چند روز پیش بعد بازی ایران _ انگلیس که با شکست سنگین شش بر دو تیم ملی فوتبال کشورمان همراه بود . داشتم تو محله میرفتم یه مسیر که دیدم یه کودک ۱۰ ساله نشسته سر جدول کنار خیابان داره مثل ابر بهار اشک می ریزه اولش فکر کردم گمشده آهسته رفتم جلو دستی روی سرش کشیدم
گفتم :عمو جان گمشده ایی ؟؟ به آرامی سرش آورد بالا و با گریه به خانه پشت سرش اشاره کرد و گفت این خانه ما ست ، خواستم بپرسم چی شده که ناگهان درب باز شد و پدر پسر بچه آمد دنبال پسرش سلام کرد و بعد مدتی گفتگو علت گریه پسرش توضیح داد .
میگفت : از چند روز قبل منتظر شروع جام جهانی بود و روز شماری میکرد تا بازی های تیم ملی فوتبال شروع بشه ، دائم تو گوشی پدر و مادرش اخبار تیم ملی سرچ میکرد و با دوستان و بستگان کری میخوند که ایران میبره ،..... اما بعد باخت تیم ملی کشورمان اشک از دیدگانش جاری شد.
یاد اون آدمهایی افتادم که بعد باخت تیم ملی فوتبال کشورمان با پایکوبی پرچم انگلیس را بر دوش و از باخت کشورمان خوشحالی میکردند . بیشترشان چندین برابر شاه های قاجار سبیل داشتند و دم از غیرت میزنند ولیکن غیرت شان یک درصد از غیرت این کودک هم نبود .