ماه محرم فرا رسید و روزهای عزاداری بر سالار شهیدان و یاران با وفایش آغاز شد، اما در دو روز اول محرم سال ۶۱ هجری قمری بر امام حسین (ع) و یاران با وفایش چه گذشت.
امام حسین علیه السلام در روز اول محرم با سپاه حُر دیدار کرد و حر و سپاه او توسط امام سیراب شدند.
نقل شده است که ظاهرا در اول محرم بوده که کاروان حسینی در حرکت بودند و امام علیهالسلام در صبحگاه دستور دادند که ظرفها و مشکها را پر از آب کنید، حرکت کردند، ناگهان یکی از یاران امام با صدای بلند تکبیر گفت و گفت، از دور نخلستانی پیداست.
امام فرمود چه میبینید؟
عدهای گفتند نخلستان نیست گوشهای اسب از دور چنان مینماید که نخل است. آنها نزدیک شدند تعداد هزار سواره نظام به فرماندهی حُر، مأمور از طرف عبیدالله بن زیاد لعنة الله علیه.
امام به یارانش فرمود: از آنها پذیرایی و آنها را که تشنه اند سیراب کنید.
تا روز دوم، حُر، اصرار داشت حضرت را همراه کاروان به سوی کوفه ببرد، بین امام و حُر گفت: وگوهایی صورت میگرفت و امام علیه السلام وقت نمازها، نماز را اقامه میکرد و سپاه حُر نیز به حضرت اقتدا و نماز جماعت میخواندند.
بدین ترتیب امام پس از نماز ظهر و عصر بر آنها موعظه و اتمام حجت میفرمود. حُر نیز به خواسته و مأموریت خود پافشاری میکرد، اما امام علیه السلام از قبول درخواست او امتناع میکرد.
حُر به امام عرض کرد که در این واقعه اگر بر مخالفت اصرار و پافشاری کنی، تو و همراهانت کشته میشوید.
حضرت در این حال به شعر یکی از صحابه استناد فرمود و گفت: تو مرا از مرگ میترسانی مرگ بر جوانمرد عار نیست، وقتی آرزوی حق و قصد دفاع از حق را داشته باشد و جهاد کند...
وقتی حُر این اشعار را از امام شنید به کناری رفت و با سپاه خود حرکت کرد امام نیز با قافله خود در حرکت بودند تا به منزلگاه بیضه رسیدند.
امام برای اتمام حجت خطبهای خواند و اهداف خویش را آشکار فرمود و با استناد به سخنان پیامبر اکرم (ص) فرمود، که هر کس سلطان ستمگری را بنگرد که حرام خدا را حلال میکند و عهد شکن است، بر مسلمانان است که در مقابل او اعتراض کند.
در مسیری که امام از مکه حرکت کرد روز ۸ ذی الحجه تا رسیدن به کربلا با افراد و کاروانهای مختلفی دیدار و ملاقات داشت.
از جمله این دیداردها دیدار با عبدالرحمن حُر بود که امام از او خواست به کاروان کربلا بپیوندند او امتناع کرد و اسب خود را به امام پیشکش کرد، اما حضرت قبول نکرد.
در آخر شب جوانان را دستور داد تا مشکها را پر از آب کنند، سپس دستور داد از منزل قصر بنی مقاتل حرکت کنند حرکت کردند، حضرت بر پشت اسب خود چرتی زد، و بیدار شد و فرمود «انا لله و انا الیه راجعون» دو بار کلمه استرجاع بر زبان آورد، در این حال فرزندش علی اکبر به پیش او آمد و علت را پرسید.
حضرت فرمود: فرزندم در عالم رؤیا دیدم که سوارهای ندا داد، مرگ به دیدار اهل کاروان میآید و اهل کاروان به سوی مرگ در شتابند.
علی اکبر سؤال کرد:ای پدر آیا ما بر حق نیستیم، فرمود: فرزندم ما بر حقیم و بازگشت بندگان به سوی خداوند است.
دوباره عرضه داشت: پسای پدر مهربانم چه باکی از مرگ داریم امام از کلام علی خوشحال شد و دعایش کرد.
وقتی صبح شد کاروان حسین نماز صبح را خواندند و حرکت کردند.
یاران حُر، به سوی آنان آمده تا کاروان را به سوی کوفه بکشند، آنها امتناع کردند و زهیر گفت، مولای من با همین سپاه کم، نبرد کنیم که شکست آنها برای ما سهل است.
امام فرمود: من هرگز آغازگر جنگ نخواهم بود.
در این روز پیکی از کوفه آمد و کاروان حسینی؛ با اصرار حُر به سوی نینوا در حرکت بودند به شهر و یا آبادی غاضریه رسیدند.
پیک از سوی عبیدالله برای حر پیامی آورد، که حسین را یا وادار به بیعت کن یا در سرزمین بدون آب و علف و بدون قلعه و پناهگاه فرود آور و منتظر دستور بعدی باشد.
حُر امام را از مضمون نامه آگاه کرد. امام فرمود،ای حُر ما را رها کن در این قریه اقامت کنیم، حُر پاسخ داد این مرد جاسوس و پیک عبیدالله است که کارهای مرا زیر نظر دارد، من از خواسته تو معذورم.
امام و یارانشان، حرکت کردند و به دشتی بـی آب و علف رسیدند.
اسب امام ایستاد، امام فرمود نام این زمین چیست، زهیر گفت: نامهای مختلف دارد، یکی از نام هایش عقر و نام دیگرش کربلا است.
امام فرمود: اینجا قافله را نگه دارید و خیمهها را بپا دارید این جا نامی است آشنا، وقتی با پدرم به سوی صفین میرفتیم اینجا استراحت کرد و از خواب بیدار شد و گفت: در خواب دیدم این دشت پر از خون است و حسین در آن خون غوطه ور است.
شیخ عباس قمی از کتاب ملهوف نقل کرده است که در روز دوم سال ۶۱ حضرت امام حسین علیه السلام به زمین کربلا ورود فرمود و، چون به آن زمین رسید، پرسید که این زمین چه نام دارد؟ گفتند: کربلا مینامندش. چون نام کربلا شنید گفت: «اللهُمَّ إنّی أعوذُبِک مِن الکَربِ وَالبَلاء».
پس فرمود: این موضع کرب و بلا و محل مِحنت و عنا است، فرود آیید که این جا منزل و محل خیام ما است. این زمین جای ریختن خون ما است و در این مکان قبرهای ما واقع خواهد شد.
روزی که کاروان امام حسین علیه السلام به کربلا رسید روز دوم محرم سال ۶۱ هجری قمری بود. پس از این روز، کار بر آنان سخت شد و هر روز محاصره سپاه کوفه تنگ و تعداد آنان افزوده میشد به نحوی که امام علیه السلام جنگ را قطعی میدانست
شبکه اجتماعی توییتر, راهنمای استفاده از توییتر
آموزش عضویت در توییتر
شبکه های اجتماعی گوناگون، توانایی ها، مزایا و استفاده های متفاوتی به همراه دارند. توییتر را می توان به دلیل سرعت به اشتراک گذاری اطلاعات به محض وقوع و ارتباط بی درنگش با مخاطب، یک "شبکه اجتماعی منحصر به فرد" دانست. اطلاعاتی که به صورت رک، بی پرده، سریع و بدون حاشیه با دیگران ارتباط بر قرار می کنند. توییتر نقش یک شبکه خبری شخصی را ایفا می کند که مهمترین اخبار به دست آمده از زندگی، احساسات، عقاید و اتفاقات پیرامون خود را با سر عت هر چه تمام تر با دیگر دوستان و دنباله کننده های صفحه شخصی اش به اشتراک می گذارد.
شاید در ابتدا کار کردن با توییتر برایتان سخت، بی معنی و کسل کننده باشد. اما با گذشت زمان به یک ابزار مفید، سرگرم کننده و البته رایگان بدل می شود. توییتر می تواند شما را در دنیای وب به شهرت برساند. می توانید در حوزه فعالیت خود مانند تکنولوژی، ورزش، هنر و غیره به فردی بدل شوید که هزاران دنبال کننده انتظار توییت های شما را بکشند.
برای آشنایی بیشتر و آگاهی از چگونگی کار با این شبکه اجتماعی، در ادامه با ما همراه باشید.
ساخت اکانت در توییتر:
به twitter.com بروید و یک اکانت رایگان برای خود بسازید.
بسیار ساده است تنها کافی است، نام، آدرس ایمیل و کلمه عبور دلخواه خود را وارد کنید و بر روی Sign up for Twitter کلیک کنید.
بعد از تایید نام کاربری بر روی Create My Account کلیک کنید.
بر روی دکمه Next کلیک کنید.
در این صفحه از شما خواسته می شود که با کلیک بر روی دکمه Follow در مقابل هر شخص 5 نفر را دنبال یا Follow کنید. اگر می خواهید این صفحه را رد کنید در پایین این کادر بر روی Skip this step کلیک کنید.
در قسمت Find People You Know با استفاده از اکانت Gmail، Yahoo، Hotmail و AOL می توانید 5 نفر از دوستان و آشنایان خود را در توییتر پیدا کنید و یا از طریق آنها دیگر دوستان خود را در توییتر بیابید. اگر می خواهید این صفحه را رد کنید در پایین این کادر بر روی Skip this step کلیک کنید.
در صفحه Add character می توانید عکسی برای پروفایل خود انتخاب کنید. حداکثر سایز این عکس باید 700 KB باشد. در کادر Bio می توانید شرح حال مختصری (160 حرف) در مورد خودتان بنویسید.
به توییتر خوش آمدید. برای تایید عضویت خود به ایمل خود بروید و بر روی Confirm your account now کلیک کنید.
با فلسفه توییتر، اصطلاحات و طرز استفاده از آن آشنا شوید:
توییتر (twitter) همانطور که از شکل لوگوی آن نیز شاید مشخص باشد به معنای چهچه، قار قار جیک جیک کردن و صدا هایی از این دست است. حتما در داستان های قدیمی نام کلاغ خبرچین به گوشتان خورده است. همانطور که می دانید در فرهنگ ما نیز اینگونه صداهای پرندگان را به خبر رسانی آنها نسبت می دهند.
توییت کردن (Tweet) در این شبکه اجتماعی به معنای نوشتن یک عبارت 140 حرفی یا کمتر است که می تواند شامل یک متن ساده،لینک ها، @mention و HashTag ها می باشد که در ادامه در مورد آنها توضیح داده خواهد شد.
ریتوییت (Retweet) یا RT به معنای این است که توییت شخص دیگری را در صفحه خود دوباره توییت کنید.
توییت آپ (TweetUps): استفاده از توییتر برای ملاقات با دیگر اعضای توییتر
موضوعات داغ (Trending Topics) یا TT: موضوعاتی که به طور همزمان توسط افراد زیادی در توییتر در حال بحث شدن است. لیست موضوعات داغ یا Trending Topics در توییتر، موضوعات مورد علاقه کاربران توییتر را در زمان های مختلف نمایش می دهد.برای هر موضوع سه توییت (Tweet) که بیش از 150 بار ریتوییت (retweet) شده باشند، نمایش داده می شود. شما می توانید در ستون سمت راست از صفحه اصلی، موضوعات داغ منطقه خود را مشاهده کنید.
لیست ها (List) : کاربران می توانند افراد مختلفی را که در توییتر دنبال می کنند در لیست های جداگانه ای مانند ورزش، تکنولوژی و افراد مورد علاقه قرار دهند.
توییت های تجاری (Promoted Tweets): یک موضوع داغ یا Trending Topic که یک کمپانی یا یک سازمان با پرداخت هزینه برای تبلیغات و جلب توجه کاربران ایجاد می کند.
دنبال کننده جمع کنید:
صفحه توییتر شما می تواند به انتخاب شما یک جمع دوستانه یا جمع بزرگی از هزاران دنبال کننده باشد. اگر هدف شما این باشد که بخواهید تعداد زیادی دنبال کننده داشته باشید، باید مطمئن شوید که توییت های شما جالب و مناسب باشد. نباید قدرت دنبال کردن دیگر کاربران را نادیده بگیرید. معمولا اگر شما توییت های کسی را دنبال کنید، او نیز شما را دنبال یا (Follow) می کند. یک ریتوییت (Retweet) یا RT ساده، یک روش مؤثر برای جلب توجه دیگران و در نتیجه جلب دنبال کنندگان جدید است.
دوستان و افراد مورد علاقه خود را در توییتر پیدا کنید:
بر روی #Discover در نوار بالای صفحه کلیک کنید.
برای پیدا کردن یک صفحه توییتر خاص (دوست، افراد مشهور، مارک ها و برند های معروف و ...) در توییتر، بر روی گزینه Find Friends یا Browse categories در کادر سمت چپ کلیک کنید.
اسم مورد نظر را در کادر جستجو تایپ کنید و روی Search Twitter کلیک کنید.
می توانید بر روی Search contacts مقابل آیکون Gmail، Yahoo، Hotmail یا AOL کلیک کنید. با استفاده از اکانت Gmail، Yahoo، Hotmail و AOL می توانید دوستان و آشنایان خود را در توییتر پیدا کنید.
برای دنبال کردن صفحه توییتر مورد نظر بر روی دکمه Follow کلیک کنید.
در صفحه اصلی بر روی Following کلیک کنید.
بر روی تصویر هر صفحه توییتر کلیک کنید.
یک صفحه کوچک حاوی اطلاعات کلی پروفایل شخص و آخرین توییت ها نمایش داده می شود.
برای دیدن پروفایل کامل بر روی Go to full profile کلیک کنید.
شبکه اجتماعی توییتر, راهنمای استفاده از توییتر
آموزش کار با توییتر
دوستان و افراد مورد علاقه خود را سازماندهی کنید:
اگر افراد زیادی را در توییتر دنبال یا Follow می کنید، بهتر است با ساختن لیست های مجزا آنها را در دسته بندی های مختلف لیست کنید.
به پروفایل هر صفحه بروید.
بر روی آیکون پروفایل آن صفحه در کنار دکمه Following کلیک کنید و گزینه Add or remove from list… را انتخاب کنید.
صفحه کوچکی باز می شود که می توانید با تیک زدن کنار هر لیست، این صفحه را در آن لیست قرار دهید.
از آنجایی که شما هنوز لیستی نساخته اید بر روی Create list کلیک کنید.
یک اسم برای لیست خود انتخاب کنید و بر روی دکمه Save کلیک کنید.
چگونه رمز عبور حساب کاربری توییتر را تغییر دهیم؟
چگونه حساب توییتر خود را غیرفعال یا حذف کنیم؟
می توانید هر چندتا که خواستید لیست جدید بسازید و با تیک زدن کنار هر لیست در صفحه مورد نظر، آن صفحه را در آن لیست قرار دهید.
برای مشاهده لیست ها، در نوار بالای صفحه، روی آیکون پروفایل کلیک کنید و گزینه Lists را انتخاب کنید.
توییت کنید:
اگر می خواهید که دنبال کننده های شما بدانند که در حال حاضر در حال انجام چه کاری هستید، چه احساسی دارید و چه خبر جدیدی برایشان دارید:
روی آیکون آبی رنگ در نوار بالای صفحه کلیک کنید.
توییت خود را در کادر "What’s Happening" تایپ کنید و بر روی دکمه Tweet کلیک کنید. توجه کنید که توییت های شما باید به 140 حرف یا کاراکتر محدود شوند.
در حالی که تایپ می کنید یک شمارنده در پایین کادر، تعداد کاراکتر های باقی مانده را نمایش می دهد. 10 کاراکتر باقی مانده شمارنده را قرمز می کند و اگر از 0 عبور کنید دکمه توییت به یک علامت منفی به معنی غیر مجاز بودن تبدیل می شود.
برای اضافه کردن عکس و تصویر به توییت خود، در پایین کادر، سمت چپ بر روی آیکون به شکل دوربین عکاسی کلیک کنید.
بعد از اتمام تایپ متن مورد نظر و انتخاب عکس دلخواه، بر روی دکمه Tweet کلیک کنید.
پاسخ های داده شده به توییت های خود را چک کنید:
روی connect@ که روی نوار بالای صفحه قرار گرفته است کلیک کنید. روی Mentions کلیک کنید و ببینید که آیا پاسخی به توییت های شما داده شده است؟ هنگام توییت کردن استفاده از کاراکتر @ پیش از نام کاربری توییتر یک شخص (بدون فاصله)، آن توییت را به صورت یک پاسخ منسوب به آن نام کاربری، به بخش "Mentions@" آن کابر ارسال می کند.
شبکه اجتماعی توییتر, راهنمای استفاده از توییتر
راهنمای استفاده از توییتر
پیام مستقیم (Direct message) یا DM بفرستید:
پیام مستقیم، همانطور که از اسمش پیدا است، مستقیما برای شخص مورد نظر شما فرستاده می شود و دیگر کابران قادر به دیدن آن نیستند.
توجه کنید: برای ارسال پیام مستقیم (Direct message) شخص مورد نظر باید دنبال کننده شما باشد و برای دریافت DM شما باید دنبال کننده شخص مورد نظر باشید.
وارد اکانت توییتر خود شوید.
بر روی آیکون messeges در نوار بالای صفحه کلیک کنید.
صفحه ای باز می شود و آخرین پیام های مستقیم شما را نشان می دهد. بر روی دکمه New message کلیک کنید.
در کادر بالا نام شخصی را که می خواهید پیام مستقیم برایش بفرستید تایپ کنید. توجه: شخص مورد نظر باید دنبال کننده شما باشد.
در کادر پایین پیام خود را در حداکثر 140 حرف بنویسید.
روی دکمه Send message کلیک کنید.
تکمیل پروفایل کاربری
در نوار بالای صفحه، روی آیکون پروفایل کلیک کنید و گزینه Settings را انتخاب کنید؛ در کادر سمت چپ بر روی Profile کلیک کنید.
آپلود عکس پروفایل
بر روی دکمه Choose file کلیک کنید. عکسی با پسوند JPG، GIF، یا PNG یا حجمی کمتر از 700 کیلوبایت انتخاب کنید.
نام، آدرس محل و آدرس وبسایت خود را وارد کنید.
استفاده از نام و نام خانوادگی کامل جدا از نام کاربری، جنبه حرفه ای تری به صفحه توییتر شما می بخشد. همچنین اگر تمایل دارید می توانید محلی که از آنجا توییت میکنید را بنویسید. آدرس وبسایت یا وبلاگ خود را نیز وارد کنید تا دنبال کنندگان شما به لیست بازدیدکنندگان وبسایت یا وبلاگ اضافه شوند.
روی بخش شرح حال یا Bio بیشتر کار کنید.
شرح حالی که برای صفحه خود انتخاب می کنید باید جالب، مناسب و منحصر به فرد باشد. به طوری که وقتی شخصی شرح حال شما را می خواند، جذب شود و به یکی از دنبال کننده های شما بدل شود. به یاد داشته باشید که این شرح حال نمی تواند بیش از 160 حرف باشد. نیازی نیست اسم و آدرس خود را در این قسمت بنویسید این موارد در بالا وارد شده است. از فضای محدود خود به خوبی استفاده کنید.
در صورت تمایل توییت های خود را به صفحه ی facebook خود بفرستید.
اینکار تعداد بازدید توییت های شما را افزایش می دهد. در صورت تمایل در پایین صفحه بر روی دکمه Posts your Tweets to Facebook کلیک کنید.
تغییر تنظیمات کاربری
در نوار بالای صفحه، روی آیکون پروفایل کلیک کنید و گزینه Settings را انتخاب کنید. در کادر سمت چپ بر روی Account کلیک کنید.
در قسمت بالا می توانید نام کاربری (Username) و آدرس ایمیل خود را تغییر دهید.
نوع زبان خود را مشخص کنید.
در این قسمت می توانید زبان توییتر را به فارسی تغییر دهید. لیست گزینه Language را باز کنید و بر روی Farsi کلیک کنید.
منطقه زمانی خود را در لیست Time zone مشخص کنید.
در انتهای صفحه می توانید با کلیک بر روی Deactivate my account اکانت توییتر خود را غیر فعال کنید.
در پایین صفحه بر روی Save changes کلیک کنید تا تغییرات اعمال شوند.
تغییر طراحی ظاهری صفحه توییتر
در نوار بالای صفحه، روی آیکون پروفایل کلیک کنید و گزینه Settings را انتخاب کنید.
در کادر سمت چپ بر روی Design کلیک کنید.
هر صفحه توییتر در ابتدا یک تصویر زمینه و رنگبندی یکسان دارد که با اعمال تغییرات و انتخاب رنگها و تصاویر دلخواه می توانید تصویر زمینه، تم صفحه و رنگبندی آن را تغییر دهید.
نکته ها:
از هَشتَگ (Hashtag) استفاده کنید. قرار دادن یک کاراکتر # پیش از هر کلمه، آن را به یک Hashtag تبدیل می کند که جستجوی این کلمه بخصوص را آسان تر می کند.
اگر میخواهید یک آدرس اینترنتی را توییت کنید اما در 140 حرف گنجانده نمی شود باید از کوتاه کننده های آدرس URL (URL Shortener) استفاده کنید. به وبسایت http://goo.gl/ متعلق به گوگل مراجعه کنید.
برای تجربه بهتر و امکانات بیشتر می توانید از اپلیکیشن های جانبی مرتبط با Twitter استفاده کنید. اپلیکیشن TweetDeck برای نمایش توییت ها روی دسکتاپ کامپیوتر، اپلیکیشن twitpic برای توییت کردن تصاویر، اپلیکیشن Twitter برای iPhone, iPad, iPod touch، اپلیکیشن Twidroid برای دستگاه های اندروید و غیره.
اگر بیش از 100 توییت در ساعت یا 1000 توییت در روز ارسال کنید، برای چندین ساعت وارد Twitter Jail می شوید. در این حالت می توانید به پروفایل خود دسترسی داشته باشید اما نمی توانید توییت کنید
السلام علیک یا جواد الائمه؛
روزی که حضرت جواد نشان داد "امام" واقعی چه کسی است
عمر بن یزید میگوید: به آن حضرت گفتم نشانه امامت چیست؟ حضرت فرمود: امام کسی است که توان چنین کاری را داشته باشد. دست خود را بر سنگی نهاد و جای انگشتش بر آن ظاهر شد.
روزی که حضرت جواد نشان داد امام نهم شیعیان حضرت جواد (ع) در سال 195 هجری در مدینه ولادت یافت. نام نامی اش محمد معروف به جواد و تقی است. القاب دیگری مانند: رضی و متقی نیز داشته ، ولی تقی از همه معروفتر می باشد . مادر گرامی اش سبیکه یا خیزران است که این دو نام در تاریخ زندگی آن حضرت ثبت است.
امام محمد تقی (ع) هنگام وفات پدر 8 ساله بود. پس از شهادت جانگداز حضرت رضا علیه السلام در اواخر ماه صفر سال 203ه مقام امامت به فرزند ارجمندش حضرت جوادالأئمه (ع) انتقال یافت. مأمون خلیفه عباسی که همچون سایر خلفای بنی عباس از پیشرفت معنوی و نفوذ باطنی امامان معصوم و گسترش فضایل آنها در بین مردم هراس داشت ، سعی کرد ابن الرضا را تحت مراقبت خاص خویش قرار دهد . " از اینجا بود که مأمون نخستین کاری که کرد، دختر خویش ام الفضل را به ازدواج حضرت امام جواد (ع) درآورد، تا مراقبی دایمی و از درون خانه، بر امام گمارده باشد.
رنجهای دایمی که امام جواد (ع) از ناحیه این مأمور خانگی برده است، در تاریخ معروف است". از روشهایی که مأمون در مورد حضرت رضا (ع ) به کار میبست ، تشکیل مجالس بحث و مناظره بود. مأمون و بعد معتصم عباسی می خواستند از این راه - به گمان باطل خود - امام (ع ) را در تنگنا قرار دهند . در مورد فرزندش حضرت جواد (ع ) نیز چنین روشی را به کار بستند . به خصوص که در آغاز امامت هنوز سنی از عمر امام جواد (ع ) نگذشته بود . مأمون نمی دانست که مقام ولایت و امامت که موهبتی است الهی ، بستگی به کمی و زیادی سالهای عمر ندارد . باری ، حضرت جواد (ع ) با عمر کوتاه خود که همچون نوگل بهاران زودگذر بود و در دوره ای که فرقه های مختلف اسلامی و غیر اسلامی در میدان رشد و نمو یافته بودند و دانشمندان بزرگی در این دوران، زندگی می کردند و علوم و فنون سایر ملتها پیشرفت نموده و کتابهای زیادی به زبان عربی ترجمه و در دسترس قرار گرفته بود، با کمی سن وارد بحثهای علمی گردید و با سرمایه خدایی امامت که از سرچشمه ولایت مطلقه و الهام ربانی مایه گرفته بود ، احکام اسلامی را مانند پدران و اجداد بزرگوارش گسترش داد و به تعلیم و ارشاد پرداخت و به مسائل بسیاری پاسخ گفت.
.................کرامات امام جواد علیه السلام..................
خشک شدن دست نوازنده
محمد بن ریان نقل میکند: مامون برای رسیدن به هدفش (بد نام کردن حضرت امام جواد علیه السلام) همه نوع نیرنگی را در خصوص امام جواد علیه السلام به کار برد اما هیچ کدام از آنها برای وی سودی نداشت .
به عنوان نمونه پس از به عقد درآوردن دخترش ام الفضل با امام جواد علیه السلام، صد کنیز زیبا را انتخاب کرد که هر یک جامی پر از گوهر درخشان در دست داشتند. مامون به کنیزان دستور داد تا پس از نشستن حضرت در جایگاه دامادی به استقبال وی رفته و به او خوشامد گویند. کنیزکان به سوی حضرت شتافتند و خوشامد گفتند ولی امام هیچ التفاتی به آنها نکرد.
روزی که حضرت جواد نشان داد
در دربار مامون مردی به نام مخارق که ریشی بلند و صوتی خوش داشت و عود مینواخت وجود داشت . وی به مامون گفت من توان آن را دارم که نقشهات را - وادار کردن حضرت به لهو و لعب - عملی سازم.
از این رو در مقابل امام جواد علیه السلام نشست و شروع به خواندن آواز کرد. کسانی که در آنجا حضور داشتند گرد مخارق حلقه زدند. هنگامی که مخارق شروع به نواختن عود و آواز خوانی کرد، امام جواد علیهالسلام سر مبارک خود را متوجه او کرد و بر وی نهیب زد و فرمود: "اتق الله یا ذالعثنون " از خدا بترس ای ریش بلند. دست مخارق از حرکت ایستاد، عود از دستش افتاد و دیگر هرگز نتوانست عود بنوازد.
روزی مامون از بلایی که بر سر مخارق آمده بود از وی سئوال کرد. مخارق پاسخ داد چون امام جواد علیهالسلام بر من نهیب زد چنان ترسی از هیبت او بر من مستولی شد که دستم فلج شد و هرگز بهبود نیافت.
نقره از برگ زیتون
ابوجعفر طبری از ابراهیم بن سعید نقل میکند که حضرت امام جواد علیه السلام را دیدم که بر برگ درخت زیتون دست میزد و آن برگها به برگ نقره تبدیل میشد. من آنها را از حضرت گرفتم، و با آنها در بازار معامله نمودم. آن برگها نقره خالص بودند و هرگز تغییری نکردند.
طلا شدن خاک
اسماعیل بن عباس هاشمی میگوید: در روز عیدی به خدمت حضرت جواد علیه السلام رفتم، از تنگدستی به آن حضرت شکایت کردم . حضرت سجاده خود را بلند کرد، از خاک قطعهای از طلا گرفت . یعنی خاک به برکت دست حضرت به پارهای طلای گداخته مبدل شد. آن را به من عطا کرد. من آن را به بازار بردم شانزده مثقال بود.
جای انگشت بر سنگ
عمر بن یزید میگوید: امام محمد تقی علیه السلام را دیدم. به آن حضرت گفتم: یابن رسول الله، نشانه امامت چیست؟
حضرت فرمود: امام کسی است که توان چنین کاری را داشته باشد . دست خود را بر سنگی نهاد و جای انگشتش بر آن ظاهر شد .
نرم شدن آهن
راوی نقل میکند: حضرت امام جواد علیه السلام را دیدم که آهن را بدون آن که در آتش نهد میکشید و سنگ را با خاتم خود نقش میزد .
روزی که حضرت جواد نشان داد
.................احادیثی از امام جواد علیه السلام..................
مَن زارَ قَبرَ عَمَّتی بِقُمَّ ، فَلَهُ الجَنَّةُ
هر کس قبر عمّه ام (حضرت معصومه علیهاالسلام) را در قم زیارت کند ، بهشت پاداش او است.
الثِّقَةُ بِاللّه ِ ثَمَنٌ لِکُلِّ غالٍ و سُلَّمٌ إلى کُلِّ عالٍ
اعتماد به خدا بهاى هر چیز گران بها است ، و نردبانى به سوى هر بلندایى.
القَصدُ إلَى اللّه ِ تعالی بِالقُلُوبِ ، أبلَغُ مِن إِتعابِ الجَوارِحِ بِالأعمالِ ؛
به دل آهنگ خدا داشتن برتر است تا خسته کردن جوارح به عبادت.
إظهارُ الشَّیءِ قَبلَ أن یُستَحکَمُ مَفسَدَةٌ لَهُ
آشکار کردن چیزى پیش از استوار شدن ، مایه تباهى آن است.
روزی که حضرت جواد نشان داد
المُؤمِنُ یَحتاجُ إلى تَوفِیقٍ مِنَ اللّه ِ و واعِظٍ مِن نَفسِهِ و قَبولٍ مِمَّن یَنصَحُهُ
مؤمن به توفیق از جانب خدا ، پند دهنده اى از درون خویش و پذیرش خیرخواهىِ آن که خیرخواه اوست ، نیازمند است.
مُلاقاةُ الإخوانِ نُشرَةٌ و تَلقیحٌ لِلعَقلِ و إن کانَ نَزرا قَلیلاًِ
دیدار برادران مایه سلامتى و رشد عقل است ؛ اگرچه بسیار اندک باشد.
مَنِ انقَادَ إلَى الطُّمأ نینَةِ قَبلَ الخُبَرةِ فَقَد عَرَضَ نَفسَهُ لِلهَلَکَةِ و العاقِبَةِ المُتعِبَةِ
هر که پیش از آزمودن ، به کسى اطمینان کند ، خود را در معرض هلاکت و فرجامى رنج آور قرار داده است.
لا یَضُرُّکَ سَخَطُ مَن رِضاهُ الجَورُ
خشم کسى که خشنودى اش ستم گرى است ، به تو زیان نمى رساند.
غِنَى المُؤمِنِ غِناهُ عَنِ النّاسِ
توان گرى مؤمن در بى نیازى از مردم است.
قَد عاداکَ مَن سَتَرَعَنکَ الرُّشدَ اتِّباعا لِما تَهواهُ
آن که براى پیروى از هوس تو ، راه پیشرفت را از تو پنهان کند ، با تو دشمنى کرده است.
.................نوجوانی در قله رفیع دانش..................
امام نهم(ع) در مقام رهبرى امت اسلام، به عنوان الگوى دانشمندان جوان چنان در عرصه علم و دانش درخشید که دوست و دشمن را به تعجب و شگفتى واداشت. گفتگوها، مناظرات،پاسخ به شبهات عصر، گفتارهاى حکیمانه و خطابههاى آن گرامى، گواه روشنى بر این مدعاست.
على بن ابراهیم از پدرش نقل کرده است که: بعد از شهادت امام هشتم(ع) ما به زیارت خانه خدا مشرف شدیم و آنگاه به محضر امام جواد (ع) رفتیم. بسیارى از شیعیان نیز در آنجا گرد آمده بودند تا امام جواد(ع) را زیارت کنند. عبد اللّه بن موسى عموى حضرت جواد(ع) که پیرمرد بزرگوارى بود و در پیشانىاش آثار عبادت دیده مىشد، به آنجا آمد و به امام (ع) احترام فراوانى کرده و وسط پیشانى حضرت را بوسید.
امام نهم برجایگاه خویش قرار گرفت. همه مردم به علت خردسال بودن حضرت با تعجب به همدیگر نگاه مىکردند که آیا این نوجوان مىتواند از عهده مشکلات دینى و اجتماعى مردم در جایگاه رهبرى و امامت آنان برآید؟! مردى از میان جمع بلند شده از عبداللّه بن موسى، عموى امام جواد(ع) پرسید: حکم مردى که با چهارپایى آمیزش نموده است چیست؟ و او پاسخ داد: بعد از قطع دست راستاش به او حد مىزنند.
امام جواد(ع) با شنیدن این پاسخ ناراحت شد و به عبداللّه بن موسى فرمود: عموجان از خدا بترس! از خدا بترس! خیلى کار سخت و بزرگى است که در روز قیامت در برابر خداوند متعال قرار بگیرى و پروردگار متعال بفرماید: چرا بدون اطلاع و آگاهى به مردم فتوا دادى؟ عمویش گفت: سرورم! آیا پدرت ـ که درود خدا بر او باد ـ این گونه پاسخ نداده است؟!
امام جواد(ع) فرمود: از پدرم پرسیدند: مردى قبر زنى را نبش کرده و با او درآمیخته است، حکم این مرد فاجر چیست؟ و پدرم در پاسخ فرمود: به خاطر نبش قبر دست راست او را قطع مىکنند و حد زنا بر او جارى مىگردد، چرا که حرمت مرده مسلمان همانند زنده اوست.
عبداللّه بن موسى گفت: راست گفتى سرورم! من استغفار مىکنم.
مردم حاضر، از این گفت و شنود علمى شگفت زده شدند و گفتند: اى آقاى ما! آیا اجازه مىفرمایى مسائل و مشکلات خودمان را از محضرتان بپرسیم؟
امام جواد(ع) فرمود: بلى. آنان سىهزار مسئله پرسیدند و امام جواد(ع) بدون درنگ و اطمینان کامل همه را پاسخ گفت. این گفتگوى علمى در نه سالگى حضرت رخ داد.
امام جواد(ع) در سنین نوجوانى عالمترین و آگاهترین دانشمند عصر خود بود و مردم از دور و نزدیک به حضورش شتافته و پاسخ مشکلات علمى خود را از او دریافت مىکردند.
اینک نظر برخى از دانشمندان مخالف و موافق را در این زمینه باهم مىخوانیم:
ابن حجر هیثمى در کتاب الصوائق المحرقه مىگوید: مأمون او را به دامادى انتخاب کرد، زیرا با وجود کمى سن، از نظر علم و آگاهى و حلم بر همه دانشمندان برترى داشت.
شبلنجى در نورالابصار آورده است: مأمون پیوسته شیفته او بود، زیرا با وجود سن اندک، فضل و علم و کمال خود را نشان داده و برهان عظمت خود را آشکار ساخت.
جاحظ معتزلى که از مخالفان خاندان على(ع) بود، به این حقیقت اعتراف کرده است که: امام جواد(ع) در شمار ده تن از «طالبیان» است که هر یک از آنان عالم، زاهد، عبادت پیشه، شجاع، بخشنده، پاک و پاک نهادند و هیچ یک از خاندانهاى عرب داراى نسب شریفى همانند امامان شیعه نیست.
روزی که حضرت جواد نشان داد
فتال نیشابورى نیز مىگوید: مأمون شیفته او شد، چون مشاهده کرد که آن حضرت با سن کم خود، از نظر علم و حکمت و ادب و کمال عقلى، به چنان رتبه والایى رسیده که هیچ یک از بزرگان علمى آن روزگار بدان پایه نرسیدهاند.
امام محمد تقى(ع) خود نیز گاهى به علم و دانشى که خداوند ارزانىاش داشته بود، اشاره کرده و مىفرمود: «منم محمد فرزند رضا! منم جواد! منم دانا به نسبهاى مردم در صلبها، من داناترین کس هستم که رازهاى ظاهرى و باطنى شما را مىدانم و از آنچه که به سوىاش روانه هستید آگاهم! این علمى است که خداوند متعال قبل از آفرینش تمامى مخلوقات جهان به ما خانواده عنایت کرده است. این دانش سرشار تا پایان جهان و بعد از فانى شدن آسمانها و زمینها نیز باقى خواهد ماند.
اگر غلبه اهل باطل و حکومت ناحق گمراهان و هجوم اهل شک و تردید نبود، هر آینه سخنى مىگفتم که همه اهل جهان از گذشتهگان و آیندهگان ناباورانه انگشت حیرت به دهان مىگرفتند.»
سپس دست مبارک خود را بر دهان گذاشته و فرمود: «یا محمّد اصمت کما صمت آباؤک من قبل؛ اى محمد خاموش باش! همچنانکه پدرانت قبل از تو سکوت را برگزیدهاند.»
امام نهم در سن کودکى به امامت رسید و دانش سرشار آن گرامى دوست و دشمن را به حیرت و شگفتى واداشت. بر جوانان مسلمان و مشتاق اهل بیت (ع) شایسته است که از فرصت جوانى بهره گرفته و در جستجوى دانش با تمام وجود تلاش کنند و رهنمودهاى آن امام عزیز در زمینه علم و دانش را چراغ راه خویش قرار دهند.
رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز (یکشنبه) در ارتباط تصویری با نمایندگان ملت در مجلس شورای اسلامی، مجلس یازدهم را «مظهر امید و انتظار مردم» خواندند و با استناد به «بنیه قوی و ظرفیتهای مادی کشور» و «تواناییهایی معنوی و ایمانی ملت» تأکید کردند: اطمینان داریم همه مشکلات موجود قابل حل است و مجلس باید با اولویتبندی مسائل، پرهیز از حاشیهسازی و نیز کار مخلصانه برای مردم در روند حل مشکلات، تأثیر محسوس بگذارد.
ایشان همچنین با ابراز تأسف عمیق از اوجگیری مجدد کرونا، همه را به رعایت کامل دستورالعملهای بهداشتی فراخواندند و افزودند: مردم با گسترش نهضت تعاون به نیازمندان بار دیگر کشور را از طراوت کمک به قشرهای ضعیف وخانوادههای نیازمند سرشار کنند.
حضرت آیتالله خامنهای حضور درصد قابل قبولی از مردم در انتخابات مجلس را با وجود شرایط سخت اقتصادی و تبلیغات مأیوسکننده دشمنان نشاندهنده امیدواری و انتظار ملت برای حل مشکلات خواندند و به نمایندگان مجلس توصیه کردند: قدر این موقعیت مهم را بدانید.
ایشان مجلس یازدهم را از قویترین و انقلابیترین مجالس پس از انقلاب خواندند و افزودند: حضور «جوانان پرانگیزه، پر ایمان، پر توان، تحصیلکرده و کارآمد» در کنار شماری از مدیران انقلابی و دارای سوابق اجرایی، و نیز شماری از پیشکسوتان دارای سوابق نمایندگی، مجلس یازدهم را به مجلسی بسیار خوب و امیدبخش تبدیل کرده است.
حضرت آیتالله خامنهای با ابراز خرسندی از حساسیت نشان دادن مجلس یازدهم به مسائل انقلاب و سرعت عمل نمایندگان در تشکیل هیئت رئیسه و کمیسیونها افزودند: مهلت چهار ساله نمایندگی، فرصت خوبی برای ریلگذاری حرکت عمومی کشور و تأثیرگذاری فراوان در روند حل مسائل و پیشرفت و آینده ایران است.
رهبر انقلاب اسلامی در بخش دیگری از سخنانشان مشکلات فراوان اقتصادی کشور را به «بیماری» تشبیه و در عین حال تأکید کردند: به علت بنیه قوی و قدرت دفاعی، کشور بدون تردید توان غلبه بر این بیماری را دارد، همانگونه که دشمنان نیز امروز اذعان میکنند که با وجود سختترین تحریمها و فشارهای همهجانبه نتوانستهاند به اهداف ضد ایرانی خود دست یابند.
ایشان «تورم، کاهش ارزش پول ملی، گرانیهای بیمنطق، مشکلات بنگاههای تولیدی و مشکلات ناشی از تحریمها» را از جمله مسائلی خواندند که سختی معیشت را بویژه برای طبقات پایین و متوسط به همراه آورده است.
حضرت آیتالله خامنهای در تشریح برخی ظرفیتهای کشور افزودند: ایجاد هزاران شرکت دانشبنیان، اجرای صدها طرح زیربنایی، بهرهبرداری مستمر از طرحهای جدید، پیشرفتهای حیرتانگیز در صنایع نظامی و موفقیتهای تحسینبرانگیز در مسائل فضایی نتایج استفاده از بخشی از ظرفیتهای بسیار قوی وگسترده در کشور است.
رهبر انقلاب ظرفیتهای معنوی ملت را که در ایمان مذهبی و انقلابی مردم ریشه دارد، مکمل ظرفیتهای فراوان طبیعی، جغرافیایی و تاریخی برشمردند و افزودند: باید ظرفیتهای معنوی را به عنوان عاملی بسیار مهم، مورد توجه و استفاده قرار داد.
ایشان «حضور بهنگام و فداکارانه مردم در مقابله با موج اول کرونا»، «خدمات بسیار با ارزش ملت در نهضت کمک مؤمنانه به خانوادههای ضعیف» و «حضور با شکوه و خیرهکننده مردم در بدرقه سردار سلیمانی» را نمونههایی از ظرفیت معنوی عمیق ملت ایران دانستند و افزودند: مردم در تجلیل از «مظهر اقتدار ملی و جهادی» ایرانیان یعنی شهید سلیمانی نشان دادند که به مبارزه و مقاومت در مقابل استکبار ایمان دارند و برای قهرمان ملی خود بالاترین ارزشها را قائل هستند.
حضرت آیتالله خامنهای با یادآوری حضور تعیینکننده مردم در مقابله با غائلههایی نظیر حوادث سالهای ۷۸ و ۸۸ افزودند: ملت در مقابله با هر حرکت ضدنظام، دشمن را مأیوس میکند و آیا توانایی و ظرفیتی بالاتر از این برای یک کشور قابل تصور است؟
رهبر انقلاب در نوعی جمعبندی از این بخش از سخنانشان، بخشی از مشکلات موجود را نیز ناشی از بیتوجهی و کمتوجهی مسئولان در طول سالهای مختلف خواندند و افزودند: اگر تفکر خوداتکایی و اعتماد به نفس ملی بویژه در جوانان همچنان رو به گسترش باشد و از بنیه قوی کشور استفاده شود و امیدهای واهی به بیرون مرزها و شرطی کردن اقتصاد کشور تضعیف شود، من اطمینان کامل دارم که مشکلات اقتصادی قابل حل است.
رهبر انقلاب اسلامی سپس توصیههایی را خطاب به نمایندگان مجلس یازدهم بیان کردند.
«نیت الهی و خالص»، «کار برای مردم» و «پرهیز از جو زدگی» اولین توصیه حضرت آیت الله خامنهای به نمایندگان مجلس بود.
توصیه دیگر رهبر انقلاب مربوط به «سوگند نمایندگان» بود که گفتند: سوگندی که نمایندگان در آغاز به کار مجلس ادا میکنند، یک سوگند شرعی است و بر اساس آن باید به صورت جدی پاسدار حریم اسلام و نگهبان دستاوردهای انقلاب اسلامی باشند.
سومین توصیه، «توجه به مسائل کلیدی و اصلی کشور و پرهیز از دچار شدن به حاشیهها و اولویت دادن به مسائل فرعی» را مورد تأکید قرار دادند و افزودند: در شرایط کنونی، در موضوع اقتصاد، مسائل اصلی کشور عبارتند از «تولید، اشتغال، مهار تورم، مدیریت نظام پولی و مالی، و عدم وابستگی اقتصاد کشور به نفت».
ایشان در زمینه مسائل اجتماعی هم تأکید کردند: موضوع «مسکن» به عنوان یک مسئله بسیار مهم و کلیدی، مسئله «ازدواج جوانان و راههای تسهیل آن»، مسئله «فرزندآوری و جلوگیری از حرکت کشور به سمت پیری جمعیت» و مسئله «مدیریت فضای مجازی در کوتاه مدت و میان مدت» از دیگر مسائل اصلی کشور هستند.
رهبر انقلاب اسلامی توصیه چهارم خود به نمایندگان مجلس یازدهم را به «تعامل و هم افزایی قوا» اختصاص دادند و گفتند: نقشه کلی تعامل قوا، از جانب دستگاه اجرایی و قوه قضاییه به اینگونه است که آنها باید مصوبات مجلس را به صورت دقیق و کامل اجرا کنند و هیچگونه تعللی در این زمینه جایز نیست.
حضرت آیت الله خامنهای افزودند: این تعامل از جانب مجلس نیز باید به اینگونه باشد که در مصوبات، ظرفیتها و واقعیتهای کشور در نظر گرفته شود.
ایشان در موضوع تعامل قوا خطاب به نمایندگان مجلس تأکید کردند: روابط مجلس با دولتمردان باید مطابق قانون و شرع باشد، یعنی سؤال و تفحص به عنوان حق مجلس وجود داشته باشد، اما توهین و دشنام و نسبتِ بدون علم به دولتمردان به هیچ وجه جایز نیست و برخی از این نسبتها حرام شرعی است.
رهبر انقلاب اسلامی خاطرنشان کردند: حضور وزرا در یک ماه اول آغاز به کار مجلس و ارائه گزارش از شرایط کشور، کار بسیار خوبی بود، اما نباید به وزرا توهین و یا تهمتی زده شود.
حضرت آیت الله خامنهای افزودند: از برخوردهای احساسی و غیرمنطقی پرهیز شود و بیان دیدگاه و نظر مخالف متین، خردمندانه، قوی و قابل توجیه باشد.
ایشان درباره همکاری مجلس با قوای دیگر گفتند: مردم از مجلس و دو قوه دیگر انتظار بیان حق و پیگیری آن رادارند و به شدت با مجادله و گریبان گیری و تشنج میان قوا مخالف هستند و همه بدانند فضای منازعه در رئوس دستگاهها برای افکار عمومی زیان بخش و ناراحت کننده است.
رهبر انقلاب اسلامی، اتحاد و انسجام داخلی و یک صدایی در برابر جبهه گسترده دشمن را تکلیف همه مسئولان و قوا برشمردند و افزودند: امروز جبهه دشمن که خبیثترین و قبیحترین آن امریکا است، تمام توان سیاسی، اقتصادی و تبلیغاتی خود را برای به زانو درآوردن ملت قوی ایران به کار گرفته است و در چنین شرایطی حتی با وجود اختلاف سلیقه و نظر در داخل، در مقابل دشمن یاوهگو باید دست به دست هم بدهیم و یک سخن گفته شود.
حضرت آیت الله خامنهای نقش نظارتی مجلس را بسیار مهم و حیاتی دانستند و خاطرنشان کردند: این نقش باید با متانت، خردمندانه و بدون حاشیه ایفا شود.
ایشان همچنین با اشاره به سال آخر دولت گفتند: سال آخر دولتها معمولاً سال حساسی است و باید مراقبت شود که پیگیری امور به هیچ وجه سست نشود و بر همین اساس اعتقاد راسخ دارم که دولتها باید تا روز آخر وظایف خود را انجام دهند و بعد از پایان دوره قانونی خود، امانت را با ارائه صورت وضعیت، به دولت بعدی تحویل دهند.
رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند: در شرایط حساس سال آخر دولت و همچنین سال اول مجلس، باید دو قوه فضا را به گونهای مدیریت کنند که به کار مهم کشور لطمه نخورد.
حضرت آیت الله خامنهای همچنین مرکز پژوهشهای مجلس و مرکز نظارت بر رفتار نمایندگان را دو مرکز بسیار مهم برشمردند و بر لزوم استفاده مطلوب از دیدگاههای کارشناسی مرکز پژوهشها تأکید کردند.
رهبر انقلاب اسلامی در بخش پایانی سخنانشان، گسترش مجدد بیماری کرونا و جانباختن روزانه تعداد زیادی از مبتلایان را حقیقتاً غمانگیز خواندند و با تجلیل چندین باره از خدمات درخشان و فداکاریهای کادرهای درمانی که بعضی از آنها نیز در راه خدمت به مردم به بیماری مبتلا شدند و یا جان باختند، گفتند: با وجود این خدمات، بعضی افراد حتی کار سادهای مثل ماسک زدن را انجام نمیدهند که من واقعاً از آن پرستاری که فداکارانه در حال ارائه خدمت است خجالت میکشم.
حضرت آیت الله خامنهای با اشاره به واقعیت تلخ دور شدن کشور از موفقیت اولیه در مقابله با کرونا، خطاب به همه دستگاهها، گروههای خدمترسان و آحاد مردم تأکید کردند: همه نقش خود را به بهترین وجه ایفا کنند تا در کوتاهمدت زنجیره سرایت را قطع کنیم و کشور را به ساحل نجات برسانیم.
ایشان مشارکت گسترده مردم در نهضت خدمت مؤمنانه در آستانه ماه رمضان را بسیار با ارزش و گرهگشا از زندگی قشرهای ضعیف دانستند و افزودند: این نهضت تعاون و احسان باید رشد و توسعه پیدا کند و هر کس به هر شکل که میتواند کمک و مراقبت کند که کسی از نیازمندان از قلم نیفتد.
رهبر انقلاب اسلامی در پایان همگان بویژه جوانان را به دعا و توسل عمومی به درگاه خداوند متعال برای دفع بلا فراخواندند.
پیش از سخنان رهبر انقلاب اسلامی، آقای قالیباف رئیس مجلس در گزارشی از رویکردها، اقدامات و برنامههای مجلس، هدف اصلی نمایندگان را حل مسائل مردم و تبدیل مجلس به یک نهاد چابک و انقلابی بیان کرد و گفت: «اصلاح ساختار بودجه ریزی»، «نوسازی نظام مالیاتی»، «حمایت از قشرهای ضعیف»، «رفع موانع جهش تولید» و «تحول در حوزه تجارت خارجی» از جمله محورهای بسته تحولی مجلس یازدهم برای اقتصاد است.
آقای قالیباف «ساماندهی امور نمایندگان و صیانت از آنان»، «شفافیت در فرایندهای قانونگذاری» و «توجه ویژه به نظارت در کنار تقنین» را نیز از دیگر برنامههای مجلس برشمرد.
رئیس مجلس همچنین با بیان اینکه پرداختن به هرگونه حاشیهای که مجلس را از حل مسائل مردم دور کند خطا است، بر ضرورت همکاری با سایر قوا تأکید کرد
اعتبارنامه تاجگردون یا مجلس یازدهم؟/ نمایندگان از «تصمیم گیری» دردسر ساز میگویند
مهر تأیید یا رد اعتبارنامه تاجگردون، دیگر تنها به نماینده گچساران مربوط نمیشود، بلکه اعتبارنامه یازدهمین مجلس شورای اسلامی هم هست.
اعتبارنامه تاجگردون یا مجلس یازدهم؟/ نمایندگان از «تصمیم گیری» دردسر ساز میگویند ابراهیم اسدی بیدمشکی؛ کمیسیون تحقیق مجلس یازدهم، اعتبارنامه غلامرضا تاجگردون، نماینده گچساران و باشت را سوم تیر ماه تأیید کرد. حجتالله فیروزی، سخنگوی این کمیسیون با اعلام خبر یاد شده به باشگاه خبرنگاران جوان گفت که «این پایان کار پرونده آقای تاجگردون نیست؛ گزارش اعتبارنامه او باید در صحن علنی مجلس بررسی شود تا نمایندگان مجلس به اعتبارنامه او رأی دهند.» تأیید اعتبارنامه نمایندگی، مرحلهای است که صلاحیت حضور منتخبان مجلس بار دیگر در پارلمان بررسی میشود.
اما پیش از این هم، اعتبارنامه نماینده گچساران یک بار دیگر تأیید شده بود. حدود ۱۴ روز قبل از تأیید کمیسیون تحقیق، بیستم خرداد ماه، سخنگوی شعبه دوازدهم مجلس جدید به باشگاه خبرنگاران جوان اعلام کرد که «با رأی مخفی نمایندگان، ۹ نفر از ۱۶ نماینده حاضر با تأیید اعتبارنامه تاجگردون موافقت کردند.» فردای آن روز در ۲۱ خرداد ۹۹ زمانی که انتظار میرفت با خواندن گزارش شعبه دوازدهم در صحن علنی، داستان اعتبارنامههای مجلس یازدهم حداقل در میان نمایندگان تمام شود، علیرضا زاکانی، نماینده قم و از معترضان به اعتبارنامه تاجگردون، خطاب به محمدباقر قالیباف، ریاست جدید پارلمان اخطار داد و خواستار به رأی گذاشتن آن شد. او به چهار اصل ۸۵، ۷۳، ۷۲ و ۹۳ قانون اساسی استناد کرد.
وقتی اصل ۸۵ تاجگردون را روانه کمیسیون تحقیق کرد/ توییتر برنامهای برای اعلام ناگفتهها
اصل ۸۵ قانون اساسی تصریح میکند که سِمَت نمایندگی قائم به شخص است و قابل واگذاری به دیگری نیست. در نتیجه مجلس نمیتواند اختیار قانونگذاری را مگر در موارد ضروری، به شخص یا هیئتی واگذار کند. زاکانی با استفاده از این بخش قانون، رئیس مجلس را مجاب کرد تا اخطار را به رأی بگذارد؛ او گفت که «آیین نامه داخلی مجلس سال ۹۷ اصلاح شده است و اخطار من قابل بررسی است.» با پذیرش قالیباف، ۹۲.۳ نمایندگان حاضر، نظر نماینده قم را پذیرفتند و اعتبارنامه تأیید شده تاجگردون در شعبه، سر از کمیسیون تحقیق در آورد.
موضوع تأیید اعتبارنامه جایی چالش برانگیزتر میشود که اعلام تأیید آن از سوی کمیسیون تحقیق، صدای معترضان، فضای حقیقی و مجازی را پر میکند و برنامه کاربردی تعدادی از نمایندگان این دوره مجلس و عده بسیاری دیگر، توییتر را، موجی از افشاگریها، گمانه زنیها و وعده علنی کردن فسادها بر میدارد.
علیرضا زاکانی، در کلیپ و ویدیویی، مسئله تاجگردون را دغدغه عمومی و امتحان مجلس یازدهم دانست. نماینده قم گفت که «شعبه و کمیسیون تحقیق، اسناد او و معترضان را با رویهای نادرست و بدون بررسی ابعاد مختلف رسیدگی کرده است.»
زاکانی بیان کرد: امروز که میدانیم و میبینیم رویه نادرستی طی شده و بدون رسیدگی به ابعاد مختلف اسناد ما شاهد اعلام نظر شعبه و کمیسیون تحقیق هستیم، لازم است که اسناد خود را به ملت تقدیم کنیم و این ملت است که باید تصمیم بگیرد که وی [تاجگردون] صلاحیت دارد یا نه.
اعتبارنامه تاجگردون یا مجلس یازدهم؟/ نمایندگان از «تصمیم گیری» دردسر ساز میگویند
رفوزهها و تجدیدیهای آزمون تاجگردون
او با انتقاد از دستگاههای نظارتی، تأکید کرد که در مسیر بررسی اعتبارنامه نماینده گچساران اعمال نظر رخ داده است. زاکانی به عملکرد دو دستگاه امنیتی کشور هم پرداخت؛ نماینده قم گفت که «یکی از عوامل عدم برخورد درست با فساد، دستگاههای امنیتی کشور هستند. در مورد آقای تاجگردون یکی از آنها رفوزه و دیگری هم تجدید شده است.»
به بیان زاکانی، یکی از دستگاههای امنیتی گزارش درست را ارائه نکرد و دیگری پس از طی مسیر درست، در کمیسیون تحقیق، فرافکنی داشته است. این معترض به اعتبارنامه تاجگردون اعلام کرده است که «نماینده گچساران یک شبکه اقتصادی فسادآلود را به وجود آورده و با فشار ظرفیتهای کمیسیون برنامهوبودجه و برخی ابزارهای دیگر استفاده کرده است.»
گفتههای نماینده قم نشان میدهد که کمیسیون تحقیق به وظیفهاش عمل نکرده است. زاکانی در همان ویدئو اظهار میکند که «او و معترضان به اعضای کمیسیون مذکور تیترهای مفاسد تاجگردون را بیان کردند و اسنادشان را در بیش از ۲۰۰ صفحه ارائه دادند» و به نظر میرسد فرصت کافی برای بررسی اسناد داده نشده است. این نماینده دورههای پیشین مجلس بیان میکند «آقای تاجگردون به آقای نیکبین (عضو کمیسیون تحقیق اعتبارنامه) گفته بود که اگر یکی از اتهامها را قبول کنم، با همان یکی من را از مجلس میاندازید.»
چند روایت از عملکرد کمیسیون تحقیق
حجت الاسلام جواد نیکبین، عضو کمیسیون تحقیق اعتبارنامه غلامرضا تاجگردون است که برای بررسی هر چه بیشتر وظیفهاش، در چند نوبت به یاسوج، گچساران و باشت سفر کرد و همچنین دیدارهایی با برخی از چهرههای سیاسی و فرهنگی داشته است. او از معتقدان رأی گیری نتیجه اعتبارنامه تاجگردون در صحن علنی است و در توییتر، رأی مخالفتش با اعتبارنامه تاجگردون را علنیتر کرد. به علاوه هفته گذشته توییت زد که «پس از پایان کمیسیونش باری دیگر به یاسوج، باشت و گچساران رفته و دیدارهای زیادی با نخبگان سیاسی و فرهنگی منطقه داشته است.» همچنین خبر داد که «مطالب جدیدی در مورد غلامرضا تاجگردون، شرکتهای پیمانکاری و اعضای کمیسیون تحقیق به دست آورده است که اطلاع خواهد داد.» او پیشتر هم گفته بود اسناد محکمی از این نماینده به دست آورده است.
اعتبارنامه تاجگردون یا مجلس یازدهم؟/ نمایندگان از «تصمیم گیری» دردسر ساز میگویند
دو هفته پیش در اوج اظهار نظرها درباره کمیسیون تحقیق، حجت الاسلام نیکبین در یک پیام توییتری گفته بود «اعتبارنامه تاجگردون فقط با تحقیق سه نفر انجام شد و بقیه هیچ گونه تحقیقی نکردند؛ حال چرا ادعا کردند به خاطر حجت شرعی رأی به تأیید داده اند، خدا میداند.» و ابتدای هفته گذشته، علی اصغر خانی، رئیس کمیسیون تحقیق مجلس در یک رشته توییت، گزارشی از روند بررسی پرونده تاجگردون داد و از جلسات برگزار شده گفت. او در بخش آخر توییتهایش، اظهار کرد: در روز سه شنبه ۳ تیرماه که ساعاتی از جلسه گذشته بود و کمیسیون با توجه به اظهارات دو طرف، مستندات، مدارک و گزارش دقیق و کارشناسی کمیته ۴ نفره در حال تصمیم گیری نهایی بود، نامهای از سوی آقایان کریمی، شاکری و نجابت از نمایندگان محترم که مخالف بودند به دست اینجانب رسید.
خانی افزود: در این نامه تقاضای وقت بیشتر برای صحبت داشتند. نامه را در جلسه قرائت کردم و با توجه به اینکه وقت قانونی برای بررسی پرونده طبق آیین نامه داخلی قابل تمدید نبود، درخواست مورد موافقت اعضا قرار نگرفت. پس از جمع بندی کامل، کمیسیون وارد رای گیری و اعتبارنامه آقای تاجگردون تایید شد؛ لذا ما بر اساس مستندات، شواهد و گزارشهای کارشناسی دقیق تصمیم گرفتیم و شایسته نیست که شاهد بداخلاقی و حاشیهسازی در این موضوع باشیم. همانطور که قبلاً گفتم به وظیفه شرعی و قانونی خود عمل کردیم تا حقالناس و حقالله بر گردنمان نباشد.
معترضان در نشست خبری؛ از روشنگری تا لزوم رأی گیری در صحن علنی
سه شنبه گذشته، تعدادی از معترضان به اعتبارنامه تاجگردون یک نشست خبری را برگزار کردند. در این جلسه مدعیان فساد غلامرضا تاجگردون و موافقان نتیجه بررسی اعتبارنامه رد صحن علنی، گفتههایشان را بیان کردند. خلافگویی و پایبند نبودن به اظهارها از مواردی بود که به نماینده گچساران و باشت نسبت داده شد.
علیرضا زاکانی در بخشی از ادعاها و اعتراضهایش بیان کرد: تلاش کردیم با ارائه سند صحبت کنیم، اما شعبه ۱۲ و کمیسیون تحقیق به هیچ وجه به اسناد ما وارد نشدند؛ ما ساعتها وقت گذاشتیم، اما برخی از دوستان به مسئولیتشان به خوبی عمل نکردند.
او ادامه داد: هفته قبل جمعی از معترضان به اعتبارنامه تاجگردون به محضر آیتالله جنتی رفتند و او تأکید کرد که مجلس مبتنی بر اسناد است و باید به وظایف خود عمل کند. اما متأسفانه در شعبه ۱۲ و کمیسیون تحقیق به هیچ وجه اسناد ما بررسی نشد، تاجگردون دهها بار خلاف گویی کرده است و سعی میکند که به وسیله مظلوم نمایی با عواطف مردم بازی کند.
سخنگوی کمیسیون تدوین آیین نامه: به رأی گذاشتن اخطار زاکانی در صحن سلیقهای بود
نمایندگان معترض همچنان معتقدند بر اساس اصل ۸۵ قانون اساسی، صحن علنی صفحه آخر بررسی اعتبارنامه غلامرضا تاجگردون است. اما برخی نمایندگان نگاهی دیگر دارند؛ گفتوگوی باشگاه خبرنگاران جوان با سمیه محمودی، سخنگوی کمیسیون تدوین آیین نامه مجلس یازدهم، علاوه بر نگاهی متفاوت، از وجود اختلاف نظر و یک کلمه مبهم در آیین نامه حکایت دارد.
محمودی به رأی گذاشتن اخطار علیرضا زاکانی را ناشی از نبود تسلط کافی بر روی قانون و مقداری سلیقهای توصیف کرد. او اظهار کرد که «برای نمایندگان تأیید شده دیگر هم صرفاً گزارش اعتبارنامه در صحن قرائت شد. اما متأسفانه مجلس یازدهم با آییننامه کاری ندارد. همکاران ما تفسیرهایی از آییننامه دارند، اما طبق قانون باید گزارش تأیید اعتبارنامه در صحن ارائه داده شود.»
سخنگوی کمیسیون تدوین آیین نامه مجلس گفت: اگر آییننامه اشکالی دارد، باید اشکالاتش را برطرف کرد، ولی تا زمان وجود یک قانون، باید بر اساس آن عمل کرد و با ارائه طرح پیشنهاد آن از سوی نمایندگان، لازم است بر اساس آییننامه وقت، پیش رفت.
گزارش تأیید اعتبارنامه در کمیسیون تحقیق رأی گیری ندارد
او گفت: بر اساس آییننامه داخلی، چنانکه در روزهای گذشته برای اکثریت نمایندگان اتفاق افتاد، با تأیید اعتبارنامه نماینده در شعبه، گزارش آن در صحن قرائت میشود و در صورت رد اعتبارنامه، کمیسیون تحقیق مستقیماً مأمور بررسی اعتبارنامه خواهد شد و نیازی هم به مطرح شدن موضوع در صحن نیست.
محمودی تصریح کرد: اگر شعبه اعتبارنامه را رد کند، از طریق هیئت رئیسه به کمیسیون تحقیق ارجاع میشود تا پس از رسیدگی و ارائه گزارش، برای تصمیم گیری مجلس در دستور کار قرار گیرد.
ماده ۳۱ آیین نامه داخلی پارلمان جمهوری اسلامی و بر اساس آخرین تغییرها و اصلاح تصریح میکند که «کمیسیون تحقیق در اکثر ظرف مدت ۱۵ روز به دلایل و توضیحات کتبی شعب و معترض یا معترضان رسیدگی میکند و پس از استماع و بررسی توضیحات معترض یا معترضان و دفاعیات کتبی یا حضوری نماینده مورد اعتراض، نظر خود را به مجلس ارسال میکند.» همچنین تبصره دوم این ماده یاد آور میشود «کمیسیون تحقیق موظف است حداقل ۲۴ ساعت قبل از رسیدگی به اعتبارنامه معترضان و معترضان و نمایندهای که اعتبارنامهاش مورد اعتراض واقع شده است، دعوت به عمل آورد.»
ماده ۳۲ این آیین نامه توضیح میدهد «چنانچه کمیسیون تحقیق اعتبار نامه رد شده از سوی شعبه را رسیدگی کند و نظر به تایید اعتبار نامه داشته باشد، گزارش آن برای تصمیم گیری مجلس در دستور کار قرار میگیرد و در صورتی که نظر کمیسیون مبنی بر رد اعتبارنامه باشد، گزارش آن حداکثر به مدت ۱۵ دقیقه در مجلس مطرح و ادله رد اعتبارنامه ارائه میشود.
نمایندهای که اعتبارنامهاش توسط کمیسیون رد شده است، حداکثر به مدت ۳۰ دقیقه فرصت دارد تا از خود دفاع کند. ضمن اینکه میتواند بخشی از وقت خود را به حداکثر دو نفر از نمایندگان واگذار کند. سپس گزارش کمیسیون تحقیق به رأی گذاشته میشود. چنانچه ردیف اعتبار نامه به تصویب مجلس نرسد رئیس جلسه تصویب آن را اعلام میکند.»
اعتبارنامه تاجگردون یا مجلس یازدهم؟/ نمایندگان از «تصمیم گیری» دردسر ساز میگویند
یک «تصمیم گیریِ» دردسر ساز
عبارت «تصمیم گیری» درجمله «گزارش آن برای تصمیم گیری مجلس در دستور کار قرار میگیرد» به عنوان نقطه ابهام برانگیز، اختلاف نظرهایی ایجاد کرده است؛ سمیه محمودی اگرچه تغییر این عبارت مبهم را لازم میداند، اما باز هم عقیده دارد دیگر نیازی به قرائت گزارش نیست. همچنین او تأخیر ارائه گزارش شعبه درباره اعتبارنامه نماینده گچساران و باشت را به دلیل وجود فشارهایی دانست که ارتباطی به حضور تاجگردون در کمیسونها ندارد.
مجلس یازدهم که با شعار انقلابیگری پا به میدان گذاشته است، پس از گذشت بیش از یک ماه از آغاز به کار خود، در تشخیص اعتبار تاجگردون وارد چالش برآوردن انتظارها شده است؛ مهر تأیید یا رد این اعتبارنامه، دیگر تنها برای تاجگردون ثبت نمیشود، بلکه حالا اعتبارنامه نماینده گچساران و باشت، اعتبارنامه یازدهمین مجلس شورای اسلامی هم هست. عدهای به دنبال رأی گیری گزارش کمیسیون تحقیقاند تا به قول علیرضا زاکانی، نماینده قم و از معترضان سرسخت به اعتبارنامه تاجگردون، رفوزه شدن کمیسیون تحقیق جبران شود. غلامرضا تاجگردون هم از سوی دیگر، برای ادعاهای مخالفان، پاسخ هایی دارد.
دکتر مصباح الهدی باقری؛ پژوهشگر مرکز رشد دانشگاه امام صادق (علیه السلام) در یادداشتی در روزنامه وطن امروز نوشت: برخی هیجانی انقلابی شدند و البته بعدتر، انقلاب هزینههای زیادی را بابت تخلیه هیجاناتشان پرداخت نمود. بعد از مدتی از هیجان به خلجان افتادند و آشفته حال بر همه چیز (حتی خود کردهها) تاختند. این گروه یکی از پرهزینهترین گروهها برای انقلاب بودند.
جالب آنکه، نه انقلاب را فهمیدند و نه امام را، اما هم خود را انقلابی جا زدند و هم خود را پیرو خط امام. فاکتورهای هزینههایی که کردند، دائم سررسید میشود، اما خوب یاد گرفتهاند، موعد سررسید، خود را چند وقتی گم و گور کنند و بعد که آبها از آسیاب افتاد، بزک کرده خودرا حناق حلق مردمان میکنند.
حالا در کنار کرونا، وضعیت اقتصادی و مشکلات و تنگناهای دیگر، برخی فرصت خراش کشیدن به چهره انقلاب پیدا کردهاند. جالب اینکه آنوقتی که باید حرف بزنند و از کارنامه وعملکرد خود که به پای نظام نوشتهاند، دفاع کنند، سکوت میکنند و گوشهای میخزندو جای متهم و مدعی عوض میشود و آنوقتی که باید دست همدلی و همراهی دهند و بدون شرط و شروط کمک کار انقلاب و نظام باشند، آن روی دیگرشان که حقیقت وجودشان است را آشکار میسازند (غالبا یا کمکی نمیدهند یا قیمتهای بالائی مطالبه میکنند تا خریداری پیدا نشود).
انقلاب مظلوم ما، نامادریهای زیادی به خود دیده است. آنان که کمترین سهم در دوران مبارزه و انقلاب را داشتهاند و بعضاً سر بزنگاه پیروزی، خود را نشان داده و سرسفره نشسته اند، حالا حیا هم نمیکنند، دست درازی بیشتر میکنندو ادعای مادری دارند. شاید هم بیشتر! ادعای بزرگتری و شیخوخیت.
انقلاب مظلوم ما، با اینکه این همه جوانمردی و مروت، بی منت و دریغ به پایش خرج شده و این همه خون سرخ نثارش گردیده، حالا گرفتار نامرادیها و نامروتیها شده و برخی با ظاهری مودب و بانزاکت و با قلمی بزک شده، بسان نامادری هائی که، در جلوی صحنه، اتو کشیده اند وآنگاه که به پشت صحنه میروند، با قساوت تمام چهره وجیه انقلاب رامکدر میسازند. اما زهی خیال باطل! واقعاً چگونه باور کنیم پالوده خوردن با اصحاب قدرت در حداقل شش دولت جمهوری اسلامی را، و اکنون این ننه من غریبم بازیها را. میخواهند چه چیز را کتمان کنند؟
شاید بد نباشد همه مواجهههایی که گروهها و افراد مختلف در طول این پنجاه سال قبل و بعد از پیروزی انقلاب با انقلاب داشتند را مرور کنیم و نسبت هر کدام را با خیرخواهی وشفقت شان برای انقلاب بدانیم:
دسته اول:برخی هیچوقت حتی در ظاهر با انقلاب همراهی نکردند و از آغاز ضد انقلاب بودند. جبهه ملی سرآمد این گروهها بود. ریشه این کژ رفتاری، تعامل جبهه ملی با رژیم طاغوت بود که با نخست وزیری بختیار جنبه علنی پیدا کرد. آنها از آغاز فقط به دنبال رفرم بودند و نه انقلاب و برای اصلاحات، دنبال سهم میگشتند، ولی بخت برگشته شدند و در بدترین زمان ممکن، قمار کردند و باختند. در واقع رسوا شدند. بعد از پیروزی انقلاب هم دائم موش دواندند. لایحه قصاص از برجستهترین مواضعی بود که آنها در همان اوان، مرامشان را افشا کردند. مرامی که هیچ نسبتی با خواست اکثریت تودهها (نزدیک به اجماع)، نداشت.
دسته دوم:برخی فقط به جهت اینکه انقلاب شده و حکومت مستقر دیگری آمده، همراهی کردند. اگر حکومت دیگری هم میآمد، آنها خود را وفق میدادند. این گروه هیچگاه برای انقلاب یار نبودند. نان به نرخ روز خورهای حرفهای بودند که هم بلد بودند در بارها و کابارهها مستی و فحشا کنند و هم یاد داشتند راه و رسم تسبیح گفتن و تقبل الله را هر چند با لکنت و غلظت …اینان اگر نان و بوقلمون شان فراهم باشد، خفقان میگیرند.
دسته سوم:برخی هیچوقت همراه انقلاب نبودند، ولی در ظاهر ساکت بودند و فقط منتظر فرصتی ماندند که روی چهره انقلاب (به هر دلیل موجه و ناموجهی) خراش بکشند. برخی ساده اندیشان، سکوت این دسته را دلالت بر همراهی میکردند، اما حوادث مختلف نشان داد که اینان فقط مترصد یک فرصت هستند تا به انقلاب ضربه بزنند. اگر ضربه میگرفت که بت میشدند و بتخانه درست میکردند و اگر نمیگرفت، «کی بود کی بود من نبودم» راه میانداختند. نقطه مهم اینکه، این گروه و دو دسته اول هیچ هزینهای برای انقلاب پرداخت نکردند، نه در دوران مبارزه، نه در شکل گیری انقلاب ونه در دفاع مقدس. حتی یک دوریالی هم خرج نکردند، چه رسد به اینکه خون از دماغ کسی شان آمده باشدیا خدای ناکرده آبرو و اعتباری بگذارند.
دسته چهارم:برخی هیجانی انقلابی شدند و البته بعدتر، انقلاب هزینههای زیادی را بابت تخلیه هیجاناتشان پرداخت نمود. بعد از مدتی از هیجان به خلجان افتادند و آشفته حال بر همه چیز (حتی خود کردهها) تاختند. این گروه یکی از پرهزینهترین گروهها برای انقلاب بودند. جالب آنکه، نه انقلاب را فهمیدند و نه امام را، اما هم خود را انقلابی جا زدند و هم خود را پیرو خط امام. فاکتورهای هزینههایی که کردند، دائم سررسید میشود، اما خوب یاد گرفتهاند، موعد سررسید، خود را چند وقتی گم و گور کنند و بعد که آبها از آسیاب افتاد، بزک کرده خودرا حناق حلق مردمان میکنند.
دسته پنجم:برخی بیشتر از آنکه انقلاب برایشان جلوه دیگری پیدا کند، خودشان متفاوت شدند و خواست دیگری پیدا کردند. این دسته، نظام ارزشیشان تاریخ مصرف داشت. روزی حمایت از مستضعفان، جنگ رو در رو با استکبار و داعیه راه اندازی نهضتهای آزادی بخش، جلوهای از انقلابیون پیشرو با آرمانهای متعالی را نشان میداد، اما روزی دیگر با عوض شدن معیارهای شان که ناشی از زنده شدن حس منفعت جویی سرکوب شده شان بود، نمای دیگری پیدا کردند.
حتی قیافه ظاهر و هیأت محاسنشان هم عوض شد. با آدمهایی دیگر طرف بودیم. روزی به جماران میرفتند که دور امام باشند، و روزی در جماران ماندند و تا لواسان هم رفتند تا هوای خوب بخورند و اکسیژن ناب، چاق کنند. حتی گروه هدفشان هم تغییر کرد. از جنوب شهریها و آفتاب سوختهها و روستانشینان به لپ گل انداختهها و ایکس فور سوارها و برج عاج نشینها تغییر زاویه دادند. عجب قصهای دارد این آدمیزاد …
دسته ششم:برخی جزء انقلاب و انقلابیون بودند، اما، چون آنچه میجستند را کمرنگ (و شاید بیرنگ) دیدند، لب به شکوه و گلایه و انتقاد و اعتراض گشودند، حتی بعضا تا آشوب و اغتشاش هم پیش رفتند و میروند، برخی شان هم جدا شدند یا ساز جدائی کوک کرده اند. این دسته، عمدتاً آدمهای ناراضی هستند. از هیچ چیز و هیچ کس راضی نیستند. همه چیز را ایدهآلی میخواهند و اگر از ایدهآل فاصله بگیرد، زود زبان به گلایه و نقد باز میکنند. جنسشان هم مثل آدمهای منتقد فیلم است. کاری به لوازم کار وموجودیتها و محدودیتها ندارند. باید همه چیز کامل باشد و البته اغلب شان هم وسط گود و معرکه نبودهاند. خیلی شیک و مجلسی فقط توپخانهشان را هر روز کوک کرده و با اندک تقلیلی از ایدهآلها، شلیک میکنند. شغل شان اغلب عیب جوئی و بهانه گیری است. نزد آنها اکثر افراد ایراد دارند و نابلدند و ناتوان. آن عدهای هم که از ایشان مسئولیتی گرفتند، بیشتر از ماموریت به حواشی مشغول شدند و همچنان مشغولند.
دسته هفتم:برخی چه در پیروزی انقلاب سهیم بودند و چه نبودند، همواره انقلاب را (با همه فراز و فرودش) از خود میدانستند، لذا در هر چه اشکال و ایراد و نقص و خلأ احساس میشد، بیشتر از آنکه بقیه را متهم کنند، به دنبال تقصیرهای خود گشته و خود را موظف به ترمیم میدانستند. ایشان سعی میکردند کم نگذارند و دِین خود را ادا کنند. اینها همیشه خود را مدیون انقلاب و امام و رهبری میدانند و جالب اینکه، همیشه سنگ صبور انقلاب و مدافع ارزشهای آن باقی مانده و در اغلب مواقع سپر خرابکاریها و سوءمدیریتهای مسئولین میشوند، اما به خاطر اهداف والای انقلاب، خود و آبروی خود را خرج انقلاب میکنند. از این دسته، خانواده شهیدی را میشناسم که یک فرزندشان توسط منافقین و پسر دیگرشان در جنگ شهید شده است. یک دامادشان نیز در دوره عقد به شهادت رسیده است. همسر این داماد هم به بواسطه ناراحتیهایی که برایشان بوجود آمد، از دنیا رفتند. در واقع، سه فرزند و یک دامادشان را در مسیر انقلاب (مستقیم و غیر مستقیم) تقدیم کردند. یادم میآید وقتی هواپیمای اوکراینی به اشتباه دچار سانحه شد، مادر شهدا برای رهبر فرزانه انقلاب نامه نوشت که کاش دو فرزند دیگرم در این هواپیما بودند تا از غصه شما، دو نفر کم بشود. اینگونه افراد خود را صاحب انقلاب دانسته، نه از آن بابت که از آن بکنند و بردارند و بخورند، بلکه از آن جهت که دلسوزش باشند و هوایش را داشته باشند و حریمش را محترم بدارند و برایش جانفشانی و فداکاری نمایند. اینها همیشه سفره انقلاب را پر کردهاند سعی کردهاند آبروداری کنند. اینها، هر وقت حرف انقلاب شد، سینه سپر کردهاند و با اینکه بیشترین ضربه و خسارت از تصمیمهای شب جمعهای مسئولین (که خودشان صبح جمعه از آن خبردار میشوند)، را متحمل شدهاند، با این همه باز هم برای حفظ انقلاب، همه آبرو و اعتبار خود را فدا کردهاند.
خوب است بدخواهان داخلی و دشمنان خارجی بدانند این دسته هفتمی ها، با اینکه عُده (مسئولیت و اختیارات و امکانات) کمی دارند، ولی عدهشان و بالاتر از آن همتشان کم نیست. اینها همانهائی هستند که جنگ برایشان، ساعت شش و نیم صبح ۲۹ مرداد ۶۷ تمام نشد. اینها حاج قاسمهایی هستند که بیشتر از آنکه حرف بزنند ایستادند و برای این ملت عزت خریدند. اینها نگذاشتند در ایثار و جهاد بسته شود. محکم و بدون هیچ چشمداشتی، عزیزترین سرمایهشان را فدای امت کردند.
نتیجه آنکه، از انقلابی دم میزنیم که دشمنان خارجیاش هر کار که توانستند برای انحراف و التقاط و ارتجاعش انجام دادند و باز هم ادامه میدهند. اما این سوی میدان و در داخل هم، عدهای هر چند قلیل، اما با بلندگوها و تریبونهای اشغالی، سعی کردند حافظ منافع لواسان نشینها باشند و با ظاهر انقلابی و حراج همه سابقه درخشان نداشته و جعلیشان، بن بستهای فکری خود را به مردم نسبت دهند.
شاید حتی یکبار هم در طول عمرشان کتاب خدا را به درستی نخوانده باشند که پر از هشدار و انذار نسبت به همه این مسیرهای طاغوت پسند است. شاید اگر مسیر عزت و آقایی را دنبال میکردند، الان نیاز به نامهنگاری و زبون اظهاری و خود رسوایی نداشتند. شاید نمیدانند پردهای که آنها سالها خود را پشتش پنهان کرده بودند، مدتها است مندرس شده و آشکارا، تمام هیکل فکری به بن بست رسیدهشان را رو کرده است. شاید بد نباشد بعد از سالها زندگی، ترازوی عمل خود را ببینند. از یک سو ببینند که برای انقلاب چه کردهاند و چه ساختهاند و چه فدا کردهاند … و از سوی دیگر ببینند که چقدر هزینه با نابلدیها و ناکارآمدیها و نشانی غلط دادنشان به مردم تحمیل کردهاند …
بعد از چهل سال، معلوم گردیده حرکت و مسیر پیشرفت انقلاب، مسیر راهوار و آسانی نیست، چرا که هم دشمنان و کینه توزان ولایت شیطان این نهضت بیداری را مغایر با منفعت طلبیها و سلطه جوئیهای شان میدانند و هم داخلیهای خسته و درمانده که نشانیها و نسخههای شان، عکس نتیجه داده، میخواهند صحنهرا بهم بریزند تا به زعم خود مردم حاضر و ناظر را با کروکیهای خودساخته و جعلی مواجه کنند. شاید بد نباشد برای یک بار هم شده به مجموعه آیات مکر در قرآن و نتیجه آن نگاه بیاندازند. دو نمونه شاید برای حسن ختام کفایت کند، اما دیدن بقیه آیات مکر در سیاق مربوط نیز بسیار درس آموز است:
وَکَذَٰلِکَ جَعَلْنَا فِی کُلِّ قَرْیَهٍ أَکَابِرَ مُجْرِمِیهَا لِیَمْکُرُوا فِیهَا ۖ وَمَا یَمْکُرُونَ إِلَّا بِأَنْفُسِهِمْ وَمَا یَشْعُرُونَ ﴿آیه ١٢٣- سوره انعام﴾
و مکروا و مکرالله والله خیر الماکرین (آیه ۵۴-سوره آل عمران)
ادعاها درباره سند از کجا ریشه می گیرد؟
بررسی های خبرنگار خراسان نشان می دهد بیشتر خبرسازی ها در خصوص سند همکاری های راهبردی ۲۵ ساله ایران و چین از سایت انگلیسی «پترولیوم اکونومیست» ریشه می گیرد. این رسانه غربی مدعی شده بود در این سند تهران و پکن برای سرمایهگذاری ۴۰۰ میلیارد دلاری چینیها در صنعت نفت، گاز، پتروشیمی، صنعت و حوزه حمل ونقل ایران به توافق رسیده اند و شرکتهای چینی برای حضور در هر گونه پروژه انرژی ایران در اولویت قرار خواهند گرفت. از دیگر دروغ های بزرگ این نشریه حضور قریب الوقوع پنج هزار نیروی امنیتی چینی برای حفاظت از منافع این کشور در ایران بود. به ادعای این رسانه انگلیسی، چین میتواند بخشی از تولیدات نفت، گاز و پتروشیمی ایران را با تخفیف تا حدود ۳۲ درصدی خریداری و پولش را حداکثر تا دو سال پرداخت کند. بنا بر این ادعاها ایران این امکان را دارد که با کمک بانکها، پول محصولات خود را به ارز مرجع تبدیل کند و چین به دنبال تخفیف ۸ تا ۱۲ درصدی بر مبنای نرخ مبادله دلار است. علاوه بر این شیطنت انگلیسی، در داخل کشور نیز برخی دچار اشتباه شدند و اظهاراتی را مطرح کردند که با متن سند و مدارکی که به دست ما رسیده، همخوانی ندارد. حجت الاسلام حسن نوروزی نماینده رباط کریم در مجلس اسفند سال قبل گفته بود مذاکراتی از سوی دولت در حال انجام بود که جزیره کیش به مدت ۲۵ سال به چینیها واگذار شود یا محمود احمدینژاد چند روز پیش به قراردادی که به گفته وی «مخفیانه با طرفهای خارجی منعقد شود» اعتراض کرد. به نظر می رسد شیطنت غربی ها برای سر درآوردن از این طرح و احیانا تلاش برای به هم خوردن چنین برنامه راهبردی مهمی میان ایران و چین باعث شده تا چنین دروغ هایی را به سند نسبت دهند و متاسفانه برخی در داخل ایران نیز در دام این نقشه افتادند.
آیا این فرایند محرمانه بوده است؟
نکته اول این است که در اعلام مراحل تدوین این سند تاکنون هیچ محرمانگی وجود نداشته است که افرادی ادعای کشف آن را داشته باشند. بهمن ۹۴ و یک هفته پس از شروع اجرای برجام در سفر تاریخی «شی جین پنگ» رئیس جمهور چین به ایران بیانیه ای مشترک میان دو کشور تنظیم و منتشر شد که در بند ششم آن آمده است «نظر به اراده راسخ طرفین برای توسعه روابط دو کشور و با توجه به مکمل بودن ظرفیت های اقتصادی و همچنین وجود زمینه های مختلف همکاری در عرصه های انرژی، زیرساختی، صنعتی، فناوری و دیگر زمینه های مشترک، دو طرف توافق می کنند رایزنی ها و مذاکرات لازم برای انعقاد قرارداد همکاری های جامع ۲۵ ساله را در دستور کار قرار دهند». از آن مهم تر این که «شی جین پنگ» موضوع همکاری های ۲۵ ساله را در دیدار با رهبر انقلاب نیز مطرح کرد که ایشان هم ضمن تایید فرمودند: «توافق رؤسای جمهوری ایران و چین برای یک روابط استراتژیک ۲۵ ساله، کاملاً درست و حکمتآمیز است». در شهریور ۹۸ در سفر ظریف به پکن، پیش نویس ایران به طرف چینی داده شد که آن جا هم وزیر خارجه کشورمان در یک توئیت، خبر تقدیم پیش نویس این سند به چین را اعلام کرد. از شهریور ۹۸ طرف چینی روی متن ایران کار کرد تا فروردین امسال که چینی ها پیشنهادهای شان را به ایران ارائه کردند و اول تیرماه در نهایت پیش نویس اولیه دوکشور به تصویب دولت رسید و خبرش هم از سوی سایت دولت و هم سخنگوی دولت به صورت رسمی اعلام شد. این ها نشان می دهد قرار نبوده سند در خفا تصویب شود ضمن این که برای تدوین چنین سند مهمی بسیاری از دستگاه ها و بخش های داخل و خارج دولت دخیل هستند و حداقل در قسمت های مربوط به خود مطلع بوده و نظر کارشناسی داده اند.
آیا این سند توسط ۲ کشور امضا شده است؟
نکته بعدی این که ادعاهایی از جمله این که در سفر ظریف به چین سند امضا شده یا دولت سند را تصویب کرده درست نیست زیرا همان گونه که به طور رسمی نیز اعلام شده این پیش نویس است و بازهم باید دو طرف نظر نهایی را بدهند و قطعا مواردی هم برای مذاکره حضوری باقی خواهد ماند. نکته دیگر این که می گویند چرا جزئیات سند منتشر نمی شود یک دلیل همان موضوع نهایی نشدن سند است و دلیل دیگر این که در هر توافقی باید رضایت دو طرف کسب شود و در این موضوع نیز شنیده های ما حاکی است از آن جایی که با علنی شدن موضوع، آمریکا فشارهایش را شدت خواهد بخشید تا سند از بین برود، بنابراین چینی ها تاکنون موافق انتشار آن نبوده اند. همچنین گویا قرار است سند به مجلس برود و نمایندگان نیز در جریان جزئیاتش قرار بگیرند. اما درباره ابهامات مطرح شده در پایگاه انگلیسی پترولیوم اکونومیست باید گفت که طبق مدارک موثقی که به رویت خبرنگار روزنامه خراسان نیز رسیده غیر از عدد ۲۵ سال که مربوط به مدت اجرای این برنامه است در سند اصولا هیچ عدد و رقمی وجود ندارد و به صورت منطقی نیز سندی که برای ۲۵ سال تدوین می شود نباید عدد و رقم داشته باشد از این رو به نظر می رسد طرف های غربی برای آگاه شدن از مفاد سند به خلق چنین شایعاتی دامن می زنند. در این زمینه تسنیم نیز در گزارشی نوشت: «جریانهایی مثل آقای محمود احمدینژاد نیز که غیبگویانه با سند تعامل با چین مخالفت میکنند، بخش دیگری از دستاندازهای دولت و به عبارت دقیقتر، موانع کشور در این زمینه خواهند بود. احمدینژاد که خود در سال های ۹۰ و ۹۱ چراغ سبزهای متعددی به آمریکا برای مذاکره و بالاتر از آن «ارتباط» میداد از ۹۲ به این سو تا زمانی که مذاکرات و برجام در جامعه رونقی داشت، سکوت کرده بود... وبه رغم آن که کارشناسانی نظیر رئیس اتاق ایران و چین میگویند، او خود معتقد به رابطه سطح بالا با چین بوده، در مقطع فعلی برای فاصلهگذاری خود با سیستم، عجیب نیست که به مخالفت غیبگویانه و سیاستزده با همکاری راهبردی با چین بپردازد.»
سند حاوی چه برنامه هایی است؟
بر اساس اطلاعات موثق این سند با عنوان رسمی «برنامه همکاری های جامع ایران و چین» ثبت شده و حوزه های سیاسی، امنیتی، دفاعی، فرهنگی، کشاورزی، اقتصادی، علمی، جهانگردی، نفت و انرژی، زیرساخت های مخابراتی و فناوری ارتباطات، تجارت، بهداشت و سلامت و ... را شامل می شود. در برخی از بندها صحبت از تسهیل سرمایه گذاری و فاینانس است و برخی از بندها از حمایت های متقابل سیاسی در مجامع بین المللی می گوید. در حوزه نظامی و دفاعی موضوعاتی همچون آموزش، انتقال فناوری های دفاعی، مبارزه با تروریسم و رزمایش مشترک آمده است. از نکات بسیار مهم این سند می توان به توافق بر سر تجارت با ارزهای ملی یاد کرد. همچنین در این سند بارها به طرح بزرگ چین به نام «یک کمربند- یک راه» (طرحی بر بستر مسیر جاده ابریشم) اشاره شده و این که ایران می تواند ضمن مشارکت فعال در این طرح جهانی، از فواید اقتصادی و صندوق اعطای وام این طرح نیز بهره مند شود. بر اساس این مدارک چین وارد کننده ثابت نفت از ایران خواهد بود و ایران نیز باید نگرانی های چین برای بازگشت سرمایه گذاری خود را برطرف کند. ارتقای همکاری های بانکی، مالی و بیمه ای و گشایش شعبات بانک های ایران و تاسیس بانک مشترک ایران و چین به ویژه ایجاد پیام رسان ملی میان دو کشور به جای سوییفت نیز مطرح شده است. کمک به ساخت خط آهن در نقاط مختلف کشور، افزایش صادرات فراورده های نفتی به چین، کمک و سرمایه گذاری در حوزه زیرساخت های انرژی فسیلی، سرمایه گذاری در تقویت کریدورهای راهبردی که از ایران می گذرند، سرمایه گذاری برای توسعه تولید و صادرات انرژی از ایران به کشورهای منطقه، مشارکت در توسعه همه جانبه سواحل مکران، کمک به ایران برای ایجاد نسل ۵ اینترنت و تقویت شبکه ملی اطلاعات، سرمایه گذاری برای تولید انرژی های پاک در مناطق کویری ایران، کمک به توسعه صنعت صلح آمیزهسته ای کشورمان و سرمایه گذاری در تامین واگن مترو و ساخت خطوط مترو در شهرهای بزرگ و شهرهای جدید ایران از جمله بخش های مهم سند است.
ماجرای کیش و سند ایران و چین
از نکات بحث برانگیز درباره سند، شایعه واگذاری ۵ ساله جزیره کیش به چین است در حالی که در این متن راهبردی هیچ اشاره ای به کیش نشده و تنها در یک بند آمده «سرمایه گذاری و توسعه جزایر منتخب در حوزه گردشگری، صنایع پتروشیمی، شیلات و... توسط چین» که البته این جزایر نیز از سوی ایران و با توجه به مصالح و نیازهای ما انتخاب و معرفی خواهند شد.
هر چند در عالم سیاست، منافع تعیین کننده خط مشی های طرفین است و نباید به قول های شفاهی یا مواضع لفظی دلخوش بود اما در مجموع آن چیزی که امروز به عنوان " برنامه همکاری های جامع ایران و چین " در دست تدوین و نهایی شدن است اگرچه با تغییرات کوچکی نیز همراه خواهد بود اما می تواند یک نقشه راه روشن و یک ریل گذاری اصولی را برای روابط دو کشور مهم در دنیای آینده ترسیم کند. جایی که چین به عنوان قدرت اول اقتصادی دنیا در آینده نزدیک نمی تواند برای هر گونه برنامه جهانی، ایران را به عنوان یک قدرت بزرگ منطقه غرب آسیا نادیده بگیرد بلکه دو طرف می توانند با روابطی مکمل و مستقل از قدرت های سنتی و سلطه گرغربی ضمن تامین منافع خود و منافع مشترک، در برابر فشارهای کشورهای سلطه گر نیز محکم تر از قبل ایستادگی کنند
انفجار در نیروگاه شهید مدحج شهرستان اهواز ،انفجار ترانس برق که همراه با نشت روغن واشتعال آن همراه بود که به لطف اتش نشان های غیور خوزستان مهار شد
روستا نشینان هر چهار سال یک بار به پای صندوق های رای رفته و اعضای شورای روستا خود را انتخاب می کنند . این شورا در حقیقت نشان دهنده ی خواست و اراده ی مردم در جهت اداره روستا است .
قانونگذار اساسی ، جایگاه ویژه ای برای شوراها در نظر گرفته است و در اصول مختلفی ، بر لزوم توجه به تصمیمات شورا و تضمین محافظت از این نهاد تاکید بسیاری کرده است . شوراها اعم از شورای شهر ، روستا و ... در ایران میراث انقلاب مشروطه هستند که در طول زمان اهمیتشان افزایش پیدا کرده است .
ما در این مقاله به بررسی شورای روستا و وظایف آن در سه بخش اهمیت شوراها در قانون اساسی ، وظایف شورای روستا و تعداد اعضای شورای روستا می پردازیم .
اهمیت شوراها در قانون اساسی
شورای روستا ، شورایی متشکل از منتخبین مردم برای پیشبرد اداره امور روستا با مشارکت مردم است که اراده مردم برای اداره ی روستا ی خودشان را نشان می دهد.
بر اساس اصول قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ، شوراها از ارکان تصمیم گیری و اداره امور کشورند . شوراهای شهر و روستا به منظور پیشبرد سریع برنامه های اجتماعی ، اقتصادی ، عمرانی ، بهداشتی ، فرهنگی ، آموزشی و سایر امور رفاهی در شهر ها و روستا ها تشکیل می شوند .
شورا ها بر اساس قانون اساسی ، می توانند در حدود وظایف خود ، طرح هایی را مستقیما یا از طریق دولت به مجلس ارائه کنند و قانون اساسی مجلس را ملزم به بررسی این طرح ها کرده است . همچنین مقامات دولتی را به رعایت تصمیمات شورا که در حدود وظایف آن ها اجبار می کند . اعضاء این شورا ها توسط آراء مستقیم عمومی ، به صورت مخفی با اکثریت نسبی انتخاب می شوند .
وظایف شورای اسلامی روستا
شوراها در شهر و روستا در جهت رسیدگی به حوزه انتخابیه خود وظایفی دارند که در قانون مشخص شده است . بر اساس قانون تشکیلات ، وظایف و انتخاب شوراهای اسلامی کشور ، وظایف و اختیارات شورای اسلامی روستا عبارت است از :
نظارت بر حسن اجرای تصمیم های شورای اسلامی روستا
ارائه پیشنهاد جهت رفع کمبود ها ، نارسایی ها و نیاز هـا به مقامات ذیربط
تشکیل گردهمـایی عمـومی جهـت ارائـه گـزارش کـار و دریافت پیشنهاد ها و پاسخ به سؤالات و جلب مشارکت و خودیاری مردم برای پیشبرد امور روستا حداقل دو بار در سال و با پانزده روز اعلام قبلی
بیان و ارائه توضیح سیاست های دولت و تشویق و ترغیب روسـتائیان جهـت اجـرای سیاست های مذکور
نظارت و پیگیری اجرای طرح هـا و پـروژه هـای عمرانـی اختصـاص یافتـه بـه روستا
همکاری با مسئولان ذیربط بـرای احـداث ، اداره ، نگهـداری و بهـره بـرداری از تأسیسات عمومی ، اقتصادی ، اجتماعی و رفاهی مورد نیاز روستا در حدود امکانات
کمک رسانی و امداد در مواقع بحرانی و اضطراری مانند جنگ و وقـوع حـوادث غیرمترقبه و نیز کمک به مستمندان و خانواده های بی سرپرست با استفاده از خودیاری هـای محلی
تلاش برای رفع اختلافات افراد و محلات و حکمیت میان آنها
پیگیری شکایات اهالی روستا از ادارات حوزه مربوط از طریق مقامات مسئول
همکاری با نیروهای انتظامی جهت برقراری امنیت و نظم عمومی
ایجاد زمینه مناسب و جلب مشارکت عمومی در جهت اجرای فعالیتهای تولیـدی وزارتخانه ها و سازمان های دولتی
فراهم نمودن زمینه مشارکت و جلـب همکـاری مـردم در جهت ایجاد و توسعه نهاد های مدنی ، کتابخانه و مراکز فرهنگی ، بهبـود و ارتقـای فرهنگـی اقشار مختلف به ویژه جوانان و بانوان و برنامه ریزی در انجام خدمات اجتماعی ، اقتصـادی ، عمرانی ، بهداشتی ، فرهنگی ، آموزشی ، سوادآموزی و سایر امـور بـا موافقـت و همـاهنگی مراجع ذیربط
انتخاب فرد صلاحیت دار به سمت دهیار برای مدت چهارسال براساس آیین نامه مربوط و معرفی به بخشدار جهت صدور حکم .
ایجـاد زمینـه مناسـب بــرای توسـعه اشـتغال و جلـب مشارکت های عمومی در جهت گسترش فعالیت های تولیدی
مشـارکت در تهیـه طرح هـای هـادی روسـتا و بهسـازی بافت های فرسوده و ضوابط و مقررات ساخت و ساز
نظارت بـر حسـن اجـرای مقـررات مربـوط بـه حفاظـت و بهسازی محیط زیست روستا و بهره برداری از منابع طبیعی و جلوگیری از فرسایش خـاک و حفظ عمران ، مزارع ، باغ ها ، مراتع ، جنگل هـا ، محـدوده هـای زیسـت محیطـی ، احیـاء و لایروبی قنوات و نهر های متروکه و ارائه طرح و پیشنهاد در این زمینه ها به شورای بخش
بررسـی برنامـه هـای پیشـنهادی ارگانهـای اجرایـی در زمینه های اجتماعی ، اقتصادی ، عمرانی ، بهداشتی ، فرهنگی ، آموزشی و سایر امور رفاهی از نظر تطبیق با ضرورت های موجود در حوزه انتخابیه شورا و ارائه گزارش نارسایی هـا به شورا ی مافوق و مراجع اجرایی ذی ربط
نظارت بر حفظ و نگهداری تأسیسات عمـومی و عمرانـی و اموال و دارایی های روستا
تعداد اعضای شورای روستا
برای این که وظایف شورا ها به نحو احسن انجام شود ، لازم است اعضای تشکیل دهنده ی آن ها به نسبت جمعیت اضافه شود که این معیار آن در قانون تعیین شده است .تعداد اعضای شورای اسلامی روستا مانند تعداد اعضای شورای اسلامی شهر بر اساس جمعیت تعیین می شود . یعنی روستاهای تا 1500 نفر جمعیـت سـه نفـر و روستاهای بیش از 1500 نفر جمعیت و بخش پنج نفر خواهد بود .
بر اساس قانون تشکیلات ، وظایف و انتخابات شوراهای اسلامی کشور و انتخاب شهرداران ، ملاک تشخیص جمعیت هر شـهر و روسـتا ، آخـرین سرشـماری عمـومی نفوس و مسکن با اعلام رسمی مرکز آمار ایران خواهد بود .
البته لازم به ذکر است که ، چنانچه یک یا چند روسـتا بـه شـهر تبـدیل شـود ، شورای شهر از میان اعضای شوراهای آن روستاها به ترتیب آرا در انتخابات و بـه نسـبت جمعیت روستاها تشکیل می شود .
هر تیره از عشایر کـوچ رو کشـور بـا حـداقل بیست خانوار در حکم روستا (ده) بوده و شورای عشایری با وظـایف و اختیـارات شـورای روستا در آن تیره تشکیل می گردد . شورای عشایری مذکور در زمان تشکیل شورای بخـش محل استقرار خود همانند شورای روستا مشارکت خواهد داشت . همکاری در امور مربـوط بـه دام ، مرتـع و کـوچ جـزو وظـایف شـورای عشـایری خواهد بود .
سوالات متداول
1- شورای روستا چگونه طرح های پیشنهادی را مجلس ارائه می کند ؟
شورای روستا می تواند طرح های خود را هم به طور مستقیم هم توسط دولت به مجلس ارائه کند که این موضوع در متن مقاله بررسی شده است .
2- تعداد اعضای شورای روستا چند نفر است ؟
تعداد اعضای شورای روستا با توجه به جمعیت روستا تعیین می شودکه میزان آن به تفکیک جمعیت در متن مقاله نوشته شده است .
3- ساز و کار شورای عشایر چگونه است ؟
شورای عشایر ساز و کاری مشابه شورای روستا دارد که در متن مقاله بررسی شده است
از عرش انقلاب، فقط یک خانه خیابان فرشته برایش مانده و از مبارزهاش با آمریکا فرش قرمزی زیر پای برجامیان؟
پاسخ خواندنی وحید جلیلی به موسوی خوئینی ها/ «لبه پرتگاه؛ فرصت اندک؛ اوضاع غیرقابل دوام»
به گزارش جهان نیوز، وحید جلیلی یادداشتی درباره نامه اخیر حجتالاسلام موسوی خوئینیها نوشته که در ادامه میآید:
" اکنون کشور عزیز ما در بن بست و بحرانی از سختی و ناخشنودی دست و پا می زند ...ملک و ملت به لبه پرتگاه وحشتناک ویرانی و نابودی رسیده است". این بخشی از نامه سرگشاده جمعی از اعضای نهضت آزادی در تبیین وضع کشور است.
در همین نامه آمده است : "اتخاذ هدفهای احساساتی افراطی،...، سیاستهای نابخردانه و بالاخره ناتوانی مسوولین و نادرستی روشهای پیروی شده در سیاست خارجی، کشور پرافتخار ایران را به بدترین انزوای سیاسی انداخته است، بدنامی و بیاعتباری بینالمللی را نصیبمان کرده است و ما را در معرض دائمی توطئههای "تلافی گرانه" قرار داده است. علاوه بر اینها از ارتباط و احترام و استفاده از جریانهای بینالمللی محروم گشتهایم."
پای این نامه را ؛ مهندس بازرگان ، دکتر یزدی ، مهندس صباغیان ، مهندس معینفر و ...امضا کرده اند.
جماعتی که امضایشان پای نامه است؛ معتقد بودند فارغ از زندگی دینی ِفردی، با "دانستههایی از مبادی غیرمتعارف" نمی توان حکمرانی درستی داشت. منظور آنها از دانسته هایی از مبادی غیر متعارف، ایمان به محاسباتی در عالم بود که حقایقی مثل خدا وقرآن و نبوت و امامت را هم در بر می گرفت.
مهم ترین جزء این نامه البته ؛ مهم تر از اسامی معتبرِ امضاکنندگان ؛ تاریخ انتشار آن است: اردیبهشت 1369. به ادعای نهضت آزادی؛ سی سال پیش، جمهوری اسلامی در بن بست و در لبه پرتگاه و در آستانه ویرانی و نابودی بوده است.
دوباره بخوانیم :
" اکنون کشور عزیز ما در بن بست و بحرانی از سختی و ناخشنودی دست و پا می زند ...ملک و ملت به لبه پرتگاه وحشتناک ویرانی و نابودی رسیده است".
بر همین مبنا هم بود که ؛ امضا کنندگان نامه اردیبهشت شصت و نه ، یازده سال قبل از آن، در اعتراض به تسخیر لانه جاسوسی از دولت استعفا دادند و حاضر به ادامه همراهی با امام نشدند.
***
محور اصلی اشغال سفارت آمریکا، موسوی خوئینیها بود ؛ که " اکنون" (اردیبهشت69) از رهبران برجسته جناحی بود که مجلس شورای اسلامی را با ریاست مهدی کروبی بطور کامل در اختیار داشت، کاندیدایش در انتخابات ریاست جمهوری رای آورده بود، و از کرسی های اصلی دولت؛ وزارت کشور به عبدالله نوری و وزارت ارشاد به سید محمد خاتمی از اعضای مجمع روحانیون رسیده بود. مصطفی معین منتخبِ ائتلاف "مستضعفین و محرومین" در انتخابات مجلس سوم ، سکان وزارت آموزش عالی را به دست گرفته بود ، بسیاری از جایگاههای کلیدی دولت در اختیار جناح چپ بود و از دیدگاه پیشکسوتانی مثل مهندس بازرگان، در دوره مسئولیت این عزیزان، " ملک و ملت به لبه پرتگاه وحشتناکِ ویرانی و نابودی " رسیده بود.
******
اکنون در حالی که سی سال(سه تا ده سال و شش تا برنامه پنجساله ) از نامه " لبه پرتگاه" بهار 69 گذشته، نامه دیگری در تابستان 99 با همان مضمون، این بار با امضای موسوی خوئینی ها ! منتشر شده است .
****
در این سی سال، جمهوری اسلامی توانسته است از مملکتی که به گواهی کارشناسان و صاحب نظران معتبر و باتجربه ای همچون مهندس بازرگان در" بن بست" و در " لبه پرتگاه وحشتناک ویرانی و نابودی " بوده است ؛ کشوری بسازد که در برخی صنایع و فناوری های مهم دنیای امروز از هوا-فضا و هسته ای گرفته تا زیست فناوری و سلول های بنیادی تا نانوتکنولوژی و صنایع موشکی و پهپادی و ... جزو هشت یا پنج یا سه کشور اول جهان است.
در چالش های منطقه ای، آمریکا را با هفت هزار میلیارد دلار هزینه در غرب آسیا از سوریه بیرون انداخته ،در یمن ناکام گذاشته،در لبنان به زوزه واداشته، در عراق رسما محکوم به خروج کرده و در ماجرای اسرائیل از جنگ 33 روزه به جنگ 22 روزه و جنگ 8 روزه کشانده است.
در همین سی سال ناقابل که در پیش بینی قاطع و قریب الوقوع عقلا و دنیادیدگانِ نهضت آزادی تاخیری مختصر ! پیش آمده، جمهوری اسلامیِ در لبه پرتگاه وحشتناک ویرانی و نابودی ؛ حدودا بیست و پنج انتخابات سراسری با صدها میلیون رای برگزار کرده که متوسط مشارکت در آنها از بسیاری کشورهای اروپایی و آمریکایی بیشتر بوده است.
در این سی سال "دهها هزار" روستا ؛ در ایران از جاده یا برق یا گاز یا همه اینها برخوردار شده و میلیون ها جوان ایرانی از تحصیلات عالی با کیفیت بالاتر از همه کشورهای منطقه و در موارد زیادی قابل رقابت با جوامع صنعتی غرب،برخوردار شده اند که فقط بخشی از آنها اکنون بیش از 4000شرکت دانش بنیان را اداره می کنند که یک قلم موفقیتشان صادرات لوازم درمانی و پزشکی در بحران کرونا به آلمان و ساخت پتروپالایشگاه ستاره خلیج فارس و صدور بنزین تولیدی آن به امریکای لاتین است.
و در همین جمهوری اسلامی که سی سال پیش به خاطر " اتخاذ هدفهای احساساتی افراطی، و سیاستهای نابخردانه در سیاست خارجی" در لبه پرتگاه وحشتناک ویرانی و نابودی بوده! ؛ همین چند ماه پیش دهها میلیون ایرانی از زن و مرد و پیر و جوان و نوجوان با فریاد انتقام سخت به خیابان ها آمده اند تا میزان تَره ای که این ملت برای ترّهات عقلا و صاحبان دانسته های متعارف و منکران مبادی غیرمتعارف معرفت و خِرد؛ خُرد می کنند را به نمایش بگذارند.
**********
برگردیم به نامه هفت تیر 99 آقای موسوی خوئینی ها.
اولا تاکید کنیم؛ ما که بخیل نیستیم، دم آقای خوئینیها هم گرم، ان شاء الله سی سال بعد هم، در پاییز 1429؛ بزرگوار دیگری احساس وظیفه کند و ملت ایران را در لبه پرتگاه وحشتناک ویرانی و نابودی نشان بدهد. مگر نامه سی سال پیش مرحوم مهندس بازرگان با آن "اکنون" و آن الفاظ غلاظ و شداد و اعلام بن بست و پیش بینی نابودی قریب الوقوع ایران و ایرانی ، ضرری به کسی رساند؟
تا باشد از این نامه ها . "یبدّل الله سیئاتهم حسنات" ؛ ان شاء الله روح مرحوم بازرگان به خاطر ادخال سرور در قلوب مومنین بابت مرور نامه سی سال پیش ایشان، مشمول رحمت الهی قرار گیرد و از این منظر؛ نامه آقای موسوی خوئینی ها را هم می شود نوعی باقیات الصالحات دانست. کس نیارد ز پس تو پیش فرست !
البته ما که معتقدیم موسوی خوئینی ها حتی اگر از این جنس باقیات الصالحات هم از خودش به جا نگذارد ؛ به خاطر نقش بی بدیلش در تسخیر لانه جاسوسی شیطان بزرگ به دو شرط جایش وسط بهشت است .
یکی اینکه نفرین پیرمردهای مستجاب الدعوه ای مثل تاجزاده و عباس عبدی و سعید حجاریان (که مشت هایگرهکردهشان را به سینه میکوبند و تسخیرکنندگان لانه را لعنت میکنند) او را نگیرد و دوم آنکه خودش به درگاه شیطان توبه نکند و مشمول احباط نشود.
*
در نامه بهار 69 نهضت آزادی به "وعدههای به مستضعفین و شعارهای پرطنین" اشاره شده بود که قاعدتا نقطه اوجش در آن روزگار ؛ "ائتلاف مستضعفین و محرومین" مجلس سوم؛ با شعار "جنگ فقر و غنا" و "مرگ بر اسلام آمریکایی" بود.
ائتلافی که موسویخوئینیها مغز متفکر و از ستون هایاصلی آن بود.
*
سه سال بعد از "پرتگاه وحشتناک ویرانی و نابودیِ" نهضت آزادی ؛ من آقای موسوی خوئینی ها را برای اولین و آخرین بار از نزدیک دیدم : میتینگ ائتلاف نیروهای خط امام در دانشگاه شهید بهشتی. قبل از مرحله دومِ انتخابات مجلس چهارم.
مجمع روحانیون "مبارز" ؛ از رقیب عقب افتادهبود و امید داشت در مرحله دوم انتخابات جبران کند. آقایکروبی که آن زمان رئیس مجلس بود ، نفر سی و یکم تهران شدهبود و آمار شهرستانها هم از این بهتر نبود.
منِ دانشجوی یکلاقبا که برخلاف استادمان آقای مهدویکنی و رفیقش آقای کروبی قائل به حذف صددرصدی رقیب نبودم و نه نفیسه فیاض بخش و محمود صابر همیشگی را برای مجلس بهتر از مرضیه دباغ و حاجاقا رحیمیان می دانستم و نه از آن سو حاضر بودم به جای عمید زنجانی نام سعید حجاریان را بنویسم ؛ نگران از غلبه فلّهای جناح راست، رفتهبودم به همایش انتخاباتی نیروهای خط امام! و موسوی خوئینیها ، کاندیدای ناکام مرحله اول، سخنران جلسه بود.
از جمعیت تُنُک حاضر در سالن و حرفهای ناامیدانه خوئینی ها میشد فهمید که مخالفانِ عصبانی ِ "استکبار و اسلام آمریکایی" ، شانس چندانی برای پیروزی ندارند و همین هم شد.
جناح چپ که موسوی خوئینیها از رهبران موثر و اصلی اش به شمار میآمد، برخلاف چهارسال قبلش که توانست فهرست "مهدوی کنی" را با اتهام " اسلام آمریکایی" و "ضد ولایت مطلقه فقیه" از گردونه خارج کند این بار خودش در انتخابات کنار رفت.
در مجلس سوم؛ خوئینی ها و جناحش معتقد بودند که "راستیها " (اصولگرایان بعدی) : « با ولایت مطلقه فقیه مشکل دارند و نظرات ولی فقیه را به مولوی و ارشادی تقسیم میکنند و اختیارات ولیفقیه را در حد اختیارات رسول الله نمیدانند و به اندازه کافی با آمریکا دشمن نیستند و حتی ممکن است خیال مذاکره و سازش به ذهنشان خطور کند » و این گناهی بود از دیدگاه خوئینیها و کروبی و تاجزاده و سعید حجاریان و عباس عبدی ومیردامادی و رجب مزروعی و ...؛ نابخشودنی. کار به جایی رسید که مریدان کروبی و خوئینیها، شیخ محمد یزدی را در مسجد ارگ با فریاد مرگ بر ضد ولایت فقیه و مرگ بر اسلام آمریکایی از منبر به زیر کشیدند و از مسجد بیرون کردند چون او را لایق نمایندگی در مجلس انقلابی و پیرو ولایت مطلقه فقیه نمیدانستند و البته چند روز بعد که امام ؛ آقای یزدی را به عضویت شورای نگهبان منصوب کرد سوت زنان خودشان را به کوچه علی چپ انداختند ، اگر چه در خلوت دلخور بودند که چرا نتوانسته اند امام را جوگیر تبلیغات خودشان کنند.
چهارسال بعد اما، اما آن تب تند به عرق نشسته بود و "ائتلاف مستضعفین و محرومین" که به رهبری کروبی و خوئینیها و سید محمد خاتمی و عبدالله نوری، توانسته بود در انتخابات مجلس سوم، اسلامِ سازشکارِ جناح راست را رسوا و خانهنشین کند؛ خودش در آستانه خانهنشینی بود.
***
از همایش دانشگاه شهید بهشتی و سخنرانی آقای خوئینیها تنها جملهای که به خاطرم مانده این بود که "من که خانوادهام بازاری بودهاند مخالف بازارم؟" (قریب به همین مضامین).
جو انتخابات، خوئینیها را گرفته بود و داشت سیگنالهای متفاوتی میداد. دیر شده بود البته و انتخابات مرحله دوم هم آمد و رفت و جوگیرها را جا گذاشت.انتخابات تمام شد اما جوگیری حضرات چپ تمام که نشد هیچ؛وارد ابعاد عجیب و غریبی شد و سال ها بعد، از ابراز ارادت به بازاری های متدین به اظهارچاکری و نوکری به درگاه سرمایه داری لائیک و پذیرش ولایت مطلقه شیطان بزرگ بر دنیای متعارف ، رسید.
*
خوئینیها اگرچه از سوی مردم کنار گذاشته شد؛ هنوز کرسی "مشاور سیاسی رهبری" را داشت.
آیت الله خامنهای او را که از معدود روحانیون مخالف رهبری او ؛ در مجلس خبرگان بود در حکمی به مشاورت خود منصوب کرده بود.
این حکم در شرایطی صادر شدهبود که احمقهای بسیاری؛ تمام مشکلات کشور را به تسخیرلانه جاسوسی نسبت میدادند و عده نه چندان کمی، موسوی خوئینیها را به سبب نقش بیبدیلش در آن ماجرا ؛ جاسوس شوروی یا رهبر اصلی گروه فرقان یا سرچشمه تندروی و افراط در کشور معرفی میکردند و در این ادعا هم بسیار مصر بودند و حکم رهبری ( که جو گیر فضاسازی های آن ها نشده بود) برایشان موجب تعجب و حتی دلخوری بود.
شاید خود موسوی خوئینیها هم متعجب بود. بالاخره هرچه که باشد او به عنوان یک چهره ضد آمریکایی و مخالف اسلام لیبرال سرمایه دارها، شرعا نتوانسته بود خودش را قانع کند که به رهبری آقای خامنهای رای بدهد. چه بسا خامنهای از نگاه او به اندازه کافی انقلابی نبود و ممکن بود در غیاب امام؛ راه نفوذ آمریکا و اسلام لیبرال و غربزدهها و سازشکارها گشودهشود و او و دوستان خط امامیاش مهدی کروبی و سید محمد خاتمی و هادی غفاری و عبدالله نوری و غلامحسین کرباسچی واسحاق جهانگیری و ... وظیفه داشتند از انقلاب در برابر این خطر محافظت کنند!
******
به نامه اخیر برگردیم.
تفاوت نامه آقای خوئینیها با نامه مرحوم بازرگانِ منزوی و بی مسئولیت ، در آن جاست که در روزهایی این نامه را منتشر کرده که رفقا و مریدانش لااقل در دو قوه سکان دار بوده اند. مجلس تَکرار پس از ۴سال، تازه چند روزی است بارش را زمین گذاشته و دولت "تَکرار" در هفتمین سال استقرار ،همچنان سر کار است.
اسحاق جهانگیری؛ اصلاح طلب مشهور و مرید قدیمیِ خوئینی ها و صاحبِ جمله طلاییِ و تاریخیِ "یادتان هست؟"؛ همچنان مدیر ارشد قوه مجریه است.
آخوندی مسئول ارشد ستاد میرحسین موسوی که قرار بود از ۸۸ تدابیرش در حوزه مسکن را اجرایی کند ؛ در ۹۲ رسید به جایی که میرحسین میخواست برساندش و رساند وضع مسکن را به جایی که میخواست برساند.
آرزوی آخوندی البته این بود که ۸۸ به قدرت میرسید و میتوانست جلوی ساخت میلیونی مسکن در عرض ۴ سال ۸۸-92 توسط حزب اللهی های جوان را بگیرد و سیاستی مبتنی بر دانسته های مبادی متعارف اعمال کند اما اگر چه در آن مقطع ناکام ماند پس از آن توانست به شکل تحسین برانگیزی جبران کند و به پاس خدماتش به جای دو بار، پنج بار از مجلس محترم رای اعتماد بگیرد!
"یادتان هستِ" جهانگیری را که یادتان هست آقای خوئینیها؟
"تَکرار" رفیق گرمابه و گلستانتان را چطور؟
****
در نامه فرموده اید که گرانی نگرانتان میکند. می شود بپرسیم گزارش گرانی را دقیقا کدام رفیقتان به شما رسانده است؟
آنکه در خانه ۵۰ میلیاردی مینشیند؟ یا آن پرچمدار جنگ فقر و غنا که از عرش انقلاب، فقط یک خانه خیابان فرشته برایش مانده و از مبارزهاش با آمریکا فرش قرمزی زیر پای برجامیان؟
گرانی روی ابراهیم اصغرزاده فشار آورده یا هدایت آقایی یا مری ابتکار و سید هاشمی که شام عروسیشان خوراک لوبیا بود؟
یا سید محمد خاتمی و سلبریتی های دور و برش که از توی جکوزی پنت هاوسشان در تهرانجلس یا از متلشان در اُتاوا برای فلاکت مملکت توئیت می کنند؟
راستی از شیخ غلامحسین کرباسچی نماینده امام در ژاندارمری چه خبر؟
وظیفه مرزبانیاش را خوب انجام میدهد؟ شنیدهام شبانهروز مواظب است کسی از مرزهای جُردَن؛ به قلعه جنگ فقر و غنایتان نفوذ نکند.
بچه های روزنامه سلام کجا هستند راستی آقای مدیر مسئول! بگذریم.
****
اسم محسن حججی به گوشتان خورده است حاج آقا؟ حسین حریری، مصطفی صدرزاده، محمد جاودانی، عباس دانشگر، محمودرضا بیضایی،حسن قاسمی دانا، ... .
الو! حاج آقا! معنایی دارد این اسمها برایتان؟و صدها و هزار ها و دهها و صدها هزار اسم دیگر که به اندازه شما بصیرت نداشتند که با "دانسته هایی از آن مبادی که برای دوستان غربزده و سکولار نامتعارف است " نمی شود جان خود را فدا کرد. حیف شد؛ اجازه نگرفته بودند از مبادی عرفی شما برای این که جانشان را بدهند تا شما امنیت داشته باشید با امامشان به زبان طعن سخن بگویید.
اسم قنات ملک را شنیدهاید؟ روستایی نزدیک راور.
بیبیسی که زیاد نگاه میکنید، حتماً باید آشنا باشد آن بچه دهاتی برایتان که پرزیدنت ترامپ این روزها اسمش را زیاد میبرد. یادتان نیامد؟
بیشتر فکر کنید. همان که سال 78 به رفیق "تَکراری"تان نامه نوشت و گفت به مریدان ایرانیِ شهید آبراهام لینکلن زیاد دل خوش نکند، آنها هزار تایشان هم به یک موی محسن حججی معتقد به دانسته های "غیرمتعارف برای ِدنیای آزاد و بی بحران ! غرب" ، نمی ارزد.
یادتان نیامد؟ همان که دُم آن سگ زرد را گرفت و از سوریه بیرونش انداخت. ببخشید حاج آقا به آمریکا توهین شد. اشکال شرعی نداشته باشد خدای نکرده ؛، به دولت آمریکا بد گفتیم .مثل رفیق سابق ما قلبتان درد نگیرد.او هم مثل شما و رفیق جدیدش ترامپ محترم (که نباید او را تخریب کرد!)؛ حاج قاسم را سمبل "سلطه جویی منطقه ای"! می دانست. در هر صورت خوب شد به تشییع جنازه نیامدید وگرنه ممکن بود با دانسته هایی از مبادی غیر متعارف مواجه بشوید.حاجاقا! آن دهها میلیون نفری که در آن مراسمات شرکت کردند احتمالا خیلی بیش از رفقای میلیاردر و قالتاق شما گرانی را حس نمی کردند ؟ دیده اید فیلم بعضی رفقای عزیزقدیمی میلیاردرتان را که چطور به حاج قاسم طعنه می زنند و بد و بیراه می گویند؟
حاجاقا یادتان هست تیتر میزدید: اسلام ابراهیمی، اسلام آبراهامی!
راستی بچهها از آمریکا خبری برایتان نمیفرستند؟
زیادند که دستپروردههایتان، ما شاءالله در هر ایالت آمریکا چند تا پناهنده از پرچمدارانِ جنگ فقر و غنا ! و دشمنان اسلام آمریکایی! دارید. بعضیهایشان در بازدید از کلوپ همجنس بازها مضامین نامه شما را توییت میکنند و بعضی زیر اعلامیه ازدواجِ سفیدشان.
****
حاج آقا یادتان هست چه قشقرقی به پا کردید سر ولایت مطلقه؟
و رفقایتان گفتند آقای خامنهای ولایت مطلقه فقیه را قبول ندارد! و می خواستند امام را هم حتی جوگیر کنند.
که زد توی دهنشان که : “ خامنهای خورشید انقلاب است! “ که اگر قرار بود ولی فقیه هم جوگیرِ فضاسازی های امثال شما بشود که ولی فقیه نبود دیگر.کسی بود مثل کاهنان سلف شما که آنها بگویند : " مملکت در پرتگاه وحشتناک ویرانی و نابودی است" و او تقدیم کند جمهوری اسلامی را به تمدن سکولار و کارآمد و شکوفا و حقوق بشریِ غرب که به جای مبادی نامتعارف؛دانسته هایش را از مبادی متعارف می گیرد و این روزها شکوفایی و کارامدی و حقوق بشرش را بیش از هر دوره دیگری در خیابان های آمریکا شاهدیم.
*
آقای خوئینی های عزیز! خبر از آینده می دهید؟ چرا در کنار پیشگویی از آینده کمی به گذشته نگاه نکنیم؟
نگران نباشید.شما گذشته را شفاف کنید ؛ آینده- به هر دومعنا- روشن خواهد شد .اما نگرانی شما ازآینده نیست،از گذشته تان است که حالا زیر نورافکن نگاه مردم است.
آینده وقتی در خطر خواهد بود که امثال شما بتوانید برای بار صدم نعل وارونه بزنید و در جمع بندی درست گذشته، اخلال کنید و گرنه امام حکیم ما آن روز که گفت : " جمهوری اسلامی نه یک کلمه کمتر نه یک کلمه بیشتر" ؛ می دانست چه می کند.
هدف آن بزرگ این بود که امید بدهد : " اوضاع غیرقابلدوام " است.
اگر چه خواسته اید ما را از اوضاع غیر قابل دوام بترسانید ولی ناخواسته نوید داده اید.
چرا هرگاه ملت در آستانه جمع بندی های بزرگ قرار گرفته و موقعیت مکاران و ساده لوحان در خطر افتاده و غیر قابل دوام بودن وضعشان آشکار شده به تکاپو افتاده اند تا " لبه پرتگاه" بسازند .
یادتان هست آن نامه مشعشع قبلی را!
یادتان هست پیشبینیهایتان را؟ مجلس ششم از خاطرشما هم رفته باشد از یاد ما نرفته است. چیزی مشابه شورای شهر اول تهران که آن هم دربست در اختیار اصلاح طلبان بود و چیزی در مسخره و شامورتی بازی از مجلس اصلاحات کم نداشت.
سیزده سال بعد از نامه اردیبهشتی نهضت آزادی؛ این بار نوشتن نامه اردیبهشتی برای جهنم خواندن ایران بر دوش گروه دیگری افتاده بود.
اول بخش هایی از نامه را با هم بخوانیم و بخندیم :
" آنچه ما را بر آن داشت تا بدین صورت مصدع اوقات شویم؛ حساسیت شرایط، "فرصت اندک" ؛ و بزرگی خطریست که پیش روی کشور است ...شاید در تاریخ پر فراز و نشیب معاصر ایران، هیچ زمانی را به حساسیت امروز نتوان یافت.... با این حال و روز کشور، فرصت چندانی باقی نمانده است. غالب ملت ناراضی و نا امید، اکثریت نخبگان ساکت یا مهاجر، سرمایه های مادی گریزان و نیروهای خارجی از هر طرف کشور را احاطه کرده اند." راستش من همین الانش هم که می خوانم جوگیر می شوم وبی درنگ دنبال تلفن می گردم که به کاخ سفید زنگ بزنم که ما رو نخور.اینقدر انرژی دارد این نامه.
این ادخال السرور و باقیات الصالحات دوم مربوط می شود به نمایندگان مجلس ششم و اردیبهشت 1382.
برای تغییر ذائقه؛ اسامی بعضی امضا کنندگان نامه " فرصت اندک!" را مرور کنیم؟
سرکار خانم حقیقت جو نماینده اصلاح طلب دوره ششمِ مجلس شورای اسلامی که فعلا مقیم ایالات متحده بوده و بنا به اعلام خودشان با افتخار به ازدواج سفید مشغول هستند.
جناب نورالدین پور موذن که ایضا در آمریکا تشریف دارند وفقط سرچ نامشان در گوگل کافیست کمالاتشان را آشکار کند.
جناب رجب علی مزروعی فعلا ساکن بلژیک و همکار اپوزیسیون.
جناب علی اکبر موسوی خوئینی پناهنده به ایالات متحده و جنابان میثم سعیدی ، محسن صفایی فراهانی ، جمیله کدیور ،محسن میردامادی و ... . که یکی در کیش بیزنس دارد،دیگری در لندن و ... و البته همگی غمخوار فقرا و نگران گرانی.
**
"لبه پرتگاه" نهضت آزادی و "فرصت اندک "مجلس ششم و "اوضاع غیر قابل دوام" شما ؛ همگی از یک جنس است.
هم نهضت آزادی در لبه پرتگاه بود ، هم مجلس ششم فرصت اندکی داشت و هم اوضاع شما غیر قابل دوام است و البته هر سه ترجیح دادید فرافکنی کنید.خود را مساوی "جمهوری اسلامی" گرفتید .و هنر و مزیت خامنه ای در این است که او همچون شما، خود را معادل جمهوری اسلامی نگرفته بلکه همچون سلف صالحش عمیقا به "جمهوری" اسلامی معتقد است.
او مثل شما نیست که اگر رای بیاورید آن چنان سرمست می شوید که دیگر خدا را هم بنده نیستید و اگر رای نیاورید فتنه به پا می کنید و از ولی فقیه و شورای نگهبان خواستار وتوی رای جمهور می شوید و اگر بوی رای نیاوردن به مشامتان بخورد نه خود را که ملک و ملت را در لبه پرتگاه می خوانید و می خواهید .
خامنه ای همچون خمینی ؛ مدافع جمهوریتی است که از پس هزاران سال مردم را برکشید و به آنها فرصت آزمون و خطا و تجربه داد. جمهوریت در نگاه "خواصی از بندگان خدای متعال" ترجمه "حول حالنا الی احسن الحال " است. و جماعت " من النور الی الظلمات" را که ولایت طاغوت ، برگزیده اند چه رسد که ادعای کهانت کنند.
به برکت جمهوری اسلامی ، فرجام پیش بینی های ِمدعیان؛ از بازرگان و بنی صدر تا منتظری و خوئینی ها همیشه پیش روست.
نامه تان را 7 تیر منتشر کرده اید. نمی دانم تعمدی در انتخاب این روز داشته اید یا خیر اما بنی صدر هم در 7 تیر ادعا و شوق "غیرقابل دوام بودن اوضاع" را داشت اما وقتی با دانسته هایی از منابع متعارف ؛ زیر ابرویش را برداشت و در پاریس، رجوی او و دخترش را در کنار گرفت عاقبتِ " انقلاب اسلامی" پشت کرده به ولایت فقیه آشکار شد و معلوم شد انقلابیگری منهای امامت چقدر دوام می آورد و چه فرجامی دارد.
نامههایتان دیگر تَکراری شده است حاج آقا!
راستی چطور است که هر وقت از چشم ملت میافتید نامه نوشتنتان گل میکند.
البته در مواجهه با شما و جریانتان ، دیگر عادت کردهایم به چرخشهای ۱۸۰ درجه .
عادت کرده ایم که رفقای بالای دیوارتان را در حال لیس زدن چکمههای بوش و ترامپ ببینیم، عادت کردهایم که پرشورترین عدالتخواهان جنگ فقر و غنایتان در جکوزی برج هایشان غمخواری برای ملت را توییت کنند.
عادت کردهایم دشمنان بخش خصوصی و سینهچاکان بخش ِتعاونی و دولتی را ؛ امروز درچکادِ سرمایهداری و بانکداریِ رانتی ایران ببینیم، عادت کرده ایم دل دادن و قلوه گرفتن آمریکا را با دشمنان قدیمی و شیفتگان و موالیان امروزیاش ببینیم اما نامه اخیر، برگ برنده شما در ربودن گوی سبقت از چرخشهای ۱۸۰ درجه رفقا و دست پروردگانتان است.
"تا نشان سمّ اسبت گم کنند ترکمانا نعل را وارونه زن"
درد سرتان ندهم حاج آقا!
از جمهوریت کینه دارید چرا به ولایت سنگ می زنید؟ جمهوری ؛ اوضاعتان را غیر قابل دوام می کند دیگر. نمی شود یک بار سوار شد و برای همیشه از گرده ملت سواری گرفت. و از ولایت به همین خاطر مکدرید که پشتیبان جمهوریت است.بین خودمان باشد بعضی از رفقای اصولگرایتان هم همین گلایه را از ولایت دارند. تقاضایی که شما سال 88 از رهبری داشتید بعضی رفقای راستی تان خرداد 76 داشتند و هردوتان تو دهنی خوردید، هم از مردم هم از رهبری.
از مردم ترسیده اید اقای خوئینی ها.نه به خاطر تورم و گرانی.نگرانیتان از گرانی نیست از آگاهی است.
یادتان هست برای بزک برجام ؛ از صدر تا ذیلتان چه تدلیس ها کردید؟عبای پیامبر به دوش گرفتید و به مشاطگی شیطان مشغول شدید.
حالا مردم دارند می بینند فرجام پیشگویی هایتان را که : " باغ برجام چه سیب ها و گلابی هایی خواهد داد!"
تاوانِ برجام عزیزتر از جانتان را رهبری باید بدهد؟!
اگر کدخدا ، خَدویی هم کف دست رفقای ذوقزدهتان نیانداخت ؛ تلافیاش را سر نظام میخواهید در بیاورید؟
جناب مفسر قرآن! بیشتر تلاش میکردید شاید میتوانستید کذب بودن قرآن (این منبع دانسته های نامتعارف!) را ثابت کنید و دروغ بودن «انهم لا اَیمان لهم» را به مردم نشان بدهید. نشد؟ چرا فحشش را به خامنهای میدهید؟
خامنهای چه کند که آیه قرآن(این منبع دانسته های نامتعارف) غلط در نیامده؟
که اقیانوسی که به ملت نشانش دادید سراب بوده و کابوستان شده؟
"امضای کری تضمین بود " و قسم موکد پروردگار که " ان تنصروا الله ینصرکم" تضمین نبود!
با عمامههای سیاه و سفیدتان به منبر رفتید که مردم! وعدههای خدا پوچ است به وعده شیطان دل ببندید!
کلید مشکلات شما در دست کدخدای مودب و باهوش - همانکه آن پیرمرد شیطان بزرگش مینامید - است.
حالا که « یَعِدُهُمْ وَیُمَنِّیهِمْ ۖ وَمَا یَعِدُهُمُ الشَّیْطَانُ إِلَّا غُرُورًا » آشکار شده چنگ به چهره آقا میاندازید؟
خامنهای گفت بروید در خانههای ۵۰ میلیاردی بنشینید و دم در کاخ سفید ختم امن یجیب بگیرید و دنبال کلید بگردید تا مشکلات حل بشود ؟
ختم امن یجیب جواب نداد؟ کنسرت بگذارید، ؛ شاید جواب داد.بلدید که.
از این شعبدهها که زیاد در آستین دارید، چند تایش را رو کنید. سلبریتی هم که علیبرکتالله تا دلتان بخواهد دارید. بگویید کمکتان کنند.در ایران هم که لازم نیست باشند حتماً.
از همان کانادا یا لسآنجلس یا پاتایا یا آنتالیا هم میتوانند توییت کنند دلسوزی تان را. «النصیحت لائمه المسلمین»تان را و از تیرانا البته.
حساب کرده اید احتمالاً رویشان: «نعم العون علی طاعه الله»!
خدا برکت بدهد به بن سلمان. تا دلتان بخواهد رسانه درست کرده برایتان و سلبریتی خریده برای دلسوزی هایتان.
بن سلمان را که یادتان هست؟ برادرزاده ملک خالد و ملک فهد. به دنیا نیامده بود هنوز آن روز که راهپیمایی وحدت و تظاهرات برائت از مشرکین راه افتاد در مکه و مدینه.
امیرالحاج بودید حاج آقا یک زمانهایی. چه راه درازی را آمده اید حاجاقا تا تیتر یکِ بی بی سی و عیران عنترنشنال. خسته نباشی دلاور.خداقوت پهلوان!
حاج آقا خیلی زور دارد و زر دارد و تزویر دارد حرفهایتان.
برائت را که فروختید و به جایش دوستانتان در ولایت شیطان بزرگ، ذوب ، بلکه بخار شدند. حالا وحدت را آماج کرده اید؟ ستون خیمه را می خواهید بزنید که مبادا جمهوریت ؛اوضاع غیر قابل دوامتان را به رخ شیطان بزرگ بکشد؟
چقدر طناز هم شدهاید حاج آقا! قلمتان هم بزنم به تخته بدک نیست. به نائب امام زمان تیکه میاندازید؟
« إِنَّما نَحْنُ مُسْتَهْزِؤُنَ»؟
یک کتابی در خانه ایرانیها هست که از دیدگاه شما ممکن است از "مبادی غیر متعارف معرفت" شناخته شود. در آن کتاب نوشته: « اللَّهُ یَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَ یَمُدُّهُمْ فِی طُغْیانِهِمْ یَعْمَهُونَ».
همان کتابی که عمامه های سیاه و سفید ، دروغ اعلام کردن آیاتش را کمر بستند. « لَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرِینَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلًا »یش را به سخره گرفتند.
و « قاتِلُوا أَئِمَّةَ الْکُفْرِ إِنَّهُمْ لا أَیْمانَ لَهُمْ »اش را قمار کردند و مدال "محور شرارت" گرفتند .
" وَلِبَاسُ التَّقْوَىٰ ذَٰلِکَ خَیْر " را بیرون آوردند وبه خلعت almost nothing شان فخر فروختند.
برای " مالکم لاتقاتلون فی سبیل الله و المستضعفین"اش شعار " نه غزه نه لبنان" ساختند و .. و .... و.. .
عالیجناب از پس پرسههای پرثمر جناحتان در کابارههای متعارفِ دیپلماسی ِالتماسی ؛ حالا که مست و عور و تلوتلو خوران با اردنگی پس فرستاده شدید و سیاست ورزی تخیلی و رمانتیکتان مضحکه خاص و عام شده، بر سفره جمهوری اسلامی آروغ عقلانیت میزنید و ایمان مومنان را به سخره میگیرید که زمین کج بود وگرنه خوش رقصی رفقای ما، مو ، لای درزش نمی رفت؟
بهتر است به جای تراژدی سازی برای کشور؛ کمدی خودتان را ادامه بدهید .و در این کمدی-تراژدی؛ پرده آخر هر چه باشد فرار رندانه شما نخواهد بود.
شیطان سر کارتان گذاشت؛انتقامش را از دین خدا می خواهید بگیرید ؟
جناب خوئینی های عزیز ! "نتیجهٔ محاسبات متعارف و براساس آراء و تحلیلهای شناختهشده در حکمرانی " را هفتصد سال بعد از آغاز رنسانس ؛ امروز در خیابان های آمریکا و فرانسه با سابقه دو قرن و نیم حکمرانی مدرن ببینید. اگر دانسته های متعارف یوتوپیایِ سکولار شما می توانست حقوق بشر و اشتغال و عدالت و آزادی بیاورد امروز دست پروردگانتان که در فرار از جمهوری اسلامی به سیاتل و واشنگتن و نیویورک و لس انجلس گریخته اند مجبور نبودند بهت زده به تماشای امنیت و عدالت و آزادی آمریکایی بنشینند و برای تشفّی دل داغدارشان نامه شما را شیر کنند که : " اگر آمریکا بدون جنگ و تحریم و ترور و نفوذ و با آن همه ادعا، قاراشمیش است و اوضاعش دوامی ندارد ،ایران هم بحمدالله با مساعی مشکورِ برجامیان ، و برنامه ریزی موفق اصلاح طلبان ،هم چرخ سانتریفوژهایش ایستاد و هم چوب حراجی که به ارزشهای انقلاب زدند لای چرخ اقتصادش گیر کرده و به مردم فشار می آورد تا زمینه لازم برای تحقق بقیه آرزوهای غرب پرست ها فراهم شود." هم دلداری آنها به خودشان قابل درک است و هم وقاحت مثال زدنی شما ، اما توصیه می کنم روزی دو بار قبل از ناهار و بعد از شام دانسته های متعارفِ " لبه پرتگاه" و " فرصت اندک" را مرور کنید .
خدا را شاهد می گیرم هرگز دوست نداشتم جناب موسوی خوئینی ها را این چنین مورد خطاب قرار دهم ولی بس است هر چه :
" ما را به رندی افسانه کردند پیران جاهل شیخان گمراه" این رندی شیخ پیر از حد تحمل بیرون بود.
ما نیز همچون ایشان معتقدیم "اوضاع امروز غیرقابلدوام " است و به قول یکی دیگر از مبادیِ دانسته هایِ غیر متعارفِ ما ایرانیان یعنی حضرت حافظ
"دائما یکسان نباشد حال دوران غم مخور"
و همان مبادی ایضا تاکید می کنند : ای دل ار سیل فنا بنیاد هستی بر کند
چون تو را نوح است کشتیبان ز طوفان غم مخور