حوادث کوی دانشگاه در تیرماه ۱۳۷۸ نقطه عطف تلاشهای مستقیم دشمن برای براندازی جمهوری اسلامی بود. اکنون که دشمن با تحریف وقایع آن دوره، به دنبال ارائه تصویری غیرواقعی به نسل جوان است.
حوادث تیرماه ۱۳۷۸ به دلیل تشابهات فراوان به فتنه ۸۸ همواره به عنوان نقطه عطف برنامهریزی دهساله دشمن برای تلاش مستقیم جهت براندازی جمهوری اسلامی ارزیابی میشود. این رخداد مهم در تاریخ انقلاب هرچند به لطف خداوند متعال و مواجهه مدبرانه رهبر معظم انقلاب و هوشیاری مردم انقلابی ناکام ماند، اما در زمان فعلی که دستگاه تبلیغاتی دشمن با تحریف وقایع آن دوره، به دنبال ارائه تصویری غیرواقعی به نسل جوانی است که در سالهای بروز این واقعه بیش از ۴-۵ سال نداشته و این فتنه را از نزدیک لمس نکردهاند، بازخوانی جزئیات واقعه کوی دانشگاه میتواند مفید باشد.
بیشتر بخوانید:
چرا روزنامه "سلام" بهانه ناآرامیها شد؟
شروع ماجرا
در تیرماه ۱۳۷۸، کمیسیون فرهنگی مجلس پنجم، طرحی را با عنوان «اصلاحیه قانون مطبوعات» در چهار بند به تصویب رساند که مواد آن عبارت بودند از:
الف) ممنوعیت فعالیت مطبوعاتی برای عوامل بیگانه، اعضای گروهکهای تروریستی و ضدانقلاب، جاسوسان، وابستگان و سردمداران رژیم طاغوت و...
ب ) منع شدن مطبوعات کشور از دریافت کمک مالی از کشورهای بیگانه
ج ) ضمانت اجرایی برای مقابله با افراد دولتی یا غیردولتی که نشریات را برای چاپ مطلب یا مقالهای زیر فشار قرار داده یا آنها را وادار به سانسور نمایند. (در قانون مطبوعات با تأکید بر آزادی بیان و قلم و برای پیشگیری از اعمال قدرت مسئولان بر مطبوعات، تصریح شده بود که اگر مطبوعات دولتی یا غیردولتی از این ماده تخلف کنند به حکم دادگاه از خدمات دولتی منفصل و یا تعزیز خواهند شد)
د) لزوم التزام عملی مدیران مسئول و صاحبان امتیاز نشریات به قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران.
همزمان با ارسال اصلاحیه قانون مطبوعات به هیأت رئیسه مجلس، مجمع روحانیون مبارز (که در فتنه ۸۸ نیز با صدور یک بیانیه، زمینه تجمع غیرقانونی ۳۰ خرداد و کشتهشدن تعدادی از هموطنان را فراهم کرد) با صدور اطلاعیهای که ۱۲ تیر ۷۸ در روزنامه ایران به چاپ رسید، اعلام کرد: «طرحی توسط تعدادی از نمایندگان مجلس در دستور کار مجلس قرار گرفته که فقط تحدیدکننده مطبوعات است و سایه استبداد را بر فضای مطبوعات کشور میگستراند. اعمال محدودیت و ممنوعیت همانطور که در گذشته نتیجهای مطلوب در پی نداشته، اینک نیز چنین دستاوردی نخواهد داشت.»
پس از آن، مطبوعات زنجیرهای با به راه انداختن هیاهو و جنجال، سعی در وادار کردن مجلس به عقبنشینی از تصمیم خود مبنی بر اصلاح قانون مطبوعات داشتند. در همین راستا روزنامه «سلام» یک روز قبل از به بحث گذاشته شدن «طرح اصلاحیه قانون مطبوعات» در مجلس، یعنی در تاریخ ۱۵ تیر ۱۳۷۸ در اقدامی غیرقانونی، یک نامه کاملاً سرّی و طبقهبندی شده را منتشر کرد که در آن از ارتباط طرح اصلاح قانون مطبوعات با سعید امامی (اسلامی)، سخن به میان رفته بود. سعید امامی کسی بود که در آن زمان، نامش بهعنوان عامل اصلی قتلهای زنجیرهای در رسانههای اصلاحطلب مدام تکرار میشد.
سلام در تیتر نخست خود نوشت: «سعید اسلامی پیشنهاد اصلاح قانون مطبوعات را داده است.» این امر بر شدت التهابات و هیجانات سیاسی در کشور افزود. در پی این اقدام، وزارت اطلاعات دولت اصلاحاتف شکایتی را علیه روزنامه سلام تنظیم و آن را تسلیم قوه قضاییه کرد. دادگاه ویژه «روحانیت» نیز در پی این شکایت، روزنامه سلام را به جرم انتشار اسناد طبقهبندی شده توقیف کرد.
هماهنگی رسانههای آشوب در نیمهشب!
با اعلام حکم توقیف روزنامه سلام، اصلاحطلبان دچار غافلگیری شدند و به هشدار و تهدید روی آوردند. روزنامههای موسوم به زنجیرهای در اقدامی هماهنگ، تعطیلی روزنامه سلام را مهمترین سوژه خبری خود قرار دادند و ازآن به عنوان «اقدامی غیرقانونی»، «مقابله با دولت» و «مخالفت با توسعه سیاسی» یاد کردند.
روزنامه نشاط با عبارت معناداری در زیر تصویر مدیرمسئول روزنامه سلام نوشت: «آیا محافظهکاران هزینه به صحنه آوردن آقای موسوی خوئینیها را محاسبه کردهاند؟» و روزنامه صبح امروز با مدیر مسئولی سعید حجاریان، در نخستین روز توقیف روزنامه سلام، تهدید کرد: «باید به یاد داشته باشیم که بازی دموکراسی، اگرچه بازی نامیده میشود، ولی اگر قواعد آن را پذیرفتیم، دیگر بازی نیست. رأی مردم به جمهوری اسلامی، رأی به دموکراسی است و اگر این قاعده چه در مطبوعات و چه در انتخابات در هم شکسته شود، آنگاه سیاست ورزی به پایان میرسد.»
هماهنگی روزنامههای پنجشنبه ۱۷تیر در اختصاص تیترها و سرمقالههای خود به عواقب غیرقابل پیشبینی و کنترل توقیف روزنامه سلام، نشان از آن داشت که یک تیم پشت پرده، هدایت این جریان را برعهده دارد؛ چراکه خبر توقیف روزنامه سلام ساعت ۱۰ شب اعلام شده بود که معمولا در آن زمان، اکثر روزنامهها میبایست با انجام مراحل نهایی، صفحات روزنامهها را به چاپخانه میفرستادند تا در توزیع فردا صبح خود دچار مشکل نشوند.
روز پنجشنبه ۱۷تیر، ۱۰ روزنامه زنجیرهای با تیترهای تهدیدآمیزی چون «محدودیت مطبوعات خشم مردم را شعلهور خواهد کرد»، «زمان حامل حوادث خشونتبار است»، «نظام باید هزینههای سنگینی بپردازد»، «دانشجویان ساکت نخواهند نشست»، «ورود به قلعه چپگرایان یک ریسک خطرناک برای محافظهکاران است»، «مقابله با دولت و مخالفت با توسعه سیاسی» و «پایان سیاستورزی»، درصدد القای فضای بحرانی و ناآرامی به جامعه برآمدند تا در همان شب علیرضا نوری زاده، مفسر رادیو بیبیسی در تقدیر از عملکرد مطبوعات اصلاحطلب بگوید: «ما باید سرافراز باشیم که پرچمداران جامعه مدنی در ایران یعنی نشریات نشاط، صبح امروز، خرداد، همشهری و ایران، مراکز قدرت را نشانه رفتهاند و با زیر سؤال بردن مشروعیت و مقبولیت نظام اسلامی، چالشی جدی فراروی حاکمان اسلامی گشودهاند.»
آغاز تجمعات در دانشگاه تهران
پنجشنبه هفدهم تیر ۷۸ «دفتر تحکیم وحدت» یک میتینگ اعتراضآمیز را در دانشگاه تهران برگزار میکند که بعضا به درگیریهای خشونت بار تبدیل میشود. در شامگاه همان روز، در ساعت ۲۲ و چهل و پنج دقیقه حدود ۳۰۰ نفر از دانشجویان در مجموعه خوابگاهی کوی دانشگاه تهران اقدام به راهپیمایی غیرقانونی کرده و سپس با تحریک عدهای از عناصر افراطی، از کوی دانشگاه خارج میشوند و اقدام به شعار دادن میکنند. از جمله شعارهای دانشجویان این بود: «طرح سعید امامی ملغی باید گردد»، «مجلس فرمایشی، خجالت خجالت»، «آزادی اندیشه، همیشههمیشه.»
بهتدریج و با حضور نیروی انتظامی، اغلب دانشجویان به داخل کوی برمیگردند اما تعدادی از دانشجویان اصرار بر ادامه تظاهرات در بیرون دانشگاه دارند و اقدام به پرتاب اشیائی به سمت نیروهای انتظامی میکنند. این اقدامات تا آنجا ادامه پیدا میکند که یکی از پرسنل نیروی انتظامی توسط دانشجویان به گروگان گرفته میشود که نیروی انتظامی نیز جهت آزاد کردن وی وارد عمل میشود. بهتدریج، درگیریها شدیدتر شده و نیروی انتظامی وارد مجتمع کوی دانشگاه میشود.
درگیریهای پراکنده که از نیمهشب آغاز شده بود، تا صبح روز جمعه ادامه مییابد و افراد نقابدار مستقر در کوی و پشتبامهای مشرف به خیابان کارگر با پرتاب سنگ و سردادن شعارهایی علیه ارکان نظام، درصدد تهییج دانشجویان از یک سو و تحریک نیروهای انتظامی و امنیتی به شدت عمل در برخورد با دانشجویان در سوی دیگر برمیآیند.
حدود ساعت ۱۱ صبح، بالاخره جلسه شورای تأمین استان در استانداری تشکیل میشود و حادثه شب گذشته را بررسی مینماید. حوالی ظهر روز جمعه به نیروهای انتظامی دستور داده میشود که از صحنه خارج شوند.
در این میان برخی چهرههای سیاسی به بهانه ابراز همدردی با دانشجویان وارد کوی دانشگاه میشوند. مجید انصاری، موسوی لاری، دکتر معین، فائزه هاشمی، خانم کروبی، مصطفی تاجزاده، عبدالله نوری، درودیان، اکبر گنجی، ابراهیم اصغرزاده و... از جمله این افراد هستند. فضای دانشگاه همچنان متشنج است و سخنان برخی از این چهرههای سیاسی که به بهانه آرام کردن دانشجویان به داخل کوی رفته بودند، شعلههای خشم آنان را شعلهورتر میسازد به گونهای که بار دیگر گروههایی سازمانیافته از محوطه کوی خارج شده و در خیابان کارگر ضمن ضرب و شتم مردم و ایراد خسارت به اموال عمومی، درگیریهای پراکندهای را با نیروهای انتظامی مستقر در اطراف کوی دانشگاه شکل میدهند.
دروغهای بزرگ برای به جان هم انداختن مردم و دانشجویان!
روزنامههای زنجیرهای در روز شنبه ۱۹ تیر کار هدایت آشوبها را بر عهده گرفتند. روزنامه خرداد در تیتر درشت صفحه اول خود نوشت: «کوی دانشگاه به خون کشیده شد» و روزنامه نشاط هم بر آتش ماجرا دمید: «دفتر تحکیم وحدت یک هفته عزای عمومی اعلام کرد.» پلاکاردهایی با مضمون پنج شهید به نامهای ذاکری، سهرابی، امامی، رهبری و نادری، در میان دانشجویان توزیع شد در حالیکه به سرعت مشخص گردید تمامی اسامی مذکور جعلی بوده است!
در دانشگاههای امیرکبیر، علم و صنعت، صنعتی شریف و شهید بهشتی نیز تجمعهایی صورت گرفت و عوامل برپا کننده این تجمعات خواستار حرکت دانشجویان به سمت کوی دانشگاه شدند. افراد حاضر در این تجمعات، در مسیر حرکت خود به سمت میدان انقلاب و دانشگاه تهران اقدام به سردادن شعارهایی چون «میکشم میکشم آن که برادرم کشت»، «توپ تانک مسلسل دیگر اثر ندارد»، «عزاعزاست امروز، دانشجوی آزاده صاحب عزاست امروز»، «خاتمی ـ خاتمی واکنش واکنش» و «دانشجوی مبارز حمایتت میکنیم» کردند که در این میان بانکهای تجارت و سپه، چند اتوبوس شرکت واحد، پمپبنزین، محل برگزاری نمازجمعه، یک بیمارستان و چند دستگاه خودرو سواری و موتورسیکلت تخریب و یا دچار آتشسوزی شدند.
در این میان پیادهنظامهایی از عناصر نهضت آزادی، حزب ملت، نیروهای ملی ـ مذهبی، سلطنتطلبان و افراد وابسته به کانون نویسندگی خود را به تظاهرکنندگان رساندند و با توزیع اعلامیهها و بیانیههایی سعی در تهییج و گسترش دامنه آشوبها در سطح شهر داشتند. در این روز تعدادی از مردم عادی و زنان محجبه توسط اوباش با چاقو و سنگ و پنجهبکس مورد هجوم قرار گرفتند. در میدان انقلاب، چهارراه مخبرالدوله و بلوار کشاورز، چادر تعدادی از خانمها توسط اوباش برداشته شد و سه تن از این بانوان که مقاومت از خود نشان داده بودند توسط تیغ موکتبری بهشدت مجروح شدند.
کشتهسازی با پیراهن دروغین، توسط احمد باطبی که حتی دانشجو هم نبود!
در دیگر سو، رسانههای بیگانه و اپوزیسیون خارج کشور که در رؤیای «ختم انقلاب» دستافشانی و پایکوبی میکردند، با ارسال اخبار و گزارشهای کذب، سعی در کشانیدن دامنه آشوبها به شهرهای دیگر داشتند. خبرنگاران و عکاسان روزنامههای دیلیتلگراف، آلموندو، کیودو، آلپائیس، لیبراسیون، فیگارو، پروفیل، ایشنایج، نیویورکتایمز، واشنگتنپست، کوریرهدلاسرا به همراه شبکههای تلویزیونی سیانان، انبیسی، فاکسنیوز، سیبیاس، بیبیسی، الجزیره و خبرگزاریهای رویترز، فرانسه، آسوشیتدپرس، یونایتدپرس، فرانسپرس، در روزهای ۲۰،۲۱ و ۲۲ تیر بالاترین حجم اخبار، گزارشها و تصاویر خود را به سراسر دنیا ارسال کردند.
پیشنهاد حجتالاسلام ناطق نوری برای دستگیری سران نهضت آزادی و اعدام آشوبگران
حجتالاسلام ناطق نوری درمورد نقش نهضت آزادیها در حوادث کوی دانشگاه میگوید: «من بهلحاظ اینکه شم امنیتی داشته و کار امنیتی کرده بودم، احساس میکردم پشت صحنه دستهایی است که اینها را میگرداند و به طور جدی به این موضوع یقین داشتم. در همان روزها، قبل از آن که حتی کسی دستگیر و بازجویی بشود، یا مثل الان یکخرده شفاف شود، گفتم که ماجرا زیر سر نیروهای بهاصطلاح ملی-مذهبی است. اینها رهبری میکنند و به نظر من قوه قضاییه اگر بخواهد این غائله را ختم کند باید سران اینها را دستگیر نماید.
در جلسهای در حضور مقام معظم رهبری نیز گفتم که آقا، بنده اعتقاد دارم نهضت آزادی و این نیروها در پشت پرده این جریان هستند و اگر ما بخواهیم این آشوب و شورش را بخوابانیم به نظر من باید سران اینها را دستگیر کرده، عدهای که در صحنه آشوب کردند را هم به سرعت محاکمه کنیم. حتی اگر لازم باشد -دیدیم که اینها به هرحال بحران ایجاد کردند و قصد براندازی دارند- آنها را به سینه دیوار بگذاریم. اگر قصد براندازی نظام را دارند و با اسلام محارب هستند، با آنها برخورد بشود. بعضی از مسئولان خیلی جاخوردند و گفتند: این نوع حرف زدن جلوی آقا؟! اما من ریشه اغتشاش را در نهضت آزادی میدانم، اینها دنبال براندازی هستند و در کشور بحران ایجاد میکنند و بالاخره باید با آنها برخورد کرد، حکومت تعارف ندارد. من در ماجرای ۱۸ تیر ۷۸، قائل بودم که باید سران نهضت آزادی دستگیر، محاکمه و با آنها برخورد قاطع شود؛ اما رئیس دولت اصلاحات این اعتقاد را نداشت.»
چه کسی دستور ورود نیروهای نظامی برای برخورد با آشوبگران را صادر کرد؟
سردار رحیمصفوی، فرمانده وقت کل سپاه پاسداران در گفتگویی ماجرای صدور مجوز ورود نیروهای نظامی برای برخورد با آشوبگران را اینگونه روایت میکند: «در روزهای نخست فتنه ۷۸ وزیر کشور اجازه نمیداد که سپاه و بسیج وارد عمل شده و آشوبی را که تهران را به آتش کشیده بود، آرام کنند. میگفت فقط نیروی انتظامی. این در حالی بود که نیروی انتظامی میگفت که ما دیگر نمیتوانیم ادامه بدهیم. من برای اولینبار همینجا عرض بکنم که من در آن قضیه برخورد جدی با وزیر کشور وقت داشتم. در دبیرخانه شورایعالی امنیت ملی که دبیر آن آقای دکتر حسن روحانی بود، یک برخورد لفظی بین ما پیش آمد و آقای روحانی به نفع سپاه رأی داد و گفت: «سپاه باید بیاید؛ برای دفع فتنه تهران» با ورود بسیج و سپاه، در چند ساعت این فتنه تمام شد. میتوانم بگویم عناصری که ما آن زمان دستگیر کردیم گفتند که از سوی مسئولان برخی وزارتخانهها حمایت میشدند.»
سردار فیروزآبادی، رئیس پیشین ستاد کل نیروهای مسلح هم این تصمیم حسن روحانی را با پشتوانه تأیید محمد خاتمی رئیس جمهور وقت عنوان کرده و میگوید: «این تصمیم شورایعالی امنیت ملی و تأیید رئیسجمهور بود. آن زمان جلوی خود بنده آقای روحانی با آقای خاتمی تماس گرفتند و گفتند وضع اینگونه و جمعبندی این است و ایشان گفتند دیگر هر تصمیمی که گرفتید انجام دهید، از این به بعد هم همینطور خواهد بود».
پیام آرامشبخش رهبر معظم انقلاب اسلامی
اتفاقات تلخ به سرعت در حال رخ دادن بود که بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار مردمی در تاریخ ۱۳۷۸/۰۴/۲۱، مانند آبی بر آتش فتنه آشوبگران داخلی و خارجی ریخته شد. حضرت آیت الله خامنهای در این دیدار با ابراز تأسف و تأثر شدید از برخی حوادث رخ داده در کوی دانشگاه، فرمودند: «این حادثه تلخ، قلب مرا جریحهدار کرد؛ حادثه غیرقابل قبولی در جمهوری اسلامی بود. حمله به منزل و مأوا و مسکنِ جمعی - بخصوص در شب یا در هنگام نماز جماعت - به هیچ وجه در نظام اسلامی قابل قبول نیست. جوانان این کشور - چه دانشجویان و چه غیردانشجویان - فرزندان من هستند و هرگونه چیزی که برای این مجموعهها مایه اضطراب و ناراحتی و اشتباه در فهم باشد، برای من بسیار سخت و سنگین است. هرکسی بوده، فرق نمیکند؛ چه در لباس نیروی انتظامی، چه در غیر آن. مسلماً با کسانیکه در نظام جمهوری اسلامی تخلّف میکنند، باید برخورد شود؛ اما با کسی که تخلّفی نکرده است؛ کسی که در خانه خود در حال استراحت است، آن هم در محیط جوان دانشجویی، کار بسیار خطا و ناروایی است اگر برخورد شود.»
ایشان در ادامه با دعوت جوانان به «هوشیاری در برابر دشمن و توجه به دستهای پنهان آنان برای سوءاستفاده از دانشجویان» و اعلام برنامه دشمن مبنی بر «هدف گرفتن امنیت ملی برای ایجاد هرج و مرج و ناامنی در کشور»، اعلام کردند: «دشمنان بدانند که خواب برگشتن امریکا به این مملکت، یک خواب پریشان و غیرقابل تعبیر است. این عناصر داخلی حقیر، این عناصر سیاسی مطرود و منفور، که ملت اینها را مثل دندان فاسدی بیرون آورد و به یک طرف پرتاب کرد، هجده، نوزده سال است که کمین گرفتهاند تا از ملت و از امام و از نام امام و از راه امام انتقام بکشند. اینها هم بدانند که اشتباه کردند؛ در همین قضیه هم اشتباه کردند»
و اینک حماسه ۲۳ تیر...
با انتشار بیانات رهبر معظم انقلاب بویژه فراز پایانی آن که ایشان امام و مقتدای خودمان حضرت ولیعصر (ارواحنافداه) را خطاب قرار داده و بر «ایستادگی تا آخرین نفس در راه خدا و آرزوی شهادت در این راهِ پرافتخار و پرفیض و پربهجت» تاکید کردند، موجب شد تا گروههای مختلف مردمی در شهرهای بزرگ و کوچک کشور تصمیم به برگزاری راهپیمایی بزرگی در میثاق دوباره با امام امت بگیرند و اینگونه شد که در روز ۲۳ تیرماه، اقیانوسی از یک ملت بیداردل، روانه کوچه و خیابانهای کشور شد تا پاسخ آشوبگران خرابکار را با بیعت مجدد خود با رهبر معظم انقلاب و آرمانهای بلند امام خمینی و انقلاب اسلامی بدهند.
روزی که فقط حسن روحانی حاضر به سخنرانی در تجمع مردم تهران شد!
دکتر علیرضا زاکانی درباره سکوت چهرهها در این حادثه اینگونه روایت میکند: «آقای خاتمی که رییسجمهوری است بهعنوان یک عنصر تجدیدنظرطلب که بسیاری از کارهای افراطی را قطعاً قبول نداشت، در ۲۳ تیر حاضر نمیشود که بیاید و سخنرانی کند، آقای هاشمی نیز حاضر نمیشود که سخنرانی کند، آقای ناطق هم حاضر نمیشود تا اینکه آقای روحانی که تازه از خارج از کشور برگشته بود، پیشنهاد سخنرانی در تجمع مردم تهران را پذیرفت و آمد و صحبتهای خوب و انقلابی هم کرد.»
دبیر وقت شورایعالی امنیت ملی در این تجمع، ابتدا از دانشجویان تشکر کرد که صف خود را از معاندان و مفسدان جدا کرده بودند و با اعلام بیزاری و برائت، خودشان را کنار کشیدند. روحانی این اقدام را نشان هوشیاری و بیداری دانشجویان انقلابی و مسلمان نامید و با اشاره به حضور «افراد شرور، جنایتکار و سابقهدار، وابسته به گروهکهای معاند و ورشکسته» در میان دستگیرشدگان، از ساختارشکنیها سخن گفت: «افرادی که اتوبوس و اموال عمومی را آتش میزنند، آنها که ماشین بیتالمال را آتش میزنند و حتی اتومبیل شخصی افراد را از بین میبرند... بیتردید این افراد دشمن مردم ایران و ارزشهای این مرز و بوم هستند، این اوباش حتی به مساجد هم تعرض کردند. ادامه این وضع برای نظام ما کشور ما و ملت ما قابل تحمل نخواهد بود. دیروز نسبت به این عناصر دستور قاطع داده شد، دیروز غروب دستور قاطع صادر شد تا هرگونه حرکت این عناصر فرصتطلب، هر کجا که باشد با شدت و با قاطعیت برخورد شود و سرکوب شوند. مردم ما شاهد خواهند بود که از امروز نیروی انتظامی، نیروی قهرمان بسیج حاضر در صحنه، با این عناصر فرصتطلب و آشوبگر - اگر جرأت ادامه حرکت مذبوحانه داشته باشند- چه خواهند کرد... آن عاملی که امروز ملت ما را متحد کرده است و پیوند ناگسستنی در ملت ما ایجاد کرده است، اسلام و اسلامیت نظام است و مظهر این اسلامیت، رهبری و مقام ولایت است... مسأله ولایت، مظهر اقتدار ملی ما است... در کدام کشور جهان، حرکتهای آشوبطلبانه اینچنین تحمل میشود؟ اینها خیلی پستتر و حقیرتر از آن هستند که بخواهیم نسبت به آنها تعبیر حرکت براندازی را مطرح کنیم»
حوادث تیرماه ۱۳۷۸ به دلیل تشابهات فراوان به فتنه ۸۸ همواره به عنوان نقطه عطف برنامهریزی دهساله دشمن برای تلاش مستقیم جهت براندازی جمهوری اسلامی ارزیابی میشود. این رخداد مهم در تاریخ انقلاب هرچند به لطف خداوند متعال و مواجهه مدبرانه رهبر معظم انقلاب و هوشیاری مردم انقلابی ناکام ماند، اما در زمان فعلی که دستگاه تبلیغاتی دشمن با تحریف وقایع آن دوره، به دنبال ارائه تصویری غیرواقعی به نسل جوانی است که در سالهای بروز این واقعه بیش از ۴-۵ سال نداشته و این فتنه را از نزدیک لمس نکردهاند، بازخوانی جزئیات واقعه کوی دانشگاه میتواند مفید باشد.
بیشتر بخوانید:
چرا روزنامه "سلام" بهانه ناآرامیها شد؟
شروع ماجرا
در تیرماه ۱۳۷۸، کمیسیون فرهنگی مجلس پنجم، طرحی را با عنوان «اصلاحیه قانون مطبوعات» در چهار بند به تصویب رساند که مواد آن عبارت بودند از:
الف) ممنوعیت فعالیت مطبوعاتی برای عوامل بیگانه، اعضای گروهکهای تروریستی و ضدانقلاب، جاسوسان، وابستگان و سردمداران رژیم طاغوت و...
ب ) منع شدن مطبوعات کشور از دریافت کمک مالی از کشورهای بیگانه
ج ) ضمانت اجرایی برای مقابله با افراد دولتی یا غیردولتی که نشریات را برای چاپ مطلب یا مقالهای زیر فشار قرار داده یا آنها را وادار به سانسور نمایند. (در قانون مطبوعات با تأکید بر آزادی بیان و قلم و برای پیشگیری از اعمال قدرت مسئولان بر مطبوعات، تصریح شده بود که اگر مطبوعات دولتی یا غیردولتی از این ماده تخلف کنند به حکم دادگاه از خدمات دولتی منفصل و یا تعزیز خواهند شد)
د) لزوم التزام عملی مدیران مسئول و صاحبان امتیاز نشریات به قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران.
همزمان با ارسال اصلاحیه قانون مطبوعات به هیأت رئیسه مجلس، مجمع روحانیون مبارز (که در فتنه ۸۸ نیز با صدور یک بیانیه، زمینه تجمع غیرقانونی ۳۰ خرداد و کشتهشدن تعدادی از هموطنان را فراهم کرد) با صدور اطلاعیهای که ۱۲ تیر ۷۸ در روزنامه ایران به چاپ رسید، اعلام کرد: «طرحی توسط تعدادی از نمایندگان مجلس در دستور کار مجلس قرار گرفته که فقط تحدیدکننده مطبوعات است و سایه استبداد را بر فضای مطبوعات کشور میگستراند. اعمال محدودیت و ممنوعیت همانطور که در گذشته نتیجهای مطلوب در پی نداشته، اینک نیز چنین دستاوردی نخواهد داشت.»
پس از آن، مطبوعات زنجیرهای با به راه انداختن هیاهو و جنجال، سعی در وادار کردن مجلس به عقبنشینی از تصمیم خود مبنی بر اصلاح قانون مطبوعات داشتند. در همین راستا روزنامه «سلام» یک روز قبل از به بحث گذاشته شدن «طرح اصلاحیه قانون مطبوعات» در مجلس، یعنی در تاریخ ۱۵ تیر ۱۳۷۸ در اقدامی غیرقانونی، یک نامه کاملاً سرّی و طبقهبندی شده را منتشر کرد که در آن از ارتباط طرح اصلاح قانون مطبوعات با سعید امامی (اسلامی)، سخن به میان رفته بود. سعید امامی کسی بود که در آن زمان، نامش بهعنوان عامل اصلی قتلهای زنجیرهای در رسانههای اصلاحطلب مدام تکرار میشد.
سلام در تیتر نخست خود نوشت: «سعید اسلامی پیشنهاد اصلاح قانون مطبوعات را داده است.» این امر بر شدت التهابات و هیجانات سیاسی در کشور افزود. در پی این اقدام، وزارت اطلاعات دولت اصلاحاتف شکایتی را علیه روزنامه سلام تنظیم و آن را تسلیم قوه قضاییه کرد. دادگاه ویژه «روحانیت» نیز در پی این شکایت، روزنامه سلام را به جرم انتشار اسناد طبقهبندی شده توقیف کرد.
هماهنگی رسانههای آشوب در نیمهشب!
با اعلام حکم توقیف روزنامه سلام، اصلاحطلبان دچار غافلگیری شدند و به هشدار و تهدید روی آوردند. روزنامههای موسوم به زنجیرهای در اقدامی هماهنگ، تعطیلی روزنامه سلام را مهمترین سوژه خبری خود قرار دادند و ازآن به عنوان «اقدامی غیرقانونی»، «مقابله با دولت» و «مخالفت با توسعه سیاسی» یاد کردند.
روزنامه نشاط با عبارت معناداری در زیر تصویر مدیرمسئول روزنامه سلام نوشت: «آیا محافظهکاران هزینه به صحنه آوردن آقای موسوی خوئینیها را محاسبه کردهاند؟» و روزنامه صبح امروز با مدیر مسئولی سعید حجاریان، در نخستین روز توقیف روزنامه سلام، تهدید کرد: «باید به یاد داشته باشیم که بازی دموکراسی، اگرچه بازی نامیده میشود، ولی اگر قواعد آن را پذیرفتیم، دیگر بازی نیست. رأی مردم به جمهوری اسلامی، رأی به دموکراسی است و اگر این قاعده چه در مطبوعات و چه در انتخابات در هم شکسته شود، آنگاه سیاست ورزی به پایان میرسد.»
هماهنگی روزنامههای پنجشنبه ۱۷تیر در اختصاص تیترها و سرمقالههای خود به عواقب غیرقابل پیشبینی و کنترل توقیف روزنامه سلام، نشان از آن داشت که یک تیم پشت پرده، هدایت این جریان را برعهده دارد؛ چراکه خبر توقیف روزنامه سلام ساعت ۱۰ شب اعلام شده بود که معمولا در آن زمان، اکثر روزنامهها میبایست با انجام مراحل نهایی، صفحات روزنامهها را به چاپخانه میفرستادند تا در توزیع فردا صبح خود دچار مشکل نشوند.
روز پنجشنبه ۱۷تیر، ۱۰ روزنامه زنجیرهای با تیترهای تهدیدآمیزی چون «محدودیت مطبوعات خشم مردم را شعلهور خواهد کرد»، «زمان حامل حوادث خشونتبار است»، «نظام باید هزینههای سنگینی بپردازد»، «دانشجویان ساکت نخواهند نشست»، «ورود به قلعه چپگرایان یک ریسک خطرناک برای محافظهکاران است»، «مقابله با دولت و مخالفت با توسعه سیاسی» و «پایان سیاستورزی»، درصدد القای فضای بحرانی و ناآرامی به جامعه برآمدند تا در همان شب علیرضا نوری زاده، مفسر رادیو بیبیسی در تقدیر از عملکرد مطبوعات اصلاحطلب بگوید: «ما باید سرافراز باشیم که پرچمداران جامعه مدنی در ایران یعنی نشریات نشاط، صبح امروز، خرداد، همشهری و ایران، مراکز قدرت را نشانه رفتهاند و با زیر سؤال بردن مشروعیت و مقبولیت نظام اسلامی، چالشی جدی فراروی حاکمان اسلامی گشودهاند.»
آغاز تجمعات در دانشگاه تهران
پنجشنبه هفدهم تیر ۷۸ «دفتر تحکیم وحدت» یک میتینگ اعتراضآمیز را در دانشگاه تهران برگزار میکند که بعضا به درگیریهای خشونت بار تبدیل میشود. در شامگاه همان روز، در ساعت ۲۲ و چهل و پنج دقیقه حدود ۳۰۰ نفر از دانشجویان در مجموعه خوابگاهی کوی دانشگاه تهران اقدام به راهپیمایی غیرقانونی کرده و سپس با تحریک عدهای از عناصر افراطی، از کوی دانشگاه خارج میشوند و اقدام به شعار دادن میکنند. از جمله شعارهای دانشجویان این بود: «طرح سعید امامی ملغی باید گردد»، «مجلس فرمایشی، خجالت خجالت»، «آزادی اندیشه، همیشههمیشه.»
بهتدریج و با حضور نیروی انتظامی، اغلب دانشجویان به داخل کوی برمیگردند اما تعدادی از دانشجویان اصرار بر ادامه تظاهرات در بیرون دانشگاه دارند و اقدام به پرتاب اشیائی به سمت نیروهای انتظامی میکنند. این اقدامات تا آنجا ادامه پیدا میکند که یکی از پرسنل نیروی انتظامی توسط دانشجویان به گروگان گرفته میشود که نیروی انتظامی نیز جهت آزاد کردن وی وارد عمل میشود. بهتدریج، درگیریها شدیدتر شده و نیروی انتظامی وارد مجتمع کوی دانشگاه میشود.
درگیریهای پراکنده که از نیمهشب آغاز شده بود، تا صبح روز جمعه ادامه مییابد و افراد نقابدار مستقر در کوی و پشتبامهای مشرف به خیابان کارگر با پرتاب سنگ و سردادن شعارهایی علیه ارکان نظام، درصدد تهییج دانشجویان از یک سو و تحریک نیروهای انتظامی و امنیتی به شدت عمل در برخورد با دانشجویان در سوی دیگر برمیآیند.
حدود ساعت ۱۱ صبح، بالاخره جلسه شورای تأمین استان در استانداری تشکیل میشود و حادثه شب گذشته را بررسی مینماید. حوالی ظهر روز جمعه به نیروهای انتظامی دستور داده میشود که از صحنه خارج شوند.
در این میان برخی چهرههای سیاسی به بهانه ابراز همدردی با دانشجویان وارد کوی دانشگاه میشوند. مجید انصاری، موسوی لاری، دکتر معین، فائزه هاشمی، خانم کروبی، مصطفی تاجزاده، عبدالله نوری، درودیان، اکبر گنجی، ابراهیم اصغرزاده و... از جمله این افراد هستند. فضای دانشگاه همچنان متشنج است و سخنان برخی از این چهرههای سیاسی که به بهانه آرام کردن دانشجویان به داخل کوی رفته بودند، شعلههای خشم آنان را شعلهورتر میسازد به گونهای که بار دیگر گروههایی سازمانیافته از محوطه کوی خارج شده و در خیابان کارگر ضمن ضرب و شتم مردم و ایراد خسارت به اموال عمومی، درگیریهای پراکندهای را با نیروهای انتظامی مستقر در اطراف کوی دانشگاه شکل میدهند.
دروغهای بزرگ برای به جان هم انداختن مردم و دانشجویان!
روزنامههای زنجیرهای در روز شنبه ۱۹ تیر کار هدایت آشوبها را بر عهده گرفتند. روزنامه خرداد در تیتر درشت صفحه اول خود نوشت: «کوی دانشگاه به خون کشیده شد» و روزنامه نشاط هم بر آتش ماجرا دمید: «دفتر تحکیم وحدت یک هفته عزای عمومی اعلام کرد.» پلاکاردهایی با مضمون پنج شهید به نامهای ذاکری، سهرابی، امامی، رهبری و نادری، در میان دانشجویان توزیع شد در حالیکه به سرعت مشخص گردید تمامی اسامی مذکور جعلی بوده است!
در دانشگاههای امیرکبیر، علم و صنعت، صنعتی شریف و شهید بهشتی نیز تجمعهایی صورت گرفت و عوامل برپا کننده این تجمعات خواستار حرکت دانشجویان به سمت کوی دانشگاه شدند. افراد حاضر در این تجمعات، در مسیر حرکت خود به سمت میدان انقلاب و دانشگاه تهران اقدام به سردادن شعارهایی چون «میکشم میکشم آن که برادرم کشت»، «توپ تانک مسلسل دیگر اثر ندارد»، «عزاعزاست امروز، دانشجوی آزاده صاحب عزاست امروز»، «خاتمی ـ خاتمی واکنش واکنش» و «دانشجوی مبارز حمایتت میکنیم» کردند که در این میان بانکهای تجارت و سپه، چند اتوبوس شرکت واحد، پمپبنزین، محل برگزاری نمازجمعه، یک بیمارستان و چند دستگاه خودرو سواری و موتورسیکلت تخریب و یا دچار آتشسوزی شدند.
در این میان پیادهنظامهایی از عناصر نهضت آزادی، حزب ملت، نیروهای ملی ـ مذهبی، سلطنتطلبان و افراد وابسته به کانون نویسندگی خود را به تظاهرکنندگان رساندند و با توزیع اعلامیهها و بیانیههایی سعی در تهییج و گسترش دامنه آشوبها در سطح شهر داشتند. در این روز تعدادی از مردم عادی و زنان محجبه توسط اوباش با چاقو و سنگ و پنجهبکس مورد هجوم قرار گرفتند. در میدان انقلاب، چهارراه مخبرالدوله و بلوار کشاورز، چادر تعدادی از خانمها توسط اوباش برداشته شد و سه تن از این بانوان که مقاومت از خود نشان داده بودند توسط تیغ موکتبری بهشدت مجروح شدند.
کشتهسازی با پیراهن دروغین، توسط احمد باطبی که حتی دانشجو هم نبود!
در دیگر سو، رسانههای بیگانه و اپوزیسیون خارج کشور که در رؤیای «ختم انقلاب» دستافشانی و پایکوبی میکردند، با ارسال اخبار و گزارشهای کذب، سعی در کشانیدن دامنه آشوبها به شهرهای دیگر داشتند. خبرنگاران و عکاسان روزنامههای دیلیتلگراف، آلموندو، کیودو، آلپائیس، لیبراسیون، فیگارو، پروفیل، ایشنایج، نیویورکتایمز، واشنگتنپست، کوریرهدلاسرا به همراه شبکههای تلویزیونی سیانان، انبیسی، فاکسنیوز، سیبیاس، بیبیسی، الجزیره و خبرگزاریهای رویترز، فرانسه، آسوشیتدپرس، یونایتدپرس، فرانسپرس، در روزهای ۲۰،۲۱ و ۲۲ تیر بالاترین حجم اخبار، گزارشها و تصاویر خود را به سراسر دنیا ارسال کردند.
پیشنهاد حجتالاسلام ناطق نوری برای دستگیری سران نهضت آزادی و اعدام آشوبگران
حجتالاسلام ناطق نوری درمورد نقش نهضت آزادیها در حوادث کوی دانشگاه میگوید: «من بهلحاظ اینکه شم امنیتی داشته و کار امنیتی کرده بودم، احساس میکردم پشت صحنه دستهایی است که اینها را میگرداند و به طور جدی به این موضوع یقین داشتم. در همان روزها، قبل از آن که حتی کسی دستگیر و بازجویی بشود، یا مثل الان یکخرده شفاف شود، گفتم که ماجرا زیر سر نیروهای بهاصطلاح ملی-مذهبی است. اینها رهبری میکنند و به نظر من قوه قضاییه اگر بخواهد این غائله را ختم کند باید سران اینها را دستگیر نماید.
در جلسهای در حضور مقام معظم رهبری نیز گفتم که آقا، بنده اعتقاد دارم نهضت آزادی و این نیروها در پشت پرده این جریان هستند و اگر ما بخواهیم این آشوب و شورش را بخوابانیم به نظر من باید سران اینها را دستگیر کرده، عدهای که در صحنه آشوب کردند را هم به سرعت محاکمه کنیم. حتی اگر لازم باشد -دیدیم که اینها به هرحال بحران ایجاد کردند و قصد براندازی دارند- آنها را به سینه دیوار بگذاریم. اگر قصد براندازی نظام را دارند و با اسلام محارب هستند، با آنها برخورد بشود. بعضی از مسئولان خیلی جاخوردند و گفتند: این نوع حرف زدن جلوی آقا؟! اما من ریشه اغتشاش را در نهضت آزادی میدانم، اینها دنبال براندازی هستند و در کشور بحران ایجاد میکنند و بالاخره باید با آنها برخورد کرد، حکومت تعارف ندارد. من در ماجرای ۱۸ تیر ۷۸، قائل بودم که باید سران نهضت آزادی دستگیر، محاکمه و با آنها برخورد قاطع شود؛ اما رئیس دولت اصلاحات این اعتقاد را نداشت.»
چه کسی دستور ورود نیروهای نظامی برای برخورد با آشوبگران را صادر کرد؟
سردار رحیمصفوی، فرمانده وقت کل سپاه پاسداران در گفتگویی ماجرای صدور مجوز ورود نیروهای نظامی برای برخورد با آشوبگران را اینگونه روایت میکند: «در روزهای نخست فتنه ۷۸ وزیر کشور اجازه نمیداد که سپاه و بسیج وارد عمل شده و آشوبی را که تهران را به آتش کشیده بود، آرام کنند. میگفت فقط نیروی انتظامی. این در حالی بود که نیروی انتظامی میگفت که ما دیگر نمیتوانیم ادامه بدهیم. من برای اولینبار همینجا عرض بکنم که من در آن قضیه برخورد جدی با وزیر کشور وقت داشتم. در دبیرخانه شورایعالی امنیت ملی که دبیر آن آقای دکتر حسن روحانی بود، یک برخورد لفظی بین ما پیش آمد و آقای روحانی به نفع سپاه رأی داد و گفت: «سپاه باید بیاید؛ برای دفع فتنه تهران» با ورود بسیج و سپاه، در چند ساعت این فتنه تمام شد. میتوانم بگویم عناصری که ما آن زمان دستگیر کردیم گفتند که از سوی مسئولان برخی وزارتخانهها حمایت میشدند.»
سردار فیروزآبادی، رئیس پیشین ستاد کل نیروهای مسلح هم این تصمیم حسن روحانی را با پشتوانه تأیید محمد خاتمی رئیس جمهور وقت عنوان کرده و میگوید: «این تصمیم شورایعالی امنیت ملی و تأیید رئیسجمهور بود. آن زمان جلوی خود بنده آقای روحانی با آقای خاتمی تماس گرفتند و گفتند وضع اینگونه و جمعبندی این است و ایشان گفتند دیگر هر تصمیمی که گرفتید انجام دهید، از این به بعد هم همینطور خواهد بود».
پیام آرامشبخش رهبر معظم انقلاب اسلامی
اتفاقات تلخ به سرعت در حال رخ دادن بود که بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار مردمی در تاریخ ۱۳۷۸/۰۴/۲۱، مانند آبی بر آتش فتنه آشوبگران داخلی و خارجی ریخته شد. حضرت آیت الله خامنهای در این دیدار با ابراز تأسف و تأثر شدید از برخی حوادث رخ داده در کوی دانشگاه، فرمودند: «این حادثه تلخ، قلب مرا جریحهدار کرد؛ حادثه غیرقابل قبولی در جمهوری اسلامی بود. حمله به منزل و مأوا و مسکنِ جمعی - بخصوص در شب یا در هنگام نماز جماعت - به هیچ وجه در نظام اسلامی قابل قبول نیست. جوانان این کشور - چه دانشجویان و چه غیردانشجویان - فرزندان من هستند و هرگونه چیزی که برای این مجموعهها مایه اضطراب و ناراحتی و اشتباه در فهم باشد، برای من بسیار سخت و سنگین است. هرکسی بوده، فرق نمیکند؛ چه در لباس نیروی انتظامی، چه در غیر آن. مسلماً با کسانیکه در نظام جمهوری اسلامی تخلّف میکنند، باید برخورد شود؛ اما با کسی که تخلّفی نکرده است؛ کسی که در خانه خود در حال استراحت است، آن هم در محیط جوان دانشجویی، کار بسیار خطا و ناروایی است اگر برخورد شود.»
ایشان در ادامه با دعوت جوانان به «هوشیاری در برابر دشمن و توجه به دستهای پنهان آنان برای سوءاستفاده از دانشجویان» و اعلام برنامه دشمن مبنی بر «هدف گرفتن امنیت ملی برای ایجاد هرج و مرج و ناامنی در کشور»، اعلام کردند: «دشمنان بدانند که خواب برگشتن امریکا به این مملکت، یک خواب پریشان و غیرقابل تعبیر است. این عناصر داخلی حقیر، این عناصر سیاسی مطرود و منفور، که ملت اینها را مثل دندان فاسدی بیرون آورد و به یک طرف پرتاب کرد، هجده، نوزده سال است که کمین گرفتهاند تا از ملت و از امام و از نام امام و از راه امام انتقام بکشند. اینها هم بدانند که اشتباه کردند؛ در همین قضیه هم اشتباه کردند»
و اینک حماسه ۲۳ تیر...
با انتشار بیانات رهبر معظم انقلاب بویژه فراز پایانی آن که ایشان امام و مقتدای خودمان حضرت ولیعصر (ارواحنافداه) را خطاب قرار داده و بر «ایستادگی تا آخرین نفس در راه خدا و آرزوی شهادت در این راهِ پرافتخار و پرفیض و پربهجت» تاکید کردند، موجب شد تا گروههای مختلف مردمی در شهرهای بزرگ و کوچک کشور تصمیم به برگزاری راهپیمایی بزرگی در میثاق دوباره با امام امت بگیرند و اینگونه شد که در روز ۲۳ تیرماه، اقیانوسی از یک ملت بیداردل، روانه کوچه و خیابانهای کشور شد تا پاسخ آشوبگران خرابکار را با بیعت مجدد خود با رهبر معظم انقلاب و آرمانهای بلند امام خمینی و انقلاب اسلامی بدهند.
روزی که فقط حسن روحانی حاضر به سخنرانی در تجمع مردم تهران شد!
دکتر علیرضا زاکانی درباره سکوت چهرهها در این حادثه اینگونه روایت میکند: «آقای خاتمی که رییسجمهوری است بهعنوان یک عنصر تجدیدنظرطلب که بسیاری از کارهای افراطی را قطعاً قبول نداشت، در ۲۳ تیر حاضر نمیشود که بیاید و سخنرانی کند، آقای هاشمی نیز حاضر نمیشود که سخنرانی کند، آقای ناطق هم حاضر نمیشود تا اینکه آقای روحانی که تازه از خارج از کشور برگشته بود، پیشنهاد سخنرانی در تجمع مردم تهران را پذیرفت و آمد و صحبتهای خوب و انقلابی هم کرد.»
دبیر وقت شورایعالی امنیت ملی در این تجمع، ابتدا از دانشجویان تشکر کرد که صف خود را از معاندان و مفسدان جدا کرده بودند و با اعلام بیزاری و برائت، خودشان را کنار کشیدند. روحانی این اقدام را نشان هوشیاری و بیداری دانشجویان انقلابی و مسلمان نامید و با اشاره به حضور «افراد شرور، جنایتکار و سابقهدار، وابسته به گروهکهای معاند و ورشکسته» در میان دستگیرشدگان، از ساختارشکنیها سخن گفت: «افرادی که اتوبوس و اموال عمومی را آتش میزنند، آنها که ماشین بیتالمال را آتش میزنند و حتی اتومبیل شخصی افراد را از بین میبرند... بیتردید این افراد دشمن مردم ایران و ارزشهای این مرز و بوم هستند، این اوباش حتی به مساجد هم تعرض کردند. ادامه این وضع برای نظام ما کشور ما و ملت ما قابل تحمل نخواهد بود. دیروز نسبت به این عناصر دستور قاطع داده شد، دیروز غروب دستور قاطع صادر شد تا هرگونه حرکت این عناصر فرصتطلب، هر کجا که باشد با شدت و با قاطعیت برخورد شود و سرکوب شوند. مردم ما شاهد خواهند بود که از امروز نیروی انتظامی، نیروی قهرمان بسیج حاضر در صحنه، با این عناصر فرصتطلب و آشوبگر - اگر جرأت ادامه حرکت مذبوحانه داشته باشند- چه خواهند کرد... آن عاملی که امروز ملت ما را متحد کرده است و پیوند ناگسستنی در ملت ما ایجاد کرده است، اسلام و اسلامیت نظام است و مظهر این اسلامیت، رهبری و مقام ولایت است... مسأله ولایت، مظهر اقتدار ملی ما است... در کدام کشور جهان، حرکتهای آشوبطلبانه اینچنین تحمل میشود؟ اینها خیلی پستتر و حقیرتر از آن هستند که بخواهیم نسبت به آنها تعبیر حرکت براندازی را مطرح کنیم»