این روزها باردیگر نام نشریه هتاک فرانسوی «شارلی ابدو» در رسانههای کشورمان و جهان پررنگ شده است. وقاحت بیپایان این نشریه علیه مقدسات و ارزشهای الهی ادیان، اینبار ولایتفقیه و انقلاباسلامی ایران را هدف قرار دادهاست. چرایی این اقدام هتاکانه چندان نیاز به تحلیل ندارد؛ عوامل حدوث و بقای انقلاباسلامی و نتایج حاصله از آن در طول ۴۳سال اخیر، خواب راحت را از چشمان حاکمان تزویر و مخالفان اسلام و معنویت در غرب ربودهاست. تلاش برای آسیب زدن به اصل «ولایتفقیه» بهعنوان کلیدیترین عنصر مقوم انقلاب، نمیتواند انتخابی از روی تصادف باشد. اغتشاشات اخیر، صرفا کنشیار این اقدام بوده است.
استمرار حرکت پیشرونده گفتمان انقلاباسلامی و روند رو به افول جایگاه استکبار از یکسو و افزایش نیاز جوامع به عدالت، اخلاق و معنویت ازسوی دیگر، موجب گسترش تلاشهای فرهنگی جریانهای معارض، برای تثبیت و تقویت موقعیت خود و جلوگیری از پیشرفت و گسترش گفتمان انقلاباسلامی و نفوذ فرهنگی ایران در منطقه و جهان شده است.
در این معادله، شارلی ابدو یک «بازیگر» است، نه یک «کارگردان»! در اینجا باید صورتبندی دقیقی از هتاکی اخیر نشریه شارلی ابدو علیه ساحت انقلاب و ولایت فقیه صورت داد و اسیر نگاه سطحی و روبنایی نسبت به موضوع نشد. درک این واقعیت، درگرو تأکید بر ۳ گزاره و حاصل جمع آنها با یکدیگر است:
نخست اینکه مدتهاست «آزادی بیان» به اسم رمز عملیات «مواجهه با ارزشهای انسانی» در فرانسه و غرب تبدیل شده است. در این رویکرد، آزادی بیان حکم یک «الگو» را نداشته و بالعکس، حکم یک «ابزار» برای مواجهه با مخالفان غرب در ابعاد گفتمانی، فرهنگی و سیاسی را پیدا کرده است.
دوم اینکه کاخ الیزه و دستگاههای امنیتی فرانسه، حدود و ثغور قدرت مانور هتاکان به اسلام و انقلاب اسلامی را بهگونهای تنظیم کردهاند که محدودیتی به لحاظ گفتاری، عملیاتی و رفتاری متوجه آنها نباشد. بنابراین در مصدریابی این واقعه، باید تمرکز ویژهای روی سیاستگذاریهای غیراعلامی، اما محسوس نهادهای قدرت در فرانسه داشت.
نکته سوم اینکه پیشبینی میشد با افزایش قدرت و نقشآفرینی جمهوری اسلامی ایران در عرصه جهاد تبیین و مهار تحرکات دشمن در عرصه جنگ شناختی، تحرکاتی مانند آنچه اخیرا در نشریه شارلی ابدو شاهد آن بودیم شکل علنیتری بهخود گیرد. توجه به این سه گزاره بهوضوح نشان میدهد ما با «خروجی یک ساختار» مواجه هستیم، نه یک «بازیگرمستقل» به نام «نشریه شارلی ابدو.»
مواجهه با اقدام هتاکانه اخیر نشریه شارلی ابدو نیز بدون درنظرگرفتن شبکه حامی و تصمیمسازی که پشتپرده این ماجرا قرار داشته است، ابتر و ناقص خواهد بود. بدیهی است که در سیاستگذاریهای فرهنگی و اقداماتی که در هر دو عرصه آفندی و پدافندی در مواجهه با جنگ شناختی دشمنان علیه ارزشهای نظام و انقلاب صورت میگیرد، باید «مصدر»، «ساختار» و «بازیگران» بهصورت همزمان و در ارتباط با یکدیگر درنظر گرفته شوند. این همان نگاه جامعنگر و عمیقی است که در سایه آن، میتوان قاطعترین کنشها و واکنشها را در مواجهه با توطئهها و هتاکی دشمنان صورت داد.
دراین صورت، «رصد منظومه عملیاتی دشمن» و نمایاندن مهرههای اصلی و اغراض پشتپرده میتواند به تنویر افکارعمومی جهان کمک کند.
رویکرد شناخته شده مقامهای فرانسوی در قبال «آزادی بیان»، نه منبعث از «سوءبرداشت از آزادی» و نه برآمده از «تضادهای فکری درخصوص آزادی در جامعه فرانسه» است، بلکه ناشی از «استفاده ابزاری» از «آزادی بیان» و طراحی جنگنیابتی فرانسه ازسوی جریان استکبار درمواجهه با جریانهای آزادیخواه در جهان است. لذا دراین خصوص شاهد «خلق تناقضات هدایتشده» ازسوی صاحبان قدرت دراین کشور هستیم. براین اساس، مقولهای بهنام «ارزشهای ذاتی» جایی در فرانسه و بسیاری از کشورهای اروپایی ندارد و این سیاستمداران و صاحبانقدرت هستند که حدود و ثغور واژگانی مانند «توهین»، «تمجید» یا «آزادی» را تبیین میکنند.
قطعا آثار و تبعات سوء این صحنهسازی وقیحانه، درنهایت گریبانگیر بانیان و گردانندگان آن یعنی دولتمردان فرانسوی خواهد شد.
در یک نتیجه کلی میتوان گفت حرکت پیشرونده گفتمان انقلاباسلامی و توفیقات جمهوریاسلامی ایران در سایهسار ولایتفقیه بهعنوان یک کشور صاحب اندیشه و پیام نو در پاسخ به نیازهای فطری بشر و توان ارزشآفرینی و جریانسازی نظام بهویژه در دوران گذار تاریخی، سبب گسترش تلاش جریانهای معارض و رقیب، برای توقف یا کند کردن این حرکت شده است.
این جریانها با سرمایهگذاریهای کلان و روشهای پیچیده وارد جنگ برای مدیریت افکارعمومی، علیه ارزشهای اسلامی و گفتمان انقلاب اسلامی شدهاند. دراین شرایط، کشور فرانسه و نشریه معلومالحال شارلی ابدو هم وظیفهای هرچند کوچک را بهعهده گرفتهاند. شناخت و تحلیل درست این میدان نبرد و اتخاذ مسیر و روش حکیمانه، هوشمندانه و مؤثر برای عبور از این موانع و تحقق آرمان انقلاباسلامی در عرصه بینالملل، ضروری و حائز اهمیت است.