حمله افراد بیغیرت به دو دختر سبزواری و دفاع حمیدرضا الداغی از غیرت و ناموس همشهریانش درسی برای همه کسانی است که حتی حاضر نیستند برای ناموس خود کوچکترین هزینه ای را بدهند در حالی که الداغی با نثار جانش ثابت کرد که غیرت در خون او به جوش آمده بود و تحمل مزاحمت افراد شرور برای دختران را نداشت.
اگر شما جای حمیدرضا بودید، چه می کردید؟ تصور کنید اگر درحالی که از خیابان عبور می کردید و عجله هم داشتید تا هر چه سریعتر به کار خود برسید، شاهد صحنه ای بودید که یک چاقوکش و انسان بی غیرت مزاحم ناموس دیگران شده، چه می کردید؟ شاید در چند ثانیه با صغری کبری کردن صورت مساله به این نتیجه می رسیدید که این موضوع چه ربطی به من دارد یا می گفتید اینجا نباید دخالت کرد؛ چون ممکن است آسیبی به من برسد یا حتی رویتان را به آن سمت می کردید و گویی هیچ چیز ندیده اید اما وجدان را چه می کنید؟
اگر دختر یا همسر خودتان را در چنین حالتی می دیدید، قریب به یقین خونتان به جوش می آمد و خون جلوی چشمانتان را می گرفت و آنگاه هیچ چیز برای شما ارزش نداشت، مگر نجات همسر یا دخترتان از دست اراذل و اوباشی که نه ناموس می شناسند و نه دین دارند.
امروز بی تفاوتی و به من چه و به تو چه، بلای جان بسیاری از عافیت طلبانی شده که تصور می کنند غیرت هم دارند. اگر از مردی که همسرش در کنارش بدون حجاب است از غیرت سوال کنید، احتمالا با مشت پاسختان را می دهد. چون خود را فردی غیرتمند می داند؛ حتی اگر همسرش آرایش کرده و بی حجاب باشد. پس با یک بازتعریف از غیرت می توان تشخیص داد که چه کسی با غیرت است و چه کسی بی غیرت که در جای خود به این مساله می پردازیم اما به مناسبت شهادت الداغی که به شهید خوش غیرت معروف شده، به ذکر چند نکته می پردازیم.
نحوه شهادت این خوش غیرت، داغی به دل همه مردان غیور کشور گذاشت که چگونه دو جوان حاضر شدند برای یک کار کثیف، جان یک جوان غیرتمند را بگیرند؛ جوانی که حفظ حرمت ناموس مردم، خط قرمز او بود. کاری نداریم اسم این کار او را امر به معروف بگذارید یا دفاع از ناموس ولی هرچه بود، تحمل دیدن ظلم به دیگران را نداشت و مثل بعضی ها نبود که در چنین صحنه هایی فقط با گوشی خود از ظلم دیگران فیلم بگیرند. الداغی همیشه دغدغه مشکلات مردم را داشت. احسان الداغی برادر کوچکتر این شهید خوش غیرت می گوید یک بار برادرش در خیابان شاهد آزار یک متکدی بیمار از سوی دو کودک بود که تاب نیاورد و آن دو کودک را نصیحت کرد و چند ماه پیش هم عده ای مزاحم ناموس مردم شده بودند و الداغی با هر پنج نفر آن ها درگیر شد و ترسی نداشت. چون ورزشکار بود.
یکی از راه های رسیدن به داد ستمدیدگان، امر به معروف است و این سخن امام باقر (ع) است که امر به معروف و نهی از منکر دو واجب بزرگ الهی است که سایر واجبات با آنها برپا می ماند و به وسیله این دو، راه ها امن و کسب و کار مردم حـلال می شود. با این دو واجب است که داد ستمدیدگان گرفته و زمین آباد می شود.
کسانی که در کوچه و خیابان می ترسند به یک خانم بی حجاب تذکر بدهند، باید در غیرتمندی خود تجدیدنظر کنند. چون همان دختر و زنی که با ظاهری ناشایست در جامعه ظاهر می شود، ناموس همه مردم ایران است و اگر کسی از ترس بی آبرویی یا دوقطبی شدن جامعه یا برخورد منفی و نامناسب زنان بی حجاب به دنبال بهانه ای برای واگذاری مسئولیت اجتماعی و دینی خود می باشد، به همان نسبت، غیرت خود را اندازه گیری کند. برخی هنوز نمی دانند که امر به معروف هم مراتبی دارد. مثلا گاهی باید تذکر داد، گاهی باید با ترک کردن مجلس از منکر جلوگیری کرد و حتی گاهی با روی برگرداندن و گرفتن قیافه ای ناراحت مانع بروز یک منکر و جرم در جامعه شد. بگذریم از این که نخستین مرحله در این کار، ناراحتی در دل است و اگر منکری را دیدید و در دلتان از آن کار خوشحال شدید، طبق روایات شما هم در آن جرم و گناه شریک هستید.
برخی از افراد هنگام امر به معروف پای خود را کنار کشیده و همه مسئولیت را به گردن نیروی انتظامی و نهادهای اجتماعی و فرهنگی می اندازند در حالی که امر به معروف یک وظیفه دینی است و مشارکت مجموعه مردم و نهادهای نظارتی و اجتماعی می تواند به رفع این مشکل کمک کند.
صادق آهنگران با خواندن شعر در باغ شهادت را نبندید، این امید را برای برخی غیورمردان این مرز و بوم زنده نگه داشت که یکی از درهای شهادت هم می تواند انجام فریضه امر به معروف باشد؛ همانگونه که سیدالشهدا (ع) برای اصلاح دین اسلام و امر به معروف حاضر شد جان خود را فدا کند. شاید این حدیث پیامبر (ص) را نشنیده باشید که فرمود گروهی هستند که نه پیامبرند و نه شهید ولی مردم به مقامی که خدا به خاطر امر به معروف و نهی از منکر به آنان عطا فرموده، غبطه می خورند. کسانی که برای زنده نگه داشتن دین خدا و جلوگیری از تحریف در آیین الهی امر به معروف می کنند، همرتبه شهدا خواهند بود.
نمی دانم بگویم جای آن چهره هایی خالی است که برای یک سطل ماست سر و دست می شکستند و فریاد وا اسلاما سر می دادند ولی امروز که خون این شهید مظلوم به ناحق به زمین ریخته شده، مهر سکوت بر لب نهاده اند و گویی آب از آب تکان نخورده است. دیروز مردم قدرشناس سبزوار محل شهادن این خوش غیرت را گلباران کردند و دیشب هم در قتلگاهش جمع شدند تا با آرمان های این شهید تجدید عهد کنند. دست نیروی انتظامی و قوه قضاییه هم درد نکند که به سرعت با دستگیری دو جوان بی غیرت، مقدمات محاکمه آنان را فراهم کردند ولی اگر کسی فردا پیام نه به اعدام سر داد، بدانید جزو بی غیرت هایی است که برای ناموس خود هم ارزشی قائل نیست. چون سزای کسی که با ناموس مردم چنین رفتاری کند و با ناجوانمردی خون غیرتمندی را بریزد، طبق قانون و دادگاه تعیین و اجرا می شود.
هنوز پیکر این شهید خوش غیرت بر زمین است و قرار است فردا در سبزوار به خاک سپرده شود ولی فراموش نکنیم الداغی پانزدهمین شهید امر به معروف در استان خراسان رضوی است و ده ها نفر دیگر چه از مردم عادی و چه نیروی غیور انتظامی و سپاه و بسیج برای دفاع از ناموس مردم جان خود را نثار کردند تا من و شما در امنیت زندگی کنیم و شب ها راحت سر بر بالین بگذاریم.