🌐 پایگاه خبری بوعلی 🌐

بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ

حیف نام مادر که بر چنین افرادی گذاشته شود .قتل دختر ۶ ساله به دست مادر و نا پدری اش

سی‌ام مهرماه امسال، مأموران پلیس زمانی که برای دستگیری یک مواد فروش وارد خانه‌ای در شهرری شدند، با یخچالی روبه‌رو شدند که دورتا دور آن چسب زده شده بود. آن‌ها تصور می‌کردند داخل یخچال موادمخدر جاسازی شده است، اما وقتی در آن را باز کردند ناباورانه با جسد دختربچه‌ای حدودا ۶ ساله مواجه شدند. دور جسد نایلون و پتویی پیچیده شده و با تحقیقات انجام شده معلوم شد که حدود ۲ هفته از مرگ وی می‌گذرد.

هر چند داخل خانه کسی حضور نداشت، اما در تحقیق از همسایه‌ها معلوم شد که مرد مواد فروشی که در آنجا زندگی می‌کند، از حدود ۲ماه قبل زن جوانی را به همراه دختر ۶ ساله‌اش به نام باران به خانه خود آورده و با آن‌ها زندگی می‌کرد. جسد کشف شده در یخچال متعلق به باران کوچولو بود، اما عجیب اینکه مادر باران نیز همراه با مرد موادفروش ناپدید شده بود.

کارآگاهان اداره دهم آگاهی تهران در ادامه بررسی‌ها متوجه شدند که مرد قاچاقچی پیش از این به اتهام خرید و فروش موادمخدر و سرقت بازداشت شده و به زندان افتاده بود. به این ترتیب پرونده وی از بایگانی بیرون کشیده شد و تحقیقات برای دستگیری این مرد و مادر باران که بی‌شک اسرار قتل باران را می‌دانستند ادامه یافت. فرار متهمان پرونده زمان زیادی طول نکشید و آن‌ها صبح چهارشنبه وقتی به خانه قدیمی بازگشته بودند تا سر و گوشی آب بدهند، دستگیر شدند.

متهمان، اما قتل باران را انکار کردند و مرد قاچاقچی گفت: من از چند روز قبل متوجه شدم که پلیس مبارزه با موادمخدر قرار است به خانه‌ام بیاید و دستگیرم کند. آنطور که متوجه شده بودم فعالیتم لو رفته و مأموران فهمیده بودند که من در خانه‌ام مواد نگه می‌دارم و فروشنده هستم. به همین دلیل تصمیم گرفتم پیش دستی کنم و به همراه مادر باران که از مدت‌ها قبل با هم زندگی می‌کردیم از خانه فرار کنیم تا دست پلیس به ما نرسد. به همین دلیل باران را در خانه جا گذاشتیم و اطلاعی نداریم که او چطور کشته شده است.

وی ادامه داد: حدسم این است که رقبای من، قدم در خانه‌ام گذاشته و جان باران را گرفته‌اند تا از من انتقام بگیرند. آن‌ها بودند که مرا به پلیس لو دادند تا مرا از سر راهشان بردارند.

هرچند مرد قاچاقچی چنین ادعای عجیبی را مطرح کرد، اما مادر باران کوچولو در بازجویی‌ها مدعی شد که خودش جان دخترش را گرفته است. این زن گفت: پس از جدایی از شوهرم، مدت‌ها بود که به‌شدت دچار مشکلات مختلف شده بودم و باران هم مدام بهانه می‌گرفت. روز حادثه درحالی‌ که قرص خورده بودم دخترم شروع کرد به بهانه گیری. کنترلم را از دست دادم و اصلا نمی‌دانم چه شد که او را خفه کردم.

وی ادامه داد: بعد از قتل، با همدستی مرد موادفروش جسدش را در یخچال خانه جاسازی کردیم تا در فرصتی مناسب بتوانیم آن را از خانه خارج کنیم، اما نتوانستیم و فراری شدیم. در این مدت خانه‌ای در اطراف شهرری اجاره کرده و با هم زندگی می‌کردیم. روز حادثه هم برای اینکه به خانه سر بزنیم به آنجا برگشتیم که پلیس دستگیرمان کرد.

این زن در حالی این ادعا را مطرح کرده که مأموران در بررسی کیف متهمان، دفترچه خاطراتی پیدا کردند که متعلق به مادر باران کوچولو بود. او برخی از وقایع زندگی‌اش را در آن نوشته بود. زن جوان در یکی از صفحات دفترچه نوشته بود که مرد موادفروش باران را کشته است. هم‌اکنون این دو متهم با قرار قانونی در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران قرار گرفته‌اند و تحقیقات از آن‌ها برای حل معمای این جنایت دردناک ادامه دارد.



نوشته شده توسط Correspondent: Ali Bagheri Kakash
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

🌐 پایگاه خبری بوعلی 🌐

بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ

ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

🌐 پایگاه خبری بوعلی 🌐

نٓۚ وَٱلۡقَلَمِ وَمَا یَسۡطُرُونَ
متولد 1996 در MIS ، خبرنگار و روزنامه نگار
شناسه الکترونیکی ثبت ملی محتوای دیجیتال( کد شامد): 1-1-765329-64-0-1
در جنگ سخت، جسمها به خاک و خون کشیده میشوند و روح ها پرواز میکنند و میروند به بهشت؛ اما در جنگ نرم، اگر خدای نکرده دشمن غلبه بکند، جسمها پروار میشوند و سالم میمانند، و روح‌ ها میروند به قعر جهنم؛ فرقش این است؛ لذا این خیلی خطرناک‌تر است.
نوشتن، یک عمل هنرى است ؛زیادتر نگویید از آنچه که هست، از آنچه که باید و شاید. منصف باشیم؛ عادل باشیم. این‏ها آن وظایف ماست

🌻🌹🌹🌻🌹🌹🌻🌹🌹🌻🌹🌹🌻

💮بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ💮

اَللَّـهُ لَا إِلَـٰهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ ۚ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ ۚ لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْ‌ضِ ۗ مَن ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِندَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ ۚ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ ۖ وَلَا یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ ۚ وَسِعَ کُرْ‌سِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْ‌ضَ ۖ وَلَا یَئُودُهُ حِفْظُهُمَا ۚ وَهُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ ﴿٢٥٥﴾
لَا إِکْرَ‌اهَ فِی الدِّینِ ۖ قَد تَّبَیَّنَ الرُّ‌شْدُ مِنَ الْغَیِّ ۚ فَمَن یَکْفُرْ‌ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِن بِاللَّـهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْ‌وَةِ الْوُثْقَىٰ لَا انفِصَامَ لَهَا ۗ وَاللَّـهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ ﴿٢٥٦﴾
اللَّـهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِ‌جُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ‌ ۖ وَالَّذِینَ کَفَرُ‌وا أَوْلِیَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِ‌جُونَهُم مِّنَ النُّورِ‌ إِلَى الظُّلُمَاتِ ۗ أُولَـٰئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ‌ ۖ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ ﴿٢٥٧﴾

🌹🌻🌻🌹🌻🌻🌹🌻🌻🌹🌻🌻🌹

بایگانی
نویسندگان
آخرین نظرات
logo-samandehi پایگاه اطلاع‌رسانی دکتر سعید جلیلی

سی‌ام مهرماه امسال، مأموران پلیس زمانی که برای دستگیری یک مواد فروش وارد خانه‌ای در شهرری شدند، با یخچالی روبه‌رو شدند که دورتا دور آن چسب زده شده بود. آن‌ها تصور می‌کردند داخل یخچال موادمخدر جاسازی شده است، اما وقتی در آن را باز کردند ناباورانه با جسد دختربچه‌ای حدودا ۶ ساله مواجه شدند. دور جسد نایلون و پتویی پیچیده شده و با تحقیقات انجام شده معلوم شد که حدود ۲ هفته از مرگ وی می‌گذرد.

هر چند داخل خانه کسی حضور نداشت، اما در تحقیق از همسایه‌ها معلوم شد که مرد مواد فروشی که در آنجا زندگی می‌کند، از حدود ۲ماه قبل زن جوانی را به همراه دختر ۶ ساله‌اش به نام باران به خانه خود آورده و با آن‌ها زندگی می‌کرد. جسد کشف شده در یخچال متعلق به باران کوچولو بود، اما عجیب اینکه مادر باران نیز همراه با مرد موادفروش ناپدید شده بود.

کارآگاهان اداره دهم آگاهی تهران در ادامه بررسی‌ها متوجه شدند که مرد قاچاقچی پیش از این به اتهام خرید و فروش موادمخدر و سرقت بازداشت شده و به زندان افتاده بود. به این ترتیب پرونده وی از بایگانی بیرون کشیده شد و تحقیقات برای دستگیری این مرد و مادر باران که بی‌شک اسرار قتل باران را می‌دانستند ادامه یافت. فرار متهمان پرونده زمان زیادی طول نکشید و آن‌ها صبح چهارشنبه وقتی به خانه قدیمی بازگشته بودند تا سر و گوشی آب بدهند، دستگیر شدند.

متهمان، اما قتل باران را انکار کردند و مرد قاچاقچی گفت: من از چند روز قبل متوجه شدم که پلیس مبارزه با موادمخدر قرار است به خانه‌ام بیاید و دستگیرم کند. آنطور که متوجه شده بودم فعالیتم لو رفته و مأموران فهمیده بودند که من در خانه‌ام مواد نگه می‌دارم و فروشنده هستم. به همین دلیل تصمیم گرفتم پیش دستی کنم و به همراه مادر باران که از مدت‌ها قبل با هم زندگی می‌کردیم از خانه فرار کنیم تا دست پلیس به ما نرسد. به همین دلیل باران را در خانه جا گذاشتیم و اطلاعی نداریم که او چطور کشته شده است.

وی ادامه داد: حدسم این است که رقبای من، قدم در خانه‌ام گذاشته و جان باران را گرفته‌اند تا از من انتقام بگیرند. آن‌ها بودند که مرا به پلیس لو دادند تا مرا از سر راهشان بردارند.

هرچند مرد قاچاقچی چنین ادعای عجیبی را مطرح کرد، اما مادر باران کوچولو در بازجویی‌ها مدعی شد که خودش جان دخترش را گرفته است. این زن گفت: پس از جدایی از شوهرم، مدت‌ها بود که به‌شدت دچار مشکلات مختلف شده بودم و باران هم مدام بهانه می‌گرفت. روز حادثه درحالی‌ که قرص خورده بودم دخترم شروع کرد به بهانه گیری. کنترلم را از دست دادم و اصلا نمی‌دانم چه شد که او را خفه کردم.

وی ادامه داد: بعد از قتل، با همدستی مرد موادفروش جسدش را در یخچال خانه جاسازی کردیم تا در فرصتی مناسب بتوانیم آن را از خانه خارج کنیم، اما نتوانستیم و فراری شدیم. در این مدت خانه‌ای در اطراف شهرری اجاره کرده و با هم زندگی می‌کردیم. روز حادثه هم برای اینکه به خانه سر بزنیم به آنجا برگشتیم که پلیس دستگیرمان کرد.

این زن در حالی این ادعا را مطرح کرده که مأموران در بررسی کیف متهمان، دفترچه خاطراتی پیدا کردند که متعلق به مادر باران کوچولو بود. او برخی از وقایع زندگی‌اش را در آن نوشته بود. زن جوان در یکی از صفحات دفترچه نوشته بود که مرد موادفروش باران را کشته است. هم‌اکنون این دو متهم با قرار قانونی در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران قرار گرفته‌اند و تحقیقات از آن‌ها برای حل معمای این جنایت دردناک ادامه دارد.

Correspondent: Ali Bagheri Kakash

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی