وقف یکی از برترین مصادیق احسان و نیکوکاری است که در سامان دهی زندگی فردی و اجتماعی، نقش فراوانی دارد. این سنت حسنه که از پیامبر و ائمه(ع) برای ما به یادگار مانده است، از عوامل اثرگذار شکوفایی تمدن و پیشرفت در عرصه های گوناگون جوامع اسلامی به شمار می رود. ازاین رو، وقف می تواند در جنبه های گوناگون حیات اجتماعی و فردی انسان، مانند فرهنگ، اقتصاد و دیگر عرصه ها، نقش سازنده ای داشته باشد.
چیستی وقف
وقف در لغت به معنای توقف و درنگ کردن است1 و در اصطلاح فقها، عبارت از عقدی است که ثمره آن، حبس اصل و تسبیل منافع است؛ یعنی صرف کردن مال در جهتی که واقف تعیین کرده است.2 به بیان روشن تر، وقف مقدار مالی است که فرد یا افرادی با اختیار خود از مالکیت خود خارج می کنند تا مورد استفاده عموم قرار بگیرد و منافع آن در راه تأمین نیازمندی های مردم مصرف شود.
در اینجا افزون بر تعریف وقف، آگاهی از چند اصطلاح دیگر سودمند است که به آن می پردازیم:
واقف: کسی که همه یا بخشی از دارایی خود را برای مصارف بهبود جامعه و امور خیریه وقف کند.
وقف نامه: سند معتبر و قانونی که واقف مشخصات کامل موقوفه و شرایط اداره و مصرف عواید آن را به طور دقیق تعیین کرده است.
موقوف علیه: کسی یا جهتی که مستحق درآمد وقف و انتفاع از عین موقوفه است.
1. علی اکبر دهخدا، لغت نامه دهخدا، مدخل «وقف».
2. محمدحسن نجفی، جواهرالکلام فی شرائع الاسلام، ج10، ص5.
شرایط وقف
وجود شرایط در اعمال و عقود دینی در فرهنگ اسلامی امری ضروری است که لحاظ کردن آنها سبب صحت عمل و جلوگیری از پای مال شدن حقوق فردی و اجتماعی خواهد شد. ازاین رو، در فرهنگ اسلامی برای وقف، واقف و موقوف و موقوف علیه، شرایطی در نظر گرفته شده است که برای پرهیز از تفصیل به برخی از آنها، اشاره مختصری می کنیم:
1. اجرای صیغه وقف؛ یعنی واقف با الفاظ و عباراتی که بیان گر اراده اوست و با آن از اراده خود در وقف پرده برمی دارد، وقف کند.
2. وقف نباید مشروط به تحقق شرطی یا صفتی در آینده باشد. برای مثال، واقف نمی تواند بگوید که اگر اول ماه شد، این خانه را وقف فلانی می کنم.
3. یکی از شرایط صحت وقف، دوام و پایداری آن است؛ یعنی نباید وقف مفید به زمان شود. بنابراین، وقف موقت صحیح نیست.
4. مسلط باقی نماندن واقف بر مال موقوفه پس از وقف کردن آن؛ یعنی نباید واقف به طور مستقیم یا غیر مستقیم بر آن تسلط داشته باشد، بلکه باید متولی یا حاکم شرع را بر مال موقوفه مسلط کند.
5. واقف نباید خودش را از جمله بهره مندان از موقوفه قرار دهد.
همچنین شرایط دیگری از قبیل، بلوغ، عقل، رشد، عدم حجر، مالک بودن، اختیار و قصد و اسلام واقف شرط است. همچنین در موقوفه هم باید شرایطی از قبیل قابلیت تملک داشتن و قابل انتفاع بودن وجود داشته باشد. افزون بر این، در موقوف علیه نیز باید شرایطی چون وجود داشتن، تعیین شدن، صحت تملک، فقر، اسلام و ایمان وجود داشته باشد.1
۱. محمدحسن حائری یزدی، وقف در فقه اسلامی و نقش آن در شکوفایی اقتصاد اسلامی، صص 76 ـ 173.
تاریخچه وقف
پیشینه وقف به ملل باستانی برمی گردد. چنان که در تمدن مصر باستان، از نقوش حک شده بر سنگ ها برمی آید که املاکی برای کاهنان نیکوکار و برخی رهبران مذهبی و نیز معابد وقف شده یا اسنادی به دست آمده که در آن اموالی برای فرزندان، وقف شده است. همچنین رومیان باستان، برای اشیای مقدس با پیشکش های مردم به عبادتگاه ها، قوانینی وضع کرده بودند که شبیه وقف بوده است. ازاین رو، می توان گفت که وقف از دیرباز با ملل متمدن همراه بوده و هر ملتی نیز برای آن قواعدی ویژه وضع کرده است،1 ولی در اسلام، سیره پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در وقف و دستور او به دیگران، سبب توجه مسلمانان به این امر پسندیده شد. بر این اساس چیزی نگذشت که سنت وقف در میان مسلمانان راه یافت و سرمنشأ تأثیرات شگرف در عرصه فرهنگ و تمدن اسلامی شد. به ویژه در حوزه توسعه آموزش و نیز گسترش فعالیت های اجتماعی و فرهنگی، نقشی برجسته ایفا کرد. به همین جهت، نظر اهل تحقیق را متوجه خود ساخت و از آن جمله فقیهان در کتاب های فقهی خویش به گفت وگو درباره آن پرداختند و از جنبه های گوناگون، درباره آن بحث کردند. از زمانی که علم فقه به عنوان دانشی مستقل و سامان یافته در میان مسلمانان شکل گرفت، آنان به وقف به نیز عنوان یکی از موضوع های جدّی توجه نشان دادند. اولین فقیهان شیعه نیز هر چند به طور مختصر درباره آن به گفت وگو پرداختند. در گذر زمان، به تدریج، مباحثی گسترده تر و گاه نو در اطراف وقف، به ویژه درباره چگونگی و شرایط آن پدید آمد. به این ترتیب، اسلام از این سنت حسنه در مسیری روشن، منطقی و هدف دار، مترقی و دقیق، استفاده کرد.
۱. محمدرضا بندرچی، «وقف از دیدگاه تاریخی و اصطلاح شناسی فقهی»، ماهنامه دادرسی، ش 67، ص29.
وقف در قرآن
در قرآن مجید آیه مستقلی درباره وقف وجود ندارد، بلکه می توان از آیات مربوط به انفاق و احسان و صدقه و تعاون و...، به رجحان و استحباب آن پی برد. عموم فقیهان نیز با تمسک به آیات عام صدقات و انفاق درباره وقف استشهاد کرده اند. برخی از این آیات از این قرار است:
1. «لَنْ تَنالُوا الْبِرّ حتّی تُنْفِقُوا مِمّا تُحِبّونَ وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ شَی ءٍ فَإِنّ اللّهَ بِهِ عَلیمٌ؛ هرگز به نیکوکاری نخواهید رسید تا از آنچه دوست دارید، انفاق کنید و از هرچه انفاق کنید، قطعاً خدا بدان داناست». (آل عمران: 92)
یکی از یاران پیامبر، به نام ابوطلحه انصاری، در مدینه، نخلستان و باغی داشت که بسیار باصفا و زیبا بود، به گونه ای که همه در مدینه از آن سخن می گفتند. در آن چشمه آب صافی بود که هر موقع پیامبر به آن باغ می رفت، از آن آب میل می کرد و وضو می ساخت. همچنین این باغ درآمد خوبی برای ابوطلحه داشت. پس از نزول این آیه، خدمت پیامبر آمد و عرض کرد: می دانی که محبوب ترین اموال من همین باغ است و می خواهم آن را در راه خدا انفاق کنم تا ذخیره ای برای رستاخیز من باشد. پیامبر فرمود: من صلاح می دانم آن را به خویشاوندان نیازمند خود بدهی. ابوطلحه به دستور پیامبر، عمل و آن باغ را بر خویشان خود وقف کرد.1
2. «... وَ ما تُقَدِّمُوا لأَنْفُسِکمْ مِنْ خَیرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللّهِ هُوَ خَیرًا وَ أَعْظَمَ أَجْرًا وَ اسْتَغْفِرُوا اللّهَ إِنّ اللّهَ غَفُورٌ رَحیمٌ؛ و هر کار خوبی برای خویش از پیش فرستید آن را نزد خدا بهتر و با پاداشی بیشتر باز خواهید یافت و از خدا طلب آمرزش کنید که خدا آمرزنده مهربان است». (مزمل: 20)
3. «وَ الْباقِیاتُ الصّالِحاتُ خَیرٌ عِنْدَ رَبِّک ثَوابًا وَ خَیرٌ أَمَلاً؛ و نیکی های ماندگار نزد پروردگارت از حیث پاداش بهتر و خوش فرجام تر است». (مریم: 76)
افزون بر این آیات، در قرآن آیاتی که به انفاق، احسان، عمل صالح، ایثار و... اشاره شده، می تواند مشوق وقف باشند. همچنین در قرآن، در آیات بسیاری با کنز مال، تکاثر، تفاخر، استکبار، سرقت، طغیان، کسب حرام، حب مال، راندن مهرآمیز یتیم، خودبینی و... مبارزه شده است که به شکلی می تواند به مقام و جایگاه وقف در قرآن اشاره داشته باشد.
۱. عبدالحی کتابی، نظام اداری مسلمانان در صدر اسلام، ترجمه: علی رضا ذکاوتی قراگزلو، ص203.
وقف در روایات
از جالب ترین تعالیم اجتماعی اسلام که بر اساس تعاون و حس نوع دوستی بنا نهاده شده، وقف است که از آن در روایات به «صدقه جاریه» تعبیر شده است. بخش مهمی از کتب حدیثی درباره احکام و مقررات وقف و صدقات جاریه و انفاق و کارهایی است که برای عموم مردم مفید است. در روایات، مسلمانان به اشکال گوناگون تشویق به وقف شدند. از امام باقر(ع) روایت شده است که روزی پیامبر به مردی رسید که در باغ خود مشغول کاشتن نهالی بود، به او فرمود: آیا می خواهی تو را به نهالی راهنمایی کنم که ریشه اش محکم تر باشد و زودتر به بار نشیند و میوه اش خوشمزه تر و پاکیزه تر باشد؟ آن مرد عرض کرد: بله! پدر و مادرم به فدایت ای رسول خدا! فرمود: هرگاه صبح و شب خود را آغاز کردی، بگو: سبحان الله و الحمدالله و لااله الاالله و الله اکبر؛ زیرا اگر این جمله را بگویی، برای هر تسبیحی، ده درخت از میوه های گوناگون در بهشت خواهی داشت و اینان از باقیات الصالحات هستند. مرد عرض کرد: ای رسول خدا! شاهد باش که من این باغم را وقف مسلمانان تهی دست اهل صفه کردم. در این هنگام، خداوند این آیه را نازل کرد: «و اما کسی که عطا کرد و تقوا داشت و پاداش نیکوتر را تصدیق کرد، به زودی راه آسانی را پیش پای او خواهیم گذاشت.»1 در روایتی نیز رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده است: «اِذٰا مٰاتَ ابْنُ آدَم انْقَطِعَ عَمَلُهُ اِلا مِنْ ثَلاثَ صَدَقةٍ جارَیة، اَوْ عِلْمٍ ینْتَفَعُ بِهِ، اوْ وَلَدٍ صٰالِحٍ یدْعُوا لَهُ؛ وقتی انسان بمیرد، پرونده اعمال وی بسته می شود، مگر در سه مورد، صدقه جاریه، علمی که از آن نفع برده شود و فرزند صالحی که برایش دعا کند».2
امام صادق(ع) نیز نزدیک به همین مضمون را در حدیثی فرموده است: «پس از مرگ آدمی، پاداشی به دنبال فرد نمی آید، مگر در سه خصلت، صدقه ای که فرد در زمان حیاتش جاری و برقرار ساخته که پس از مرگش تا قیامت جاری و برقرار می ماند؛ صدقه ای که وقف کرده و به ارث گذاشته نمی شود و نیز سنتی که برقرار کرده و در زمان حیاتش به آن عمل می شده و پس از مرگش به آن عمل می شود و فرزند صالحی که برایش طلب آمرزش کند».3
اسلام با سفارش به وقف و اهمیت به آن، برنامه ای متعالی و انسانی را بنیان نهاد که بر اثر آن عواطف بشردوستی زنده شد. این ابتکار در روح و اخلاق مردم اثر گذاشت، به گونه ای که از مال خود چشم پوشیدند و با وقف بخشی از اموال خود به سود کسانی که باید حمایت شوند، وسیله آسایش آنان را فراهم می آورند و نیازمندی های نسل های آینده را نیز از طریق وقف تأمین می کنند.
1. محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج13، ترجمه: حمیدرضا شیخی، ص362.
2. بحارالانوار، ج2، ص22.
3. همان، ج6، ص293.
وقف در سیره پیامبر و امامان معصوم(ع)
پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و ائمه اطهار(ع)، گذشته از اینکه به فقرا، ضعفا، مستمندان و قشرهای محروم اجتماع کمک می کردند، آیندگان را نیز فراموش نمی کردند و با به جا گذاشتن صدقات و موقوفات بسیاری از املاک و زمین ها و اموال خویش، سنت حسنه وقف را پایه ریزی کردند. یکی از فصول درخشان زندگانی این پیشوایان بزرگ، اقدامات آنان در زمینه وقف است که هم مردم را به وقف تشویق، و هم شخصاً املاک و دارایی های ارزنده ای را وقف می کردند. بسیاری از اصحاب پیامبر و تابعین، به پیروی از اسوه خود و برای رضایت الهی، هر کدام به فراخور توانایی و استطاعت مالی شان، بخشی از اموالشان را در راه خدا وقف کردند. بدین ترتیب، وقف در میان مسلمانان به فرهنگ تبدیل شد و گسترش یافت.1
پیامبر نه تنها در گفتار و سخن، بلکه در رفتار و سیره، مسلمانان را به انجام وقف و انفاق دعوت می کرد، به گونه ای که اولین واقف در اسلام رسول خدا صلی الله علیه و آله دانسته شده و بی تردید وقف یکی از مسائل مورد توجه آن حضرت بوده است. رسول خدا صلی الله علیه و آله، نخستین واقف در اسلام بود و مسلمانان را به این امر تشویق می کرد. واقدی، ابن سعد و دیگران روایت کرده اند که یکی از دانشمندان یهود به نام مُخَیریق، پس از شهادت به حقانیت رسول خدا صلی الله علیه و آله در جنگ احد شرکت کرد و در رکاب آن حضرت جنگید تا کشته شد. مخیریق هنگامی که به احد می رفت، وصیت کرد در صورت کشته شدن، اموالش متعلق به پیامبر باشد تا او هرگونه که صلاح دانست، آنها را مصرف کند. حوائط یا بوستان های هفت گانه ای را که او به پیامبر واگذار کرد، عامه صدقات رسول خدا صلی الله علیه و آله را تشکیل می دادند. در اسلام، اولین وقف و صدقه، همین وقف رسول خدا بوده که حوائط سبعه نام داشته است. علاوه بر مورد یاد شده، موارد دیگری از وقفیات پیامبر در کتب سیره، بیان شده است.2
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در غابه،3 وقتی کنار چاه رسید، مسلمانان گفتند: ای رسول خدا! آیا این چاه را مصادره نمی کنید؟ فرمود: خیر، ولی یک نفر این چاه را بخرد و بهای آن صدقه داده شود. طلحه بن عبیدالله آن را خرید و وقف کرد.4
در صدر اسلام، اصحاب پیامبر نیز به تأسی از آن حضرت به وقف کردن اموال خود اهتمام می ورزیدند، تا آنجا که در حدیث معروف جابر آمده است که هیچ توانگری از صحابه نبود، مگر اینکه چیزی وقف کرد.5
پس از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، ائمه معصوم(ع)، الگوهای عینی تحقق اسلام هستند و رفتار و گفتار آنان تعیین کننده رفتار و فرهنگ مسلمانان است. اهمیت وقف در نظر ائمه(ع) تا آنجاست که حضرت علی(ع) در یکی از وقف نامه هایش، هدف خود از وقف را چنین بیان می کند: «به منظور جلب رضایت الهی تا به سبب آن مرا داخل بهشت برین فرماید و از آتش دورم دارد و آتش را از صورتم دور فرماید. در روزی که صورت هایی سفیدند و صورت هایی سیاه».6
همچنین امام علی(ع) همه زمینی که از تقسیم فیء به او رسیده بود، وقف زوار بیت الحرام و سالکان راه حج کرد و فرمود: «به فروش نمی رسد و ارث گذاشته نمی شود و هر که آن را بفروشد و آن را هبه کند، لعنت خدا و ملائکه و همه مردم بر او خواهد بود».7
از امام صادق(ع) نقل شده است که امیرالمؤمنین(ع) خانه ای در بنی زریق داشت که آن را وقف کرد.8 حضرت فاطمه(س) نیز بسیاری از باغ های خود را در مدینه وقف کرد.9 امام حسن(ع) و امام حسین(ع) هم باغ های خود را که هم اکنون در محله نخاوله مدینه است، وقف کردند. دیگر امامان(ع) نیز املاک و اموال خود را در راه خدا و برای رفع نیاز فقرا، وقف کردند. امام محمدباقر(ع) و امام صادق(ع) نیز موقوفاتی در مدینه داشتند.10 برخی موقوفات ائمه(ع) در کتاب های حدیث و تاریخ به ثبت رسیده است.
1. جواد ملایی پور، وقف سرمایه ای ماندگار، ص15.
2. وقف در فقه اسلامی و نقش آن در شکوفایی اقتصاد اسلامی، صص 51، 59 و 67.
3. جایی نزدیک مدینه در راه شام.
4. محمد بن عمر بن واقد واقدی، المغازی، ج1، ص547.
5. میزان الحکمه، ص363.
6. بحارالانوار، ج103، ص183.
7. میزان الحکمه، ج10، ص614.
8. وسائل الشیعه، ج2 و ج13، کتاب الوقوف و الصدقات، باب 10، ص312، ح4.
9. فروع الکافی، ج7، کتاب الوصایا، باب الصدقات النبی و فاطمه و الائمه، ح5، ص48.
10. مصطفی سلیمی فر، نگاهی به وقف و آثار اقتصادی ـ اجتماعی آن، ص37.
آثار و نتایج وقف
اوقاف که از زمره انفاق و صدقات و عملی ابدی است، اگر بر اساس احکام اسلامی در جامعه عمل شود می تواند اثر بسزایی در حل مشکلات اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی داشته باشد. برای وقف، آثار و برکات گوناگون فردی و اجتماعی آن متصور است که در اینجا به برخی از آنها اشاره می شود:
1. آثار معنوی و تربیتی
الف) تزکیه نفس
وقف نوعی صدقه است و صدقات طبق نص صریح قرآن، سبب تزکیه و تطهیر صدقه دهنده می شود. «نجات یافت آن کس که نفس را پاک کرد.»1 انسان علاقه مند به اموال خود است و به آن دل بستگی دارد. بنابراین، گذشتن و دل کندن از مال در راه خدا سبب تزکیه وی خواهد شد.
از اثر درونی وقف به انسانی که مبادرت به این عمل صالح کرده، خیری می ر سد. او با وقف یک بخش یا همه اموال خود، درون خویش را پالایش کرده و به تزکیه نفس پرداخته است. چنین کسی از این راه، تعلقات مادی را از خود زدوده و روحیه مال اندوزی و تکیه بر ثروت دنیوی را از خود دور کرده است.
ب) احساس مسئولیت در برابر دیگران
واقف تنها انسان بخشنده و اهل مواسات و ایثار نیست، بلکه کسی است که نقش و مسئولیت خود را روی زمین درک کرده و این از آثار عمیق ایمان الهی اوست. او آگاه است که دنیا آزمونی بیش نیست. او می داند امکانات مادی صرفاً برای بهره برداری است، نه انباشتن. واقف، انسانی خودآگاه و مسئول است که رسالت سنگین خلافت خدا بر روی زمین را بر دوش خویش، احساس می کند. بنابراین، گسترش یا عدم گسترش، فقدان یا وجود فرهنگ وقف، به جهان بینی و نحوه نگاه انسان نسبت به هستی، خالق هستی و نظام هستی بستگی دارد. افرادی که با جهان بینی مادی زندگی می کنند، هیچ گاه نمی توانند ارزش وقف و فلسفه آن را درک کنند؛ زیرا در منطق آنان، سرنوشت و مصالح فرد بر سرنوشت و مصالح جمع، مفهومی ندارد.
احساس مسئولیت در برابر هم نوعان، از لوازم جامعه اسلامی و عدالت محور است. فردی که خود را در برابر انسان و جامعه مسئول می داند، افزون بر اینکه پاسخ گوی کردار و اعمال خود است، در برابر دیگران نیز مسئول است و در تحقق و حفظ نیکی ها و هنجارها ایفای نقش می کند. پیامبر با این بیان که «کلُّکمْ رٰاعٍ وَ کلُّکمْ مَسْئولٌ عَنْ رَعِیتِهِ»،2حوزه مسئولیت اجتماعی را برای مسلمانان ترسیم کرد. همچنین آن حضرت در بیانی دیگر فرموده است: «مَنْ أَصْبَحَ وَلایهْتَمْ بِامُورِ الْمُسْلِمِینَ فَلَیسَ مِنْهُمْ وَ مَنْ سَمِعَ رَجُلاً ینادِی یا لََلمُسْلِمینَ فَلَمْ یجِبْهُ فَلیسَ بِمُسْلِمٍ؛ کسی که روزش را با عدم اهتمام به امور مسلمانان آغاز کند، مسلمان نیست و کسی که فریاد دادخواهی کسی را بشنود و نسبت به آن بی اهمیت باشد، مسلمان نیست».3
جنبه مسئولیت پذیری و نوع دوستی در وقف، به اندازه ای اهمیت دارد که به صرف مسلمانان محدود نمی شود و برخی فقها، بهره مندی کافران ذمی را هم از موقوفات جایز، و حتی وقف مال مسلمان را خاص کافر، بلااشکال دانسته اند.4
بنابراین، احساس مسئولیت به عنوان یکی از ابزارهای تربیتی، مورد توجه پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله قرار داشته است. عمل به فرهنگ وقف نشان از اوج مسئولیت پذیری یک مسلمان دارد و این احساس مسئولیت نسبت به دیگران، زمینه مسئولیت پذیر شدن دیگر افراد جامعه را نیز فراهم می کند. ازاین رو، وقف هم فرد واقف را تربیت می کند و هم این تربیت نسبت به موقوف علیه کارساز است. برای همین است که وقف می تواند به عنوان یکی از ابزارهای تربیتی در جامعه کاربرد پیدا می کند.
ج) تقویت روح برادری و مواسات
یکی از آثار وقف، ایجاد و تقویت روحیه مواسات و ایثار است. مقصود از مواسات، شرکت دادن دیگران در اموال خویش است، به گونه ای که همه، اعضای یک خانواده هستند و می کوشند تا نیازهای یکدیگر را برطرف کنند. همچنین مقصود از ایثار، مقدم داشتن دیگران بر خویشتن است، یعنی در مواردی که دیگران را بر خویش مقدم بدارند و این بالاتر از مواسات است. اسلام در نظام توزیعی، آن را هدف عالی خود قرار داده است.
2. آثار اقتصادی
الف) ابدی کردن مالکیت
وقف تبدیل مالکیت خصوصی به نوعی از مالکیت عمومی است که گسترش آن از ابزار مهم دست یابی به تعادل اجتماعی و راهی است که انسان می تواند مالکیت خود را تا ابد تضمین کند. این تنها استثنایی است که در ابدی کردن مالکیت وجود دارد. به همین جهت، وقف مصداق صدقه جاریه است و همیشه برای واقف، مفید و ثمربخش خواهد بود.
ب) رفع فقر و از بین بردن فاصله طبقاتی
اگر وقف در جامعه گسترش یابد، بسیاری از معضلات اجتماعی را می تواند حل کند و در محو فقر و محرومیت ها اثر شگرفی بگذارد و از اختلافات شدید طبقاتی جلوگیری کند که به طبع این، از راه گسترش عدالت اجتماعی بر محور استحقاق، اسباب تألیف قلوب مسلمانان با یکدیگر را فراهم می کند.5 بنابراین، وقف با دو کارکرد عمده که عبارتند از: زدودن فقر در جامعه و نیز جلوگیری از تمرکز ثروت در دست گروهی معدود، ابزاری مناسب در راه تحقق عدالت اجتماعی، به شمار می رود.
از ویژگی های وقف این است که وقتی ثروتمندان برخی اموال خود را وقف کنند و منافع آن میان فقیران و مستمندان توزیع شود، ثروت ها به همه افراد می رسد. در نتیجه، فاصله طبقاتی کم می شود و روح تعاون میان افراد جامعه، پدید می آید. همچنین در وقف برخلاف انواع مالکیت ها که حرکت از مالکیت عمومی به مالکیت خصوصی است، به نوعی، مالکیت خصوصی به مالکیت عمومی، تبدیل می شود؛ زیرا اموال موقوفه چون اموال عمومی، قابل فروش و بخشش و به ارث گذاشتن نیستند و بیشتر به موقوف علیهم تعلق دارند، یعنی اصل آنها ثابت و انتقال ناپذیر و درآمد آنها، برای موقوف علیهم است. در فرهنگ دین اسلامی، پدیده وقف درست در برابر فقر قرار دارد وقف از جمله عوامل اثرگذار در فقرزدایی است و با گسترش آن، میزان فقر و محرومیت در جامعه کاهش می یابد؛ زیرا وقف یکی از راه های کنترل تراکم ثروت به شمار می آید.
ج) تحقق عدالت اجتماعی
بی تردید وقف از جنبه اجتماعی، یکی از ابزارهای کارا و اثرگذار در راه برقراری عدالت اقتصادی اسلام است. همواره یکی از بازدارنده های تحقق عدالت اجتماعی، تراکم ثروت و به دنبال آن، تراکم قدرت بوده است. تراکم ثروت به معنای انباشته شدن ثروت و سرمایه های مادی جامعه، در دست فرد، قشر یا طبقه ای خاص است. انباشته شدن ثروت در دست فرد، قشر یا طبقه ای خاص، یکی از محوری ترین عوامل به زوال و انحطاط جوامع است؛ زیرا این کار مانع توزیع عادلانه سرمایه و امکانات مادی میان طبقات مختلف جامعه می شود. از اینجاست که بحث از وقف، به عنوان پدیده ای که در برابر تراکم ثروت قرار دارد، ضرورت پیدا می کند؛ زیرا وقف سرمایه را از طبقه بندی ثروت جامعه به طبقه فقیر جامعه منتقل می کند و فقیران جامعه را نیز از امکانات رفاهی و مادی بهره مند می سازد. وقف، زمینه تحقق عدالت اجتماعی را فراهم می سازد و روابط انسانی بر مبنای ارزش های انسانی، میان طبقات گوناگون جامعه گسترش می یابد. گسترش فرهنگ وقف، بستری مناسب برای رشد ارزش های معنوی و الهی، در شکل توزیع عادلانه ثروت، به شمار می آید.
1. نک: شمس: 9.
2. میزان الحکمه، ج5، ص2311، ح8034.
3. وسائل الشیعه، ج11، صص 559 و560، ح21700.
4. محقق حلی، مختصر نافع، ص202.
5. نگاهی به وقف و آثار اقتصادی ـ اجتماعی آن، صص 173 و 174.
منابع
بندرچی، محمدرضا، «وقف از دیدگاه تاریخی و اصطلاح شناسی فقهی»، ماه نامه دادرسی، فروردین و اردی بهشت 1387، شماره 67.
حائری یزدی، محمدحسن، وقف در فقه اسلامی و نقش آن در شکوفایی اقتصادی اسلامی، مشهد، آستان قدس، 1380.
حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، بیروت، منشورات داراحیاء التراث العربی، 1391ه. ق.
دهخدا، علی اکبر، لغت نامه دهخدا، تهران، دانشگاه تهران.
سلیمی فر، مصطفی، نگاهی به وقف و آثار اقتصادی ـ اجتماعی آن، مشهد، آستان قدس، 1370.
عبدالحی کتابی، نظام اداری مسلمانان در صدر اسلام، ترجمه: علی رضا ذکاوتی قراگزلو، سمت و پژوهشکده حوزه و دانشگاه تهران و قم، 1384.
کلینی، محمد بن یعقوب، فروع کافی، بیروت، دارالاضواء.
محقق حلی، مختصر نافع، به اهتمام: محمدتقی دانش پژوه، تهران، علمی فرهنگی، 1362.
محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، ترجمه: حمیدرضا شیخی، قم، دارالحدیث، 1385.
ملایی پور، جواد، وقف سرمایه ای ماندگار، قم، مرکز پژوهش های اسلامی صدا و سیما، 1384.
نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام فی شرائع الاسلام، بیروت، مؤسسه المرتضی العلمیه و دارالمورخ العربی، 1412ه. ق.
واقدی، محمد بن عمر بن واقد، المغازی، تحقیق: دکتر مارسدن جونس، دفتر تبلیغات اسلامی، 1414ه. ق.
چیستی وقف
وقف در لغت به معنای توقف و درنگ کردن است1 و در اصطلاح فقها، عبارت از عقدی است که ثمره آن، حبس اصل و تسبیل منافع است؛ یعنی صرف کردن مال در جهتی که واقف تعیین کرده است.2 به بیان روشن تر، وقف مقدار مالی است که فرد یا افرادی با اختیار خود از مالکیت خود خارج می کنند تا مورد استفاده عموم قرار بگیرد و منافع آن در راه تأمین نیازمندی های مردم مصرف شود.
در اینجا افزون بر تعریف وقف، آگاهی از چند اصطلاح دیگر سودمند است که به آن می پردازیم:
واقف: کسی که همه یا بخشی از دارایی خود را برای مصارف بهبود جامعه و امور خیریه وقف کند.
وقف نامه: سند معتبر و قانونی که واقف مشخصات کامل موقوفه و شرایط اداره و مصرف عواید آن را به طور دقیق تعیین کرده است.
موقوف علیه: کسی یا جهتی که مستحق درآمد وقف و انتفاع از عین موقوفه است.
1. علی اکبر دهخدا، لغت نامه دهخدا، مدخل «وقف».
2. محمدحسن نجفی، جواهرالکلام فی شرائع الاسلام، ج10، ص5.
شرایط وقف
وجود شرایط در اعمال و عقود دینی در فرهنگ اسلامی امری ضروری است که لحاظ کردن آنها سبب صحت عمل و جلوگیری از پای مال شدن حقوق فردی و اجتماعی خواهد شد. ازاین رو، در فرهنگ اسلامی برای وقف، واقف و موقوف و موقوف علیه، شرایطی در نظر گرفته شده است که برای پرهیز از تفصیل به برخی از آنها، اشاره مختصری می کنیم:
1. اجرای صیغه وقف؛ یعنی واقف با الفاظ و عباراتی که بیان گر اراده اوست و با آن از اراده خود در وقف پرده برمی دارد، وقف کند.
2. وقف نباید مشروط به تحقق شرطی یا صفتی در آینده باشد. برای مثال، واقف نمی تواند بگوید که اگر اول ماه شد، این خانه را وقف فلانی می کنم.
3. یکی از شرایط صحت وقف، دوام و پایداری آن است؛ یعنی نباید وقف مفید به زمان شود. بنابراین، وقف موقت صحیح نیست.
4. مسلط باقی نماندن واقف بر مال موقوفه پس از وقف کردن آن؛ یعنی نباید واقف به طور مستقیم یا غیر مستقیم بر آن تسلط داشته باشد، بلکه باید متولی یا حاکم شرع را بر مال موقوفه مسلط کند.
5. واقف نباید خودش را از جمله بهره مندان از موقوفه قرار دهد.
همچنین شرایط دیگری از قبیل، بلوغ، عقل، رشد، عدم حجر، مالک بودن، اختیار و قصد و اسلام واقف شرط است. همچنین در موقوفه هم باید شرایطی از قبیل قابلیت تملک داشتن و قابل انتفاع بودن وجود داشته باشد. افزون بر این، در موقوف علیه نیز باید شرایطی چون وجود داشتن، تعیین شدن، صحت تملک، فقر، اسلام و ایمان وجود داشته باشد.1
۱. محمدحسن حائری یزدی، وقف در فقه اسلامی و نقش آن در شکوفایی اقتصاد اسلامی، صص 76 ـ 173.
تاریخچه وقف
پیشینه وقف به ملل باستانی برمی گردد. چنان که در تمدن مصر باستان، از نقوش حک شده بر سنگ ها برمی آید که املاکی برای کاهنان نیکوکار و برخی رهبران مذهبی و نیز معابد وقف شده یا اسنادی به دست آمده که در آن اموالی برای فرزندان، وقف شده است. همچنین رومیان باستان، برای اشیای مقدس با پیشکش های مردم به عبادتگاه ها، قوانینی وضع کرده بودند که شبیه وقف بوده است. ازاین رو، می توان گفت که وقف از دیرباز با ملل متمدن همراه بوده و هر ملتی نیز برای آن قواعدی ویژه وضع کرده است،1 ولی در اسلام، سیره پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در وقف و دستور او به دیگران، سبب توجه مسلمانان به این امر پسندیده شد. بر این اساس چیزی نگذشت که سنت وقف در میان مسلمانان راه یافت و سرمنشأ تأثیرات شگرف در عرصه فرهنگ و تمدن اسلامی شد. به ویژه در حوزه توسعه آموزش و نیز گسترش فعالیت های اجتماعی و فرهنگی، نقشی برجسته ایفا کرد. به همین جهت، نظر اهل تحقیق را متوجه خود ساخت و از آن جمله فقیهان در کتاب های فقهی خویش به گفت وگو درباره آن پرداختند و از جنبه های گوناگون، درباره آن بحث کردند. از زمانی که علم فقه به عنوان دانشی مستقل و سامان یافته در میان مسلمانان شکل گرفت، آنان به وقف به نیز عنوان یکی از موضوع های جدّی توجه نشان دادند. اولین فقیهان شیعه نیز هر چند به طور مختصر درباره آن به گفت وگو پرداختند. در گذر زمان، به تدریج، مباحثی گسترده تر و گاه نو در اطراف وقف، به ویژه درباره چگونگی و شرایط آن پدید آمد. به این ترتیب، اسلام از این سنت حسنه در مسیری روشن، منطقی و هدف دار، مترقی و دقیق، استفاده کرد.
۱. محمدرضا بندرچی، «وقف از دیدگاه تاریخی و اصطلاح شناسی فقهی»، ماهنامه دادرسی، ش 67، ص29.
وقف در قرآن
در قرآن مجید آیه مستقلی درباره وقف وجود ندارد، بلکه می توان از آیات مربوط به انفاق و احسان و صدقه و تعاون و...، به رجحان و استحباب آن پی برد. عموم فقیهان نیز با تمسک به آیات عام صدقات و انفاق درباره وقف استشهاد کرده اند. برخی از این آیات از این قرار است:
1. «لَنْ تَنالُوا الْبِرّ حتّی تُنْفِقُوا مِمّا تُحِبّونَ وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ شَی ءٍ فَإِنّ اللّهَ بِهِ عَلیمٌ؛ هرگز به نیکوکاری نخواهید رسید تا از آنچه دوست دارید، انفاق کنید و از هرچه انفاق کنید، قطعاً خدا بدان داناست». (آل عمران: 92)
یکی از یاران پیامبر، به نام ابوطلحه انصاری، در مدینه، نخلستان و باغی داشت که بسیار باصفا و زیبا بود، به گونه ای که همه در مدینه از آن سخن می گفتند. در آن چشمه آب صافی بود که هر موقع پیامبر به آن باغ می رفت، از آن آب میل می کرد و وضو می ساخت. همچنین این باغ درآمد خوبی برای ابوطلحه داشت. پس از نزول این آیه، خدمت پیامبر آمد و عرض کرد: می دانی که محبوب ترین اموال من همین باغ است و می خواهم آن را در راه خدا انفاق کنم تا ذخیره ای برای رستاخیز من باشد. پیامبر فرمود: من صلاح می دانم آن را به خویشاوندان نیازمند خود بدهی. ابوطلحه به دستور پیامبر، عمل و آن باغ را بر خویشان خود وقف کرد.1
2. «... وَ ما تُقَدِّمُوا لأَنْفُسِکمْ مِنْ خَیرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللّهِ هُوَ خَیرًا وَ أَعْظَمَ أَجْرًا وَ اسْتَغْفِرُوا اللّهَ إِنّ اللّهَ غَفُورٌ رَحیمٌ؛ و هر کار خوبی برای خویش از پیش فرستید آن را نزد خدا بهتر و با پاداشی بیشتر باز خواهید یافت و از خدا طلب آمرزش کنید که خدا آمرزنده مهربان است». (مزمل: 20)
3. «وَ الْباقِیاتُ الصّالِحاتُ خَیرٌ عِنْدَ رَبِّک ثَوابًا وَ خَیرٌ أَمَلاً؛ و نیکی های ماندگار نزد پروردگارت از حیث پاداش بهتر و خوش فرجام تر است». (مریم: 76)
افزون بر این آیات، در قرآن آیاتی که به انفاق، احسان، عمل صالح، ایثار و... اشاره شده، می تواند مشوق وقف باشند. همچنین در قرآن، در آیات بسیاری با کنز مال، تکاثر، تفاخر، استکبار، سرقت، طغیان، کسب حرام، حب مال، راندن مهرآمیز یتیم، خودبینی و... مبارزه شده است که به شکلی می تواند به مقام و جایگاه وقف در قرآن اشاره داشته باشد.
۱. عبدالحی کتابی، نظام اداری مسلمانان در صدر اسلام، ترجمه: علی رضا ذکاوتی قراگزلو، ص203.
وقف در روایات
از جالب ترین تعالیم اجتماعی اسلام که بر اساس تعاون و حس نوع دوستی بنا نهاده شده، وقف است که از آن در روایات به «صدقه جاریه» تعبیر شده است. بخش مهمی از کتب حدیثی درباره احکام و مقررات وقف و صدقات جاریه و انفاق و کارهایی است که برای عموم مردم مفید است. در روایات، مسلمانان به اشکال گوناگون تشویق به وقف شدند. از امام باقر(ع) روایت شده است که روزی پیامبر به مردی رسید که در باغ خود مشغول کاشتن نهالی بود، به او فرمود: آیا می خواهی تو را به نهالی راهنمایی کنم که ریشه اش محکم تر باشد و زودتر به بار نشیند و میوه اش خوشمزه تر و پاکیزه تر باشد؟ آن مرد عرض کرد: بله! پدر و مادرم به فدایت ای رسول خدا! فرمود: هرگاه صبح و شب خود را آغاز کردی، بگو: سبحان الله و الحمدالله و لااله الاالله و الله اکبر؛ زیرا اگر این جمله را بگویی، برای هر تسبیحی، ده درخت از میوه های گوناگون در بهشت خواهی داشت و اینان از باقیات الصالحات هستند. مرد عرض کرد: ای رسول خدا! شاهد باش که من این باغم را وقف مسلمانان تهی دست اهل صفه کردم. در این هنگام، خداوند این آیه را نازل کرد: «و اما کسی که عطا کرد و تقوا داشت و پاداش نیکوتر را تصدیق کرد، به زودی راه آسانی را پیش پای او خواهیم گذاشت.»1 در روایتی نیز رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده است: «اِذٰا مٰاتَ ابْنُ آدَم انْقَطِعَ عَمَلُهُ اِلا مِنْ ثَلاثَ صَدَقةٍ جارَیة، اَوْ عِلْمٍ ینْتَفَعُ بِهِ، اوْ وَلَدٍ صٰالِحٍ یدْعُوا لَهُ؛ وقتی انسان بمیرد، پرونده اعمال وی بسته می شود، مگر در سه مورد، صدقه جاریه، علمی که از آن نفع برده شود و فرزند صالحی که برایش دعا کند».2
امام صادق(ع) نیز نزدیک به همین مضمون را در حدیثی فرموده است: «پس از مرگ آدمی، پاداشی به دنبال فرد نمی آید، مگر در سه خصلت، صدقه ای که فرد در زمان حیاتش جاری و برقرار ساخته که پس از مرگش تا قیامت جاری و برقرار می ماند؛ صدقه ای که وقف کرده و به ارث گذاشته نمی شود و نیز سنتی که برقرار کرده و در زمان حیاتش به آن عمل می شده و پس از مرگش به آن عمل می شود و فرزند صالحی که برایش طلب آمرزش کند».3
اسلام با سفارش به وقف و اهمیت به آن، برنامه ای متعالی و انسانی را بنیان نهاد که بر اثر آن عواطف بشردوستی زنده شد. این ابتکار در روح و اخلاق مردم اثر گذاشت، به گونه ای که از مال خود چشم پوشیدند و با وقف بخشی از اموال خود به سود کسانی که باید حمایت شوند، وسیله آسایش آنان را فراهم می آورند و نیازمندی های نسل های آینده را نیز از طریق وقف تأمین می کنند.
1. محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج13، ترجمه: حمیدرضا شیخی، ص362.
2. بحارالانوار، ج2، ص22.
3. همان، ج6، ص293.
وقف در سیره پیامبر و امامان معصوم(ع)
پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و ائمه اطهار(ع)، گذشته از اینکه به فقرا، ضعفا، مستمندان و قشرهای محروم اجتماع کمک می کردند، آیندگان را نیز فراموش نمی کردند و با به جا گذاشتن صدقات و موقوفات بسیاری از املاک و زمین ها و اموال خویش، سنت حسنه وقف را پایه ریزی کردند. یکی از فصول درخشان زندگانی این پیشوایان بزرگ، اقدامات آنان در زمینه وقف است که هم مردم را به وقف تشویق، و هم شخصاً املاک و دارایی های ارزنده ای را وقف می کردند. بسیاری از اصحاب پیامبر و تابعین، به پیروی از اسوه خود و برای رضایت الهی، هر کدام به فراخور توانایی و استطاعت مالی شان، بخشی از اموالشان را در راه خدا وقف کردند. بدین ترتیب، وقف در میان مسلمانان به فرهنگ تبدیل شد و گسترش یافت.1
پیامبر نه تنها در گفتار و سخن، بلکه در رفتار و سیره، مسلمانان را به انجام وقف و انفاق دعوت می کرد، به گونه ای که اولین واقف در اسلام رسول خدا صلی الله علیه و آله دانسته شده و بی تردید وقف یکی از مسائل مورد توجه آن حضرت بوده است. رسول خدا صلی الله علیه و آله، نخستین واقف در اسلام بود و مسلمانان را به این امر تشویق می کرد. واقدی، ابن سعد و دیگران روایت کرده اند که یکی از دانشمندان یهود به نام مُخَیریق، پس از شهادت به حقانیت رسول خدا صلی الله علیه و آله در جنگ احد شرکت کرد و در رکاب آن حضرت جنگید تا کشته شد. مخیریق هنگامی که به احد می رفت، وصیت کرد در صورت کشته شدن، اموالش متعلق به پیامبر باشد تا او هرگونه که صلاح دانست، آنها را مصرف کند. حوائط یا بوستان های هفت گانه ای را که او به پیامبر واگذار کرد، عامه صدقات رسول خدا صلی الله علیه و آله را تشکیل می دادند. در اسلام، اولین وقف و صدقه، همین وقف رسول خدا بوده که حوائط سبعه نام داشته است. علاوه بر مورد یاد شده، موارد دیگری از وقفیات پیامبر در کتب سیره، بیان شده است.2
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در غابه،3 وقتی کنار چاه رسید، مسلمانان گفتند: ای رسول خدا! آیا این چاه را مصادره نمی کنید؟ فرمود: خیر، ولی یک نفر این چاه را بخرد و بهای آن صدقه داده شود. طلحه بن عبیدالله آن را خرید و وقف کرد.4
در صدر اسلام، اصحاب پیامبر نیز به تأسی از آن حضرت به وقف کردن اموال خود اهتمام می ورزیدند، تا آنجا که در حدیث معروف جابر آمده است که هیچ توانگری از صحابه نبود، مگر اینکه چیزی وقف کرد.5
پس از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، ائمه معصوم(ع)، الگوهای عینی تحقق اسلام هستند و رفتار و گفتار آنان تعیین کننده رفتار و فرهنگ مسلمانان است. اهمیت وقف در نظر ائمه(ع) تا آنجاست که حضرت علی(ع) در یکی از وقف نامه هایش، هدف خود از وقف را چنین بیان می کند: «به منظور جلب رضایت الهی تا به سبب آن مرا داخل بهشت برین فرماید و از آتش دورم دارد و آتش را از صورتم دور فرماید. در روزی که صورت هایی سفیدند و صورت هایی سیاه».6
همچنین امام علی(ع) همه زمینی که از تقسیم فیء به او رسیده بود، وقف زوار بیت الحرام و سالکان راه حج کرد و فرمود: «به فروش نمی رسد و ارث گذاشته نمی شود و هر که آن را بفروشد و آن را هبه کند، لعنت خدا و ملائکه و همه مردم بر او خواهد بود».7
از امام صادق(ع) نقل شده است که امیرالمؤمنین(ع) خانه ای در بنی زریق داشت که آن را وقف کرد.8 حضرت فاطمه(س) نیز بسیاری از باغ های خود را در مدینه وقف کرد.9 امام حسن(ع) و امام حسین(ع) هم باغ های خود را که هم اکنون در محله نخاوله مدینه است، وقف کردند. دیگر امامان(ع) نیز املاک و اموال خود را در راه خدا و برای رفع نیاز فقرا، وقف کردند. امام محمدباقر(ع) و امام صادق(ع) نیز موقوفاتی در مدینه داشتند.10 برخی موقوفات ائمه(ع) در کتاب های حدیث و تاریخ به ثبت رسیده است.
1. جواد ملایی پور، وقف سرمایه ای ماندگار، ص15.
2. وقف در فقه اسلامی و نقش آن در شکوفایی اقتصاد اسلامی، صص 51، 59 و 67.
3. جایی نزدیک مدینه در راه شام.
4. محمد بن عمر بن واقد واقدی، المغازی، ج1، ص547.
5. میزان الحکمه، ص363.
6. بحارالانوار، ج103، ص183.
7. میزان الحکمه، ج10، ص614.
8. وسائل الشیعه، ج2 و ج13، کتاب الوقوف و الصدقات، باب 10، ص312، ح4.
9. فروع الکافی، ج7، کتاب الوصایا، باب الصدقات النبی و فاطمه و الائمه، ح5، ص48.
10. مصطفی سلیمی فر، نگاهی به وقف و آثار اقتصادی ـ اجتماعی آن، ص37.
آثار و نتایج وقف
اوقاف که از زمره انفاق و صدقات و عملی ابدی است، اگر بر اساس احکام اسلامی در جامعه عمل شود می تواند اثر بسزایی در حل مشکلات اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی داشته باشد. برای وقف، آثار و برکات گوناگون فردی و اجتماعی آن متصور است که در اینجا به برخی از آنها اشاره می شود:
1. آثار معنوی و تربیتی
الف) تزکیه نفس
وقف نوعی صدقه است و صدقات طبق نص صریح قرآن، سبب تزکیه و تطهیر صدقه دهنده می شود. «نجات یافت آن کس که نفس را پاک کرد.»1 انسان علاقه مند به اموال خود است و به آن دل بستگی دارد. بنابراین، گذشتن و دل کندن از مال در راه خدا سبب تزکیه وی خواهد شد.
از اثر درونی وقف به انسانی که مبادرت به این عمل صالح کرده، خیری می ر سد. او با وقف یک بخش یا همه اموال خود، درون خویش را پالایش کرده و به تزکیه نفس پرداخته است. چنین کسی از این راه، تعلقات مادی را از خود زدوده و روحیه مال اندوزی و تکیه بر ثروت دنیوی را از خود دور کرده است.
ب) احساس مسئولیت در برابر دیگران
واقف تنها انسان بخشنده و اهل مواسات و ایثار نیست، بلکه کسی است که نقش و مسئولیت خود را روی زمین درک کرده و این از آثار عمیق ایمان الهی اوست. او آگاه است که دنیا آزمونی بیش نیست. او می داند امکانات مادی صرفاً برای بهره برداری است، نه انباشتن. واقف، انسانی خودآگاه و مسئول است که رسالت سنگین خلافت خدا بر روی زمین را بر دوش خویش، احساس می کند. بنابراین، گسترش یا عدم گسترش، فقدان یا وجود فرهنگ وقف، به جهان بینی و نحوه نگاه انسان نسبت به هستی، خالق هستی و نظام هستی بستگی دارد. افرادی که با جهان بینی مادی زندگی می کنند، هیچ گاه نمی توانند ارزش وقف و فلسفه آن را درک کنند؛ زیرا در منطق آنان، سرنوشت و مصالح فرد بر سرنوشت و مصالح جمع، مفهومی ندارد.
احساس مسئولیت در برابر هم نوعان، از لوازم جامعه اسلامی و عدالت محور است. فردی که خود را در برابر انسان و جامعه مسئول می داند، افزون بر اینکه پاسخ گوی کردار و اعمال خود است، در برابر دیگران نیز مسئول است و در تحقق و حفظ نیکی ها و هنجارها ایفای نقش می کند. پیامبر با این بیان که «کلُّکمْ رٰاعٍ وَ کلُّکمْ مَسْئولٌ عَنْ رَعِیتِهِ»،2حوزه مسئولیت اجتماعی را برای مسلمانان ترسیم کرد. همچنین آن حضرت در بیانی دیگر فرموده است: «مَنْ أَصْبَحَ وَلایهْتَمْ بِامُورِ الْمُسْلِمِینَ فَلَیسَ مِنْهُمْ وَ مَنْ سَمِعَ رَجُلاً ینادِی یا لََلمُسْلِمینَ فَلَمْ یجِبْهُ فَلیسَ بِمُسْلِمٍ؛ کسی که روزش را با عدم اهتمام به امور مسلمانان آغاز کند، مسلمان نیست و کسی که فریاد دادخواهی کسی را بشنود و نسبت به آن بی اهمیت باشد، مسلمان نیست».3
جنبه مسئولیت پذیری و نوع دوستی در وقف، به اندازه ای اهمیت دارد که به صرف مسلمانان محدود نمی شود و برخی فقها، بهره مندی کافران ذمی را هم از موقوفات جایز، و حتی وقف مال مسلمان را خاص کافر، بلااشکال دانسته اند.4
بنابراین، احساس مسئولیت به عنوان یکی از ابزارهای تربیتی، مورد توجه پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله قرار داشته است. عمل به فرهنگ وقف نشان از اوج مسئولیت پذیری یک مسلمان دارد و این احساس مسئولیت نسبت به دیگران، زمینه مسئولیت پذیر شدن دیگر افراد جامعه را نیز فراهم می کند. ازاین رو، وقف هم فرد واقف را تربیت می کند و هم این تربیت نسبت به موقوف علیه کارساز است. برای همین است که وقف می تواند به عنوان یکی از ابزارهای تربیتی در جامعه کاربرد پیدا می کند.
ج) تقویت روح برادری و مواسات
یکی از آثار وقف، ایجاد و تقویت روحیه مواسات و ایثار است. مقصود از مواسات، شرکت دادن دیگران در اموال خویش است، به گونه ای که همه، اعضای یک خانواده هستند و می کوشند تا نیازهای یکدیگر را برطرف کنند. همچنین مقصود از ایثار، مقدم داشتن دیگران بر خویشتن است، یعنی در مواردی که دیگران را بر خویش مقدم بدارند و این بالاتر از مواسات است. اسلام در نظام توزیعی، آن را هدف عالی خود قرار داده است.
2. آثار اقتصادی
الف) ابدی کردن مالکیت
وقف تبدیل مالکیت خصوصی به نوعی از مالکیت عمومی است که گسترش آن از ابزار مهم دست یابی به تعادل اجتماعی و راهی است که انسان می تواند مالکیت خود را تا ابد تضمین کند. این تنها استثنایی است که در ابدی کردن مالکیت وجود دارد. به همین جهت، وقف مصداق صدقه جاریه است و همیشه برای واقف، مفید و ثمربخش خواهد بود.
ب) رفع فقر و از بین بردن فاصله طبقاتی
اگر وقف در جامعه گسترش یابد، بسیاری از معضلات اجتماعی را می تواند حل کند و در محو فقر و محرومیت ها اثر شگرفی بگذارد و از اختلافات شدید طبقاتی جلوگیری کند که به طبع این، از راه گسترش عدالت اجتماعی بر محور استحقاق، اسباب تألیف قلوب مسلمانان با یکدیگر را فراهم می کند.5 بنابراین، وقف با دو کارکرد عمده که عبارتند از: زدودن فقر در جامعه و نیز جلوگیری از تمرکز ثروت در دست گروهی معدود، ابزاری مناسب در راه تحقق عدالت اجتماعی، به شمار می رود.
از ویژگی های وقف این است که وقتی ثروتمندان برخی اموال خود را وقف کنند و منافع آن میان فقیران و مستمندان توزیع شود، ثروت ها به همه افراد می رسد. در نتیجه، فاصله طبقاتی کم می شود و روح تعاون میان افراد جامعه، پدید می آید. همچنین در وقف برخلاف انواع مالکیت ها که حرکت از مالکیت عمومی به مالکیت خصوصی است، به نوعی، مالکیت خصوصی به مالکیت عمومی، تبدیل می شود؛ زیرا اموال موقوفه چون اموال عمومی، قابل فروش و بخشش و به ارث گذاشتن نیستند و بیشتر به موقوف علیهم تعلق دارند، یعنی اصل آنها ثابت و انتقال ناپذیر و درآمد آنها، برای موقوف علیهم است. در فرهنگ دین اسلامی، پدیده وقف درست در برابر فقر قرار دارد وقف از جمله عوامل اثرگذار در فقرزدایی است و با گسترش آن، میزان فقر و محرومیت در جامعه کاهش می یابد؛ زیرا وقف یکی از راه های کنترل تراکم ثروت به شمار می آید.
ج) تحقق عدالت اجتماعی
بی تردید وقف از جنبه اجتماعی، یکی از ابزارهای کارا و اثرگذار در راه برقراری عدالت اقتصادی اسلام است. همواره یکی از بازدارنده های تحقق عدالت اجتماعی، تراکم ثروت و به دنبال آن، تراکم قدرت بوده است. تراکم ثروت به معنای انباشته شدن ثروت و سرمایه های مادی جامعه، در دست فرد، قشر یا طبقه ای خاص است. انباشته شدن ثروت در دست فرد، قشر یا طبقه ای خاص، یکی از محوری ترین عوامل به زوال و انحطاط جوامع است؛ زیرا این کار مانع توزیع عادلانه سرمایه و امکانات مادی میان طبقات مختلف جامعه می شود. از اینجاست که بحث از وقف، به عنوان پدیده ای که در برابر تراکم ثروت قرار دارد، ضرورت پیدا می کند؛ زیرا وقف سرمایه را از طبقه بندی ثروت جامعه به طبقه فقیر جامعه منتقل می کند و فقیران جامعه را نیز از امکانات رفاهی و مادی بهره مند می سازد. وقف، زمینه تحقق عدالت اجتماعی را فراهم می سازد و روابط انسانی بر مبنای ارزش های انسانی، میان طبقات گوناگون جامعه گسترش می یابد. گسترش فرهنگ وقف، بستری مناسب برای رشد ارزش های معنوی و الهی، در شکل توزیع عادلانه ثروت، به شمار می آید.
1. نک: شمس: 9.
2. میزان الحکمه، ج5، ص2311، ح8034.
3. وسائل الشیعه، ج11، صص 559 و560، ح21700.
4. محقق حلی، مختصر نافع، ص202.
5. نگاهی به وقف و آثار اقتصادی ـ اجتماعی آن، صص 173 و 174.
منابع
بندرچی، محمدرضا، «وقف از دیدگاه تاریخی و اصطلاح شناسی فقهی»، ماه نامه دادرسی، فروردین و اردی بهشت 1387، شماره 67.
حائری یزدی، محمدحسن، وقف در فقه اسلامی و نقش آن در شکوفایی اقتصادی اسلامی، مشهد، آستان قدس، 1380.
حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، بیروت، منشورات داراحیاء التراث العربی، 1391ه. ق.
دهخدا، علی اکبر، لغت نامه دهخدا، تهران، دانشگاه تهران.
سلیمی فر، مصطفی، نگاهی به وقف و آثار اقتصادی ـ اجتماعی آن، مشهد، آستان قدس، 1370.
عبدالحی کتابی، نظام اداری مسلمانان در صدر اسلام، ترجمه: علی رضا ذکاوتی قراگزلو، سمت و پژوهشکده حوزه و دانشگاه تهران و قم، 1384.
کلینی، محمد بن یعقوب، فروع کافی، بیروت، دارالاضواء.
محقق حلی، مختصر نافع، به اهتمام: محمدتقی دانش پژوه، تهران، علمی فرهنگی، 1362.
محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، ترجمه: حمیدرضا شیخی، قم، دارالحدیث، 1385.
ملایی پور، جواد، وقف سرمایه ای ماندگار، قم، مرکز پژوهش های اسلامی صدا و سیما، 1384.
نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام فی شرائع الاسلام، بیروت، مؤسسه المرتضی العلمیه و دارالمورخ العربی، 1412ه. ق.
واقدی، محمد بن عمر بن واقد، المغازی، تحقیق: دکتر مارسدن جونس، دفتر تبلیغات اسلامی، 1414ه. ق.