اللیلة ننتقل إلى الدقیقة الأخیرة من شهر دیسمبر ونطفئ شموع الخریف الصفراء الزاهیة. اللیل هو بدایة الشتاء ، وأضواء المنازل ما زالت مستیقظة والسکان یجلسون حول نار الصداقة الدافئة ویومضون ذکریات الأمس. على الجانب الآخر من البطیخ ، الذی تدفق دمه الأحمر من طعنات السکین ، وعلى هذا الجانب من الجدة ، التی تعید زیارة مسبحتها ذات اللون الفیروزی عدة مرات. اجتمع الجمیع للحدیث عن أیام الله الطیبة ودعوة بعضهم البعض للاستماع إلى ذکریاتهم الجیدة بغض النظر عن تقلبات الحیاة.
امشب آخرین دقیقه آذرماه را ورق می زنیم و شمع های روشن زرد پاییز را فوت می کنیم. شب آغاز زمستان است، چراغ خانه ها هنوز بیدارند و خانه نشینان گرد آتش گرم دوستی، نشسته اند و خاطرات دیروز را پلک می زنند. آن طرف هندوانه ای که ضربات چاقو خون سرخش را جاری کرده و این طرف مادر بزرگ که تسبیح فیروزه ای رنگش را بارها مرور می کند. همه گرد هم آمده اند تا از روزهای خوب خدا سخن بگویند و به بهانه یلدا این طولانی ترین شب سال، فارغ از پیچ و خم های زندگی همدیگر را به شنیدن خاطرات خوب خویش میهمان کنند.