی را چقدر می‌شناسید؟

به‌طور کلی اگر بخواهم بگویم؛ شناخت من، بر اساس بیانات امام خامنه‌ای، برنامه‌های تلویزیونی و گهگاهی دیدار با دوستان ایرانی‌ام است. از زنان شاخص انقلاب اسلامی، به‌طور ویژه، مرحومه خانم مرضیه دباغ حدیده‌چی را می‌شناسم. گاهی برنامه‌های تلویزیونی درباره خانواده شهدا و مقاومت را می‌بینم و یا با آن‌ها ارتباطاتی می‌گیرم می‌بینم بسیار باعث افتخار و تحسین‌برانگیز هستند و بسیار امیدوار می‌شوم. آنچه این رهروان مقاومت به‌عنوان نسل آینده تربیت می‌کنند نسلی است که عشق به مقاومت در جان‌شان ریشه دوانده و مقاومت مانند خونی است که در رگ‌های‌شان جاری است.

پدر و شهادت؛ حتماً بسیار به آن فکر کرده‌اید..

نمی‌دانم درست یا غلط، ولی نگاه من این است که این، راهی است که باید رفت و نقشی است که به وقتش ایفا می‌شود. ما آرزویی جز شهادت برای عاقبت‌به‌خیری برای عزیزان‌مان نداریم. اگر این مسیر و این راه، به آن نیاز دارد اتفاق می‌افتد؛ اما آنچه به آن امیدواریم این است که حضرت امام خامنه‌ای، پرچم را به دست حضرت، ولی عصر ارواحنا فداه برسانند. خاطره بسیار شنیده‌شده‌ای درباره پدرم هست مربوط به محبت آیت‌الله شهید سید محمدباقر صدر و روزی که عمامه بر سر پدرم گذاشتند. وقتی شهید صدر، عمامه را بر سر پدر گذاشته‌اند گفته‌اند: «شما آینده درخشانی دارید و از سربازان امام زمان (عج) خواهید بود» و این برای من بسیار امیدبخش است.

منبع:فارس
Correspondent: Ali Bagheri Kakash
زندگی
ابوجعفر محمد بن علی ابن بابویه قمی ملقب به شیخ صدوق از پیشتازان علم حدیث و از مردان نامی جهان اسلام در سال 305 ه.ق چون ستاره ای در آسمان روایت و فقاهت در شهر مقدس قم طلوع کرد. ولادت این عالم فقیه با آغاز نیابت حسین بن روح سومین نائب خاص امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) هم زمان بوده است.
پدر بزرگوار شیخ صدوق علی بن الحسین بن بابویه قمی، از فقهای بزرگ اسلام و در زمان امام حسن عسگری (ع) و امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) می زیسته و مورد احترام آن امامان بوده است. در نامه ای که امام حسن عسگری (ع) به علی بن بابویه نوشته وی را با کلماتی چون: شیخ معتمد و فقیه من خطاب کرده است. پدر شیخ صدوق در قم بدنیا آمد و زندگی را آنجا گذارند و در همان شهر نیز وفات کرده است. پدر شیخ صدوق در ایام زندگی پر برکت خویش نزدیک دویست جلد کتاب تألیف کرده است.

دعای ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه):
عمر با برکت علی بن باویه پدر شیخ صدوق از پنجاه می گذشت و هنوز فرزندی نداشت و بسیار دوست می داشت که خداوند به او فرزند صالحی عنایت کند، از این رو به حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه) متوسل شده طی نامه ای به وسیله حسین بن روح که یکی از نمایندگان خاص امام زمان بود تقاضای دعا کرد تا آن حضرت از خداوند، فرزند صالحی برای او بخواهد. ولی عصر (عج) دعا کرده و برای ابن بابویه نوشتند: «برای تو از خداوند خواستیم دو پسر روزیت شود که اهل خیر و برکت باشند.» پس از دعای امام زمان بود که ابن بابویه صاحب فرزندی شد که نامش را محمد نامید و بعدها عالمی بزرگ و فقیه ای نام آور شد. او همان شیخ صدوق است.

دوران کودکی:
محمد بن علی بن بابِویَه در حدود سال 306 ق . در شهر ((قم )) متولد شد. شیخ صدوق دوران کودکی و آغاز جوانی را در دامان علم و فضیلت و تقوای پدر بزرگوارش علی بن بابویه سپری کرد. صدوق در محضر پدر، علوم و معارف را همراه با تربیت های عملی و اخلاقی فرا گرفت. پدری که در اوج علم و فقاهت و شهرت، زندگی خود و فرزندانش را از راه مغازه ای کوچک در بازار قم و در نهایت زهد و قناعت می گذرانید. شیخ صدوق بیش از بیست سال از دوران پر برکت حیات پدر را درک کرد و در سن 22 یا 23 سالگی بود که دست روزگار دامان پر مهر محبت پدر را از او گرفت!

دیدار اعضاء تبیان با شاگرد شیخ صدوق
نبوغ ذاتی:
خانواده اصیل و اهل علم شیخ صدوق و پرورش یافتن در دامان پدری فقیه و وارسته از یک سو، و نیزهوشی، ذکاوت، حافظه فوق العاده قوی و استعداد ذاتی او از سوی دیگر موجب گردید در مدتی کوتاه به قله های بلندی از کمالات انسانی دست یابد و در کمتر از بیست سالگی هزاران حدیث و روایت با راویان آن ها را به حافظه بسپارد. استاد صدوق محمد بن علی الاسود درباره حافظه و اشتیاق وافر شیخ صدوق به آموختن می فرمود: «این میل و اشتیاق به علم و دانش که در صدوق وجود دارد مایه شگفتی نیست زیرا او به دعای امام زمان متولد شده است.» خود شیخ صدوق بارها می فرمود: « من به دعای صاحب الامر متولد شده ام».


استادان شیخ صدوق
شاید بتوان گفت یکی از عوامل مؤثر در موفقیت صدوق استادان بسیار زیادی است که دیده و از خرمن علوم آن ها خوشه ها برگرفته است. او ابتدا از محضر پدر خود علی بن بابویه درس آموخت و افزون بر آن در مجالس و محافل درسی بزرگان علم و ادب حاضر می شد، به گونه ای که بعضی از علما گفته اند: تعداد استادان صدوق از دویست نفر متجاوز است. از جمله بزرگانی که صدوق از محضر آنها بهره برده می توان به ابوجعفر محمد بن یعقوب کُلینی نویسنده متاب گرانمایه اصول کافی اشاره کرد.


کلینی و صدوق
پس از مرحوم کلینی نویسنده کتاب ارزشمند اصول کافی، صدوق از بزرگترین محدثان عصر خود به شمار می آید که علاوه بر ضبط و نقل حدیث، در علوم دیگر نیز تبحر داشته و تألیفات بسیاری از خود به جای گذاشته است. صدوق سالها از محضر کلینی استفاده نموده و به شنیدن و جمع آوری احادیث ائمه (ع) مشغول بوده است؛ اما بر خلاف شخصیت علمی کلینی که بیشتر از جهت جمع آوری، بررسی و نقل حدیث مشهور است، شیخ صدوق در سه زمینه روایت، مباحث کلام و فقه برحسته و ممتاز بوده است.


شاگردان شیخ صدوق
صدوق، به خوبی دریافته بود که بهترین شیوه برای حفظ و حراست از سخنان پیشوایان دین که در هر زمان ممکن است مورد تعرض و دستبرد قرار گیرد، انتقال به سینه دلسوختگان مکتب اهل بیت می باشد؛ از همین رو با پرورش شاگردان و طالبان دانش، به نگهداری و صیانت از این میراث گران بها پرداخت. از میان مهم ترین شاگردان وی می تواند به دانشمند بلند آوازه، محمد بن نُعمان معروف به شیخ مفید نام برد که خدمات بسیاری به جهان اسلام ارائه کرد، و آثار به جای مانده از وی حکایت از وسعت معلومات او دارد. به تعدادی از شاگردان شیخ اشاره می کنیم:
شیخ مفید، ابن غضائری، ابو عبدالله، حسین بن عبید الله بن ابراهیمله، برادرش حسین بن علی بن بابویه قمی
شیخ جلیل، ابو الحسن، جعفر بن حسین حسکه قمی، استاد شیخ طوسی، شیخ ابو جعفر، محمد بن احمد بن عباس بن فاخر دوریستی، معاصر شیخ طوسی، برادر زاده اش شیخ ثقة الدین حسن بن حسین بن علی بن موسی بن بابویه
حسن بن محمد قمی (مؤلف تاریخ قم)، علی بن احمد بن عباس نجاشی (پدر نجاشی)، شیخ ابو البرکات، علی بن حسن خوزی، ابو القاسم، علی بن محمد بن علی خزاز، ابو زکریا، محمد بن سلیمان حمرانی
صدوق

آثار شیخ صدوق
شیخ صدوق این عالم بزرگ و محدث گران قدر تألیفات با ارزش بسیاری از خود به جا گذاشت. شیخ طوسی در این باره می نویسد: « او سیصد کتاب تألیف کرده است» کتاب های شیخ صدوق همه در نهایت نیکویی و استحکام و در زمینه های متنوعی نوشته شده اند، که این خود نشانگر قدرت علمی و آشنایی گسترده او با علوم اسلامی است. برخی از مهمترین آثار ایشان عبارتند از:
1- من لا یحضره الفقیه (دومین کتاب از کتب اربعه)
2- علل الشرایع (درباره فلسفه احکام و علت تشریع آن‌ها است)
3- کمال الدین و تمام النعمه (درباره اثبات وجود امام زمان و غیبت طولانی آن حضرت از نظر عقلی و نقلی)
4- کتاب التوحید
5- الخصال
6- الامالی
7- عیون الاخبار الرضا
8- کتاب صفات شیعه
9- کتاب مصادقه الاخوان
10- کتاب اثبات ولایت علی علیه‌السلام
11- کتاب معرفت
12- کتاب مدینه العلم
13- کتاب مقنع در فقه
14- کتاب معانی الاخبار
15- کتاب مشیخته الفقیه

کتاب من لایحضره الفقیه
مشهورترین و بزرگترین کتاب صدوق - پس از مدینه العلم - همین کتاب است که یکی از (کتب اربعه) روایی شیعه به شمار می رود.این کتاب در بردارنده نزدیک به شش هزار حدیث می باشد که بر اساس ‍ موضوعات مختلف فقهی تدوین شده است .سبب نگارش این کتاب حکایتی زیبا و شنیدنی دارد که وی خود آن حکایت را در مقدمه کتاب آورده است .
ایشان در آنجا ضمن ذکر آن حکایت چنین نوشته :
من نخواستم مانند سایر مصنفان روایاتی را که در هر موضوع رسیده است ثبت کنم بلکه در این کتاب روایاتی را آورده ام که بر اساس آن فتوا می دهم و آنها را صحیح می دانم و معتقد به صحت آنها می باشم و میان من و پروردگار حجت است .
مرحوم مامقانی به نقل از علامه طباطبایی (بحر العلوم ) می نویسد:
(برخی از اصحاب روایات کتاب (الفقیه) را بر سایر کتب اربعه به چند دلیل ترجیح می دادند:
برخورداری مؤ لف از حافظه ای قوی که سبب ضبط بهتر روایات می باشد.
استواری وی در نقل روایات .
متاءخر بودن کتاب (من لایحضره الفقیه ) از کافی .
صدوق صحت آنچه بر او در این کتاب آورده خود ضمانت کرده است .
هدفش تنها نقل روایت نبوده بلکه به اظهار خود مطابق آنچه نقل کرده فتوا داده است.
من نخواستم مانند سایر مصنفان روایاتی را که در هر موضوع رسیده است ثبت کنم بلکه در این کتاب روایاتی را آورده ام که بر اساس آن فتوا می دهم و آنها را صحیح می دانم و معتقد به صحت آنها می باشم و میان من و پروردگار حجت است .
کمال الدین و تمام النعمة
صدوق این کتاب را در اواخر عمرش تالیف کرده است . در آن عصر از طرف فرقه اسماعیلیه که نفوذ بسیار داشتند و از سوی فرقه زیدیه و طرفداران جعفر کذاب و پیروان زیادی از اهل تسنن ایرادهایی به فرقه امامیه وارد می شد و آنان بدین وسیله اذهان مردم را مشوب می کردند. از این نظر شیخ صدوق - رضوان الله علیه - کتاب (کمال الدین) را تالیف کرد. او در اول این کتاب اشکالات مخالفین را نقل می کند و به آنها پاسخ می دهد و به خوبی از عقیده امامیه دفاع کرده به طور تفضیل درباره قائم آل محمد (عج ) بحث می کند.
با اینکه این کتاب حدود 90 سال پس از غیبت کبرای حضرت ولی عصر (عج ) نگاشته شده از مباحث آن معلوم می شود در آن زمان که هنوز مدت چندانی از این مساءله نگذشته بود، عده ای از اهل کفر و نفاق نسبت به ماجرای غیبت تردید کرده بر شیعیان خرده می گرفتند. همچنانچه خود شیخ صدوق نیز بارها به این نکته اشاره کرده است .

معانی الاخبار
یکی از آثار ارزشمند صدوق کتاب معانی الاخبار حاوی روایاتی است که موارد ابهام و مشکل احادیث و آیات قرآن را توضیح داده است .
عیون اخبار الرضا
عیون اخبار الرضا علیه السلام
این کتاب را برای صاحب بن عباد، وزیر دانشمند و دین پرور آل بویه نگاشته و به وی اهدا کرده است و در آن ، روایاتی که از امام هشتم علیه السلام نقل شده گرد آمده است .

خصال
این کتاب که در بردارنده نکات اخلاقی - علمی ، تاریخی و فقهی و پندهای درس آموز می باشد بر اساس سلسله اعداد ترتیب یافته که این تدوین و تنظیم نیز بر زیبایی و شیوایی و ارزش کار وی در این اثر افزوده است . او در هر باب روایاتی که مطابق همان عدد نکته یا مطلبی را در برابر آورده است .

امالی (مجالس )
مجموعه درسها و سخنرانیهای شیخ صدوق در این اثر گرد آمده است مطالب آن را شاگردان او تحریر کرده اند.

علل الشرایع
این کتاب ، همچنانکه از نامش پیداست حاوی علتها و فلسفه احکام می باشد، مؤ لف تمام احادیثی که به علل و فلسفه احکام اشاره شده ، در یک مجموعه به همین نام نگاشته است ، و شاید اولین کتاب در موضوع خود می باشد.

گوهر گمشده یا مدینة العلم
مهمترین کتاب شیخ صدوق که خود نیز از آن یاد کرده و تا زمان پدر شیخ بهایی مورد استفاده عالمان مورد استفاده عالمان دینی بوده کتاب (کتاب العلم ) است که مفقود گشته است و با کمال تاءسف به دست کار نرسیده است .
بنا به نوشته ابن شهر آشوب در کتاب معالم العلماء کتاب مدینة العلم ده جلدی و من لا یحضره الفقیه چهار جلدی است و از این نوشته معلوم می شود که مدینة العلوم بیش از دو برابر من لا یحضره الفقیه بوده است .
شیخ طوسی ، شیخ منتجب الدین و دیگران از این کتاب به عنوان یکی از مهمترین تاءلیفات صدوق یاد کرده اند و بسیاری از بزرگان دین از کتاب مدینة العلوم روایت کرده اند.
شیخ صدوق در اول کتاب کمال الدین و تمام النعمه اشکالات مخالفین را نقل می کند و به آنها پاسخ می دهد و به خوبی از عقیده امامیه دفاع کرده به طور تفضیل درباره قائم آل محمد (عج ) بحث می کند.
صاحب روضات الجنات می نویسد:
بعد از زمان علامه و شهدین ، دیگر هیچ اثری از کتاب مدینة العلم دین و شنیده نشده است ولی بنا به نوشته برخی دیگر ، معتقدند این کتاب تا عصر پدر شیخ بهایی نیز موجود بوده و ایشان نسخه ای از آن را داشته است.
شیخ حسین بن عبدالصمد حارثی (پدر شیخ بهاء الدین عاملی ) در کتاب درایه اش نوشته است : پایه ها و اصول معتبر حدیث ما پنج کتاب است : کافی ، مدینة العلم ، من لا یحضره الفقیه ، تهذیب و استبصار.
عالمه مجلسی و پس از وی سید محمد باقر جیلانی (سید شفتی ) تلاشها و اموال زیادی صرف یافتن این کتاب کردند ولی اثری از آن به دست نیاوردند.


ابتکارات علمی:
فقها و بزرگان مسلمان، شیخ صدوق را بیشتر با لقب رئیس المحدثین شناخته اند؛ زیرا او در شناخت احادیث، آگاه و در حفظ منابع و جمع آوری آن ها تلاش فراوان می کرده است. شیخ صدوق احادیث را به تناسب موضوعات مختلف دسته بندی و برای هر موضوع، باب جداگانه ای باز می کرد، مانند کتاب من لایحضره الفقیه یا عیون اخبار الرضا یا کتاب های دیگر صدوق که وی در هر یک از آن ها طبق اختلاف موضوعات و مزایا، باب های جداگانه ای گشوده است.
صدوق

چهار کتاب معتبر شیعه:
برای آشنایی با اسلام ناب محمدی (ص) و شناخت حقایق قرآن ناگزیر به شناخت سنت پیامبر (ص) و اخبار و احادیث امامان معصوم هستیم، از سویی نیز وجود درغگویان و حدیث سازان و درهم آمیختگی احادیث صحیح و جعلی، این شناخت دقیق را برای مردم مشکل می سازد؛ از این رو سه تن از بزرگان شیعه، کمر همت بسته و اقدام به جمع آوری و نوشتن چهار کتاب روایی ارزشمند کردند. این کتاب ها معروف به «کتب اربعه» و مؤلفان آن ها را «محمد بن ثلاث» می نامند؛ زیرا اسامی هر سه محمد و کنیه هر سه ابو جعفر بوده است.
1ـ اصول کافی، تألیف ابو جعفر محمد بن یعقوب کلینی، دارای 16199 حدیث؛
2ـ من لایحضره الفقیه تألیف ابوجعفر محمد بن علی بن بابویه قمی ملقب به شیخ صدوق شامل 5963 حدیث؛
3ـ تهذیب، تألیف ابوجعفر محمد بن الحسن معروف به شیخ طوسی دارای 13590 حدیث و استبصار که این کتاب نیز تألیف شیخ طوسی است و 5511 حدیث دارد.

هجرت به شهر ری
شیخ صدوق از کسانی است که برای جمع آوری احادیث امامان معصوم (ع) به مسافرت های بسیار رفته است در این سفرها از استادان بزرگی استفاده کرده و خود نیز به تدریس و بحث می پرداخته است. صدوق برخی از کتاب های خود را در این سفرها تألیف کرده است. از جمله سفرهای شیخ صدوق سفر به شهرهای بخارا، نیشابور، طوس، اصفهان و بغداد بوده است.
صدوق سرانجام به دعوت صاحب بن عباد نخست وزیر دولت آل بویه در زمان رکن الدوله دیلمی و مردم شهر ری، به آن شهر آمده، تشکیل حوزه و کلاس درس داد و به تدریس فقه و احادیث اهل بیت (ع) مشغول گردید.


وفات شیخ صدوق
سرانجام شیخ صدوق این عالم بزرگوار پس از گذشت هفتاد و چند سال از عمر شریف و پر برکتش در سال 381 ه.ق دعوت حق را لبیک گفت و در شهر ری دیده از جهان فرو بست. پیکر پاکش در میان غم و اندوه مردمان در نزدیکی مرقد مطهر حضرت عبدالعظیم مدفون گردید.
امروزه آرامگاهش به نام ابن بابویه در شهر ری مشهور و قبر منورش زیارتگاه مسلمانان و محل استجابت دعای مؤمنان است.

کرامتی از شیخ صدوق پی از نهصد سال:
در عهد حکومت فتحعلی شاه قاجار در حدود سال 1238 ه. مرقد شریف صدوق که در اراضی ری قرار دارد به دلیل بارندگی های زیاد خراب شده و رخنه ای در آن پیدا می شود، برای تعمیر مرقد اطرافش را می کندند تا به سردابی که مدفن شیخ صدوق بود برخورد می کنند ناگهان بدن شریف صدوق را کاملاً سالم آنچنان که گویا تازه از حمام آمده باشد مشاهده می کنند و اثر خضاب را در انگشتان شریفش می بینند. 20 نفر از بزرگانی که خود شاهد این کرامت بوده اند می توان به میرزا ابوالحسن جلوه، حضرت آیت الله ملا محمد رستم آبادی و مرحوم والد حضرت آیت الله مرعشی نجفی حاج سید محمود مرعشی نام برد.
آری این چنین است سرانجام عاشقان و دلدادگان کوی حضرت دوست که که مس وجود خود را با کیمیای محبت او به طلا مبدل ساختند.
روحش شاد
Correspondent: Ali Bagheri Kakash
بسم الله الرحمن الرحیم

اللهمَ اجْعلْ صِیامی فـیه صِیـام الصّائِمینَ وقیامی فیهِ قیامَ القائِمینَ ونَبّهْنی فیهِ عن نَومَةِ الغافِلینَ وهَبْ لی جُرمی فیهِ یا الهَ العالَمینَ واعْفُ عنّی یا عافیاً عنِ المجْرمینَ.

خدایا قرار بده روزه مرا در آن روزه داران واقعی وقیام وعبادتم در آن قیام شب زنده داران وبیدارم نما در آن از خواب بی خبران وببخش به من جنایتم را در این روز ای معبود جهانیان ودر گذر از من ای بخشنده جنایات کاران.


دعای روز دوم ماه مبارک رمضان


بسم الله الرحمن الرحیم

اللهمّ قَرّبْنی فیهِ الی مَرْضاتِکَ وجَنّبْنی فیهِ من سَخَطِکَ ونَقماتِکَ ووفّقْنی فیهِ لقراءةِ آیاتِکَ برحْمَتِکَ یا أرْحَمَ الرّاحِمین.

خدایا نزدیک کن مرا در این ماه به سوی خوشنودیت وبرکنارم دار در آن از خشم وانتقامت وتوفیق ده مرا در آن برای خواندن آیات قرآن به رحمت خودت ای مهربانترین مهربانان.


دعای روز سوم ماه مبارک رمضان


بسم الله الرحمن الرحیم

اللهمّ ارْزُقنی فیهِ الذّهْنَ والتّنَبیهَ وباعِدْنی فیهِ من السّفاهة والتّمْویهِ واجْعَل لی نصیباً مِنْ کلّ خَیْرٍ تُنَزّلُ فیهِ بِجودِکَ یا أجْوَدَ الأجْوَدینَ.

خدایا روزی کن مرا در آنروز هوش وخودآگاهی را ودور بدار در آن روز از نادانی وگمراهی وقرار بده مرا بهره وفایده از هر چیزی که فرود آوردی در آن به بخشش خودت ای بخشنده ترین بخشندگان.


دعای روز چهارم ماه مبارک رمضان


بسم الله الرحمن الرحیم

اللهمّ قوّنی فیهِ علی إقامَةِ أمْرِکَ واذِقْنی فیهِ حَلاوَةَ ذِکْرِکَ وأوْزِعْنی فیهِ لأداءِ شُکْرَکَ بِکَرَمِکَ واحْفَظنی فیهِ بِحِفظْکَ وسِتْرِکَ یـا أبْصَرَ النّاظرین.

خدایا نیرومندم نما در آن روز به پا داشتن دستور فرمانت وبچشان در آن شیرینی یادت را ومهیا کن مرا در آنروز رای انجام سپاس گذاریت به کـرم خودت نگهدار مرا در این روز به نگاه داریت وپرده پوشی خودت ای بیناترین بینایان.


دعای روز پنجم ماه مبارک رمضان


بسم الله الرحمن الرحیم

اللهمّ اجْعَلْنی فیهِ من المُسْتَغْفرینَ واجْعَلْنی فیهِ من عِبادَکَ الصّالحینَ القانِتین واجْعَلْنی فیهِ من اوْلیائِکَ المُقَرّبینَ بِرَأفَتِکَ یا ارْحَمَ الرّاحِمین.

خدایا قرار بده در این روز از آمرزش جویان وقرار بده مرا در این روز از بندگان شایسته وفرمانبردارت وقرار بده مرا در این روز ازدوستان نزدیکت به مهربانی خودت ای مهربان ترین مهربانان.


دعای روز ششم ماه مبارک رمضان


بسم الله الرحمن الرحیم

اللهمّ لا تَخْذِلْنی فیهِ لِتَعَرّضِ مَعْصِتِکَ ولا تَضْرِبْنی بِسیاطِ نَقْمَتِکَ وزَحْزحْنی فیهِ من موجِباتِ سَخَطِکَ بِمَنّکَ وأیادیکَ یا مُنْتهی رَغْبـةَ الرّاغبینَ.

خدایا وا مگذار مرا در این روز در پی نافرمانیت روم ومزن مرا با تازیانه کیفر ودور وبرکنارم بدار از موجبات خشمت بحق احسان ونعمتهای بی شمار تو ای حد نهایی علاقه واشتیاق مشتاقان.


دعای روز هفتم ماه مبارک رمضان


بسم الله الرحمن الرحیم

اللهمّ اعنّی فیهِ علی صِیامِهِ وقیامِهِ وجَنّبنی فیهِ من هَفَواتِهِ وآثامِهِ وارْزُقْنی فیهِ ذِکْرَکَ بِدوامِهِ بتوفیقِکَ یا هادیَ المُضِلّین.

خدایا یاری کن مرا در این روز بر روزه گرفتن وعبـادت وبرکنارم دار در آن از بیهودگی وگناهان وروزیم کن در آن یادت را برای همیشه به توفیق خودت ای راهنمای گمراهان


دعای روز هشتم ماه مبارک رمضان


بسم الله الرحمن الرحیم

اللهمّ ارْزُقنی فیهِ رحْمَةَ الأیتامِ وإطْعامِ الطّعامِ وإفْشاءِ السّلامِ وصُحْبَةِ الکِرامِ بِطَوْلِکَ یا ملجأ الآمِلین.

خدایا روزیم کن در آن ترحم بر یتیمان وطعام نمودن بر مردمان وافشاء سلام ومصاحبت کریمان به فضل خودت ای پناه آرزومندان.


دعای روز نهم ماه مبارک رمضان


بسم الله الرحمن الرحیم

االلهمّ اجْعَلْ لی فیهِ نصیباً من رَحْمَتِکَ الواسِعَةِ واهْدِنی فیهِ لِبراهِینِکَ السّاطِعَةِ وخُذْ بناصیتی الی مَرْضاتِکَ الجامِعَةِ بِمَحَبّتِکَ یا أمَلَ المُشْتاقین.

خدایا قرار بده برایم در آن بهره ای از رحمت فراوانـت وراهنمائیم کن در آن به برهان وراههای درخشانت وبگیر عنانم به سوی رضایت همه جانبه ات بدوستی خود ای آرزوی مشتاقان.


دعای روز دهم ماه مبارک رمضان


بسم الله الرحمن الرحیم

االلهمّ اجْعلنی فیهِ من المُتوکّلین علیکَ واجْعلنی فیهِ من الفائِزینَ لَدَیْکَ واجْعلنی فیهِ من المُقَرّبینَ الیکَ بإحْسانِکَ یاغایَةَ الطّالِبین.

خدایا قرار بده مرا در این روز از متوکلان بدرگاهت ومقرر کن در آن از کامروایان حضرتت ومقرر فرما در آن از مقربان درگاهت به احسانت ای نهایت همت جویندگان.

دعای رمضان
دعای روزهای ماه رمضان




دعای روز یازدهم ماه مبارک رمضان


بسم الله الرحمن الرحیم

اللهمّ حَبّبْ الیّ فیهِ الإحْسانَ وکَرّهْ الیّ فیهِ الفُسوقَ والعِصْیانَ وحَرّمْ علیّ فیهِ السّخَطَ والنّیرانَ بِعَوْنِکَ یا غیاثَ المُسْتغیثین.

خدایا دوست گردان بمن در این روز نیکی را و نـاپسند بدار در این روز فسق ونافرمانی را وحرام کن بر من در آن خشم وسوزندگی را به یاریت ای دادرس داد خواهان.


دعای روز دوازدهم ماه مبارک رمضان


بسم الله الرحمن الرحیم

اللهمّ زَیّنّی فیهِ بالسّتْرِ والعَفافِ واسْتُرنی فیهِ بِلباسِ القُنوعِ والکَفافِ واحْمِلنی فیهِ علی العَدْلِ والإنْصافِ وامِنّی فیهِ من کلِّ ما أخافُ بِعِصْمَتِکَ یا عِصْمَةَ الخائِفین.

خدایا زینت ده مرا در آن با پوشش وپاکدامنی وبپوشانم در آن جامه قناعت وخودداری ووادارم نما در آن بر عدل وانصاف وآسوده ام دار در آن از هر چیز که میترسم به نگاهداری خودت ای نگه دار ترسناکان .


دعای روز سیزدهم ماه مبارک رمضان


بسم الله الرحمن الرحیم

اللهمّ طَهّرنی فیهِ من الدَنَسِ والأقْذارِ وصَبّرنی فیهِ علی کائِناتِ الأقْدارِ ووَفّقْنی فیهِ للتّقی وصُحْبةِ الأبْرارِ بِعَوْنِکَ یا قُرّةَ عیْنِ المَساکین.

خدایا پاکیزه ام کن در این روز از چرک وکثافت وشکیبائیم ده در آن به آنچه مقدر است شدنی ها وتوفیقم ده در آن برای تقوی وهم نشینی با نیکان به یاریت ای روشنی چشم مستمندان.


دعای روز چهاردهم ماه مبارک رمضان


بسم الله الرحمن الرحیم

اللهمّ لا تؤاخِذْنی فیهِ بالعَثراتِ واقِلْنی فیهِ من الخَطایا والهَفَواتِ ولا تَجْعَلْنی فیه غَرَضاً للبلایا والآفاتِ بِعِزّتِکَ یا عزّ المسْلمین.

خدایا مؤاخذه نکن مرا در ایـن روز به لغزشها و درگذر از من در آن از خطاها وبیهودگیها وقرار مده مرا در آن نشانه تیر بلاها وآفات ای عزت دهنده مسلمانان


دعای روز پانزدهم ماه مبارک رمضان


بسم الله الرحمن الرحیم

اللهمّ ارْزُقْنی فیهِ طاعَةَ الخاشِعین واشْرَحْ فیهِ صَدْری بإنابَةِ المُخْبتینَ بأمانِکَ یا أمانَ الخائِفین.

خدایا روزی کن مرا در آن فرمانبرداری فروتنان وبگشا سینه ام در آن به بازگشت دلدادگان به امان دادنت ای امان ترسناکان.


دعای روز شانزدهم ماه مبارک رمضان


بسم الله الرحمن الرحیم

اللهمّ وَفّقْنی فیهِ لِموافَقَةِ الأبْرارِ وجَنّبْنی فیهِ مُرافَقَةِ الأشْرارِ وأوِنی فیهِ بِرَحْمَتِکَ الی دارِ القَرارِبالهِیّتَکِ یا إلَهَ العالَمین.

خدایا توفیقم ده در آن به سازش کردن نیکان ودورم دار در آن از رفاقت بدان وجایم ده در آن با مهرت به سوی خانه آرامش به خدایی خودت ای معبـود جهانیان.


دعای روز هفدهم ماه مبارک رمضان


بسم الله الرحمن الرحیم

اللهمّ اهْدِنی فیهِ لِصالِحِ الأعْمالِ واقْـضِ لی فیهِ الحَوائِجَ والآمالِ یا من لا یَحْتاجُ الی التّفْسیر والسؤالِ یا عالِماً بما فی صُدورِ العالَمین صَلّ علی محمّدٍ وآلهِ الطّاهِرین.

خدایا راهنمائیم کن در آن به کارهای شایسته واعمال نیک وبرآور برایم حاجتها وآرزوهایم ای که نیازی به سویت تفسیر وسؤال ندارد ای دانای به آنچه در سینه های جهانیان است درود فرست بر محمد وآل او پاکیزگان.


دعای روز هیجدهم ماه مبارک رمضان


بسم الله الرحمن الرحیم

اللهمّ نَبّهْنی فیهِ لِبَرَکاتِ أسْحارِهِ ونوّرْ فیهِ قلبی بِضِیاءِ أنْوارِهِ وخُذْ بِکُلّ أعْضائی الی اتّباعِ آثارِهِ بِنورِکَ یا مُنَوّرَ قُلوبِ العارفین.

خدایا آگاهم نما در آن برای برکات سحرهایش وروشن کن در آن دلم را به پرتو انوارش وبکار به همه اعضایم به پیروی آثارش به نور خودت ای روشنی بخش دلهای حق شناسان


دعای روز نوزدهم ماه مبارک رمضان


بسم الله الرحمن الرحیم

اللهمّ وفّرْ فیهِ حَظّی من بَرَکاتِهِ وسَهّلْ سَبیلی الی خَیْراتِهِ ولا تَحْرِمْنی قَبولَ حَسَناتِهِ یا هادیاً الی الحَقّ المُبین.

خدایا زیاد بگردان در آن بهره مرا از برکاتش وآسان کن راه مرا به سوی خیرهایش ومحروم نکن ما را از پذیرفتن نیکیهایش ای راهنمای به سوی حـق آشکار .


دعای روز بیستم ماه مبارک رمضان


بسم الله الرحمن الرحیم

اللهمّ افْتَحْ لی فیهِ أبوابَ الجِنانِ واغْلِقْ عَنّی فیهِ أبوابَ النّیرانِ وَوَفّقْنی فیهِ لِتِلاوَةِ القرآنِ یا مُنَزّلِ السّکینةِ فی قُلوبِ المؤمِنین.

خدایا بگشا برایم در آن درهای بهشت وببند برایم درهای آتش دوزخ را و توفیقم ده در آن برای تلاوت قرآن ای نازل کننده آرامش در دلهای مؤمنان.

ادعیه ماه رمضان
دعاهای روزهای ماه رمضان

دعای روز بیست و یکم ماه مبارک رمضان


بسم الله الرحمن الرحیم

اللهمّ اجْعَلْ لی فیهِ الی مَرْضاتِکَ دلیلاً ولا تَجْعَل للشّیْطان فیهِ علیّ سَبیلاً واجْعَلِ الجَنّةِ لی منْزِلاً ومَقیلاً یا قاضی حَوائِجَ الطّالِبین.

خدایا قرار بده برایم در آن به سوی خوشنودیهایت راهنمایی و قرار مده شیطان را در آن بر من راهی وقرار بده بهشت را برایم منزل وآسایـشگاه ای برآورنده حاجتهای جویندگان


دعای روز بیست و دوم ماه مبارک رمضان


بسم الله الرحمن الرحیم

اللهمّ افْتَحْ لی فیهِ أبوابَ فَضْلَکَ وأنـْزِل علیّ فیهِ بَرَکاتِکَ وَوَفّقْنی فیهِ لِموجِباتِ مَرْضاتِکَ واسْکِنّی فیهِ بُحْبوحاتِ جَنّاتِکَ یا مُجیبَ دَعْوَةِ المُضْطَرّین.

خدایا بگشا به رویم در این ماه درهای فضلت وفرود آر برایم در آن برکاتت را وتوفیقم ده در آن برای موجبات خوشنودیت ومسکنم ده در آن وسطهای بهشت ای اجابت کننده خواسته ها ودعاهای بیچارگان.


دعای روز بیست و سوم ماه مبارک رمضان


بسم الله الرحمن الرحیم

اللهمّ اغسِلْنی فیهِ من الذُّنوبِ وطَهِّرْنی فیهِ من العُیوبِ وامْتَحِنْ قَلْبی فیهِ بِتَقْوَی القُلوبِ یا مُقیلَ عَثَراتِ المُذْنِبین.

خدایا بشوی مرا در این ماه از گناه وپاکم نما در آن از عیب ها وآزمایش کن دلم را در آن به پرهیزکاری دلها ای چشم پوش لغزشهای گناهکاران.


دعای روز بیست و چهارم ماه مبارک رمضان


بسم الله الرحمن الرحیم

اللهمّ إنّی أسْألُکَ فیه ما یُرْضیکَ وأعوذُ بِکَ ممّا یؤذیک وأسألُکَ التّوفیقَ فیهِ لأنْ أطیعَکَ ولا أعْصیکَ یا جَوادَ السّائلین.

خدایا من از تو میخواهم در آن آنچه تو را خوشنود کند و پناه می برم بتو از آنچه تو را بیازارد واز تو خواهم توفیق در آن برای اینکه فرمانت برم ونافرمانی تو ننمایم ای بخشنده سائلان


دعای روز بیست و پنجم ماه مبارک رمضان


بسم الله الرحمن الرحیم

اللهمّ اجْعَلْنی فیهِ محبّاً لأوْلیائِکَ ومُعادیاً لأعْدائِکَ مُسْتَنّاً بِسُنّةِ خاتَمِ انْبیائِکَ یا عاصِمَ قُلوبِ النّبییّن.

خدایا قرار بده در این روز دوست دوستانت ودشمن دشمنانت و پیرو راه و روش خاتم پیغمبرانت ای نگهدار دلهای پیامبران.


دعای روز بیست وششم ماه مبارک رمضان


بسم الله الرحمن الرحیم

اللهمّ اجْعَل سَعْیی فیهِ مَشْکوراً وذَنْبی فیهِ مَغْفوراً وعَملی فیهِ مَقْبولاً وعَیْبی فیهِ مَسْتوراً یا أسْمَعِ السّامعین.

خدایا قرار بده کوشش مرا در این ماه قدردانـی شده وگناه مرا در این ماه آمرزیده وکردارم را در آن مورد قبول وعیب مرا در آن پوشیده ای شنواترین شنوایان.


دعای روز بیست و هفتم ماه مبارک رمضان


بسم الله الرحمن الرحیم

اللهمّ ارْزُقْنی فیهِ فَضْلَ لَیْلَةِ القَدْرِ وصَیّرْ أموری فیهِ من العُسْرِ الی الیُسْرِ واقْبَلْ مَعاذیری وحُطّ عنّی الذّنب والوِزْرِ یا رؤوفاً بِعبادِهِ الصّالِحین.

خدایا روزی کن مرا در آن فضیلت شب قدر را وبگردان در آن کارهای مرا از سختی به آسانی وبپذیر عذرهایم وبریز از من گناه وبارگران را ای مهربان به بندگان شایسته خویش.


دعای روز بیست و هشتم ماه مبارک رمضان


بسم الله الرحمن الرحیم

اللهمّ وفّر حظّی فیهِ من النّوافِلِ واکْرِمْنی فیهِ بإحْضارِ المَسائِلِ وقَرّبِ فیهِ وسیلتی الیکَ من بینِ الوسائل یا من لا یَشْغَلُهُ الحاحُ المُلِحّین .

خدایا زیاد کن بهره مرا در آن از اقدام به مستحبات وگرامی دار در آن به حاضر کردن ویا داشتن مسائل ونزدیک گردان در آن وسیله ام به سویت از میـان وسیله ها ای آنکه سرگرمش نکند اصرار وسماجت اصرار کنندگان.


دعای روز بیست ونهم ماه مبارک رمضان


بسم الله الرحمن الرحیم

اللهمّ غَشّنی بالرّحْمَةِ وارْزُقْنی فیهِ التّوفیقِ والعِصْمَةِ وطَهّرْ قلْبی من غَیاهِبِ التُّهْمَةِ یا رحیماً بِعبادِهِ المؤمِنین.

خدایا بپوشان در آن با مهر ورحمت وروزی کن مرا در آن توفیق وخودداری وپاک کن دلم را از تیرگیها وگرفتگی های تهمت ای مهربان به بندگان با ایمان خود.


دعای روز سی ام ماه مبارک رمضان


بسم الله الرحمن الرحیم

اللهمّ اجْعَلْ صیامی فیهِ بالشّکْرِ والقَبولِ علی ما تَرْضاهُ ویَرْضاهُ الرّسولُ مُحْکَمَةً فُروعُهُ بالأصُولِ بحقّ سَیّدِنا محمّدٍ وآلهِ الطّاهِرین والحمدُ للهِ ربّ العالمین.

خدایا قرار بده روزه مرا در این ماه مورد قدردانی وقبول بر طبق خوشنودی تو وپسند رسول تو باشد واستوار باشد فرعش بر اصل به حق آقای ما محمد وخاندان پاکش وستایش خاص پروردگار جهانیان است.

التماس دعا
Correspondent: Ali Bagheri Kakash
۱. معنای روزه
«روزه» در شرع مقدس اسلام آن است که انسان در تمام روز (از طلوع فجر تا غروب آفتاب) با قصد اطاعت از فرمان خداوند از خوردن و آشامیدن و چیزهای دیگری که به تفصیل گفته خواهد شد خودداری کند.
توجه:
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif معیار شرعی در مورد وقت روزه، فجر صادق است نه کاذب، و احراز آن موکول به تشخیص مکلف است.
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif در طلوع فجر (وقت وجوب امساک برای روزه گرفتن) فرقی بین شبهای مهتابی و غیر مهتابی نیست.
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif مقتضی است که مؤمنین محترم «اَیَّدَهُمُ اللهُ تَعَالی» جهت رعایت احتیاط در امساک روزه، همزمان با شروع اذان صبح از رسانه‌ها برای روزه امساک نمایند.
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif هرگاه برای روزه‌دار اطمینان حاصل شود که اذان از هنگام داخل شدن وقت شروع شده جایز است به صرف شروع اذان، افطار نماید و صبر کردن تا پایان اذان لازم نیست.

۲. انواع روزه
روزه از یک نظر بر چهار نوع است:
۱. روزه‌ی واجب، مثل روز‌ه‌ی ماه مبارک رمضان.
۲. روزه‌ی مستحب، مثل روزه‌ی ماه رجب و شعبان.
۳. روز‌ه‌ی مکروه، مثل روزه‌ی روز عاشورا.
۴. روز‌ه‌ی حرام مثل روزه‌ی عید فطر(اول ماه شوال) و قربان(دهم ماه ذی‌الحجه).
توجه:
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif کسی که می‌داند روزه برای او ضرر دارد یا خوف ضرر داشته باشد باید روزه را ترک کند و اگر روزه بگیرد صحیح نیست بلکه حرام است، خواه این یقین و خوف از تجربه‌ی شخصی حاصل شده باشد یا از گفته‌ی پزشک امین یا از منشأ عقلایی دیگر.
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif ملاک تأثیر روزه در ایجاد بیماری یا تشدید آن و عدم قدرت بر روزه گرفتن، تشخیص خود روزه‌دار نسبت به خودش است، بنابراین اگر پزشک بگوید روزه ضرر دارد، اما او با تجربه دریافته است که ضرر ندارد باید روزه بگیرد، همچنین اگر پزشک بگوید روزه ضرر ندارد ولی او بداند روزه برایش ضرر دارد یا خوف ضرر داشته باشد نباید روزه بگیرد.
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif هرگاه عقیده‌اش این بود که روزه برای او ضرر ندارد و روزه گرفت و بعد فهمید روزه برای او ضرر داشته باید قضای آن را به جا آورد.
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif پزشکانی که بیماران را از روزه گرفتن به دلیل ضرر داشتن منع می‌کنند گفته‌ی ایشان در صورتی معتبر است که اطمینان آور باشد یا باعث خوف ضرر شود و در غیر این صورت اعتباری ندارد.

۳. روزه‌های واجب
۱. روزه‌ی ماه مبارک رمضان.
۲. روزه‌ی قضا.
۳. روزه‌ی کفاره.
۴. روزه‌ی قضای پدر و مادر.
۵. روزه‌ی مستحبی که به واسطه‌ی نذر و عهد و قسم واجب شده است.
۶. روزه‌ی روز سوم از ایام اعتکاف.
۷. روزه‌ی بدل از قربانی در حج تمتع

۴. شرایط وجوب روزه
بلوغ
عقل
قدرت
بی هوش نبودن
مسافر نبودن
حایض و نفسا نبودن
ضرری نبودن روزه
حرجی نبودن روزه
توجه:
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif روزه بر افرادی واجب است که واجد شرایط فوق باشند، بنابراین روزه بر کودک نابالغ، دیوانه، بیهوش، فردی که توانایی گرفتن روزه ندارد، مسافر، زن حایض و نفسا، کسی که روزه برای او ضرر یا حرج (مشقت زیاد) دارد واجب نیست. (توضیح بیشتر در درسهای بعدی خواهد آمد).
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif انسان نمی‌تواند به خاطر ضعف روزه را بخورد، ولی اگر به قدری ضعف پیدا کند که تحمل آن بسیار مشکل شود می‌تواند روزه را بخورد، و همچنین اگر برای او ضرر یا خوف ضرر داشته باشد، بنابراین دخترانی که به سن بلوغ - که بنا به نظر مشهور همان تکمیل نه سال قمری است - می‌رسند واجب است روزه بگیرند و ترک آن به صرف دشواری، ضعف جسمانی و مانند آن جایز نیست. بلی اگر برای آنها ضرر داشته و تحمل آن برای ایشان همراه مشقت زیاد باشد می‌توانند افطار کنند.

۵. شرایط صحت روزه
۱. اسلام
۲. ایمان
۳. عقل
۴. بی هوش نبودن
۵. مسافر نبودن
۶. حایض و نفسا نبودن
۷. ضرری نبودن
۸. داشتن نیت
۹. ترک مفطرات
۱۰. روزه‌ی قضا نداشتن (البته این شرط برای کسی است که می‌خواهد روزه‌ی مستحبی بگیرد).
توجه:
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif روزه از افرادی صحیح است که واجد شرایط فوق باشند، بنابراین روزه‌ی کافر، دیوانه، بی‌هوش، مسافر، حایض و نفسا، روزه‌یی که برای فرد ضرر دارد، یا در آن نیت روزه نکرده یا یکی از مفطرات را عمداً انجام داده باطل است، همچنین روزه‌ی مستحبی کسی که روزه‌ی قضا دارد صحیح نیست.

۶. نیت روزه
الف) معنی و لزوم نیت
روزه مانند همه‌ی عبادتهای دیگر باید با نیت همراه باشد، بدین معنی که خودداری انسان از خوردن و آشامیدن و سایر چیزهای باطل‌کننده‌ی روزه، به خاطر دستور خداوند باشد و همین که چنین عزمی در او باشد کافی است و لازم نیست آن را بر زبان بیاورد.
ب) زمان نیت
روزه‌های مستحبی: از اول شب تا موقعی که به اندازه‌ی نیت کردن به مغرب وقت مانده باشد.
روزه‌های واجب:
۱. واجـب معین، مثل روزه‌ی ماه رمضان
الف) تا قبل از طلوع فجر: صحیح است.
ب) تا قبل از زوال:
از روی عمد: صحیح نیست.
از روی فراموشی یا بی اطلاعی: بنابر احتیاط واجب نیت روزه کند و روزه بگیرد و بعداً نیز روزه‌ی آن روز را قضا نماید.
ج) بعد از زوال: کافی نیست.
۲. واجب غیرمعین، مثل‌روزه‌ی‌قضای ماه رمضان
الف) تا قبل از زوال: صحیح است.
ب) بعد از زوال: صحیح نیست.

۱. از آن جا که شروع روزه از اول فجر است، نیت آن هم باید از آن لحظه به تأخیر نیفتد، و بهتر آن است پیش از فرا رسیدن فجر، نیت روزه کند.
۲. اگر اول شب نیت کرد که فردا روز بگیرد و پس از آن به خواب رفت و تا بعد از اذان صبح بیدار نشد یا سرگرم کاری بود و از فرا رسیدن صبح غافل بود، و پس از آن توجه یافت، روزه‌ی او صحیح است.
۳. کسی که در ماه رمضان، هنگام فرا رسیدن اذان صبح، عمداً نیت روزه نمی‌کند، اگر در اثنای روز نیت روزه کند، روزه‌اش باطل است و در عین حال باید تا غروب آن روز از همه‌ی چیزهای باطل کننده‌ی روزه اجتناب کند و بعد از ماه رمضان هم قضای آن روز را به جا آورد.
۴. کسی که در ماه رمضان از روی فراموشی یا بی اطلاعی، نیت روزه نکرده و در اثنای روز ملتفت شود، در صورتی که کاری که روزه را باطل می‌کند انجام داده باشد، روزه‌ی آن روز باطل است ولی تا غروب از کارهای باطل کننده‌ی روزه خودداری کند، اما چنانچه تا هنگامی که ملتفت روزه می‌شود کاری که روزه را باطل می‌کند انجام نداده باشد اگر بعد ازظهر است روزه باطل است، واگر پیش از ظهر است بنابر احتیاط واجب باید نیت روزه کند و روزه بگیرد و بعداً نیز روزه‌ی آن روز را قضا کند.
۵. اگر برای روزه‌ی واجب غیر ماه رمضان، مانند روزه‌ی کفاره یا قضا تا نزدیک ظهر نیت نکند، چنانچه تا آن وقت کاری که روزه را باطل می‌کند انجام نداده باشد، می‌تواند نیت کند و روزه‌ی او صحیح است.
۶. روزه‌ی مستحبی را در هر وقت از روز که به فکر روزه بیفتد می‌تواند نیت روزه کند و روزه‌ی او صحیح است، مشروط بر این که تا آن لحظه کاری که موجب باطل شدن روزه است از او سر نزده باشد.
۷. کسی که روزه‌ی قضای ماه رمضان بر او واجب است نمی‌تواند روزه‌ی مستحبی بگیرد حتی اگر زمانی که وقت نیت روزه‌ی واجب تمام شده است (یعنی بعد از ظهر) هم نیت روزه‌ی مستحبی کند صحیح نیست، و چنانچه فراموش کند و روزه‌ی مستحبی بگیرد در صورتی که در اثنای روز (چه پیش از ظهر باشد یا بعد ازظهر) یادش بیاید روزه‌ی مستحبی او باطل می‌شود، حال اگر پیش ازظهر باشد می‌تواند نیت روزه‌ی قضای ماه رمضان کند و روزه‌اش درست است.
توجه:
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif کسی که روزه‌ی قضای ماه رمضان بر ذمه دارد اگر به نیت استحباب روزه بگیرد، به جای روزه‌ی قضایی که بر عهده‌اش هست محسوب نمی‌شود.
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif کسی که نمی‌داند روزه‌ی قضا بر عهده دارد یا نه، اگر به نیت آنچه که شرعاً مأمور به آن است اعم از روزه‌ی قضا یا مستحبی، روزه بگیرد و در واقع روزه‌ی قضا بر عهده‌اش باشد به عنوان روزه‌ی قضا محسوب می‌شود.

۸. اگر مریض در اثنای روز ماه رمضان خوب شود، واجب نیست که نیت روزه کند و آن روز را روزه بگیرد، ولی اگر پیش از ظهر باشد و کاری که روزه را باطل می‌کند از او سر نزده باشد احتیاط مستحب آن است که نیت روزه کند و روزه بگیرد و پس از ماه رمضان باید آن روز را قضا کند.

ج) نیت در یوم‌الشک
روزی که انسان شک دارد که آخر شعبان است یا اول ماه رمضان (یوم الشک) واجب نیست روزه بگیرد، و اگر بخواهد روزه بگیرد نمی‌تواند نیت روزه‌ی رمضان کند، بلکه می‌تواند قصد روزه‌ی مستحبی آخر شعبان یا روزه‌ی قضا و مانند آن کند و اگر بعداً معلوم شود که رمضان بوده از رمضان حساب می‌شود و قضای آن روز لازم نیست، و اگر در اثنای روز بفهمد که ماه رمضان است باید از همان لحظه نیت روزه‌ی رمضان کند.
د) استمرار در نیت
۱. در روزه، واجب است نیت، استمرار داشته باشد.
۲. آنچه استمرار در نیت را به هم می‌زند:
الف) نیت قطع روزه (یعنی در اثنای روز از نیت روزه گرفتن برگردد به طوری که قصد ادامه‌ی روزه نداشته باشد): روزه‌اش باطل می‌شود و قصد دوباره‌ی او برای ادامه‌ی روزه فایده ندارد. البته تا اذان مغرب باید از کاری که روزه را باطل میکند، خودداری کند.
ب) تردید در ادامه‌ی روزه (به این معنی که هنوز تصمیم نگرفته است روزه را هم باطل کند)
ج) نیت قاطع (یعنی تصمیم بگیرد کاری را که موجب باطل شدن روزه است صورت دهد و هنوز آن را انجام نداده است)
در صورت (ب) و (ج)، احتیاط واجب آن است که روزه را تمام کند و بعداً هم آن را قضا نماید.
توجه:
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif آنچه گفتیم در ارتباط با روزه‌ی واجب معین از قبیل روزه‌ی ماه رمضان و نذر معین و مانند آن است، اما در روزه‌های مستحب و نیز روزه‌های واجب غیر معین که وجوب آن مخصوص به روز معینی نیست اگر تصمیم بر قطع روزه بگیرد ولی کاری که روزه را باطل می‌کند از او سر نزند و بعداً دوباره تا پیش از ظهر - و در مستحب تا غروب - نیت روزه کند روزه‌ی او صحیح است.

۷. مفطرات روزه
۱. خوردن و آشامیدن.
۲. جماع (آمیزش جنسی).
۳. استمنا (خود ارضایی جنسی).
۴. دروغ بستن به خدا و پیامبران و معصومین(ع) (بنابر احتیاط واجب).
۵. رساندن غبار غلیظ به حلق (بنابر احتیاط واجب).
۶. فرو بردن تمام سر در آب (بنابر احتیاط واجب).
۷. باقی ماندن بر جنابت و حیض و نفاس تا اذان صبح.
۸. اماله (تنقیه) کردن با مایعات.
۹. قی کردن عمدی.
توجه:
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif به کارهایی که روزه را باطل می‌کند «مفطرات روزه» می‌گویند.

خوردن و آشامیدن
۱. اگر روزه‌دار عمداً و آگاهانه چیزی بخورد یا بیاشامد روزه‌ی او باطل می‌شود، خواه آن چیز از خوراکیها و آشامیدنیهای معمول باشد و خواه از چیزهای غیر خوراکی مانند کاغذ یا پارچه و امثال آن، و خواه زیاد باشد یا کم، مانند قطره‌های بسیار کوچک آب یا خرده‌ی کوچکی از نان.
۲. اگر روزه‌دار چیزی را که لای دندان مانده است عمداً فرو ببرد، روزه‌اش باطل می‌شود، اما اگر علم به وجود باقیمانده‌ی غذا در لای دندانها و یا علم به رسیدن آن به حلق نداشته و یا فرو رفتن آن عمدی و با التفات نبوده روزه باطل نمی‌شود.
۳. خوردن و آشامیدن از روی سهو و فراموشی روزه را باطل نمی‌کند و تفاوتی هم بین اقسام روزه از واجب و مستحب نیست.
۴. فرو بردن آب دهان روزه را باطل نمی‌کند.
۵. احتیاط واجب آن است که روزه‌دار از استعمال آمپولهای مقوّی یا مغذّی، یا آمپولهایی که به رگ تزریق می‌شود و نیز انواع سِرُم‌ها خودداری کند، ولی تزریق آمپول در عضله یا برای بی حس کردن و نیز دارو گذاشتن در زخمها و جراحتها اشکال ندارد.
۶. احتیاط واجب آن است که روزه‌دار از مواد مخدری که از راه بینی یا زیر زبان جذب می‌شود خودداری کند.
۷. اگر موقعی که مشغول خوردن غذا است بفهمد صبح شده، باید لقمه‌ را از دهان بیرون بیاورد، و اگر عمداً آن را فرو ببرد روزه‌اش باطل است. (وظیفه‌ی کسی که عمداً روزه را باطل کرده است بعداً گفته خواهد شد).
۸. فرو بردن اخلاط سر و سینه تا به فضای دهان نرسیده روزه را باطل نمی‌کند، اما اگر داخل فضای دهان شود احتیاط واجب آن است که آن را فرو نبرد.
۹. هرگاه خوردن قرص در حال روزه برای درمان فشار خون ضروری باشد اشکال ندارد، ولی با خوردن آن، روزه باطل می‌شود. (بر استفاده از قرص جهت درمان، عنوان خوردن صدق می‌کند).
۱۰. خونی که از لثه بیرون می‌آید تا آن را فرو نبرده است روزه باطل نمی‌شود و چنانچه در آب دهان مستهلک شود (و از بین برود) محکوم به طهارت است و بلعیدن آن اشکال ندارد و مبطل روزه نخواهد بود، و همچنین در صورت شک در همراه بودن آب دهان با خون، فرو بردن آن اشکال ندارد و به صحت روزه ضرر نخواهد زد.
توجه:
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif به صرف بیرون آمدن خون از دهان، روزه باطل نمی‌شود، ولی واجب است از رسیدن آن به حلق جلوگیری کند.

جماع (آمیزش جنسی)
۱. آمیزش جنسی روزه را باطل می‌کند، هر چند منی بیرون نیاید.
۲. اگر فراموش کند که روزه است و آمیزش جنسی کند، روزه‌ی او باطل نمی‌شود، ولی هر لحظه که یادش آمد باید فوراً از حال آمیزش خارج شود وگرنه روزه‌اش باطل است.

استمنا (خود ارضایی جنسی)
۱. اگر روزه‌دار عمداً کاری کند که منی از او بیرون بیاید روزه‌اش باطل می‌شود.
۲. محتلم شدن در روز (خروج منی در حال خواب) روزه را باطل نمی‌کند، و هرگاه روزه‌دار بداند که اگر در روز بخوابد محتلم می‌شود، لازم نیست از خواب خود جلوگیری کند.
۳. اگر روزه‌دار در حال بیرون آمدن منی از خواب بیدار شود واجب نیست از آن جلوگیری کند.

دروغ بستن به خدا و پیامبران و معصومین
۱. دروغ بستن به خدا و پیامبران و معصومین(ع) بنابر احتیاط (واجب) موجب باطل شدن روزه می‌شود، هر چند بعداً توبه کند و بگوید که دروغ بسته است.
۲. نقل روایاتی که در کتب آمده است و انسان نمی‌داند که دروغ باشد، اشکال ندارد، هر چند احتیاط (مستحب) آن است که آنها را با نسبت به آن کتاب نقل کند (مثلاً بگوید: در فلان کتاب چنان نوشته شده است که پیامبر(ص) فرمود…).

رساندن غبار غلیظ به حلق
۱. روزه‌دار بنابر احتیاط واجب باید غبار غلیظ را، مانند غباری که از جارو کردن زمین خاکی بر می‌خیزد فرو ندهد، ولی صرف داخل شدن غبار در دهان و بینی بدون این که به حلق برسد روزه را باطل نمی‌کند، همچنین دود سیگار و دیگر دخانیات بنابر احتیاط واجب روزه را باطل می‌کند.
۲. هرگاه روزه‌دار مبتلا به تنگی نفس شدید، ماده‌یی را به‌کار ببرد که از هوای فشرده همراه با دارویی هر چند به صورت گاز یا پودر تشکیل شده و وارد حلق می‌شود، روزه اشکال ندارد.

فرو بردن سر در آب
۱. اگر روزه‌دار عمداً تمام سر را در آب فرو ببرد، بنابر احتیاط واجب روزه‌اش باطل است و باید روزه‌ی آن روز را قضا کند.
۲. در حکم مسأله‌ی قبل فرقی نیست میان این که در هنگام فرو بردن سر در آب، بدن او نیز در آب باشد یا این که بدن او در بیرون باشد و فقط سر را در آب فرو ببرد.
۳. اگر نصف سر را در آب فرو ببرد و سپس بیرون بیاورد و نصف دیگر سر را در آب فرو کند روزه‌اش باطل نمی‌شود.
۴. اگر تمام سر زیر آب برود ولی مقداری از موها بیرون بماند روزه باطل می‌شود.
۵. اگر شک کند که تمام سر زیر آب رفته یا نه، روزه‌اش صحیح است.
۶. اگر روزه‌دار بی‌اختیار در آب بیفتد و تمام سر او را آب بگیرد روزه‌اش باطل نمی‌شود، ولی باید فوراً سر را از زیر آب خارج کند، همچنین اگر فراموش کند که روزه است و سر در آب فرو ببرد روزه‌ی او باطل نمی‌شود، ولی هرگاه یادش آمد باید فوراً سر را بیرون بیاورد.
۷. کسی که با پوشیدن لباس مخصوص (مانند لباس غواصی) بدون این که بدنش خیس شود در آب فرو رود، اگر لباس به سر او چسبیده باشد، صحت روزه‌اش محل اشکال است و بنابر احتیاط واجب قضا‌ی آن لازم است.
۸. آب ریختن روی سر توسط ظرف و مانند آن به صحت روزه ضرر نمی‌رساند.

باقی ماندن بر جنابت و حیض و نفاس تا اذان صبح
۱. کسی که در شب ماه رمضان دچار جنابت است باید تا پیش از اذان صبح غسل کند و اگر عمداً تا آن هنگام غسل نکند روزه‌اش باطل است. این حکم در مورد روزه‌ی قضای ماه رمضان نیز جاری است.
توجه:
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif اگر در شب ماه رمضان جنب شود و بدون تعمد تا اذان صبح غسل نکند، مثل این که در خواب جنب شود و خواب او تا بعد از اذان صبح ادامه یابد روزه‌اش صحیح است.
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif باطل شدن روزه به خاطر بقای بر جنابت، مخصوص روزه‌ی ماه رمضان و قضای آن است و در روزه‌های دیگر به خصوص روزه‌ی مستحبی موجب بطلان نمی‌شود.

۲. اگر جنب در روزه‌ی ماه رمضان غسل جنابت را در شب تا طلوع فجر فراموش کند و با حالت جنابت صبح نماید روزه‌اش باطل است و احتیاط (واجب) این است که قضای روزه‌ی ماه رمضان هم در این حکم به آن ملحق شود، ولی در سایر روزه‌ها، روزه بر اثر آن باطل نمی‌شود.
۳. اگر شخصی در حال جنابت چند روز روزه بگیرد و نداند که طهارت از جنابت شرط صحت روزه است، روزه‌هایی که در این چند روز گرفته باطل است و باید آنها را قضا نماید.
۴. اگر شخصی در ماه مبارک رمضان با آب نجس غسل کند و بعد از چند روز متوجه شود که آن آب نجس بوده است، روزه‌های او محکوم به صحت است.
۵. کسی که در شب ماه رمضان وظیفه دارد غسل کند، اگر به دلیل تنگی وقت یا مضر بودن آب و امثال آن نتواند غسل کند، باید تیمم بدل از غسل به‌جا آورد.
توجه:
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif کسی که وظیفه‌ی او تیمم است جایز است عمداً خود را در شبهای ماه مبارک رمضان جنب کند به شرط این که بعد از جنب شدن، وقت کافی برای تیمم داشته باشد.
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif هرگاه کسی قبل از اذان صبح، غسل جنابت و یا تیمم بدل از آن را انجام دهد روزه‌ی او صحیح است، هر چند بعد از اذان صبح بدون اختیار از او منی خارج شود.

۶. اگر در حال روزه در خواب جنب شود روزه باطل نمی‌شود، بنابراین اگر قبل از اذان صبح یا بعد از آن بخوابد و در خواب جنب شده و بعد از اذان بیدار شود، جنابت به روزه‌ی آن روز او ضرر نمی‌زند. بلی واجب است که برای نماز غسل کند و می‌تواند غسل را تا وقت نماز به تأخیر بیندازد.
توجه:
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif اگر روزه‌دار در روز ماه رمضان و سایر ایام که روزه است در حال خواب جنب شده، پس از بیدار شدن واجب نیست فوراً غسل کند.

۷. کسی که در بیداری جنب شده یا پس از جنب شدن در حال خواب، بیدار شده و می‌داند که اگر به خواب رود، تا پیش از اذان صبح برای غسل بیدار نخواهد شد، جایز نیست قبل از غسل کردن بخوابد، و اگر خوابید و پیش از اذان، غسل نکرد روزه‌اش باطل است، ولی اگر احتمال می‌دهد که پیش از اذان صبح برای غسل بیدار خواهد شد و تصمیم بر غسل داشته باشد ولی بیدار نشود روزه‌اش صحیح است، ولی اگر دوباره خوابید و تا صبح بیدار نشد باید قضای آن روز را به جا آورد.
توجه:
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif هرگاه در شب ماه رمضان قبل از فجر شک کند که محتلم شده یا نه، ولی به شک خود اعتنا نکند و دوباره بخوابد و بعد از اذان صبح بیدار شود و متوجه گردد که قبل از طلوع فجر محتلم شده است، چنانچه بعد از بیداری اول، اثری از احتلام در خود مشاهده نکند بلکه فقط احتمال آن را بدهد و چیزی بر او کشف نشود و تا بعد از اذان بخوابد روزه‌اش صحیح است، هر چند بعد از آن معلوم شود که احتلام او مربوط به قبل از اذان صبح است، همچنین اگر قبل از اذان صبح متوجه احتلام خود نشود و دوباره بخوابد و بعد از اذان صبح بیدار شود و متوجه گردد که قبل از اذان صبح محتلم شده است روزه‌اش صحیح است.

۸. زنی که از عادت ماهانه پاک شده و باید غسل کند، و همچنین زنی که از نفاس (خونریزی زایمان) پاک شده و غسل بر او واجب است، اگر غسل را تا اذان صبح روز ماه رمضان تأخیر اندازد روزه‌اش باطل است.
۹. زن روزه‌دار اگر در اثنا‌ی روز خون حیض یا نفاس ببیند روزه‌اش باطل می‌شود، اگر چه نزدیک مغرب باشد.
توجه:
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif اگر زنی در حال روزه‌ی نذری معین حیض شود روزه‌اش باطل می‌شود و قضای آن بعد از طهارت واجب است.

اماله کردن با مایعات
۱. اماله کردن با چیز روان، اگر چه از روی ناچاری و برای معالجه باشد، روزه را باطل می‌کند.
۲. داروهای مخصوصی برای معالجه‌ی بعضی از بیماریهای زنان وجود دارد (شیافهای روغنی) که در داخل بدن گذاشته می‌شود، استفاده از این داروها به روزه ضرر نمی‌رساند.

قی کردن عمدی
۱. هرگاه روزه‌دار عمداً قی کند اگر چه به واسطه‌ی بیماری و مانند آن ناچار به این کار باشد، روزه‌اش باطل می‌شود، ولی اگر سهواً یا بی‌اختیار قی کند اشکال ندارد.
۲. اگر در هنگام آروغ زدن، چیزی در دهانش بیاید باید آن را بیرون بریزد و اگر بی‌اختیار فرو رود روزه‌اش صحیح است.

چند نکته در ارتباط با مفطرات روزه
هرگاه روزه‌دار عمداً و از روی اختیار کاری که روزه را باطل می‌کند انجام دهد روزه‌ی او باطل می‌شود و چنانچه از روی عمد نباشد، مثل این که پایش بلغزد و در آب فرو رود، یا از روی فراموشی غذا بخورد، یا به زور چیزی در گلوی او بریزند روزه‌اش، باطل نمی‌شود و تفاوتی هم بین اقسام روزه از واجب، مستحب، ماه رمضان و غیره نیست.
توجه:
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif هرگاه روزه‌دار خودش بر اثر اکراه دیگری مرتکب مفطری شود (و به عبارت دیگر مجبورش کنند که خودش افطار کند، مثلاً به او بگویند اگر غذا نخوری ضرر جانی یا مالی به تو می‌زنیم و او خودش برای جلوگیری از ضرر، غذا بخورد) روزه‌اش باطل می‌شود.
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif اگر روزه‌دار سهواً یکی از کارهایی را بکند که موجب باطل شدن روزه است و سپس به خیال این که روزه‌اش باطل شده، عمداً بار دیگر یکی از آن کارها را انجام دهد، روزه‌ی او باطل می‌شود.
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif هرگاه کسی شک‌کند مفطری انجام داده است ‌یا نه، مثلاً غبار غلیظی که وارد دهان شده آن را فروبرده است یا نه، یا آبی که داخل دهان کرده بیرون ریخته یا نه، روزه‌اش صحیح است.

۸. کفاره‌ی افطار عمدی روزه‌ی ماه مبارک رمضان
۱. وجوب کفاره و موارد آن
الف) هرگاه در ماه مبارک رمضان کارهایی که روزه را باطل می‌کند را از روی عمد و اختیار و بدون عذر شرعی انجام دهد، علاوه بر این که روزه‌ی او باطل می‌شود و قضا دارد کفاره نیز بر او واجب است اعم از این که هنگام انجام مفطر، عالم به وجوب کفاره باشد یا نه.
توجه:
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif اگر فردی به خاطر عذری احتمال دهد که روزه‌ی ماه مبارک رمضان بر او واجب نیست و به همین دلیل روزه نگیرد ولی بعداً معلوم شود که روزه بر او واجب بوده، علاوه بر قضا، کفاره هم بر او واجب است. (صرف احتمال عدم وجوب روزه‌ی ماه مبارک رمضان برای افطار کافی نیست). بلی اگر افطار به علت ترس از ضرر باشد و ترس هم منشأ عقلایی داشته باشد کفاره ندارد، ولی قضا بر او واجب است.
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif اگر به سبب بی اطلاعی از حکم شرعی، کاری را انجام دهد که روزه را باطل می‌کند،‌مثل این که نمی‌دانست سر زیر آب کردن روزه را باطل می‌کند و سر زیر آب کرد، روزه‌اش باطل است و باید آن را قضا کند، ولی کفاره بر او واجب نیست.
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif اگر به جهتی باطل کردن روزه برای او جایز یا واجب شود، مانند این که او را مجبور کنند کاری که روزه را باطل می‌کند انجام دهد، یا برای نجات جان غریق خود را در آب بیندازد، در این صورت، کفاره بر او واجب نیست، ولی باید قضای آن روز را به جا آورد.

ب) اگر چیزی از اندرون روزه‌دار به دهان او برگردد، نباید آن را دوباره فرو برد، و اگر عمداً فرو ببرد قضا و کفاره بر او واجب است.
ج) اگر روزه‌دار به گفته‌ی کسی که می‌گوید مغرب شده و اعتماد به گفته‌ی او نیست، افطار کند و سپس بفهمد که مغرب نبوده، قضا و کفاره بر او واجب می‌شود.
د) هرگاه روزه‌دار در ماه رمضان با همسر خود که روزه‌دار است جماع کند و زن نیز به آن راضی باشد بر هر یک از آنان حکم افطار عمدی جاری است و علاوه بر قضا، کفاره هم بر هر دو واجب است.

۲. مقدار کفاره و کیفیت آن
الف) کفـاره‌ی افطار عمـدی روزه‌ی ماه مبارک رمضان در شرع اسلام یکی از سه چیز است:
۱. آزاد کردن یک برده.
۲. دو ماه (شصت روز) روزه گرفتن.
۳. شصت فقیر را غذا دادن.
توجه:
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif از آن جایی که در این دوران ظاهراً برده‌یی وجود ندارد که بتوان آزاد کرد مکلف باید یکی از آن دو کار دیگر را انجام دهد.
در مقدار کفاره تفاوتی نیست بین آن که روزه‌دار، به چیز حلال روزه‌ی خود را باطل کند یا به چیز حرام، مثل زنا یا استمنا یا خوردن و آشامیدن حرام، گر چه احتیاط مستحب در افطار به چیز حرام آن است که کفاره‌ی جمع بپردازد یعنی هم یک برده آزاد کند و هم دو ماه روزه بگیرد و هم شصت فقیر را غذا دهد.
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif هرگاه هیچ یک از این سه کار ممکن نشود باید به هر تعداد فقیر که قادر است غذا بدهد و احتیاط (واجب) آن است که استغفار نیز بکند و اگر به هیچ وجه قادر به دادن غذا به فقرا نیست فقط کافی است که استغفار کند یعنی با دل و زبان بگوید: «اَسْتَغْفِرُاللهَ» (از خداوند بخشایش می‌طلبم).
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif کسی که به خاطر عدم توانایی بر روزه و غذا دادن به فقیر، وظیفه‌اش استغفار است، اگر بعدها تمکن کرد که روزه بگیرد یا به فقرا غذا دهد، لازم نیست این کار را بکند، گر چه موافق احتیاط مستحبی است.

ب) کسی که می‌خواهد دو ماه کفاره‌ی روزه‌ی ماه رمضان را بگیرد باید یک ماه تمام و حداقل یک روز از ماه دوم را پی‌در‌پی بگیرد و اگر بقیه‌ی ماه دوم پی‌در‌پی نباشد اشکال ندارد.
ج) زنی که می‌خواهد شصت روز روزه‌ی کفاره بگیرد و در اثنای روز به روزهای عادت ماهانه و امثال آن برسد پس از پایان آن روزها می‌تواند بقیه‌ی روزه‌ها را بگیرد و لازم نیست آنها را از سر بگیرد.
د) غذا دادن به شصت فقیر را می‌توان به دو صورت انجام داد
۱. این که با غذای آماده آنان را سیر کند.
۲. این که به هر نفر به اندازه‌ی ۷۵۰ گرم (یک مد) گندم یا آرد یا نان یا برنج یا امثال آن بدهد.
هـ) کسی که برای کفاره‌ی روزه می‌خواهد به شصت فقیر غذا دهد (به شرحی که در مسأله‌ی قبل گفتیم) اگر به شصت فقیر دسترسی دارد نمی‌تواند سهم دو نفر یا بیشتر را به یک نفر بدهد، بلکه لازم است به تمام شصت نفر به اندازه‌ی سهم هر یک غذا بدهد. البته می‌تواند به عدد افراد خانواده‌ی شخص فقیر مقدار سهم آنان را به او واگذار کند و او آن را مصرف آنان نماید.
توجه:
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif در فقیر، تفاوتی میان بچه و بزرگ و زن و مرد نیست.

۳. احکام کفاره
۱. اگر روزه‌دار در یک روز بیش از یک‌بار کاری که روزه را باطل می‌کند انجام دهد فقط یک کفاره بر او واجب می‌شود. بلی اگر این کار، آمیزش جنسی یا استمنا باشد احتیاط واجب آن است که به عدد دفعات آمیزش جنسی یا استمنا کفاره بدهد.
۲. کسی که عمداً روزه‌ی خود را باطل کرده، اگر پس از آن به سفر برود کفاره از او ساقط نمی‌شود، بنابراین اگر با حالت جنابت از خواب بیدار شود و علم به جنب بودن خود داشته باشد و قبل از فجر اقدام به غسل یا تیمم نکند و برای فرار از روزه تصمیم بگیرد بعد از طلوع فجر مسافرت کند و این کار را نیز انجام دهد، صرف تصمیم و قصد سفر در شب و رفتن به مسافرت در روز برای سقوط کفاره از او کافی نیست.
۳. کسی که کفاره بر او واجب شده، لازم نیست که آن را فوراً بدهد، ولی نباید آن را به قدری تأخیر بیندازد که کوتاهی در ادای واجب شمرده شود.
۴. کفاره‌ی واجب را اگر چند سال بگذرد و ندهد، چیزی بر آن اضافه نمی‌شود.
۵. در کفاره‌ی روزه، بین قضا و کفاره، ترتیب واجب نیست.

۹. کفاره‌ی افطار قضای ماه رمضان
۱. وجوب کفاره و موارد آن
کسی که قضای روزه‌ی ماه رمضان را گرفته جایز نیست بعد از ظهر روزه را باطل کند و اگر عمداً چنین کاری را انجام دهد باید کفاره بپردازد.
توجه:
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif کسی که روزه‌ی قضای ماه رمضان را به جا می‌آورد می‌تواند پیش از ظهر روزه را افطار کند، به شرط این که وقت برای قضای روزه تنگ نباشد، اما اگر وقت، تنگ باشد مثلاً پنج روز قضا به ذمه دارد و پنج روز هم بیشتر به ماه رمضان باقی نمانده افطار پیش از ظهر (همچون افطار بعد از ظهر) برای او به احتیاط (واجب) جایز نیست، هر چند اگر افطار کند کفاره ندارد.
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif اگرکسی برای گرفتن روزه‌ی قضای ماه رمضان اجیر شود و بعد از زوال افطار کند کفاره بر او واجب نیست.

۲. مقدار کفاره
کفاره‌ی افطار قضای ماه رمضان عبارت است از غذا دادن به ده فقیر و اگر نمی‌تواند واجب است سه روز روزه بنابر اتیاط واجب پی در پی بگیرد.

۱۰. کفاره‌ی تأخیر
۱. وجوب کفاره و مورد آن
کسی که روزه‌ی ماه رمضان را به واسطه‌ی عذری نگیرد و تا رمضان آینده هم به خاطر سهل‌انگاری و بدون عذر قضای آن را به جا نیاورد باید بعداً روزه را قضا کند و برای هر روز کفاره‌ی تأخیر بدهد، اما اگر قضای روزه‌ی ماه رمضان را به علت استمرار عذری که مانع روزه گرفتن است، مانند مسافرت تا ماه رمضان سال آینده به تأخیر اندازد قضای روزه‌هایی که از او فوت شده کافی است و واجب نیست کفاره بدهد، هر چند احتیاط (مستحب) در جمع بین قضا و کفاره است. ناگفته نماند در خصوص بیماری، توضیحی وجود دارد که خواهد آمد.
توجه:
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif کفاره‌ی تأخیر قضای روزه تا ماه رمضان سال بعد، بر اثر جهل به وجوب آن ساقط نمی‌شود، بنابراین اگر شخصی به خاطر جهل به وجوب قضای روزه تا قبل از ماه رمضان سال آینده قضای روزه‌هایش را به تأخیر اندازد باید برای هر روز کفاره‌ی تأخیر بدهد.
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif کفاره‌ی تأخیر قضای روزه‌ی ماه رمضان- هر چند به مدت چند سال هم به تأخیر افتاده باشد- یک‌بار واجب است و با گذشت سالها متعدد نمی‌شود، بنابراین اگر قضای روزه‌ی ماه رمضان را چند سال به تأخیر اندازد باید قضا را به جا آورد و برای هر روز یک کفاره‌ی تأخیر بدهد.

۲. مقدار کفاره
کفاره‌ی تأخیر عبارت است از یک مد طعام که بایستی به فقیر داده شود.
توجه:
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif کسی که باید برای هر روز یک مد طعام بدهد می‌تواند کفاره‌ی چند روز را به یک فقیر بدهد.

۱۱. موارد فدیه
۱. موارد فدیه
۱. مرد و زن پیر که روزه گرفتن برای آنها مشقت دارد.
۲. کسی‌که ‌مبتلا ‌به ‌بیماری ‌استسقا است یعنی زیاد تشنه می‌شود و روزه برای او مشقت دارد.
۳. زن باردار که وضع حمل او نزدیک است و روزه برای حملش ضرر دارد.
۴. زن شیرده که شیر او کم است و روزه برای بچه‌یی که شیر می‌دهد ضرر دارد.
۵. فرد بیمار که روزه برای او ضرر دارد و بیماری او تا ماه رمضان سال بعد ادامه پیدا کند.

۱. زن بارداری که خوف از ضرر روزه بر جنین خود دارد و خوف وی هم دارای منشاء عقلایی باشد، باید روزه‌اش را افطار کند و برای هر روزی فدیه بدهد و قضای روزه را هم بعداً به‌جا آورد.
۲. زن شیر‌دهی که به دلیل کم یا خشک شدن شیرش بر اثر روزه، خوف ضرر برطفل خود دارد باید روزه‌اش را افطار کند و برای هر روزی فدیه بدهد و قضای روزه را هم بعداً به جا آورد.
۳. بیماری که به واسطه‌ی بیماری، روزه‌ی ماه رمضان را نگرفته و بیماریش تا ماه رمضان سال بعد ادامه پیدا کرده است، قضای روزه‌هایی را که نگرفته واجب نیست، فقط باید برای هر روزی فدیه بپردازد.
توجه:
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif زنی که به علت بیماری از روزه گرفتن معذور است و به جهت ادامه‌ی بیماری قادر بر قضا کردن آنها تا ماه رمضان سال آینده هم نیست فدیه بر خود او واجب است و چیزی بر عهده‌ی شوهرش نیست.
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif زنی که در دو سال متوالی به دلیل عذر شرعی، روزه‌ی ماه رمضان را نگرفته، اگر عذر او در خوردن روزه، خوف از ضرر روزه بر جنین یا کودکش بوده باید علاوه بر قضا، برای هر روزی فدیه هم بپردازد و چنانچه قضا را بعد از رمضان، تا ماه رمضان سال بعد بدون عذر شرعی به تأخیر انداخته علاوه بر قضا و فدیه، کفاره‌ی تأخیر هم بر او واجب است و اگر روزه برای خودش ضرر داشته و به جهت ضرر داشتن قادر بر قضای روزه تا ماه رمضان سال بعد نبوده، فقط باید برای هر روزی فدیه بپردازد.

۲. مقدار فدیه
مقدار فدیه همان مقدار کفاره‌ی تأخیر است یعنی یک مد طعام که بایستی به فقیر داده شود.
یک نکته در ارتباط با کفاره
اگر نذر کند که روز معینی را روزه بگیرد، چنانچه در آن روز عمداً روزه نگیرد یا روزه‌اش را باطل کند باید کفاره بدهد.
توجه:
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif کفاره‌ی نذر همان کفاره‌ی قسم است که در جای خود گفته خواهد شد.

۱۲. جاهایی که قضا واجب است ولی کفاره واجب نیست
۱. کسی که در روز ماه رمضان نیت روزه نمی‌کند، یا از روی ریا روزه می‌گیرد ولی هیچیک از کارهایی را که موجب باطل شدن روزه است انجام نمی‌دهد قضای آن روز بر او واجب است، ‌ولی کفاره واجب نیست.
۲. کسی که در ماه رمضان غسل جنابت را فراموش کرده و با حال جنابت یک یا چند روز، روزه بگیرد قضای آن روزها بر او واجب است.
۳. اگر در سحر ماه رمضان بدون این که تحقیق کند صبح شده یا نه، کاری که روزه را باطل می‌کند انجام دهد، سپس معلوم شود که در آن هنگام صبح شده بوده است، باید قضای آن روز را بگیرد، ولی اگر تحقیق کند و بداند که صبح نشده و چیزی بخورد، و بعد معلوم شود که صبح بوده است قضای آن روز بر او واجب نیست.
۴. اگر در روز ماه رمضان به خاطر تاریکی هوا یقین کند که مغرب شده یا کسانی که خبر آنها شرعاً حجت است بگویند مغرب شده، و افطار کند سپس معلوم شود که هنوز در آن هنگام مغرب نبوده است باید قضای آن روز را به جا آورد.
۵. اگر بر اثر ابر گمان کند که مغرب شده و افطار کند، بعد معلوم شود که مغرب نبوده است، قضای آن روز بر او واجب نیست.
۶. در سحر ماه رمضان تا وقتی یقین به طلوع فجر نکرده است می‌تواند کارهایی را که موجب باطل شدن روزه است انجام دهد، ولی اگر بعداً معلوم شد که در آن هنگام صبح شده بوده است حکم آن در مسأله‌ی«۳» گفته شد.
۷. در روز ماه رمضان تا وقتی یقین به فرارسیدن مغرب نکرده باشد نمی‌تواند افطار کند، و اگر با یقین به مغرب افطار کرد و بعد معلوم شد که مغرب نشده بوده است حکم آن در مسأله‌ی «۴ و ۵» گفته شد.
۸. اگر روزه دار در هنگام وضو که مستحب است قدری آب در دهان بگرداند و مضمضه کند، این کار را کرد و آب بی اختیار فرو داده شد روزه‌اش صحیح است و قضا بر او واجب نیست، ولی اگر این کار را نه برای وضو بلکه برای خنک شدن و امثال آن انجام داد و آب بی اختیار به حلق او فرو رفت، باید قضای آن روز را به جا آورد.

۱۳. احکام قضای روزه
۱. کسی که یک یا چند روز بی‌هوش و در حال اغما بوده و روزه‌ی واجب از او فوت شده، لازم نیست قضای روزه آن روزها را به جا آورد.
۲. کسی که به خاطر مستی، روزه از او فوت شده، مانند این که بر اثر مستی نیت روزه نکرده هر چند همه روز را امساک کرده باشد، قضای روزه‌یی که از او فوت شده واجب است.
۳. کسی که نیت روزه کرده ولی سپس مست شده و همه یا بخشی از روز را با حال مستی گذرانیده بنا به احتیاط (واجب) باید روزه‌ی آن روز را قضا کند، مخصوصاً در مستی‌های شدید که موجب زایل شدن عقل است.
توجه:
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif در این مسأله و مسأله‌ی قبل فرقی نیست میان این که صَرف ماده‌ی سکرآور برای او حرام باشد یا به خاطر بیماری یا بی‌اطلاعی از موضوع، حلال بوده باشد.

۴. زن باید ایامی را که به خاطر عادت ماهیانه و یا زایمان روزه نگرفته پس از ماه رمضان قضا کند.
۵. کسی که چند روز از ماه رمضان را به خاطر عذری روزه نگرفته، و تعداد آن روزها را نمی‌داند، مثلاً نمی‌داند که آیا در روز بیست و پنجم ماه رمضان به سفر رفته تا روزه‌هایی که از او فوت شده مثلاً شش روز باشد یا در روز بیست و ششم رفته که پنج روز باشد می‌تواند مقدار کمتر را قضا کند و اما در صورتی که هنگام شروع عذر (مثلاً سفر) را می‌داند، مثلاً می‌داند که در روز پنجم ماه به سفر رفته ولی نمی‌داند که در شب دهم برگشته تا پنج روز فوت شده باشد یا شب یازدهم برگشته تا شش روز فوت شده باشد، در این صورت احتیاط (واجب) آن است که مقدار بیشتر را قضا کند.
۶. اگر از چند ماه رمضان روزه‌ی قضا داشته باشد، قضای هر کدام را که اول بگیرد مانع ندارد، ولی اگر وقت قضای آخرین ماه رمضان تنگ باشد، مثلاً پنج روز از رمضان آخر قضا داشته باشد و پنج روز هم به ماه رمضان مانده باشد، در این صورت احتیاط (واجب) آن است که قضای رمضان آخر را بگیرد.
۷. کسی که روزه‌ی قضای ماه رمضان را به‌جا می‌آورد می‌تواند به پیش از ظهر روزه را افطار کند به شرط این که وقت برای قضای روزه، تنگ نباشد، ولی بعد ازظهر جایز نیست. ۸. هرگاه به واسطه‌ی بیماری، روزه‌ی ماه رمضان را نگیرد و بیماری او تا ماه رمضان سال بعد طولانی شود قضای روزه‌هایی را که نگرفته واجب نیست، ولی اگر به واسطه‌ی عذر دیگری (مثلاً به خاطر مسافرت) روزه نگرفته باشد و عذر او تا رمضان بعد باقی بماند واجب است روزه‌هایی را که نگرفته بعد از ماه رمضان قضا کند، همچنین اگر ترک روزه به خاطر بیماری بوده، بعد بیماری رفع شده و عذر دیگری مانند مسافرت پیش آمده است.
یک نکته در ارتباط با قضای روزه
ناتوانی از گرفتن روزه و قضای آن به صرف ضعف و عدم قدرت موجب سقوط قضای روزه نمی‌شود، بنابراین دختری که به سن تکلیف رسیده، ولی به علت ضعف جسمانی، توانایی روزه گرفتن ندارد و تا ماه رمضان آینده هم نمی‌تواند قضای آن را به جا آورد واجب است روزه‌هایی که از او فوت شده را قضا کند، همچنین فردی که چند سال روزه نگرفته و فعلاً توبه کرده و به سوی خدا بازگشته و تصمیم بر جبران آنها دارد، واجب است تمام روزه‌های فوت شده را قضا کند و چنانچه نتواند، قضای روزه‌ها از او ساقط نمی‌شود و بر عهده‌اش می‌ماند.

۱۴. احکام روزه‌ی قضای پدر و مادر
۱. اگر پدر و نیز بنا به احتیاط واجب، مادر روزه‌های خود را به خاطر عذری غیر از سفر به جا نیاورده و با این که می‌توانسته آن را قضا کند، قضا نیز نکرده است بر پسر بزرگتر آنان واجب است که پس از مرگ آنان، خودش یا به وسیله‌ی اجیر قضای آن روزه را به‌جا بیاورد، و اما آنچه به خاطر سفر به‌جا نیاورده‌اند واجب است حتی در صورتی که فرصت و امکان قضا را هم نیافته‌اند، آن را قضا کند.
۲. روزه‌هایی را که پدر یا مادر عمداً به جا نیاورده‌اند بنا بر احتیاط (واجب) باید به وسیله‌ی پسر بزرگتر – شخصاً یا با گرفتن اجیر – قضا شود.
۳. در نماز و روزه قضای پدر و مادر، ترجیحی بین نماز و روزه نیست و هر یک را می‌توان بر دیگری مقدم داشت.

۱۵. احکام روزه‌ی مسافر
۱. کسی که در ماه رمضان مسافرت می‌کند در هر مورد که نماز را باید شکسته بخواند نباید روزه بگیرد، و در هر مورد که باید نماز چهار رکعتی (تمام) بخواند، مانند مسافری که ده روز در یک محل قصد ماندن می‌کند یا این که مسافرت شغل اوست واجب است روزه را نیز به جا بیاورد.(مگر در مواردی که استثنا شده است).
۲. هرگاه روزه‌دار بعد از ظهر مسافرت نماید باید روزه‌ی خود را تمام کند، اما اگر پیش از ظهر مسافرت نماید روزه‌اش باطل است، ولی قبل از آن که به حد ترخص برسد نمی‌تواند روزه را افطار کند و اگر پیش از آن افطار کند بنابر احتیاط کفاره‌ی (افطار عمدی روزه‌ی ماه رمضان) بر او واجب است. البته اگر از حکم مسأله غافل بوده کفاره ندارد.
۳. هرگاه مسافر پیش از ظهر وارد وطن شود یا به جایی برسد که قصد ده روز توقف دارد، چنانچه کاری که روزه را باطل می‌کند انجام نداده باشد باید روزه بگیرد و اگر انجام داده باید بعداً قضا کند، ولی اگر بعد از ظهر وارد شود نمی‌تواند روزه بگیرد.
۴. مسافرت در ماه رمضان هر چند برای فرار از روزه باشد جایز است. البته بهتر است به سفر نرود مگر این که سفر برای کار نیکو یا لازمی باشد.
یک نکته در ارتباط با روزه‌ی مسافر
مسافری که تصمیم به اعتکاف در مسجد الحرام دارد اگر قصد اقامت ده روز در مکه‌ی مکرمه نماید و یا نذر کرده باشد که در سفر روزه بگیرد بر او واجب است بعد از این که دو روز روزه گرفت، اعتکاف خود را با روزه‌ی روز سوم کامل کند، ولی اگر قصد اقامت و یا نذر روزه در سفر نکرده باشد، روزه‌ی او در سفر صحیح نیست و با عدم صحتِ روزه، اعتکاف هم صحیح نیست.

۱۶. راههای ثابت شدن اول ماه
۱. رؤیت شخص مکلف.
۲. شهادت دو فرد عادل.
۳. شهرتی که مفید علم باشد.
۴. گذشت سی روز.
۵. حکم حاکم.

۱. رویت هلال برای اثبات حلول ماه قمری از شبی که پس از رویت است کفایت میکند.
توجه:
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif رؤیت با وسیله، فرقی با رؤیت به طریق عادی ندارد و معتبر است. ملاک آن است که عنوان رؤیت محفوظ باشد، پس رؤیت با چشم و با عینک و با تلسکوپ محکوم به حکم واحدند. بلی رؤیت تصویر هلال از طریق انعکاس به رایانه که در آن صدق عنوان رؤیت معلوم نیست محل اشکال است.
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif استهلال (دیدن هلال) فی نفسه واجب شرعی نیست.
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif صرف کوچکی و پایین بودن هلال یا بزرگی و بالا بودن و یا پهن یا باریک بودن آن و مانند آن، دلیل شرعی شب اول یا دوم بودن نیست، ولی اگر مکلف از آن علم به چیزی پیدا کند باید به مقتضای علم خود در این زمینه عمل نماید.
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif اول ماه به وسیله‌ی تقویمها و محاسبات علمی منجمین ثابت نمی‌شود مگر این که از گفته‌ی آنها یقین حاصل شود.

۲. اگر در شهری اول ماه ثابت شود برای شهرهای دیگر در افق با هم متحد هستند کفایت میکند.
توجه:
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif منظور از اتحاد افق، شهرهایی است که از جهت احتمال رویت و عدم احتمال رویت هلال یکسان باشند.

۳. تا حاکم حکم به رؤیت هلال نکند، صرف ثبوت هلال نزد او، برای تبعیت دیگران از وی کافی نیست، مگر آن که اطمینان به ثبوت هلال حاصل نمایند.
توجه:
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif اگر شخصی هلال ماه را ببیند و بداند که رؤیت هلال برای حاکم شرع شهر او به هر علتی ممکن نیست، واجب نیست رؤیت هلال را به حاکم اطلاع دهد مگر آن که ترک آن مفسده داشته باشد.
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif اگر حاکم حکم نماید که فردا عید است و این حکم، شامل همه‌ی کشور باشد حکم او شرعاً برای همه‌ی شهرها معتبر است.
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif در تبعیت از اعلام رؤیت هلال توسط یک حکومت، اسلامی بودن آن حکومت شرط نیست، بلکه ملاک در این مورد، حصول اطمینان به رؤیت در منطقه‌یی است که نسبت به مکلف کافی محسوب می‌شود.
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif اگر هلال ماه در شهری دیده نشود ولی تلویزیون و رادیو از حلول آن خبر دهند، در صورتی که مفید اطمینان به ثبوت هلال گردد یا صدور حکم به هلال از طرف ولی فقیه باشد کافی است و نیازی به تحقیق نیست.

۴. اگر اول ماه از طریق رؤیت هلال حتی در افق شهرهای مجاوری که یک افق دارند و یا از طریق شهادت دو فرد عادل و یا از طریق حکم حاکم ثابت نشود باید احتیاط کرد تا اول ماه ثابت شود.
۵. اگر اول ماه رمضان ثابت نشود روزه واجب نیست، ولی اگر بعداً ثابت شود که آن روزی را که روزه نگرفته اول ماه بوده باید آن را قضا کند.
۶. روزی که انسان شک دارد آخر رمضان است یا اول شوال باید روزه بگیرد، اما اگر در اثنا‌ی روز ثابت شود که اول شوال است باید افطار کند، هر چند نزدیک مغرب باشد.

۱۷. مسایل متفرقه‌ی روزه
۱. در جایی که بیشتر مردم در شبهای ماه مبارک رمضان برای قرائت قرآن و خواندن دعا و شرکت در مراسم دینی و امثال آن بیدار هستند، پخش برنامه‌های خاص سحرهای این ماه از بلندگوی مسجد جهت شنیدن همگان اشکال ندارد، ولی اگر سبب اذیت همسایگان مسجد شود جایز نیست.
۲. قرائت دعاهای مخصوص ماه رمضان که به صورت دعای روز اول و روز دوم تا آخر ماه وارد شده است، اگر به قصد ثواب و مطلوبیت باشد اشکال ندارد.
۳. هرگاه کسی روزه‌ی مستحبی بگیرد واجب نیست آن را به آخر برساند و هر موقع بخواهد می‌تواند روزه‌ی خود را بخورد، بلکه اگر برادر مؤمنی او را به غذا دعوت کند مستحب است دعوت او را قبول کرده در اثنای روز افطار نماید. خوردن غذا به دعوت برادر مؤمن هر چند روزه را باطل می‌کند ولی او را از اجر و ثواب روزه محروم نمی‌سازد.
۵. اگر روزه‌داری هنگام غروب در سرزمینی افطار کرده باشد و سپس به جایی مسافرت کند که خورشید در آن هنوز غروب نکرده است روزه‌ی او صحیح است و تناول مفطرات در آن مکان قبل از غروب خورشید با فرض این که در وقت غروب در سرزمین خود افطار کرده برای او جایز است.
۶. اگر شخصی از اول ماه رمضان تا بیست و هفتم آن در وطن خود روزه بگیرد و در صبح روز بیست و هشتم به مکانی مسافرت کند و در روز بیست و نهم به آنجا برسد و متوجه شود که در آنجا عید اعلام شده است در صورتی که اعلان عید در روز بیست و نهم در آن مکان، به نحو شرعی و صحیح باشد قضای آن روز بر او واجب نیست، ولی این کشف می‌کند که یک روز روزه در اول ماه از او فوت شده، لذا واجب است قضای روزه‌یی را که یقین به فوت آن دارد را به جا آورد
Correspondent: Ali Bagheri Kakash
بهمن سال 1298 هجری شمسی در قریه فریمان از توابع مشهد متولد شد پدرش شیخ حسین مطهری مردی بااخلاق و تقوا بود. «1»
وی در سنین کودکی به مکتب خانه رفته و به فراگیری قرآن و تعلیمات ابتدایی می پردازد.در 5 سالگی علاقه زیادی به رفتن به مکتب خانه از خود نشان می داد به طوری که در یک شب مهتابی.به خیال اینکه صبح شده به سوی مکتبخانه روانه می شود و چون درب مکتب خانه بسته بود.پشت درب به خواب می رود.
در سنین 12 سالگی میل و علاقهاش به اسلام و علوم دینی او را به سوی حوزه کشاند به ویژه در روزگاری که استبداد رضا خانی عرصه را بر روحانیون تنگ کرده بود.همه اقوام به جز پدر و دایی ایشان با روحانی شدنشان مخالف بودند و می گفتند تو با این استعدادت باید«اداری»بشوی چون در آن زمان کار در ادارات بالاترین شغل بود.در سال 1311 شمسی به حوزه علمیه مشهد عزیمت نمود و تحصیل مقدمات علوم دینی را آغاز کرد.در همان آغاز اندیشه های مربوط به خداشناسی سخت او را به خود مشغول می دارد به طوری که هدف او از خواندن مقدمات عربی.فقهی اصولی و منطقی تنها این بود که بتواند آراء فیلسوفان بزرگ را درک نماید. «2»
عزیمت به قم
استاد پس از حدود چهار سال تحصیل در حوزه علمیه مشهد در سال 1315 شمسی عازم قم گردید و طی پانزده سال اقامت در حوزه علمیه قم از محضر بزرگانی همچون آیت الله بروجردی،آیت الله امام خمینی،عالم ربانی حاج میرزا علی آقا شیرازی و علامه طباطبایی استفاده نمود «3» استاد مطهری در مورد تفسیر المیزان گفته است که«تفسیر المیزان ایشان یکی از بهترین تفاسیری است که برای قرآن مجید نوشته شده است...من می توانم ادعا کنم که بهترین تفسیری است که در میان شیعه و سنی از صدر اسلام تا امروز نوشته شده است»
ارتباط با فداییان اسلام

شهید مطهری در عین جدیت در تحصیل.از مسایل اجتماعی و سیاسی غافل نبود.علی دوانی می گوید:استاد شهید مطهری با فداییان اسلام و افکارشان هماهنگ بود.بارها از نواب می شنیدم که با احترام از آقای مطهری یاد می کرد و از احوال او جویا می شد یا مطلبی را از وی نقل می کرد که بیشتر جنبه راهنمایی و نصیحت داشت.
برخی از طلاب حوزه به تحریک اطرافیان آقای بروجردی به جمعیت فدائیان اسلام در مدرسه فیضیه حمله کرده و آن ها را مضروب ساختند.شهید مطهری به دیدن آن ها رفت و پس از شنیدن گله های آنان از آقای بروجردی گفت:آقای نواب ببینید برادر!کوتاهی از خود شما شد.تصدیق کنید که شما آقایان خیلی عصبانی هستید با خشم و عصبانیت که نمی شود کار کرد چرا شما کاری بکنید که به اینجا برسد؟ نباید با آقای بروجردی طرف شوید.وظیفه ندارید.واحدی و آقا سید هاشم ساکت بودند نواب سخنان شهید مطهری را تصدیق می کرد..
بعدها در اثر نصایح شهید مطهری نسبت به آقای بروجردی نرم تر شدند «4»
مهاجرت به تهران

در سال 1331 استاد مطهری به تهران مهاجرت نمود و فعالیت علمی اش را آغاز کرد و در مدرسه سپهسالار به تدریس پرداخت و در سال 1332 کتاب اصول فلسفه جلد اول را شرح و پاورقی زدند.
احسان طبری ایدئولوگ حزب توده که در اواخر عمر خود مارکسیسم را مردود اعلام کرد و به اسلام گرایش پیدا کرد در مصاحبه ای این تغییر ایدئولوژی خود را در نتیجه مطالعه آثار شهید مطهری خصوصاً اصول فلسفه و روش رئالیسم دانست.
شهید در سال 1334 فعالیت علمی خود را در دانشکده الهیات و معارف اسلامی شروع نمود و به مدت 22 سال ادامه یافت. «5»
مرحوم راشد ممتحن دانشکده الهیات پس از تصحیح ورقه استاد گفته بود اگر نمره ای بالاتر از 20 بود به این ورقه می دادم.
استاد کتاب داستان و راستان را در سال 1339 نوشت و در
صفحه 2
سال 1344 از سوی کمیسیون ملی یونسکو در ایران برنده جایزهء یونسکو گردید. «6»
در این سال ها استاد با انجمن اسلامی مهندسین.انجمن اسلامی پزشکان و انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران ارتباط پیدا کرد و برای آن ها جلسات درس و سخنرانی تشکیل داد در همین دوران با آیت 1...طالقانی و مهندس بازرگان همکاری داشت.
قیام 15 خرداد

استاد در اثر روابط زیادی که با مردم و اقشار مختلف تهران داشت در قیام 15 خرداد نقش اساسی ایفا نمود و در شب پانزده خرداد سخنرانی مهیجی علیه شخص شاه ایراد کرد که در نتیجه دستگیر و به زندان افتاد.
آقای هاشمی رفسنجانی می گوید:من و بعضی دوستان دیگر می دانیم که شهید مطهری چه نقش عظیمی در حوادث محرم 42 که منجر به انقلاب 15 خرداد یا 12 محرم شد داشتند که بخش ناچیزی از آنرا رژیم فهمیده بود.
همکاری با هیأت های مؤتلفه اسلامی

بعد از قضایای 15 خرداد.عده ای از متدینین و نیروهای مخلص هیأت ها را برای یاری نهضت امام تشکیل دادند آنان از امام خواستند چند نفر نماینده را برای راهنمایی فکی و عملی آن ها مشخص کند.امام استاد مطهری را معرفی نمودند استاد تأکید داشت که این هیأت ها از نظر فکری و آشنایی با معارف اسلامی ساخته شوند و به همین جهت درس هایی را برای آن ها دایر نمود که کتاب انسان و سرنوشت محصول آن بحث ها است.
در سال 1343 حسنعلی منصور نخست وزیر وقت که به روحانیت هتاکی می کرد توسط بخارایی از اعضای این هیأت ها کشته می شود و بخارایی در درس های استاد شرکت می کرد و در دادگاه اسم ایشان را بردند و به صورت خارق العاده ای استاد نجات می یابند. «7»
شیوه مبارزه و تقیه ای استاد

استاد در جمع هیأت مؤتلفه گفت:«چون فشار و اختناق بسیار زیاد است و سازمان امنیت مانع می تراشد و مانع پیشرفت کار می شود باید دو جبهه را سازمان دهیم:یک جبهه در جلو و آشکار و دیگری پشت جبهه که کارش مدد دادن و فکر کردن و ایده دادن به کسانی باشد که در صحنه هستند...»پس از اعلام نتیجه به امام ایشان فرمودند: «مردم ما هنوز اسلام را نمی شناسند...»پس از 15 خرداد و سرکوب مردم و تبعید امام،مطهری دید که ایدئولوژی مدونی برای حکومت مهیا نشده است نه مردم از اسلام راستین اطلاع دارند و نه تعداد افراد کافی متدین و متخصصّ برای اداره کشور لذا شهید مطهری بیشتر و بهتر از دیگران از عهده این کار برآمد.
در سال 1345 مقاله ای در مجله زن روز بر ضد حقوق زن در اسلام منتشر شد.شهید مقالاتی در پاسخ به آن ها نوشتند که بعدها آن مقالات به صورت نظام حقوق زن در اسلام درآمد.
تأسیس حسینیه ارشاد

استاد مطهری در سال 1346 با همکاری محمد همایون و حجت الا سلام شاهچراقی و ناصر میانجی حسینیه ارشاد را بنیاد گذاشتند.هدف شهید کار عمیق فرهنگی و آشناسازی نسل جوان را با اسلام راستین بود ولی در اثر شیطنت های ناصر میناچی.استاد مجبور به استعفا شد و سرانجام سال 1350 از سوی رژیم شاه تعطیل شد. «8»
در سال 48 کتاب مسأله حجاب را در انجمن اسلامی پزشکان به صورت سخنرانی القا کرد.
صفحه 3
استاد حمایت زیادی از مردم مظلوم فلسطین و مبارزه با صهیونیسم در ایران نمود.در سال 48 سخنرانی تندی بر علیه اسراییل نمود که منجر به دستگیری او گردید و در همین راستا استاد مطهری و مرحوم علامه طباطبایی و سید ابوالفضل زنجانی حسابی را جهت جمع آوری اعانه برای مردم فلسطین کردند.
در سال 1349 سخنرانی تحت عنوان احیای تفکر اسلامی در حسینیه ارشاد نمود که به دستگیری او منجر گردید.
مسجد الجواد

پس از تعطیلی حسینه ارشاد پایگاه استاد به مسجد الجواد منتقل گردید و اداره این مسجد که دارای یک تالار تبلیغ نیز بود و هست به عهده استاد بود... «9»
استاد در سال 1354 ممنوع المنبر گردید.در این سال ها تا آغاز دوره جدید نهضت به تألیف کتاب و تبلیغ و تشکیل جلسات فلسفه،اقتصاد،فلسفه تاریخ.مسأله حکومت و.. در حوزه علمیه قم پرداخت.
در سال 1355 به دنبال درگیری با یک استاد کمونیست دانشکده الهیات که در سر کلاس های درس تبلیغات ضد دینی می کرد و استاد شهید بارها به او تذکر داده و او را دعوت به مناظره به جای تبلیغ در سر کلاس کرده بود.رژیم که به دنبال فرصتی برای اخراج استاد از دانشگاه بود.ایشان را بازنشسته کرد «10»
ایشان در دانشکده الهیات خدمات فراوانی انجام داد و بیشتر در دوره لیسانس تدریس می کرد هرچند صلاحیت بیشتر هم داشت تعداد 22 رساله و 20 رساله فوق لیسانس به راهنمایی و همکاری استاد تدوین گردید از افراد مشهوری که رساله دکترای خود را تحت نظر استاد شهید نوشتند می توان از شهید بهشتی و شهید باهنر نام برد.
ارتباط او با امام بسیار مستحکم بود در سال 1355 استاد به نجف رفت و با امام در مورد حوزه قم و مسایل نهضت اسلامی گفتگو کرد،استاد در سال 1355«جامعه روحانیت مبارز تهران»را با همکاری چند تن از دوستان روحانی بنیان گذاری کرد.
نقش استاد در دوره جدید نهضت

1.رابطه این امام و سایر مراجع او هرگز به خاطر عشق به امام مراجع دیگر را تحقیر نمی کرد،استاد شهید در حوادث 29 بهمن تبریزچهلم شهدای قمآیت ا..شریعتمداری را تحریک کرده و ایشان اطلاعیه ای صادر کردند که حتی گفته می شود متن آن توسط استاد مهیا شده بود. «11»
2-ارتباط با امام در پاریس.وقتی امام به پارس هجرت کرد استاد ارتباط فراوانی با او داشتند.آقای هاشمی می گوید:مرکز هدایت انقلاب در داخل کشور و هماهنگی آن با رهبری حضرت امام.منزل استاد مطهری بود. «12»
3-طرح اقتصادی بعد از اعتصاب کارکنان صنعت نفت و کمبود شدید مواد سوختنی در داخل منزل آقای مطهری پیشنهاد شد و افرادی به جنوب فرستاده شدند.
4-استاد سعی داشت تا از انحراف نهضت و بهره برداری منافقین خلق و دیگران جلوگیری کند خطری که در مشروطه هم تکرار شد نمونه.مراسمی که پیش از انقلاب از سوی جامعه روحانیت مبارز تهران در تجلیل از شهدای نهضت در بهشت زهرا برگزار شده بود در جمعیت بانوان.آرم منافقین مشاهده شد تنها استاد مطهری بود که قاطعانه نظر داد که این آرم باید پایین بیاید و خود شخصاً این کار را انجام داد. آقای مطهری به پاریس سفر کرد و با امام دیدار کرد و در همین سفر استاد شهید از سوی امام مسئول تشکیل شورای انقلاب اسلامی گردید.
زمانی که دولت بختیار مانع ورود حضرت امام به کشور شده بود استاد مطهری در صف مقدم روحانیون متحصن در دانشگاه تهران حضور داشت.
وقتی امام می خواستند به ایران برگردند احمد آقا از فرانسه تماس گرفتند و به شهید مطهری مسأله را بیان کردند ایشان سران جمعیت مؤتلفه را جمع کرد و ساعت 4 صبح جلسه گرفتند و خود استاد شخصاً ریاست کمیته استقبال را بر عهده گرفتند «13»
آقای ناطق نوری در مصاحبه تلویزیونی گفت:اخباری که از تهران به اقامتگاه امام در پاریس داده می شد امام به این اخبار اطمینان پیدا نمی کردند مگر آنگاه که از سوی استاد مطهری تأیید می شد.
حضرت امام در بدو ورود به ایران به مدرسه رفاه رفتند ولی در آنجا زمانی پایگاه هواداری سازمان مجاهدین خلق ایران بود.استاد مطهری پیشنهاد کردند که حضرت امام به مدرسه علوی منتقل شود که این کار علی رغم مخالفت برخی افراد انجام شد.
پس از پیروزی انقلاب

استاد پس از پیروزی همچون مشاوری دلسوز و مورد اعتماد امام بودند.او افراد و روحی ات آن ها را خوب می شناخت به عنوان نمونه می خواستند مسئولیت کمیته انقلاب را به آقای لاهوتی بدهند که آقای مطهری مخالفت کرد و با امام صحبت کردند و امام قبول کردند و آقای مهدوی کنی را به ریاست کمیته انتخاب کردند.
مدیریت مدرسه عالی سپهسالار را به آقای امامی کاشانی پیشنهاد کردند که از سوی امام پذیرفته شد. «14»
استاد از اینکه آیت ا...طالقانی به خاطر منافقین قهر کرده و به کرج رفته اند بسیار ناراحت بود.
سران منافقین در فروردین سال 58 با امام ملاقات کرده و عکس نیز گرفته بودند وقتی او از داستان مطلع می شوند اعضای دفتر امام را مورد عتاب قرار می دهند که چرا اجازه چنین کاری را دادی.این ها سوء استفاده می کنند سپس دور بیت را گرفته و فیلم آنرا زیر پا می گذارند. «15»
در اول پیروزی انقلاب اسلامی یاسر عرفات برای بازدید
صفحه 4
از ایران به تهران آمده و در مدرسه علوی اقامتگاه حضرت امام حضور یافته بود وی بسیار اصرار کرد که عکسی با استاد مطهری بگیرد اما استاد به هیچوجه حاضر به این کار نشد.
شهادت

استاد مطهری در روز سه شنبه 11 اردیبهشت 1358 ساعت ده و بیست دقیقه شب توسط گروهک جنایتکار فرقان به شهادت رسید. «16»
فرقان اطلاعیه ای صادر کرد که خیانت شخص مرتضی مطهری در به انحراف کشاندن انقلاب توده های خلق بر همه روشن بود لذا اعلام انقلابی نام برده انجام پذیرفت.
پیکر او به دستور حضرت امام به قم منتقل شد و در حرم به خاک سپرده شد و آیت ا...العظمی گلپایگانی بر او نماز گذارد.
شهید مطهری از نگاه شخصیت های بزرگ

1-امام خمینی:

مطهری که در طهارت روح و قوت ایمان و قدرت بیان کم نظیر بود مفت و به ملا اعلی پیوست لکن بدخواهان بدانند که با رفتن او شخصیت اسلامی و علمی و فلسفی اش نمی رود. «17»
«...تسلیت در شهادت مردی که در اسلام شناسی و فنون مختلفه اسلام و قرآن بی نظیر بود.» «18»
2-علامه طباطبایی ره

به یاد یک شخصیت علمی و فلسفی که با درگذشت خود دنیایی را غرق اسف و جهان فضل و دانش را با از میان رفتن خود عزادار نمود...
مرحوم مغفور مطهری که دانشمندی بود متفکر و محقق دارای هوش سرشار و فکری روشن و ذهنی واقع بین. تألیفانی که از خود به یادگار گذاشته و تحقیقاتی که در اطراف مقاصد علمی و برهانی نگاشته و در لابلای کتاب هایش به چشم می خورد.اعجابآور. «19»
3-آیت الله خامنه ای«دام ظله»

آقای مطهری در پیروزی این انقلاب بلکه در به وجود آوردن این انقلاب هم نقش بسیار داشتند...
مرحوم مطهری جزو شخصیت ها و پیش روان کاروان تقریب روحانی و دانشجو بود که با قوت و صلابت شخصیت علمی اش،مخاطبان خودش را متواضع کرده بود.
4-دکتر سروش

مرحوم مطهری با این دوشریعتی و بازرگانیک تفاوت عمده داشت و آن اینکه آشنایی او با فلسفه شرق و با ریشه های تفکر مشرق زمین،بسیار عمیق تر از این هر دو بود البته یک تفاوت دیگر هم با این ها داشت و آن اینکه به منابع فرهنگی مغرب زمین دسترسی اول نداشت ولی به شهادت همه کسانی که با ایشان در زمینه های فلسفی و فکری کار کرده اند.از طریق همین ترجمه ها و همین آثاری که توسط مترجمین از مغرب زمین به کشور ما رسیده بود چنان خودش را به آن سرچشمه ها نزدیک کرده بود و چنان از درک تیزبینانه و هوشمندانه ای نسبت به آراء دیگران آشنا بود که گاهی تعجب انگیز بود. «20»
5-مهندس میر حسین موسوی

ایشان هم فردی بود از روحانیت برخاسته،مجتهد و آگاه به علوم اسلامی و از سوی دیگر یک استاد دانشگاه بود... خطرهای آینده را خوب پیش بینی می کرد «21» ...در مورد شهید مطهری معتقد به یک استثنایی هم هستم. «22»
6-آیت ا...مشکینی

ایشان یک اسلامشناس و درک کنندهء اسلام راستین بود و چون عقاید و عمل و اخلاق و روش و فروع را خوب درک می کرد...قهرا عده ای با مرحوم مطهری مخالفت داشتند و حد اقل سه تیپ با ایشان مخالفند:تیپ اول مادیون ضد الهیون...تیپ دوم آقایان التقاطی...و تیپ سوم ملی گرایان. «23»
آثار شهید مطهری

بیش از شصت اثر جاودان از شهید مطهری به جای مانده است.استاد هفت از نگارش این کتاب ها و مقالاتش را اینگونه بیان می کند:«این بنده از حدود بیست سال پیش که قلم به دست گرفته مقاله یا کتاب نوشته ام تنها چیزی که در همه نوشته هایم آن را هدف قرار داده ام حلّ مشکلات و پاسخگویی به سؤالاتی است که در زمینه مسایل اسلامی در عصر ما مطرح است... «24»
پی نوشتها:

1-سیری در زندگانی استاد مطهری،ص 31.
2-مطهری،مطهر اندیشه ها،ج 1،ص 20.
3-ویژهنامه،ص 491.
4-سیری در زندگانی استاد مطهری،47.
5-ویژه نامه،ص 493.
6-لمعاتی از شیخ شهید،ص 23.
7-سیری در زندگانی استاد مطهری،ص 61.
8-همان،ص 3-72.
9-ویژه نامه،ص 500.
10-سیری در زندگانی استاد مطهری،ص 94.
11-همان،ص 117.
12-همان،ص 119.
13-همان،ص 126.
14-همان،ص 6-135.
15-همان،ص 138.
16-مطهری مطهر اندیشه ها،ج 1،ص 65.
17-لمعاتی از شیخ شهید،ص 44.
18-همان،ص 46.
19-همان،ص 27.
20-مطهری مطهر اندیشه ها،ج 2،ص 760.
21-همان،774.
22-همان،ص 775.
23-همان،ص 90،689
24-مقدمه عدل الهی،ص 8.
Correspondent: Ali Bagheri Kakash
قال رســــّول الله (ص) :
هرکس از پرداخت مزد کارگری خودداری ورزد لعنت خداوند بر او باد
روز جهانی کار و کارگر بر کارگران متعهد ایران اسلامی مبارک باد
Correspondent: Ali Bagheri Kakash
ستاد انتخابات کشور در اولین اطلاعیه‌ خود زمان رسمی ثبت نام از داوطلبان نمایندگی مجلس را اعلام کرد.

بنابراین گزارش، متن کامل این اطلاعیه بدین شرح است:

به آگاهی هم­ میهنان عزیز می­ رساند با توکل به خداوند متعال و عنایات حضرت ولی­عصر (عج) انتخابات یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی در سراسر کشور با موافقت شورای محترم نگهبان در تاریخ ۲-۱۲-۹۸ برگزار می‎شود. زمان ثبت نام از داوطلبان نمایندگی مجلس شورای اسلامی از تاریخ ۱۰-۹-۱۳۹۸ به مدت یک هفته تعیین می­‎گردد.

در اجرای تبصره ۶ ماده ۲۹ قانون انتخابات مجلس شورای اسلامی مراتب زیر اعلام می‌گردد:

با استناد به ماده ۲۹ قانون انتخابات مجلس شورای اسلامی اشخاص زیر به واسطه مقام و شغل خود از داوطلب شدن محرومند:

الف ـ اشخاص زیر از داوطلب شدن در حوزه‌های انتخابیه سراسر کشور محرومند مگر اینکه حداقل شش ماه قبل از ثبت نام از سمت خود استعفاء نموده و به هیچ وجه در آن پست شاغل نباشند:

۱- رئیس جمهور و معاونین و مشاورین وی.

۲- دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام و معاونین وی.

۳- مشاورین معاونین رئیس جمهور.

۴- رؤسای دفاتر سران سه قوه.

۵- وزرا و سرپرستان وزارتخانه ها.

۶- معاونین و مشاورین وزرا.

۷- مـدیران کل و سرپرستان ادارات کل وزارتخانه­ها و مدیران کل حوزه وزارتی و رؤسای دفاتر وزرا.

۸- اعضای شورای نگهبان و هیأت مرکزی نظارت بر انتخابات.

۹- رئیس قوه قضائیه و معاونین و مشاورین وی.

۱۰- رئیس دیوان عالی کشور و معاونین و مشاورین وی.

۱۱- دادستان کل کشور و معاونین و مشاورین وی.

۱۲- رئیس دیوان عدالت اداری و معاونین و مشاورین وی.

۱۳- رئیس سازمان بازرسی کل کشور و معاونین و مشاورین وی.

۱۴- رؤسا و سرپرستان سازمان­ها و ادارات کل و ادارات عقیدتی سیاسی نیرو‌های مسلح جمهوری اسلامی ایران و جانشینان و معاونین آنان در سراسر کشور.

۱۵- رئیس سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران و معاونین وی.

۱۶- رئیس جمعیت هلال احمر جمهوری اسلامی ایران و معاونین وی.

۱۷- استانداران.

۱۸- معاونین و مشاورین استانداران.

۱۹- فرمانداران.

۲۰- بخشداران.

۲۱- شهرداران و رؤسای مناطق شهرداری.

۲۲- رؤسا و سرپرستان سازمان­های دولتی.

۲۳- رئیس دانشگاه آزاد اسلامی

۲۴- اعضای هیأت مدیره و مدیران عامل بانک­ها

۲۵- اعضای هیأت مدیره و مدیران عامل شرکت­های دولتی و وابسته به دولت که حیطه وظایف و اختیارات آن‌ها به کل کشور تسرّی دارد.

۲۶- رئیس کل بانک مرکزی ایران و معاونین و مشاورین وی.

۲۷- رؤسـا و سـرپرستـان بنیاد‌های (مستضعفان، شهید، ۱۵ خرداد، مسکن)، کمیته امداد امام خمینی (ره)، نهضت سوادآموزی، سازمان تبلیغات اسلامی، دفتر تبلیغات حوزه علمیه قم و رئیس سازمان تعزیرات حکومتی و رؤسای اتاق­های بازرگانی و صنایع و معادن و تعاون ایران، معاونین و مشاورین آنان.

۲۸- شاغلین در نیرو‌های مسلح و وزارت اطلاعات.

۲۹- اعضای شورای اسلامی شهرها.

ب ـ اشـخاص زیـر از داوطلـب شـدن در حـوزه‌های انتخابیه قلمرو مأموریت خود محرومند مگر اینکه شش ماه قبل از ثبت نام از سمت خود استـعفا نـموده و بـه هیـچ وجه در آن پست شاغل نباشند:

۱- ائمه جمعه دائمی.

۲-قضات شاغل در امر قضاء و رؤسای دادگستری شهرستان­ها و استان­ها.

۳- مدیران کل و سرپرستان دفاتر و ادارات کل استان­ها و معاونین آنان.

۴- مدیران کل و سرپرستان دفاتر و ادارات کل استانداری­ها و معاونین آنان.

۵- رؤسا و سرپرستان ادارات و سازمان­های­ دولتی و وابسته به دولت و معاونین آنان در استان و شهرستان.

۶- رؤسا و سرپرستان دانشگاه­ها و مؤسسات آموزش عالی اعم از دولتی و غیردولتی و رؤسا و سرپرستان واحد‌ها و شعب آن­ها.

۷- اعضای هـیأت مـدیـره و مـدیـران عـامـل شـرکت­هـای دولـتی و وابـسته به دولت در استان و شهرستان.

۸- سرپرستان مناطق و رؤسای شعب بانک­ها در استان و شهرستان.

۹- سرپرستان دفاتر سازمان تبلیغات اسلامی در مرکز استان و شهرستان.

۱۰- مدیران مراکز صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران.

۱۱- اعضاء شورا‌های اسلامی روستا.

۱۲- رؤسای اتاق­های بازرگانی و صنایع و معادن و کشاورزی و روسای اتاق­های اصناف و تعاون در استان.

ج ـ اعضای هیأت­های اجرائی و ناظرین شورای نگهبان در حوزه انتخابیه تحت مسئولیت خود.

به موجب تبصره ۱ این ماده، کلیه مقامات دارای عناوین همطراز با عناوین مذکور در بند‌های «الف و ب» مشمول این ماده می‌باشند. تشخیص همطرازی، با سازمان امور اداری و استخدامی کشور است. علاوه بر آن، طبق تبصره ۵ این ماده، هر یک از مسئولین استانی و شهرستانی نظیر رییس ستاد اقامه نماز و رییس ستاد امر به معروف و نهی از منکر، مشمول حکم فوق می­‌گردند.

بر اساس تبصره ۲ ماده ۲۹ کسانی که طبق قوانین استخدامی و یا تعهد خدمت، استعفای آنان منوط به پذیرش آن از سوی مسئولین مربوطه باشد، قبول استعفا شرط است. استعفای پرسنل نیرو‌های مسلح نیز منوط به قبول فرماندهی کل قوا می‌باشد.

همچنین کلیه اشخاصی که داوطلب نمایندگی مجلس شورای اسلامی بوده و مشمول موضوع ماده ۲۹ می‌باشند، می‌بایست به هنگام ثبت نام، گواهی رسمی مبنی بر قبول استعفا و عدم اشتغال خود در پست و مقام و مشاغل یاد شده را ارائه نمایند. قبول استعفا بعد از مدت تعیین شده جهت ثبت­نام و اعلام داوطلبی انتخابات مجلس شورای اسلامی مورد پذیرش مراکز ثبت نام نمی‌­باشد.
Correspondent: Ali Bagheri Kakash