🌐 پایگاه خبری بوعلی 🌐

بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ

به مناسبت فتنه ۲۳تیر۷۸

جدا از آنچه در تیر سال 78 بر کوی، دانشگاه و کف خیابان‌های تهران گذشت، هم‌زمان و پیش از آن، تحولاتی در فضای سیاسی ـ اجتماعی کشور رخ داد که تحت‌تاثیر متن حوادث، کم‌تر مورد توجه قرار گرفت. برنامه و طرحی چیده شد و افرادی به بازیگری مشغول شدند تا فتنه 18 تیر شکل گرفت. 18 تیر 78 حادثه‌ای خلق‌الساعه نبود، طرحی بود که پشتوانه‌ای داشت و آینده‌ای پیش رو. خالقان حادثه کوی دانشگاه پازلی را طراحی کردند و براساس آن پیش رفتند.

حمله به «پایگاه دشمن»

اثبات تاثیرگذاری رسانه و مطبوعات بر شکل‌گیری ساختار فکری ـ فرهنگی جامعه، نیاز به تحقیقات جامعه‌شناسانه گسترده‌ای ندارد. وضوح این امر آنچنان است که هر فردی با کمی تأمل به آن خواهد رسید. احزاب و گروه‌های سیاسی ـ اجتماعی با علم به این امر بدیهی، برای بهترین استفاده از این ابزار سودمند، سرمایه‌گذاری می‌کنند.

براندازان و دشمنان فرهنگ انقلاب اسلامی، اهمیت مطبوعات و تاثیر آن بر جامعه را از همان سال‌های ابتدایی انقلاب درک کردند. فضایی که اوایل انقلاب در نشریه‌های مختلف و در گروه‌های مختلف سیاسی شکل گرفت، با قاطعیت مسوولان و برخورد با آنها در آن روزها، منجر به انحراف انقلاب از مسیر خود نشد. هرچند آن جریان به‌طور کامل از بین نرفت و کم وبیش در سال‌های بعد به کار خود ادامه داد؛ اما پس از پایان جنگ و تغییر فضای اجتماعی ایران، سکولارهای ایرانی به این نتیجه رسیدند که دوباره فضا برای استفاده از مطبوعات فراهم شده است. هدف این بود که از نهادینه شدن ارزش‌های انقلابی و اسلامی در نسل جدید جلوگیری شود و فرهنگ لیبرالی، جایگزین فرهنگ سال‌های ابتدایی انقلاب در بین توده‌های مردم شود.

این روند با روی کار آمدن دولت اصلاحات و حمایت‌های مستقیم و غیر‌مستقیم قوه مجریه از این جریان سکولار مطبوعاتی، در کنار دفاع تمام‌قد وزیر ارشاد، بیش از پیش فضا را برای جولان لیبرال‌ها مهیا کرد. توپ‌خانه‌ای که با هدف شلیک به نظام، کار خود را شروع کرده بود، خویشتن‌داری نکرد و با پشتیبانی و دل‌گرمی عطاءالله مهاجرانی هدف را به‌سمت مبانی و اعتقادات اسلام نشانه گرفت. نشریه‌هایی که با پیش‌تازی روزنامه‌های سلام و جامعه در سال‌های میانی دهه 70 شروع به کار کرده بودند، به‌واسطه افتتاح زنجیره‌وار، پیوستگی محتوایی و مدیریت واحد، عنوان مطبوعات زنجیره‌ای را به خود گرفتند. صبح امروز، جامعه، توس، نشاط، خرداد، عصر آزادگان، بهار، دوران امروز، نوروز، مشارکت، آفتاب امروز، عصر ما، آریا، ایران فردا، هم‌میهن، اخبار، آوا، پیام هاجر و... مهم‌ترین نشریه‌هایی بودند که در ماه‌های ابتدایی دولت اصلاحات، بی‌محابا مجوز انتشار دریافت کردند و البته خیلی سریع اندیشه‌های خود را در فضای جامعه پخش کردند.

-«اگر مجوز راهپیمایی به هر گروه براساس قانون داده شود، اشکال ندارد حتی علیه خدا» آفتاب امروز،2/6/78

-«معصومین فقط در کلیات و اصول اسوه‌اند، نه در فروع و جزییات» محسن کدیور، ماهنامه کیان

-«صحت قصه حضرت یوسف در قرآن کریم از محالات است.» صبح امروز، خرداد78

-«مسلمان نبودن عیب و عار نیست و مسلمان بودن هم شرط لازم رستگاری نیست.» هویت خویش، اردیبهشت 78

-«مظاهر دینی چون حجاب و حیای زنان، نماد عقب‌افتادگی است.» جامعه سالم، تیر77

-«برخورد با توهین‌کنندگان به مقدسات چون منجر به اشاعه توهین می‌شود، خود اشاعه فحشاست.» مهاجرانی، اخبار اقتصاد، مهر 78

-«پیامبر رفت و هیچ فردی را به جانشینی خود انتخاب نکرد. امام حسین جانشین پدر خود نبود.» صبح امروز، 23/8/78

-«حکومت دینی، تفکری غلط است و بر همین اساس دین و سیاست از یکدیگر جدا می‌باشند.» پیام هاجر، 28/7/78

اینها تنها گوشه‌ای از پرده‌دری و گستاخی نشریه‌ها نسبت به مبانی اعتقادی مردم بود. این در حالی بود که مجموعه وزارت ارشاد به‌عنوان متولی فرهنگ کشور، نه‌تنها موضعی در مقابل این شارلاطانیزم مطبوعاتی نگرفت، بلکه وزیر و معاون مطبوعاتی وی بارها به حمایت از هتاکان به امنیت اعتقادی مردم لب به سخن گشودند. رییس‌جمهور نیز در این میان سیاست سکوت همراه رضایت را در پیش گرفته بود.

مجلس پنجم که در آن زمان، سال چهارم و آخر خود را سپری می‌کرد، پس از درک شرایط این‌چنینی تصمیم گرفت وارد صحنه شود تا فضای بی بندوباری مطبوعات را تغییر دهد که می‌توانست عواقب خطرناکی برای کشور داشته باشد. به‌همین منظور مجلس اوایل سال 78 لایحه اصلاح قانون مطبوعات را در دستور کار قرار داد. یک‌بار در اسفند 64، کلیات تغییر قانون مطبوعات (مصوب سال 1358) در مجلس دوم تصویب شده بود. ولی از همان زمان نیز این لایحه مخالفانی داشت و حتی در سال‌های بعد هم اعتراضاتی مبنی بر وجود نقاط مبهم در این قانون شده بود. به‌دلیل همین ابهام‌ها در حوزه عمل، در سال 74 در حالی‌که هنوز دوران 2 خرداد شروع نشده بود، زمزمه‌های طرح اصلاح قانون مطبوعات شروع شده بود. بنابراین خانه ملت تصمیم گرفت با توجه به همان کاستی‌های قبلی این قانون و با نظر به فضای شکل‌گرفته در مطبوعات، دست به اصلاح این قانون بزند. هنگامی‌که کلیات طرح در دستور کار مجلس قرار گرفت،‌ تنها چند روز کافی بود تا حمله‌های هماهنگ نشریه‌های اصلاح‌طلب به طرح مجلس، آغاز شود. این در حالی بود که این اصلاحیه که در 4 بند تصویب شده بود، حاوی اصولی منطقی و عقلانی بود. در حقیقت حداقل‌هایی بود که هر عقل سلیمی آن را جایز می‌شمارد. ممنوعیت فعالیت مطبوعات برای بیگانگان، جاسوسان، سردمداران رژیم طاغوت و...، منع شدن مطبوعات برای دریافت کمک مالی از کشورهای بیگانه، مقابله با افراد دولتی و غیر‌دولتی که مطبوعات را تحت فشار قرار می‌دهند و التزام عملی مدیران مسوول و صاحبان امتیاز نشریه‌ها به قانون اساسی جمهوری اسلامی، مواردی بود که در مجلس تصویب شد. این موادی بود که عقل، منطق و شرع آن را تایید می‌کرد.



نشریه‌های زنجیره‌ای، آتش خود را سمت مجلس گرفتند. اولین تیر را مجمع روحانیون مبارز با صدور اطلاعیه‌ای در روزنامه دولتی ایران زد: «این طرح سایه استبداد را بر فضای مطبوعات کشور می‌گستراند» تیترها آنچنان بود که اگر کسی نمی‌دانست محتوای این قانون چیست، حتما آن را متحجرانه و قرون وسطایی تلقی می‌کرد:

- «طرح اصلاح مطبوعات، یعنی سایه استبداد بر فضای نشریات کشور» ایران،2تیر78

- «تکریم یا تحریم آزادی، سرنوشت مطبوعات رقم می‌خورد» خرداد، 13تیر78

- «اعتراض شدید انجمن صنفی روزنامه‌نگاران به طرح اصلاح قانون مطبوعات» نشاط، 18خرداد78

در این میان روزنامه سلام به مدیرمسوولی موسوی خویینی‌ها علمداری این جریان برعهده گرفت:

ـ «طرح تغییر قانون مطبوعات، وهن قانون اساسی است» سلام،27 و30خرداد78

ـ «اصلاح قانون یا به بن‌بست کشیدن نظام؟» سلام،9 تیر78

این حجم از توهین، تخریب و جَوسازی در حالی بود که هیچ‌یک از این نشریه‌ها از محتوا و متن این طرح با مردم صحبت نمی‌کردند و تنها با انتخاب تیترهای داغ و جنجالی، سعی در مسموم کردن فضای کشور داشتند. گویا این نشریه‌ها وگردانندگان آنها خود را مصداق اعمال مجرمانه‌ای یافته بودند که در این قانون بر آن تصریح شده بود، یا شاید این بخشی از پازلی بود که چیده شده بود، شاید هم هردو. هرچه زمان تصویب این طرح نزدیک‌تر می‌شد، فضای تندروی، افراط و عصبیت هم بیشتر بر نشریه‌ها تاثیر می‌گذاشت. فضایی احساسی که تنها جرقه‌ای می‌توانست آن را تبدیل به بحران کند.

«سلام» بر کودتا

شواهدی نشان از این داشت که واقعیت این هجمه، تنها مقابله با این طرح مجلس نیست. به نظر می‌رسید قانون مطبوعات بهانه‌ای شده باشد برای طرحی دیگر. اما چه طرحی می‌توانست اینچنین طراحان را به تب‌وتاب بیندازد؟

سعید حجاریان کم‌تر از یک سال قبل ـ17 آذر 77 ـ در مصاحبه‌ای با روزنامه ایران، از طرحی سخن می‌گوید و از آن با عنوان «فتح سنگر به سنگر تا رسیدن به فرماندهی» یاد می‌کند. روزنامه سلام نیز،که یک‌بار در سال 72 به تعلیق فعالیت مطبوعاتی محکوم شده و با وساطت برخی مسوولان ارشد نظام، عفو شده بود، 9 تیر 78 در یک پیش‌بینی حیرت‌انگیز از طرح اصلاح قانون مطبوعات، به‌عنوان طرحی برای به بن‌بست کشیدن نظام یاد می‌کند. سنگرهایی که حجاریان حدود یک سال پیش از آنها نام برده بود،کجا بودند؟ بعدها مشخص شد وزارت اطلاعات، سپاه پاسداران، نیروی انتظامی و حتی بسیج، مناطق عملیاتی براندازان بود. قرار بود هریک طی پروژه‌ای فرو بریزد. برای نشستن در جایگاه فرماندهی لازم بود بازوهای امنیتی و اطلاعاتی نظام و رهبری فلج شود. پس از جریان قتل‌ها که نشانه به‌سمت بدنه وزارت اطلاعات رفته بود، نوبت به نیروی انتظامی رسیده بود.

چگونگی اجرای طرح، نیازمند دقت فراوانی بود. محمدعلی ابطحی یک‌بار گفته بود: «آقای خاتمی 20 میلیون نفر پشت سر دارد اما آقای خامنه‌ای 8 میلیون رأی آورد. اگر درگیری به‌وجودآید، مطمئن باشید که آقای خامنه‌ای پیروز نخواهد شد.» با شکل‌گیری اصلاح قانون مطبوعات، بهانه لازم برای درگیری و به صحنه آمدن سرمایه اجتماعی شکل گرفته بود که اصلاح‌طلبان تصور می‌کردند حامی آنها هستند.



کلید آشوبی که هدفی جز کودتا نداشت، در دستان مدیرمسوول روزنامه سلام بود. کودتا براساس سند مجعولی که 15تیر 78 بر پیشانی روزنامه سلام نشست، راه خود را یافت. پیوند ماجرای قتل‌ها و وزارت اطلاعات به طرح مجلس، براساس سندی دروغی و جعلی، شکل گرفت. سندی که از وزارت اطلاعات به سرقت رفته بود، درحقیقت نامه‌ای بود که در جلسه‌های مشاوران خطاب به وزیر نوشته شده بود و درحقیقت محتوایی فرهنگی مربوط به رصد کلی فضای کشور داشت. اما نامه‌ای که در بالاترین سطح امنیتی کشور نگارش شده، چه‌طور سر از روزنامه درآورده بود؟ و چه‌طور این روزنامه دست به افشای اسرار نظام زده است؟ کاری که موسوی خویینی‌ها کرد، ریسک خطرناکی بود که تنها صدای آمریکا حامی آن بود. علیرضا نوری‌زاد در گفت وگو با رادیو آمریکا: «کاری که روزنامه سلام کرد، به گمان من یکی از شجاعانه‌ترین کارها در تاریخ 20 ساله مطبوعات ایران بود.»

روزنامه سلام علاوه بر این‌که سندی محرمانه را افشا کرد، آن را تحریف نیز کرده بود. بنابراین براساس قانون باید توقیف می‌شد. این اتفاق یک روز بعد رخ داد. همان شب ساعت 10 نیز وزارت اطلاعات شکایتی علیه مدیرمسوول به جرم افشای اسرار نظام تنظیم کرد. علی یونسی وزیراطلاعات دولت اصلاحات، در مصاحبه‌ای گفت: «کاری که روزنامه سلام کرد، سرقتی بود که فقط استفاده جناحی و سیاسی داشت.»

یک ماه فضاسازی علیه طرح مجلس، پیوند آن با سعید اسلامی و ماجرای قتل‌ها و حال بسته شدن روزنامه‌ای که مدیرمسوول آن حکم پدر و استاد برای زنجیره‌ای‌ها راداشت، همه اینها آماده بود تا نشریه‌های برانداز دوباره وارد صحنه شوند. حزب مشارکت 16 تیر بیانیه‌ای صادر کرد و نوشت: «اصرار به توقیف سلام می‌تواند عواقب و پیامدهای زیان‌باری داشته باشد.»

10 شب 16تیر حکم توقیف سلام صادر شد. یعنی درست زمانی‌که روزنامه‌های صبح فردا یا بسته شده بودند یا در حال بسته شدن بودند. اما تیترهای فردا صبح زنجیره‌ای‌ها وتحلیل‌های فراوان‌شان مبنی بر توقیف روزنامه سلام، طوری بود که گویا توقیف روزنامه را پیش‌بینی می‌کردند. درحقیقت این نیز بخش دیگری از پازل بود که چیده شد و به‌خوبی جلو می‌رفت.

_ زمان، حامل حوادث خشونت‌بار است

_نظام باید هزینه‌های سنگینی بپردازد.

_محدودیت مطبوعات، خشم مردم را شعله‌ور خواهد کرد.

_دانشجویان ساکت نخواهند نشست.

صحبت از خشم و خشونت، زینت‌بخش نشریه‌های مدعیان گفت‌وگو، آزادی و دموکراسی شده بود. در این میان تحریک دانشجویان، بیش از همه مورد توجه این جریان قرار گرفت. تلاش زیادی صورت گرفت که از راه‌های مختلف، اعتراض از پیشانی روزنامه‌ها به صحن دانشگاه کشیده شود.

«هزینه‌ای» که پرداخت شد

روزنامه نشاط صبح روز 17تیر، در حالی‌که تصویر موسوی خویینی‌ها را در صفحه اول خود آورده بود، نوشت: «آیا محافظه‌کاران هزینه به صحنه آوردن موسوی خویینی‌ها را محاسبه کرده اند؟»

سعید حجاریان نیز در روزنامه‌اش، صبح امروز، نوشت: «بازی دموکراسی، اگرچه بازی نامیده می‌شود، ولی اگر قواعد آن را پذیرفتیم، دیگر بازی نیست و اگر این قاعده در مطبوعات یا انتخابات در هم شکسته شود، آن‌گاه سیاست‌ورزی به پایان می‌رسد.» خبر از پایان سیاست‌ورزی داده شد. هزینه به صحنه آوردن موسوی خویینی‌ها با تنظیم شکایت از او چه ارتباطی می‌توانست داشته باشد؟ روزنامه‌ها در 17 تیر، به‌طور علنی نظام را تهدید کردند.



تابستان داغ

تحریک دانشجویان در نشریه‌ها، همان بعدازظهر روز 17تیر و با حضور عواملی که بعدها مشخص شد اصلا دانشجو نبوده‌اند، نتیجه داد. اما تنها 10 روز پیش از آن، روی دیگر این پروژه توسط نشریه آمریکایی «میدل ایست اکونومیک دایجست» برملا شد. این نشریه در مقاله‌ای خبر از تحولاتی حیاتی در ایران داد: «بیشتر ناظران در تهران بر این اعتقادند که تابستان امسال شاهد یک آزمون حیاتی قدرت و حتی شاید دور نهایی رویارویی جدی بین جناح محافظه‌کار و اصلاح‌گرایان خواهد بود. اصلاح‌طلبان، یک تابستان سیاسی داغ را پیش روی دارند تا جناح محافظه‌کار را از میدان مبارزه خارج کنند.»

برنامه‌ای که پیش‌بینی شده بود، شب 17تیر در محوطه کوی دانشگاه تهران توسط دفتر تحکیم وحدت کلید خورد. نصب اعلامیه‌ای در محوطه کوی و دعوت دانشجویان برای حضور در تجمع اعتراضی به توقیف سلام. سیدنظام موسوی که در آن زمان مسوول سیاسی بسیج دانشجویی دانشگاه تهران بود، می‌گوید: «فردی که این اعلامیه را پخش می‌کرد، شفیعی نام داشت که اصلا دانشجو نبود و کارمند جهاد دانشگاهی کوی بود. جالب این‌که تاج‌زاده، همین فرد را به‌عنوان دبیر کمیسیون ماده 10 احزاب در وزارت کشور منصوب کرد.» چند ساعت از نصب اعلامیه که می‌گذرد، تعدادی از اعضای دفتر تحکیم وحدت همراه 2 نفر دیگر به نام‌های منوچهر و اکبر محمدی که بعدها خودشان اعتراف کردند اصلا دانشجو نبوده‌اند ـ منوچهر محمدی دانشجوی اخراجی اقتصاد بود ـ تظاهرات در محوطه کوی را شروع و دانشجویان را به خروج از خوابگاه‌ها دعوت می‌کنند.

عامل تحریک دعوت دانشجویان، در شعارهایی که سر داده می‌شود، شنیده می‌شود. شعارهایی که حاکی از تهدید آزادی و اختناق است. دانشجویان از آنچه پشت پرده این جریان می‌گذرد، بی‌خبر هستند. پشت پرده‌ای که آنان را تنها پیاده‌نظامی می‌دانند برای مقصود خود. آرام آرام شعارها علیه نظام و رهبری هدایت می‌شود. با توجه به روزهای فرجه امتحانات و حضور کم دانشجویان در کوی، نیاز به حضور عوامل غیر‌دانشجو و هدایت معترضان به بیرون از محوطه خوابگاه احساس می‌شود. جمعیت حدود ساعت 9 شب 18 تیر از محوطه کوی دانشگاه خارج و وارد خیابان کارگر می‌شود. هم‌زمان با حضور معترضان در خیابان، عاملان اصلی، آشوب و تخریب اموال عمومی را آغاز می‌کنند. با تبدیل اعتراض به آشوب و تخریب و سلب امنیت از مردم منطقه، نیروی انتظامی وارد صحنه می‌شود و از دانشجویان می‌خواهد به کوی برگردند. جمعیت به داخل کوی برمی‌گردد ولی همچنان 20 ـ 30 نفر می‌مانند و خیابان را می‌بندند. اراده‌ای که علاقه‌مند به درگیر کردن نیروهای انتظامی با آشوب‌گران است، کاملا حس می‌شود. گروگان‌گیری یک سرباز وظیفه ناجا توسط دانشجویان و ضرب و شتم وی، فضا را به‌شدت متشنج می‌کند. سرباز از دست دانشجویان می گریزد ولی کلاه او را به حالت تمسخر به هوا پرتاب می‌کنند. شب از نیمه می‌گذرد که شعارهای دانشجویان تندتر می‌شود و روشن کردن آتش در خیابان و تخریب اموال عمومی شدت می‌گیرد. پلیس با بلندگو باز از دانشجویان می‌خواهد به کوی برگردند و در غیراین‌صورت برخورد خواهد کرد. همین اتفاق هم می‌افتد. نیروی انتظامی وارد محوطه کوی می‌شود و درگیری شدیدی که بین معترضان و نیروی انتظامی رخ می‌دهد، منجر به اتفاق های تلخی می‌شود.



طبق اظهار فرماندهان نیروی انتظامی پلیس، آن شب هرچه تلاش می‌کنند وزیر کشور را نمی‌یابند، تا از او کسب تکلیف کنند. ـ نیروی انتظامی زیر نظر رهبری عمل می‌کند، اما مسوولیت آن از طرف رهبری به وزیر کشور تفویض شده است.ـ آن شب وزیر کشور از ساعت 11شب تا 4 صبح در دسترس نبوده. درگیری و آشوب نیمه‌شب در کوی و خیابان‌های اطراف، ادامه می‌یابد. شعارها ارتباطی با روزنامه سلام و قانون مطبوعات ندارد. جمعیت معترض، اصل نظام را هدف گرفته‌اند. هم‌زمان با ادامه درگیری‌ها تا نیمه‌شب، عده‌ای وارد کوی می‌شوند و اقدام به تخریب خوابگاه‌ها و ضرب و شتم دانشجویان می‌کنند. اقدامی که نه‌تنها هیچ توجیهی ندارد بلکه به‌شدت مشکوک است. طبق اظهار برخی از دانشجویان حاضر در واقعه، افرادی که وارد کوی شدند، اصلا دانشجو نبودند و هرکسی را هم مورد ضرب و شتم قرار می‌دادند. حتی گفته شد یکی از کسانی‌که آن شب کتک خورد، قائم‌مقام بسیج دانشکده تربیت‌بدنی بود. دانشجویانی که در اتاق‌های خود مشغول استراحت هستند، مورد حمله قرار می‌گیرند. آنچه مسلم است حجم آشوب و تخریب به‌قدری زیاد است که نمی‌توان آن را به حضور یک‌ساعته نیروی انتظامی در کوی نسبت داد.

در این میان اظهارنظرهای بی‌منطق و بعضا تحریک‌آمیز برخی مسوولان مانند تاج‌زاده و سلیمانی معاون دانشجویی وزیر علوم، در ملتهب کردن اوضاع و تحریک دانشجویان علیه نظام، بسیار تاثیرگذار است. مصطفی معین وزیر علوم نیز در اقدامی مشکوک و تأمل‌برانگیز، استعفای خود از وزارت را اعلام می‌کند که در آن شرایط، هیچ تاثیری غیر از ملتهب کردن اوضاع ندارد. شرایطی به‌وجود می‌آید که تصور می‌شود دولتی‌ها در یک طرف ایستاده‌اند و به‌جای آرام کردن اوضاع، با اقدام‌های خود بر تنش می‌افزایند.

فردی به نام احمد باطبی ـ که اصلا دانشجوی دانشگاه تهران نبودـ در راستای طرحی که بخشی از پازل توطئه است و جریان کشته‌سازی را دنبال می‌کند، با در دست گرفتن یک زیرپیراهن آغشته به رنگ ـ که بعدها اعتراف کرد در خانه با خون حیوانات، زیرپیراهن را رنگی کرده بود ـ مدعی کشته شدن دوست دانشجوی خود شد. عکسی از او به‌طور گسترده در نشریه‌ها منتشر شد و انعکاس گسترده‌ای پیدا کرد و تا مدت‌ها به‌عنوان سندی مبنی بر کشتن دانشجویان ارایه می‌شد. درباره پروژه کشته‌سازی، سیدنظام موسوی که به‌واسطه حضور در بسیج دانشجویی دانشگاه تهران، از نزدیک حوادث 18 تیر را رصد کرده است، در خاطرات خود می‌گوید: «تحکیمی‌ها می‌خواستند سوار موج شوند. یکی از ایرادهای جدی که به اینها وارد بود، این بود که به دروغ اسامی کشته‌شدگان را منتشر کردند. قرار بود در اعتراض به کشتن دانشجویان، شنبه 19تیر جلو سردر دانشگاه تجمعی داشته باشند، در حالی‌که تا آن زمان کسی کشته نشده بود. شورای صنفی دانشکده حقوق و علوم سیاسی، 13 نفر را به‌عنوان کشته‌شده مطرح کرد که همان شب رادیو اسراییل این خبر را بازتاب داد. ازقضای روزگار، برخی از این اسامی که به‌عنوان کشته‌شدگان مطرح شده بودند، بچه‌های بسیج دانشجویی بودند. بعد ما زنگ زدیم و پی‌گیری کردیم و دیدیم که اصلا تهران نیستند. همه آن 13 نفر را پی‌گیری کردیم و دیدیم دروغ است. سریع صداوسیما را در جریان گذاشتیم و صداوسیما هم اعلام کرد اسامی 13 کشته حادثه کوی دانشگاه دروغ است.»



واکنش محمد خاتمی رییس‌جمهور در آن چند روز درکنار سکوت، ابعاد دیگری هم دارد. مرتضی نبوی عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام درباره تصمیم‌گیری خاتمی و دولت وی در آن روزها می‌گوید: «در مساله 18تیر، شورای عالی امنیت ملی کمی با سستی کار کرد. آقای روحانی دبیر وقت شورا در آن زمان، خارج از کشور بود و جلسه‌های شورا که به ریاست رییس‌جمهور تشکیل می‌شد، اجازه نمی‌داد که بسیج وارد شود و جلو شلوغی‌ها را بگیرد.» این امر در کنار تعلل در برخورد و حتی حمایت وی از مدیران زیرمجموعه‌اش که در بحران‌آفرینی نقش داشتند، نشان از این دارد که وی را نیز اگر نه به‌عنوان یکی از طراحان، حداقل باید از حامیان توطئه 18تیر دانست.

شب 19 تیر، وزارت اطلاعات شکایت خود را از روزنامه سلام پس می‌گیرد. روابط عمومی وزارت اطلاعات در بیانیه‌ای رعایت بی‌طرفی و استقلال، حفظ آرامش و پرهیز از هرگونه تنش و تقویت سیاست‌های دولت خدمت‌گذار درباره توسعه سیاسی و آزادی‌های قانونی مطبوعات را به‌عنوان دلیل‌های انصراف از شکایت ذکر می‌کند. همان شب جلسه‌ای در دفتر تحکیم وحدت با حضور سعید حجاریان و اصغرزاده شکل می‌گیرد. اعلام یک هفته عزای عمومی و درخواست تعطیلی دانشگاه‌ها، از تصمیم‌های مهمی است که در این جلسه گرفته می‌شود.

شامگاه 19 تیر، در خیابان‌های اطراف کوی، حوادث تلخی می‌گذرد. در حالی‌که تقریبا جریان به‌طور کامل از اختیار دانشجویان خارج شده است، تخریب اموال عمومی، آتش زدن اتومبیل‌ها، حمله به مسجدها و آزار رساندن به اقشار مذهبی و هرکسی که ظاهری مذهبی دارد و حتی تعرض به بانوان محجبه، از جمله حوادثی است که تلخی این حوادث را بیش از پیش می‌کند.صبح روز شنبه 19 تیر، تیتر روزنامه نشاط اعلام یک هفته عزای عمومی از طرف دفتر تحکیم وحدت است. عزای عمومی برای حوادثی که تا کنون یک کشته داشته، آن هم افسر وظیفه‌ای بود که به‌صورت مهمان در خوابگاه حضور داشت. عزت ابراهیم‌نژاد که مهمان کوی بود، 19 تیر و با اسلحه کمری کشته می شود. هرچند هیچ نهاد رسمی مرگ او را تایید نکرد. روزنامه نشاط در همان شماره، مقاله‌ای را به قلم محمد قوچانی چاپ می‌کند،کسی که بعدها بسیاری از نشریه‌های اصلاح‌طلب از جمله «شهروند امروز» را سردبیری کرد. «هزینه به صحنه آوردن یک نیروی موثر» عنوان یادداشتی بود که محمد قوچانی پیرامون نحوه درج نامه وزارت اطلاعات در روزنامه سلام نوشت: «هنگامی‌که موسوی خویینی‌ها دریافت که مجید انصاری لیدر فراکسیون اقلیت پارلمان، به‌دلیل روابط بسیار خوبی که با مقامات عالی‌رتبه دارد و توصیه مخصوصی که دریافت کرده است، از خواندن نامه حوزه مشاوران وزارت اطلاعات درباره اصلاح قانون مطبوعات از پشت تریبون صرف نظر کرده است، تصمیم گرفت شهامت خود را با یک تیتر تکان‌دهنده نشان دهد.» قوچانی در ادامه می‌نویسد: «او که مطمئن بود با تصویب اصلاحیه قانون مطبوعات، عملاً «سلام» و روزنامه‌های اصلاح‌طلب دیگر، از ایفای نقش خود باز خواهند ماند؛ ولی کوشید به یک ریسک خطرناک دست بزند. خطر ریسک به اندازه‌ای بود که حتی سعید حجاریان نیز صلاح را در آن دانست که چنین بازی خطرناکی را به موسوی خویینی‌ها بسپارد.»



محمد قوچانی و روزنامه نشاط، فردای چاپ این مقاله مجبور به عذرخواهی از سعید حجاریان شدند.

یوسف صانعی 19 تیر پیامی صادر می‌کند و در حالی‌که در پیام خود از کشته شدن چند دانشجو خبر می‌دهد، می‌گوید: «باید از امام امت( سلام الله) یاد بگیریم که چگونه در تمام مراحل از بهشتی‌ها، مطهری‌ها، موسوی خویینی‌ها، کنی‌ها، کروبی‌ها و شهید عراقی‌ها وچمران‌ها و فرزندان انقلاب و نهضت حمایت می‌کرده.»

سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی نیز در بیانیه‌ای که یک نسخه آن از طریق نمابر خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) ارسال شد، ایده تهدید آزادی مطبوعات را با پرونده قتل‌های پاییز گذشته مرتبط دانست و خواستار موضع‌گیری مراجع عظام و علمای بزرگوار در برابر حوادث اخیر شد. در همان روز، گروه نهضت آزادی نیز بیانیه‌ای صادر کرد و از کشته شدن 3 دانشجو در حوادث کوی خبر داد.

فائزه هاشمی، مجید انصاری، محمدعلی ابطحی، اکبر گنجی، هادی خامنه‌ای، محتشمی پور، مصطفی معین، عبدالله نوری، فاطمه کروبی و موسوی لاری افرادی هستند که به تناوب در این چند روز در کوی حاضر می‌شوند و هریک به شکلی بر تحریک دانشجویان می‌افزایند. حضور گسترده نهضت آزادی در مدیریت آشوب‌ها وحتی حضور عزت‌الله سحابی و ابراهیم یزدی در کوی، از نکات دیگری است که پشت پرده جریان را آشکار می‌کند.

روز 20 تیر با گسترش آشوب در شهر و خیابان‌های اطراف کوی می‌گذرد. در همین روز خاتمی با استعفای معین مخالفت می‌کند. آشوب‌گران با حضور در مقابل وزارت کشور، درِ این وزارتخانه را کندند و به‌سمت میدان فاطمی تظاهرات کردند. بازی استقلال و پرسپولیس که امروز قرار است برگزار شود نیز مورد توجه فتنه‌گران قرار می‌گیرد و اعلام می‌شود علاوه بر حضور در ورزشگاه، بزرگراه تهران ـ کرج را مسدود خواهند کرد. علاوه بر حضور اعضای نهضت آزادی و فایزه هاشمی در کوی، اعلامیه‌ای در حمایت از معترضان از سوی آیت‌الله منتظری صادر و بین دانشجویان پخش می‌شود. اکبر گنجی نیز حدود ساعت 17 خود را به کوی می‌رساند و سخنرانی تحریک‌آمیزی پیرامون وقوع کودتا انجام می‌دهد. شامگاه 20 تیر با حضور مصطفی معین در محوطه کوی، اعلام می‌شود که از فردا 10 صبح، معترضان در دانشگاه تهران تحصن خواهند کرد.

خواب پریشان

21 تیر، اقشار مختلف مردم ودانشجویان با رهبر معظم انقلاب دیدار می‌کنند. ایشان از همان ابتدای سخنان‌شان به حادثه کوی اشاره می‌کنند: « ...مطلبی که از نظر من مهم‌تر از همه است و ذهن مرا مشغول کرده، حمله به خوابگاه جوانان و دانشجویان است. این حادثه تلخ قلب مرا جریحه‌دارکرد. حادثه غیرقابل قبولی در جمهوری اسلامی بود. حمله به منزل و مأوا و مسکن یک جمعی به‌ویژه در شب یا هنگام نماز جماعت، به‌هیچ وجه در نظام اسلامی قابل قبول نیست. هرکسی بوده فرقی نمی‌کند چه در لباس نیروی انتظامی چه در غیر آن... حرف من به دانشجویان این است که مراقب باشید و دست‌های پنهان را ببینید.» ایشان همچنین به عناصری که در پس این قضایا هستند، هشداردادند که دست از توطئه بردارند. پخش مستقیم این بیانات از تلویزیون و محوطه کوی، تاثیر فراوانی در آرام کردن فضای جامعه و دانشگاه دارد. اما فتنه همچنان حامیانی سرسخت دارد.

نامه فرماندهان سپاه به خاتمی

بعداز ظهر 21 تیر نامه‌ای محرمانه از سوی 24 تن از فرماندهان سپاه پاسداران خطاب به محمد خاتمی رییس‌جمهور ارسال می‌شود و از او می‌خواهند «سکوت، مسامحه و ساده‌انگاری» را کنار گذاشته و به «وظیفه انقلابی و ملی» خود عمل کند. خاتمی به این نامه وقعی نمی‌نهد. درواقع او تا پایان با اتخاذ مواضع زیگزاگی خود، آب به آسیاب کودتاچیان می‌ریزد. وی در عین حال که در اظهار نظری معروف، از حوادث 18 تیر با عنوان «تاوان افشای قتل‌های زنجیره‌ای» یاد می‌کند، یک ماه بعد از حوادث، در دیدار با اعضای جهاد دانشگاهی، به هدایت آشوب‌ها از بیرون اعتراف می‌کند: «دعوت به آشوب ریشه در خارج دارد. حفظ ارزش‌ها و مصالح ملی پیرامون رهبری، قاعده رقابت سیاسی است.»

تا بعدازظهر روز 21 تیر، از حجم آشوب، تخریب و درگیری در سطح شهر کاسته و فضا مقداری آرام می‌شود. در همین روز، بسیج دانشجویی دانشگاه تهران برای برگزاری تجمع اعتراضی در دانشگاه تهران برای روز سه‌شنبه 22تیر از وزارت کشور درخواست مجوز می‌کند که با مخالفت این وزارتخانه مواجه می‌شود.



اعلام می‌شود از سوی شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی، فراخوانی برای حضور در تجمع اعتراضی چهارشنبه در دانشگاه تهران صادر شده است. این در حالی است که موج آشوب وتخریب همچنان در شهر ادامه دارد و بخش‌هایی از آن به منطقه‌های جنوبی‌تر تهران و بازار رسیده است.

رهبر معظم انقلاب 22 تیر پیام مهمی را خطاب به مردم و دانشجویان صادر می‌کنند: «...گروهک‌های وابسته و معاند، طبق تحلیل اربابان و معلمان خود،گمان کرده‌اند مردم ایران از اسلام و انقلاب دست برداشته‌اند و به خیال باطل خود می‌خواهند از انقلاب اسلامی انتقام بگیرند ....فرزندان بسیجی‌ام با حضور خود در هر صحنه‌ای که لازم است، دشمنان زبون را مرعوب و منکوب کنند.»

22 تیر، هچنان درگیری و آشوب به‌صورت پراکنده ادامه دارد. اما حضور بسیج در مناطق مختلف شهر، از حجم درگیری‌ها کاسته است.

تجمعی که قرار بود 23 تیر در دانشگاه تهران برگزار شود، تبدیل به راهپیمایی عظیم مردمی در دانشگاه تهران و خیابان‌های اطراف دانشگاه شد. از میدان ولی‌عصر(عج) تا دانشگاه در سمت شمال و شرق و از میدان فردوسی در سرتاسر خیابان انقلاب به‌سمت دانشگاه، مملو از جمعیت مردمی شد. جمعیت مقابل دانشگاه به حدی شد که امکان ورود به دانشگاه امکان‌پذیر نبود. مراسم با سخنرانی علیرضا زاکانی مسوول بسیج دانشجویی و قرائت بیانیه پایانی توسط دبیر وقت شورای امنیت، حسن روحانی برگزار شد.



مردمی که چند روز صبر کرده و منتظر اشاره‌ای از ولایت بودند، اکنون به صحنه آمدند. آمدند تا نشان دهند انقلاب بازیچه مطامع غرب‌زدگان و غرب‌شیفتگان داخلی نیست. اتفاقی که در یک نصف روز در 23 تیر رخ داد، قدرت ایمان مردمی بود که برنامه‌های چند ساله تجدیدنظرطلبان و انقلابیون خسته و پشیمان را به‌ هم ریخت. جریان سکولار و برانداز نتوانست 18 تیر را عاملی برای باج‌گیری از نظام اسلامی و رهبری قرار دهد.23 تیر سدی مقابل عملیات فتح سنگر به سنگر شد.

هرچند حوادث سال‌های بعد نشان داد که فرصت نظام به سران این جریان، برای آنها عبرت‌انگیز نبود و شد آنچه در فتنه 88 دیدیم.


نوشته شده توسط Correspondent: Ali Bagheri Kakash
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

🌐 پایگاه خبری بوعلی 🌐

بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ

ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

🌐 پایگاه خبری بوعلی 🌐

نٓۚ وَٱلۡقَلَمِ وَمَا یَسۡطُرُونَ
متولد 1996 در MIS ، خبرنگار و روزنامه نگار
شناسه الکترونیکی ثبت ملی محتوای دیجیتال( کد شامد): 1-1-765329-64-0-1
در جنگ سخت، جسمها به خاک و خون کشیده میشوند و روح ها پرواز میکنند و میروند به بهشت؛ اما در جنگ نرم، اگر خدای نکرده دشمن غلبه بکند، جسمها پروار میشوند و سالم میمانند، و روح‌ ها میروند به قعر جهنم؛ فرقش این است؛ لذا این خیلی خطرناک‌تر است.
نوشتن، یک عمل هنرى است ؛زیادتر نگویید از آنچه که هست، از آنچه که باید و شاید. منصف باشیم؛ عادل باشیم. این‏ها آن وظایف ماست

🌻🌹🌹🌻🌹🌹🌻🌹🌹🌻🌹🌹🌻

💮بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ💮

اَللَّـهُ لَا إِلَـٰهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ ۚ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ ۚ لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْ‌ضِ ۗ مَن ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِندَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ ۚ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ ۖ وَلَا یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ ۚ وَسِعَ کُرْ‌سِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْ‌ضَ ۖ وَلَا یَئُودُهُ حِفْظُهُمَا ۚ وَهُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ ﴿٢٥٥﴾
لَا إِکْرَ‌اهَ فِی الدِّینِ ۖ قَد تَّبَیَّنَ الرُّ‌شْدُ مِنَ الْغَیِّ ۚ فَمَن یَکْفُرْ‌ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِن بِاللَّـهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْ‌وَةِ الْوُثْقَىٰ لَا انفِصَامَ لَهَا ۗ وَاللَّـهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ ﴿٢٥٦﴾
اللَّـهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِ‌جُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ‌ ۖ وَالَّذِینَ کَفَرُ‌وا أَوْلِیَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِ‌جُونَهُم مِّنَ النُّورِ‌ إِلَى الظُّلُمَاتِ ۗ أُولَـٰئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ‌ ۖ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ ﴿٢٥٧﴾

🌹🌻🌻🌹🌻🌻🌹🌻🌻🌹🌻🌻🌹

بایگانی
نویسندگان
آخرین نظرات
logo-samandehi پایگاه اطلاع‌رسانی دکتر سعید جلیلی
جدا از آنچه در تیر سال 78 بر کوی، دانشگاه و کف خیابان‌های تهران گذشت، هم‌زمان و پیش از آن، تحولاتی در فضای سیاسی ـ اجتماعی کشور رخ داد که تحت‌تاثیر متن حوادث، کم‌تر مورد توجه قرار گرفت. برنامه و طرحی چیده شد و افرادی به بازیگری مشغول شدند تا فتنه 18 تیر شکل گرفت. 18 تیر 78 حادثه‌ای خلق‌الساعه نبود، طرحی بود که پشتوانه‌ای داشت و آینده‌ای پیش رو. خالقان حادثه کوی دانشگاه پازلی را طراحی کردند و براساس آن پیش رفتند.

حمله به «پایگاه دشمن»

اثبات تاثیرگذاری رسانه و مطبوعات بر شکل‌گیری ساختار فکری ـ فرهنگی جامعه، نیاز به تحقیقات جامعه‌شناسانه گسترده‌ای ندارد. وضوح این امر آنچنان است که هر فردی با کمی تأمل به آن خواهد رسید. احزاب و گروه‌های سیاسی ـ اجتماعی با علم به این امر بدیهی، برای بهترین استفاده از این ابزار سودمند، سرمایه‌گذاری می‌کنند.

براندازان و دشمنان فرهنگ انقلاب اسلامی، اهمیت مطبوعات و تاثیر آن بر جامعه را از همان سال‌های ابتدایی انقلاب درک کردند. فضایی که اوایل انقلاب در نشریه‌های مختلف و در گروه‌های مختلف سیاسی شکل گرفت، با قاطعیت مسوولان و برخورد با آنها در آن روزها، منجر به انحراف انقلاب از مسیر خود نشد. هرچند آن جریان به‌طور کامل از بین نرفت و کم وبیش در سال‌های بعد به کار خود ادامه داد؛ اما پس از پایان جنگ و تغییر فضای اجتماعی ایران، سکولارهای ایرانی به این نتیجه رسیدند که دوباره فضا برای استفاده از مطبوعات فراهم شده است. هدف این بود که از نهادینه شدن ارزش‌های انقلابی و اسلامی در نسل جدید جلوگیری شود و فرهنگ لیبرالی، جایگزین فرهنگ سال‌های ابتدایی انقلاب در بین توده‌های مردم شود.

این روند با روی کار آمدن دولت اصلاحات و حمایت‌های مستقیم و غیر‌مستقیم قوه مجریه از این جریان سکولار مطبوعاتی، در کنار دفاع تمام‌قد وزیر ارشاد، بیش از پیش فضا را برای جولان لیبرال‌ها مهیا کرد. توپ‌خانه‌ای که با هدف شلیک به نظام، کار خود را شروع کرده بود، خویشتن‌داری نکرد و با پشتیبانی و دل‌گرمی عطاءالله مهاجرانی هدف را به‌سمت مبانی و اعتقادات اسلام نشانه گرفت. نشریه‌هایی که با پیش‌تازی روزنامه‌های سلام و جامعه در سال‌های میانی دهه 70 شروع به کار کرده بودند، به‌واسطه افتتاح زنجیره‌وار، پیوستگی محتوایی و مدیریت واحد، عنوان مطبوعات زنجیره‌ای را به خود گرفتند. صبح امروز، جامعه، توس، نشاط، خرداد، عصر آزادگان، بهار، دوران امروز، نوروز، مشارکت، آفتاب امروز، عصر ما، آریا، ایران فردا، هم‌میهن، اخبار، آوا، پیام هاجر و... مهم‌ترین نشریه‌هایی بودند که در ماه‌های ابتدایی دولت اصلاحات، بی‌محابا مجوز انتشار دریافت کردند و البته خیلی سریع اندیشه‌های خود را در فضای جامعه پخش کردند.

-«اگر مجوز راهپیمایی به هر گروه براساس قانون داده شود، اشکال ندارد حتی علیه خدا» آفتاب امروز،2/6/78

-«معصومین فقط در کلیات و اصول اسوه‌اند، نه در فروع و جزییات» محسن کدیور، ماهنامه کیان

-«صحت قصه حضرت یوسف در قرآن کریم از محالات است.» صبح امروز، خرداد78

-«مسلمان نبودن عیب و عار نیست و مسلمان بودن هم شرط لازم رستگاری نیست.» هویت خویش، اردیبهشت 78

-«مظاهر دینی چون حجاب و حیای زنان، نماد عقب‌افتادگی است.» جامعه سالم، تیر77

-«برخورد با توهین‌کنندگان به مقدسات چون منجر به اشاعه توهین می‌شود، خود اشاعه فحشاست.» مهاجرانی، اخبار اقتصاد، مهر 78

-«پیامبر رفت و هیچ فردی را به جانشینی خود انتخاب نکرد. امام حسین جانشین پدر خود نبود.» صبح امروز، 23/8/78

-«حکومت دینی، تفکری غلط است و بر همین اساس دین و سیاست از یکدیگر جدا می‌باشند.» پیام هاجر، 28/7/78

اینها تنها گوشه‌ای از پرده‌دری و گستاخی نشریه‌ها نسبت به مبانی اعتقادی مردم بود. این در حالی بود که مجموعه وزارت ارشاد به‌عنوان متولی فرهنگ کشور، نه‌تنها موضعی در مقابل این شارلاطانیزم مطبوعاتی نگرفت، بلکه وزیر و معاون مطبوعاتی وی بارها به حمایت از هتاکان به امنیت اعتقادی مردم لب به سخن گشودند. رییس‌جمهور نیز در این میان سیاست سکوت همراه رضایت را در پیش گرفته بود.

مجلس پنجم که در آن زمان، سال چهارم و آخر خود را سپری می‌کرد، پس از درک شرایط این‌چنینی تصمیم گرفت وارد صحنه شود تا فضای بی بندوباری مطبوعات را تغییر دهد که می‌توانست عواقب خطرناکی برای کشور داشته باشد. به‌همین منظور مجلس اوایل سال 78 لایحه اصلاح قانون مطبوعات را در دستور کار قرار داد. یک‌بار در اسفند 64، کلیات تغییر قانون مطبوعات (مصوب سال 1358) در مجلس دوم تصویب شده بود. ولی از همان زمان نیز این لایحه مخالفانی داشت و حتی در سال‌های بعد هم اعتراضاتی مبنی بر وجود نقاط مبهم در این قانون شده بود. به‌دلیل همین ابهام‌ها در حوزه عمل، در سال 74 در حالی‌که هنوز دوران 2 خرداد شروع نشده بود، زمزمه‌های طرح اصلاح قانون مطبوعات شروع شده بود. بنابراین خانه ملت تصمیم گرفت با توجه به همان کاستی‌های قبلی این قانون و با نظر به فضای شکل‌گرفته در مطبوعات، دست به اصلاح این قانون بزند. هنگامی‌که کلیات طرح در دستور کار مجلس قرار گرفت،‌ تنها چند روز کافی بود تا حمله‌های هماهنگ نشریه‌های اصلاح‌طلب به طرح مجلس، آغاز شود. این در حالی بود که این اصلاحیه که در 4 بند تصویب شده بود، حاوی اصولی منطقی و عقلانی بود. در حقیقت حداقل‌هایی بود که هر عقل سلیمی آن را جایز می‌شمارد. ممنوعیت فعالیت مطبوعات برای بیگانگان، جاسوسان، سردمداران رژیم طاغوت و...، منع شدن مطبوعات برای دریافت کمک مالی از کشورهای بیگانه، مقابله با افراد دولتی و غیر‌دولتی که مطبوعات را تحت فشار قرار می‌دهند و التزام عملی مدیران مسوول و صاحبان امتیاز نشریه‌ها به قانون اساسی جمهوری اسلامی، مواردی بود که در مجلس تصویب شد. این موادی بود که عقل، منطق و شرع آن را تایید می‌کرد.



نشریه‌های زنجیره‌ای، آتش خود را سمت مجلس گرفتند. اولین تیر را مجمع روحانیون مبارز با صدور اطلاعیه‌ای در روزنامه دولتی ایران زد: «این طرح سایه استبداد را بر فضای مطبوعات کشور می‌گستراند» تیترها آنچنان بود که اگر کسی نمی‌دانست محتوای این قانون چیست، حتما آن را متحجرانه و قرون وسطایی تلقی می‌کرد:

- «طرح اصلاح مطبوعات، یعنی سایه استبداد بر فضای نشریات کشور» ایران،2تیر78

- «تکریم یا تحریم آزادی، سرنوشت مطبوعات رقم می‌خورد» خرداد، 13تیر78

- «اعتراض شدید انجمن صنفی روزنامه‌نگاران به طرح اصلاح قانون مطبوعات» نشاط، 18خرداد78

در این میان روزنامه سلام به مدیرمسوولی موسوی خویینی‌ها علمداری این جریان برعهده گرفت:

ـ «طرح تغییر قانون مطبوعات، وهن قانون اساسی است» سلام،27 و30خرداد78

ـ «اصلاح قانون یا به بن‌بست کشیدن نظام؟» سلام،9 تیر78

این حجم از توهین، تخریب و جَوسازی در حالی بود که هیچ‌یک از این نشریه‌ها از محتوا و متن این طرح با مردم صحبت نمی‌کردند و تنها با انتخاب تیترهای داغ و جنجالی، سعی در مسموم کردن فضای کشور داشتند. گویا این نشریه‌ها وگردانندگان آنها خود را مصداق اعمال مجرمانه‌ای یافته بودند که در این قانون بر آن تصریح شده بود، یا شاید این بخشی از پازلی بود که چیده شده بود، شاید هم هردو. هرچه زمان تصویب این طرح نزدیک‌تر می‌شد، فضای تندروی، افراط و عصبیت هم بیشتر بر نشریه‌ها تاثیر می‌گذاشت. فضایی احساسی که تنها جرقه‌ای می‌توانست آن را تبدیل به بحران کند.

«سلام» بر کودتا

شواهدی نشان از این داشت که واقعیت این هجمه، تنها مقابله با این طرح مجلس نیست. به نظر می‌رسید قانون مطبوعات بهانه‌ای شده باشد برای طرحی دیگر. اما چه طرحی می‌توانست اینچنین طراحان را به تب‌وتاب بیندازد؟

سعید حجاریان کم‌تر از یک سال قبل ـ17 آذر 77 ـ در مصاحبه‌ای با روزنامه ایران، از طرحی سخن می‌گوید و از آن با عنوان «فتح سنگر به سنگر تا رسیدن به فرماندهی» یاد می‌کند. روزنامه سلام نیز،که یک‌بار در سال 72 به تعلیق فعالیت مطبوعاتی محکوم شده و با وساطت برخی مسوولان ارشد نظام، عفو شده بود، 9 تیر 78 در یک پیش‌بینی حیرت‌انگیز از طرح اصلاح قانون مطبوعات، به‌عنوان طرحی برای به بن‌بست کشیدن نظام یاد می‌کند. سنگرهایی که حجاریان حدود یک سال پیش از آنها نام برده بود،کجا بودند؟ بعدها مشخص شد وزارت اطلاعات، سپاه پاسداران، نیروی انتظامی و حتی بسیج، مناطق عملیاتی براندازان بود. قرار بود هریک طی پروژه‌ای فرو بریزد. برای نشستن در جایگاه فرماندهی لازم بود بازوهای امنیتی و اطلاعاتی نظام و رهبری فلج شود. پس از جریان قتل‌ها که نشانه به‌سمت بدنه وزارت اطلاعات رفته بود، نوبت به نیروی انتظامی رسیده بود.

چگونگی اجرای طرح، نیازمند دقت فراوانی بود. محمدعلی ابطحی یک‌بار گفته بود: «آقای خاتمی 20 میلیون نفر پشت سر دارد اما آقای خامنه‌ای 8 میلیون رأی آورد. اگر درگیری به‌وجودآید، مطمئن باشید که آقای خامنه‌ای پیروز نخواهد شد.» با شکل‌گیری اصلاح قانون مطبوعات، بهانه لازم برای درگیری و به صحنه آمدن سرمایه اجتماعی شکل گرفته بود که اصلاح‌طلبان تصور می‌کردند حامی آنها هستند.



کلید آشوبی که هدفی جز کودتا نداشت، در دستان مدیرمسوول روزنامه سلام بود. کودتا براساس سند مجعولی که 15تیر 78 بر پیشانی روزنامه سلام نشست، راه خود را یافت. پیوند ماجرای قتل‌ها و وزارت اطلاعات به طرح مجلس، براساس سندی دروغی و جعلی، شکل گرفت. سندی که از وزارت اطلاعات به سرقت رفته بود، درحقیقت نامه‌ای بود که در جلسه‌های مشاوران خطاب به وزیر نوشته شده بود و درحقیقت محتوایی فرهنگی مربوط به رصد کلی فضای کشور داشت. اما نامه‌ای که در بالاترین سطح امنیتی کشور نگارش شده، چه‌طور سر از روزنامه درآورده بود؟ و چه‌طور این روزنامه دست به افشای اسرار نظام زده است؟ کاری که موسوی خویینی‌ها کرد، ریسک خطرناکی بود که تنها صدای آمریکا حامی آن بود. علیرضا نوری‌زاد در گفت وگو با رادیو آمریکا: «کاری که روزنامه سلام کرد، به گمان من یکی از شجاعانه‌ترین کارها در تاریخ 20 ساله مطبوعات ایران بود.»

روزنامه سلام علاوه بر این‌که سندی محرمانه را افشا کرد، آن را تحریف نیز کرده بود. بنابراین براساس قانون باید توقیف می‌شد. این اتفاق یک روز بعد رخ داد. همان شب ساعت 10 نیز وزارت اطلاعات شکایتی علیه مدیرمسوول به جرم افشای اسرار نظام تنظیم کرد. علی یونسی وزیراطلاعات دولت اصلاحات، در مصاحبه‌ای گفت: «کاری که روزنامه سلام کرد، سرقتی بود که فقط استفاده جناحی و سیاسی داشت.»

یک ماه فضاسازی علیه طرح مجلس، پیوند آن با سعید اسلامی و ماجرای قتل‌ها و حال بسته شدن روزنامه‌ای که مدیرمسوول آن حکم پدر و استاد برای زنجیره‌ای‌ها راداشت، همه اینها آماده بود تا نشریه‌های برانداز دوباره وارد صحنه شوند. حزب مشارکت 16 تیر بیانیه‌ای صادر کرد و نوشت: «اصرار به توقیف سلام می‌تواند عواقب و پیامدهای زیان‌باری داشته باشد.»

10 شب 16تیر حکم توقیف سلام صادر شد. یعنی درست زمانی‌که روزنامه‌های صبح فردا یا بسته شده بودند یا در حال بسته شدن بودند. اما تیترهای فردا صبح زنجیره‌ای‌ها وتحلیل‌های فراوان‌شان مبنی بر توقیف روزنامه سلام، طوری بود که گویا توقیف روزنامه را پیش‌بینی می‌کردند. درحقیقت این نیز بخش دیگری از پازل بود که چیده شد و به‌خوبی جلو می‌رفت.

_ زمان، حامل حوادث خشونت‌بار است

_نظام باید هزینه‌های سنگینی بپردازد.

_محدودیت مطبوعات، خشم مردم را شعله‌ور خواهد کرد.

_دانشجویان ساکت نخواهند نشست.

صحبت از خشم و خشونت، زینت‌بخش نشریه‌های مدعیان گفت‌وگو، آزادی و دموکراسی شده بود. در این میان تحریک دانشجویان، بیش از همه مورد توجه این جریان قرار گرفت. تلاش زیادی صورت گرفت که از راه‌های مختلف، اعتراض از پیشانی روزنامه‌ها به صحن دانشگاه کشیده شود.

«هزینه‌ای» که پرداخت شد

روزنامه نشاط صبح روز 17تیر، در حالی‌که تصویر موسوی خویینی‌ها را در صفحه اول خود آورده بود، نوشت: «آیا محافظه‌کاران هزینه به صحنه آوردن موسوی خویینی‌ها را محاسبه کرده اند؟»

سعید حجاریان نیز در روزنامه‌اش، صبح امروز، نوشت: «بازی دموکراسی، اگرچه بازی نامیده می‌شود، ولی اگر قواعد آن را پذیرفتیم، دیگر بازی نیست و اگر این قاعده در مطبوعات یا انتخابات در هم شکسته شود، آن‌گاه سیاست‌ورزی به پایان می‌رسد.» خبر از پایان سیاست‌ورزی داده شد. هزینه به صحنه آوردن موسوی خویینی‌ها با تنظیم شکایت از او چه ارتباطی می‌توانست داشته باشد؟ روزنامه‌ها در 17 تیر، به‌طور علنی نظام را تهدید کردند.



تابستان داغ

تحریک دانشجویان در نشریه‌ها، همان بعدازظهر روز 17تیر و با حضور عواملی که بعدها مشخص شد اصلا دانشجو نبوده‌اند، نتیجه داد. اما تنها 10 روز پیش از آن، روی دیگر این پروژه توسط نشریه آمریکایی «میدل ایست اکونومیک دایجست» برملا شد. این نشریه در مقاله‌ای خبر از تحولاتی حیاتی در ایران داد: «بیشتر ناظران در تهران بر این اعتقادند که تابستان امسال شاهد یک آزمون حیاتی قدرت و حتی شاید دور نهایی رویارویی جدی بین جناح محافظه‌کار و اصلاح‌گرایان خواهد بود. اصلاح‌طلبان، یک تابستان سیاسی داغ را پیش روی دارند تا جناح محافظه‌کار را از میدان مبارزه خارج کنند.»

برنامه‌ای که پیش‌بینی شده بود، شب 17تیر در محوطه کوی دانشگاه تهران توسط دفتر تحکیم وحدت کلید خورد. نصب اعلامیه‌ای در محوطه کوی و دعوت دانشجویان برای حضور در تجمع اعتراضی به توقیف سلام. سیدنظام موسوی که در آن زمان مسوول سیاسی بسیج دانشجویی دانشگاه تهران بود، می‌گوید: «فردی که این اعلامیه را پخش می‌کرد، شفیعی نام داشت که اصلا دانشجو نبود و کارمند جهاد دانشگاهی کوی بود. جالب این‌که تاج‌زاده، همین فرد را به‌عنوان دبیر کمیسیون ماده 10 احزاب در وزارت کشور منصوب کرد.» چند ساعت از نصب اعلامیه که می‌گذرد، تعدادی از اعضای دفتر تحکیم وحدت همراه 2 نفر دیگر به نام‌های منوچهر و اکبر محمدی که بعدها خودشان اعتراف کردند اصلا دانشجو نبوده‌اند ـ منوچهر محمدی دانشجوی اخراجی اقتصاد بود ـ تظاهرات در محوطه کوی را شروع و دانشجویان را به خروج از خوابگاه‌ها دعوت می‌کنند.

عامل تحریک دعوت دانشجویان، در شعارهایی که سر داده می‌شود، شنیده می‌شود. شعارهایی که حاکی از تهدید آزادی و اختناق است. دانشجویان از آنچه پشت پرده این جریان می‌گذرد، بی‌خبر هستند. پشت پرده‌ای که آنان را تنها پیاده‌نظامی می‌دانند برای مقصود خود. آرام آرام شعارها علیه نظام و رهبری هدایت می‌شود. با توجه به روزهای فرجه امتحانات و حضور کم دانشجویان در کوی، نیاز به حضور عوامل غیر‌دانشجو و هدایت معترضان به بیرون از محوطه خوابگاه احساس می‌شود. جمعیت حدود ساعت 9 شب 18 تیر از محوطه کوی دانشگاه خارج و وارد خیابان کارگر می‌شود. هم‌زمان با حضور معترضان در خیابان، عاملان اصلی، آشوب و تخریب اموال عمومی را آغاز می‌کنند. با تبدیل اعتراض به آشوب و تخریب و سلب امنیت از مردم منطقه، نیروی انتظامی وارد صحنه می‌شود و از دانشجویان می‌خواهد به کوی برگردند. جمعیت به داخل کوی برمی‌گردد ولی همچنان 20 ـ 30 نفر می‌مانند و خیابان را می‌بندند. اراده‌ای که علاقه‌مند به درگیر کردن نیروهای انتظامی با آشوب‌گران است، کاملا حس می‌شود. گروگان‌گیری یک سرباز وظیفه ناجا توسط دانشجویان و ضرب و شتم وی، فضا را به‌شدت متشنج می‌کند. سرباز از دست دانشجویان می گریزد ولی کلاه او را به حالت تمسخر به هوا پرتاب می‌کنند. شب از نیمه می‌گذرد که شعارهای دانشجویان تندتر می‌شود و روشن کردن آتش در خیابان و تخریب اموال عمومی شدت می‌گیرد. پلیس با بلندگو باز از دانشجویان می‌خواهد به کوی برگردند و در غیراین‌صورت برخورد خواهد کرد. همین اتفاق هم می‌افتد. نیروی انتظامی وارد محوطه کوی می‌شود و درگیری شدیدی که بین معترضان و نیروی انتظامی رخ می‌دهد، منجر به اتفاق های تلخی می‌شود.



طبق اظهار فرماندهان نیروی انتظامی پلیس، آن شب هرچه تلاش می‌کنند وزیر کشور را نمی‌یابند، تا از او کسب تکلیف کنند. ـ نیروی انتظامی زیر نظر رهبری عمل می‌کند، اما مسوولیت آن از طرف رهبری به وزیر کشور تفویض شده است.ـ آن شب وزیر کشور از ساعت 11شب تا 4 صبح در دسترس نبوده. درگیری و آشوب نیمه‌شب در کوی و خیابان‌های اطراف، ادامه می‌یابد. شعارها ارتباطی با روزنامه سلام و قانون مطبوعات ندارد. جمعیت معترض، اصل نظام را هدف گرفته‌اند. هم‌زمان با ادامه درگیری‌ها تا نیمه‌شب، عده‌ای وارد کوی می‌شوند و اقدام به تخریب خوابگاه‌ها و ضرب و شتم دانشجویان می‌کنند. اقدامی که نه‌تنها هیچ توجیهی ندارد بلکه به‌شدت مشکوک است. طبق اظهار برخی از دانشجویان حاضر در واقعه، افرادی که وارد کوی شدند، اصلا دانشجو نبودند و هرکسی را هم مورد ضرب و شتم قرار می‌دادند. حتی گفته شد یکی از کسانی‌که آن شب کتک خورد، قائم‌مقام بسیج دانشکده تربیت‌بدنی بود. دانشجویانی که در اتاق‌های خود مشغول استراحت هستند، مورد حمله قرار می‌گیرند. آنچه مسلم است حجم آشوب و تخریب به‌قدری زیاد است که نمی‌توان آن را به حضور یک‌ساعته نیروی انتظامی در کوی نسبت داد.

در این میان اظهارنظرهای بی‌منطق و بعضا تحریک‌آمیز برخی مسوولان مانند تاج‌زاده و سلیمانی معاون دانشجویی وزیر علوم، در ملتهب کردن اوضاع و تحریک دانشجویان علیه نظام، بسیار تاثیرگذار است. مصطفی معین وزیر علوم نیز در اقدامی مشکوک و تأمل‌برانگیز، استعفای خود از وزارت را اعلام می‌کند که در آن شرایط، هیچ تاثیری غیر از ملتهب کردن اوضاع ندارد. شرایطی به‌وجود می‌آید که تصور می‌شود دولتی‌ها در یک طرف ایستاده‌اند و به‌جای آرام کردن اوضاع، با اقدام‌های خود بر تنش می‌افزایند.

فردی به نام احمد باطبی ـ که اصلا دانشجوی دانشگاه تهران نبودـ در راستای طرحی که بخشی از پازل توطئه است و جریان کشته‌سازی را دنبال می‌کند، با در دست گرفتن یک زیرپیراهن آغشته به رنگ ـ که بعدها اعتراف کرد در خانه با خون حیوانات، زیرپیراهن را رنگی کرده بود ـ مدعی کشته شدن دوست دانشجوی خود شد. عکسی از او به‌طور گسترده در نشریه‌ها منتشر شد و انعکاس گسترده‌ای پیدا کرد و تا مدت‌ها به‌عنوان سندی مبنی بر کشتن دانشجویان ارایه می‌شد. درباره پروژه کشته‌سازی، سیدنظام موسوی که به‌واسطه حضور در بسیج دانشجویی دانشگاه تهران، از نزدیک حوادث 18 تیر را رصد کرده است، در خاطرات خود می‌گوید: «تحکیمی‌ها می‌خواستند سوار موج شوند. یکی از ایرادهای جدی که به اینها وارد بود، این بود که به دروغ اسامی کشته‌شدگان را منتشر کردند. قرار بود در اعتراض به کشتن دانشجویان، شنبه 19تیر جلو سردر دانشگاه تجمعی داشته باشند، در حالی‌که تا آن زمان کسی کشته نشده بود. شورای صنفی دانشکده حقوق و علوم سیاسی، 13 نفر را به‌عنوان کشته‌شده مطرح کرد که همان شب رادیو اسراییل این خبر را بازتاب داد. ازقضای روزگار، برخی از این اسامی که به‌عنوان کشته‌شدگان مطرح شده بودند، بچه‌های بسیج دانشجویی بودند. بعد ما زنگ زدیم و پی‌گیری کردیم و دیدیم که اصلا تهران نیستند. همه آن 13 نفر را پی‌گیری کردیم و دیدیم دروغ است. سریع صداوسیما را در جریان گذاشتیم و صداوسیما هم اعلام کرد اسامی 13 کشته حادثه کوی دانشگاه دروغ است.»



واکنش محمد خاتمی رییس‌جمهور در آن چند روز درکنار سکوت، ابعاد دیگری هم دارد. مرتضی نبوی عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام درباره تصمیم‌گیری خاتمی و دولت وی در آن روزها می‌گوید: «در مساله 18تیر، شورای عالی امنیت ملی کمی با سستی کار کرد. آقای روحانی دبیر وقت شورا در آن زمان، خارج از کشور بود و جلسه‌های شورا که به ریاست رییس‌جمهور تشکیل می‌شد، اجازه نمی‌داد که بسیج وارد شود و جلو شلوغی‌ها را بگیرد.» این امر در کنار تعلل در برخورد و حتی حمایت وی از مدیران زیرمجموعه‌اش که در بحران‌آفرینی نقش داشتند، نشان از این دارد که وی را نیز اگر نه به‌عنوان یکی از طراحان، حداقل باید از حامیان توطئه 18تیر دانست.

شب 19 تیر، وزارت اطلاعات شکایت خود را از روزنامه سلام پس می‌گیرد. روابط عمومی وزارت اطلاعات در بیانیه‌ای رعایت بی‌طرفی و استقلال، حفظ آرامش و پرهیز از هرگونه تنش و تقویت سیاست‌های دولت خدمت‌گذار درباره توسعه سیاسی و آزادی‌های قانونی مطبوعات را به‌عنوان دلیل‌های انصراف از شکایت ذکر می‌کند. همان شب جلسه‌ای در دفتر تحکیم وحدت با حضور سعید حجاریان و اصغرزاده شکل می‌گیرد. اعلام یک هفته عزای عمومی و درخواست تعطیلی دانشگاه‌ها، از تصمیم‌های مهمی است که در این جلسه گرفته می‌شود.

شامگاه 19 تیر، در خیابان‌های اطراف کوی، حوادث تلخی می‌گذرد. در حالی‌که تقریبا جریان به‌طور کامل از اختیار دانشجویان خارج شده است، تخریب اموال عمومی، آتش زدن اتومبیل‌ها، حمله به مسجدها و آزار رساندن به اقشار مذهبی و هرکسی که ظاهری مذهبی دارد و حتی تعرض به بانوان محجبه، از جمله حوادثی است که تلخی این حوادث را بیش از پیش می‌کند.صبح روز شنبه 19 تیر، تیتر روزنامه نشاط اعلام یک هفته عزای عمومی از طرف دفتر تحکیم وحدت است. عزای عمومی برای حوادثی که تا کنون یک کشته داشته، آن هم افسر وظیفه‌ای بود که به‌صورت مهمان در خوابگاه حضور داشت. عزت ابراهیم‌نژاد که مهمان کوی بود، 19 تیر و با اسلحه کمری کشته می شود. هرچند هیچ نهاد رسمی مرگ او را تایید نکرد. روزنامه نشاط در همان شماره، مقاله‌ای را به قلم محمد قوچانی چاپ می‌کند،کسی که بعدها بسیاری از نشریه‌های اصلاح‌طلب از جمله «شهروند امروز» را سردبیری کرد. «هزینه به صحنه آوردن یک نیروی موثر» عنوان یادداشتی بود که محمد قوچانی پیرامون نحوه درج نامه وزارت اطلاعات در روزنامه سلام نوشت: «هنگامی‌که موسوی خویینی‌ها دریافت که مجید انصاری لیدر فراکسیون اقلیت پارلمان، به‌دلیل روابط بسیار خوبی که با مقامات عالی‌رتبه دارد و توصیه مخصوصی که دریافت کرده است، از خواندن نامه حوزه مشاوران وزارت اطلاعات درباره اصلاح قانون مطبوعات از پشت تریبون صرف نظر کرده است، تصمیم گرفت شهامت خود را با یک تیتر تکان‌دهنده نشان دهد.» قوچانی در ادامه می‌نویسد: «او که مطمئن بود با تصویب اصلاحیه قانون مطبوعات، عملاً «سلام» و روزنامه‌های اصلاح‌طلب دیگر، از ایفای نقش خود باز خواهند ماند؛ ولی کوشید به یک ریسک خطرناک دست بزند. خطر ریسک به اندازه‌ای بود که حتی سعید حجاریان نیز صلاح را در آن دانست که چنین بازی خطرناکی را به موسوی خویینی‌ها بسپارد.»



محمد قوچانی و روزنامه نشاط، فردای چاپ این مقاله مجبور به عذرخواهی از سعید حجاریان شدند.

یوسف صانعی 19 تیر پیامی صادر می‌کند و در حالی‌که در پیام خود از کشته شدن چند دانشجو خبر می‌دهد، می‌گوید: «باید از امام امت( سلام الله) یاد بگیریم که چگونه در تمام مراحل از بهشتی‌ها، مطهری‌ها، موسوی خویینی‌ها، کنی‌ها، کروبی‌ها و شهید عراقی‌ها وچمران‌ها و فرزندان انقلاب و نهضت حمایت می‌کرده.»

سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی نیز در بیانیه‌ای که یک نسخه آن از طریق نمابر خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) ارسال شد، ایده تهدید آزادی مطبوعات را با پرونده قتل‌های پاییز گذشته مرتبط دانست و خواستار موضع‌گیری مراجع عظام و علمای بزرگوار در برابر حوادث اخیر شد. در همان روز، گروه نهضت آزادی نیز بیانیه‌ای صادر کرد و از کشته شدن 3 دانشجو در حوادث کوی خبر داد.

فائزه هاشمی، مجید انصاری، محمدعلی ابطحی، اکبر گنجی، هادی خامنه‌ای، محتشمی پور، مصطفی معین، عبدالله نوری، فاطمه کروبی و موسوی لاری افرادی هستند که به تناوب در این چند روز در کوی حاضر می‌شوند و هریک به شکلی بر تحریک دانشجویان می‌افزایند. حضور گسترده نهضت آزادی در مدیریت آشوب‌ها وحتی حضور عزت‌الله سحابی و ابراهیم یزدی در کوی، از نکات دیگری است که پشت پرده جریان را آشکار می‌کند.

روز 20 تیر با گسترش آشوب در شهر و خیابان‌های اطراف کوی می‌گذرد. در همین روز خاتمی با استعفای معین مخالفت می‌کند. آشوب‌گران با حضور در مقابل وزارت کشور، درِ این وزارتخانه را کندند و به‌سمت میدان فاطمی تظاهرات کردند. بازی استقلال و پرسپولیس که امروز قرار است برگزار شود نیز مورد توجه فتنه‌گران قرار می‌گیرد و اعلام می‌شود علاوه بر حضور در ورزشگاه، بزرگراه تهران ـ کرج را مسدود خواهند کرد. علاوه بر حضور اعضای نهضت آزادی و فایزه هاشمی در کوی، اعلامیه‌ای در حمایت از معترضان از سوی آیت‌الله منتظری صادر و بین دانشجویان پخش می‌شود. اکبر گنجی نیز حدود ساعت 17 خود را به کوی می‌رساند و سخنرانی تحریک‌آمیزی پیرامون وقوع کودتا انجام می‌دهد. شامگاه 20 تیر با حضور مصطفی معین در محوطه کوی، اعلام می‌شود که از فردا 10 صبح، معترضان در دانشگاه تهران تحصن خواهند کرد.

خواب پریشان

21 تیر، اقشار مختلف مردم ودانشجویان با رهبر معظم انقلاب دیدار می‌کنند. ایشان از همان ابتدای سخنان‌شان به حادثه کوی اشاره می‌کنند: « ...مطلبی که از نظر من مهم‌تر از همه است و ذهن مرا مشغول کرده، حمله به خوابگاه جوانان و دانشجویان است. این حادثه تلخ قلب مرا جریحه‌دارکرد. حادثه غیرقابل قبولی در جمهوری اسلامی بود. حمله به منزل و مأوا و مسکن یک جمعی به‌ویژه در شب یا هنگام نماز جماعت، به‌هیچ وجه در نظام اسلامی قابل قبول نیست. هرکسی بوده فرقی نمی‌کند چه در لباس نیروی انتظامی چه در غیر آن... حرف من به دانشجویان این است که مراقب باشید و دست‌های پنهان را ببینید.» ایشان همچنین به عناصری که در پس این قضایا هستند، هشداردادند که دست از توطئه بردارند. پخش مستقیم این بیانات از تلویزیون و محوطه کوی، تاثیر فراوانی در آرام کردن فضای جامعه و دانشگاه دارد. اما فتنه همچنان حامیانی سرسخت دارد.

نامه فرماندهان سپاه به خاتمی

بعداز ظهر 21 تیر نامه‌ای محرمانه از سوی 24 تن از فرماندهان سپاه پاسداران خطاب به محمد خاتمی رییس‌جمهور ارسال می‌شود و از او می‌خواهند «سکوت، مسامحه و ساده‌انگاری» را کنار گذاشته و به «وظیفه انقلابی و ملی» خود عمل کند. خاتمی به این نامه وقعی نمی‌نهد. درواقع او تا پایان با اتخاذ مواضع زیگزاگی خود، آب به آسیاب کودتاچیان می‌ریزد. وی در عین حال که در اظهار نظری معروف، از حوادث 18 تیر با عنوان «تاوان افشای قتل‌های زنجیره‌ای» یاد می‌کند، یک ماه بعد از حوادث، در دیدار با اعضای جهاد دانشگاهی، به هدایت آشوب‌ها از بیرون اعتراف می‌کند: «دعوت به آشوب ریشه در خارج دارد. حفظ ارزش‌ها و مصالح ملی پیرامون رهبری، قاعده رقابت سیاسی است.»

تا بعدازظهر روز 21 تیر، از حجم آشوب، تخریب و درگیری در سطح شهر کاسته و فضا مقداری آرام می‌شود. در همین روز، بسیج دانشجویی دانشگاه تهران برای برگزاری تجمع اعتراضی در دانشگاه تهران برای روز سه‌شنبه 22تیر از وزارت کشور درخواست مجوز می‌کند که با مخالفت این وزارتخانه مواجه می‌شود.



اعلام می‌شود از سوی شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی، فراخوانی برای حضور در تجمع اعتراضی چهارشنبه در دانشگاه تهران صادر شده است. این در حالی است که موج آشوب وتخریب همچنان در شهر ادامه دارد و بخش‌هایی از آن به منطقه‌های جنوبی‌تر تهران و بازار رسیده است.

رهبر معظم انقلاب 22 تیر پیام مهمی را خطاب به مردم و دانشجویان صادر می‌کنند: «...گروهک‌های وابسته و معاند، طبق تحلیل اربابان و معلمان خود،گمان کرده‌اند مردم ایران از اسلام و انقلاب دست برداشته‌اند و به خیال باطل خود می‌خواهند از انقلاب اسلامی انتقام بگیرند ....فرزندان بسیجی‌ام با حضور خود در هر صحنه‌ای که لازم است، دشمنان زبون را مرعوب و منکوب کنند.»

22 تیر، هچنان درگیری و آشوب به‌صورت پراکنده ادامه دارد. اما حضور بسیج در مناطق مختلف شهر، از حجم درگیری‌ها کاسته است.

تجمعی که قرار بود 23 تیر در دانشگاه تهران برگزار شود، تبدیل به راهپیمایی عظیم مردمی در دانشگاه تهران و خیابان‌های اطراف دانشگاه شد. از میدان ولی‌عصر(عج) تا دانشگاه در سمت شمال و شرق و از میدان فردوسی در سرتاسر خیابان انقلاب به‌سمت دانشگاه، مملو از جمعیت مردمی شد. جمعیت مقابل دانشگاه به حدی شد که امکان ورود به دانشگاه امکان‌پذیر نبود. مراسم با سخنرانی علیرضا زاکانی مسوول بسیج دانشجویی و قرائت بیانیه پایانی توسط دبیر وقت شورای امنیت، حسن روحانی برگزار شد.



مردمی که چند روز صبر کرده و منتظر اشاره‌ای از ولایت بودند، اکنون به صحنه آمدند. آمدند تا نشان دهند انقلاب بازیچه مطامع غرب‌زدگان و غرب‌شیفتگان داخلی نیست. اتفاقی که در یک نصف روز در 23 تیر رخ داد، قدرت ایمان مردمی بود که برنامه‌های چند ساله تجدیدنظرطلبان و انقلابیون خسته و پشیمان را به‌ هم ریخت. جریان سکولار و برانداز نتوانست 18 تیر را عاملی برای باج‌گیری از نظام اسلامی و رهبری قرار دهد.23 تیر سدی مقابل عملیات فتح سنگر به سنگر شد.

هرچند حوادث سال‌های بعد نشان داد که فرصت نظام به سران این جریان، برای آنها عبرت‌انگیز نبود و شد آنچه در فتنه 88 دیدیم.
Correspondent: Ali Bagheri Kakash

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی